دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

انسان قرن بیست و یکم مسخ در تکنولوژی های نوین


انسان قرن بیست و یکم مسخ در تکنولوژی های نوین
تا چه حد طرفدار دیدن شوهای تصویری هستید، چطور اوقات فراغت خود را پر می کنید. برای استفاده از یک خوراک رسانه‌ای چی براتون بیشتر اهمیت داره: باید و نبایدهای مذهبی تون، اینکه دور و بری ها چطور به شما نگاه می کنند، چطور در موردتون قضاوت می کنند، فکر می کنند شما روشنفکرید یا هرهری مذهب، گمراهید یا اهل سعادت یا نه جدای استفاده از کدام رسانه و کدام خوراک به این می اندیشید که چه برنامه ای را برای بر طرف شدن کدام یک از خواسته هاتون استفاده می کنید، اصلا اطرافیان براتون مهم نیستند وخیلی چیزهای دیگه.
موضوعی که قصد دارم در این مطلب بدان بپردازم انسانی است که اسیر ساخته دست خویش شده; او که تکنولوژی های نوین بصری را خلق کرد تا بیشتر به تعالی دست پیدا کند،اکنون بدون آنکه متوجه باشد مسخ آن گردیده است و بی محابا در پی هر خواسته از او مدد می جوید.
شاید اغلب قریب به اتفاق ما با خوراک رسانه ای با عنوانSHOW مواجه شده باشیم; استفاده از تمام امکانات رسانه ای برای اینکه لحظاتی چند خود را از واقعیت جدا ساخته و در فضایی خلا»گونه سپری نماییم. در پشت صدا و تصویری که ما می بینیم چه چیزی نهفته است، کدام یک از امیال و نیازهای ما به وسیله آن ارضا می شود. آیا سرمایه داری جدید در فکر ایجاد انسانی نوین است؟ انسانی که هیچ گاه بر آنچه بر او ارائه می شود، نمی اندیشد و اعتراضی نمی کند. انسانی که با مصرف بیمارگونه خویش تنها چرخ سرمایه داری را سریع تر از پیش می چرخاند. انسانی از خود بیگانه که هیچ گاه قادر به انقلابی پویا برای رهایی خویش نخواهد بود. او به دنبال تنوع و تامین خواسته هایی است که هیچ گاه برای ارضای آن با سوالی از طرف خویش مواجه نبوده است. اغلب، کسانی در بازار گرمی این گونه تولیدات رسانه ای نقش دارند; که خود بر اسارت پنهان خویش آگاهی ندارند.
به نظر می رسد که نوعی آگاهی کاذب در میان همه طبقات اجتماعی شکل گرفته که نظام سرمایه داری را بیش از پیش همراهی می کند. نظامی که غالبا افکاری دروغین و مخدوش را که توسط نخبگان فرهنگی آن تولید می شود، ترویج می نماید.
نکته دیگری که در بیان این تراژدی می توان بدان اشاره نمود، مطلبی است که مکتب فرانکفورت آن را در غالب مشروع سازی ها بیان نموده است. نظامی فکری که نظام های سیاسی آن را ایجاد نموده و از آن پشتیبانی می کنند تا خود را در هاله ای از ابهام و تردید پوشیده دارند.
شاید این ابهام در ذهن مخاطب ایجاد گردد که نویسنده از نوعی تاریکی ذهن نسبت به این گونه مسائل رنج می برد ; ولی من باز با حدت تمام بیان می دارم که تولیدات رسانه ای، استفاده از موسیقی و برخورداری از تکنولوژی در جای صحیح آن مد نظر من نیست، بلکه آنچه مرا بر نوشتن این مطلب راغب نمود، روزمرگی است که در پرتو استفاده از هر تولید رسانه ای و هر میزان از آن نصیب انسان امروز گردیده و او را در آن شناور و سر در گریبان ساخته; چنانچه، بر کرده خویش صحه می گذارد. آنچه نویسنده مطلب در ورای اکثر شوهای تصویری و امثال آن می بیند غمی پنهان است که بشریت را به سوی بیگانگی با خویش سوق می دهد و از او موجودی می سازد که تنها به مصرف خوراک رسانه ای می اندیشدو نه به غنای آنجه از آن استفاده می جوید.
مکتب فرانکفورت یکی از معدود مکتب هایی است که در بیان صورت مسئله به موشکافی فراوان و دقیق پرداخته است، حال آنکه در بیان راه حلها، در رهایی بشر از سیطره تسلط فرهنگ رسانه ای نوین چندان موفق نشان نداده است. این مکتب، فرهنگ نوین را در آخرین مرحله تسلط بر افراد، و آزادی نوع بشر را از زیر یوغ استعمار گونه آن خواستار است; ولی خود نیز در بیان راه حل متصور در رهایی بشر، سر در گریبان است. این مکتب از برای تمام ناکامیهای بشر در جهان معاصر و رهایی او عقلانیت ارتباطی را پیشنهاد نموده که در بسیاری از ابعاد ناکار آمد جلوه می کند. چنان که می دانید: هدف از کنش ارتباطی جلوگیری از ارتباط تحریف شده بیان گردیده و حال آنکه این گفته بیشتر در سطح ذهن قابل تبیین بوده و گاه تمام ابعاد مسئله را در بر نمی گیرد.


نویسنده : مهدی خسروشاهی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید