دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

تولید اجتماعی هنر


تولید اجتماعی هنر
ایده مسلط در مورد هنر در غرب مدرن، تصور خالقی منزوی است كه آثار هنری را به صورت بیانی از یك بینش منحصر به فرد زیباشناختی می آفریند. نظریه جامعه شناسی كلاسیك در اصل با نقد دیدگاه های فردگرایانه ای از این دست به وجود آمد. جامعه شناسان توجه خود را بیشتر به شرایطی معطوف می كنند كه در «جهان های هنری» وجود دارد و چگونگی خلق اثر هنری را مشروط می كند. این جهان ها شامل آدم ها و سازمان هایی است كه فعالیت شان برای تولید انواع رویدادها و ابژه هایی كه آن جهان را خلق می كند، ضروری است. به عنوان مثال، در صورت های فرهنگی عامه پسندی مثل موسیقی محلی می توان انواع علایق و سلیقه ها را دید كه از جانب زنجیره ای طولانی شامل تصمیم گیران «دروازه بانان» اعمال می شود خوانندگان، ترانه سرایان، نوازندگان، صداپردازان، مدیران مالی، دیسكوها، تبلیغات چی ها كه بر سبك و محتوا و قالب ترانه ها تاثیر می گذارد. از نمونه های این نوع برداشت، تحقیقی است كه مالكی و چاپلین در مورد نقاش اكسپرسیونیست آبستره، جكسون پولاك انجام دادند با عنوان زیبا شناسی و زندگی هنری بررسی آنومی در نقاشی. ۱۹۸۲، سوسیولوژیكال كوارترلی، شماره ۲۳ به نظر اینان شهرت و آوازه یك هنرمند نه مرهون استعداد صرف و توانایی های فردی كه ناشی از همدلی و همراهی مجموعه ای از آدم ها و نهادها است.
آنها مدعی اند موفقیت پولاك ناشی از فقدان هرگونه هم رایی انتقادی اولیه در مورد دستاوردها و استعداد زیباشناختی اوست. آنچه پولاك را از هنرمندان دیگر متمایز می كند، دفاع و حمایت جانانه ای است كه كلمنت گرین برگ منتقد، همراه با گالری دار ثروتمند پگی گوگنهایم از او كردند. بنابراین ورود پولاك به كانون هنر بیش از آن كه تابع تحولات خودانگیخته درون خود فرهنگ هنری باشد، ناشی از عمل جمعی شبكه ای از حامیان ثروتمند و صاحب نفوذ است. البته این پیر بوردیو است كه منسجم تر و موثرتر از این دو نظریه ای را تقریبا بر همین مبنا به وجود می آورد. در این جا بوردیو، از مفهوم «عرصه» یا «میدان» استفاده می كند. عرصه ها شامل عرصه های حقوقی، زیباشناختی، سیاسی، فرهنگی، آموزش و پرورش و دین است. او هر كدام از این عرصه ها را «بازار»ی در نظر می گیرد با مولدان و مصرف كنندگان كالاهای فرهنگی كه در هر عرصه تولید می شود. مثلا عرصه هنر را نقاشان، خریداران آثار هنری و موزه داران و این قبیل افراد تشكیل می دهند. در هر عرصه ای دو گروه عمده وجود دارند كه بر سر دستیابی به منابع و سرمایه های نمادین با هم رقابت می كنند. او در این جا تحت تاثیر ماكس وبر است. منتها كشیشان بوروكراتیك و پیامبران كاریزماتیك وبری، نزد بوردیو تبدیل به مولدان «كالاهای نمادین» می شوند كه بر سر جذب مصرف كنندگان عادی با هم در رقابتند. در عرصه هنر منابع و نهادها می توانند موزه ها، منتقدان و روزنامه و دلال ها و گالری داران و كالج های هنر باشد. هنرمندان درست آیین و هنرمندان «مرتد» بر سر دستیابی به این منابع با هم در رقابتند. آن گروهی كه عمل «حفظ و تخصیص» را به درستی انجام می دهد، پیروز این عرصه است. و گروهی كه شكست می خورد هر قدر هم كه استعداد و نیروی خلاقه در آن باشد، از عرصه هنر بیرون نهاده می شود. در واقع این نهادها هستند كه قادرند شكل خاصی از هنر را «تقدیس» كنند و به گفته بوردیو آن را «انتصاب» كنند و به كمك «زور نمادین» آن را به مخاطبان، یعنی مصرف كنندگان معمولی در عرصه اجتماعی گسترده تر تحمیل كنند.

شاپور بهیان
منبع : روزنامه شرق