دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

گئورگ زیمل


گئورگ زیمل
در جامعه شناسی زیمل (۱۹۱۸-۱۸۵۸) می توان نشانه هایی را از فلسفه كانت و نیچه دید. ما این تاثیر را در تمایزی می بینیم كه زیمل بین شكل و زندگی یا محتوا می گذارد. نیچه با وام گیری از یزدان شناسی یونانی، دو مفهوم آپولونی و دیونیزوسی را مطرح می كند تا چگونگی زایش تراژدی را از دامان موسیقی در یونان باستان بیان كند. به طور كلی نزد نیچه عنصر آپولونی، عنصر شكل و نظم و موازنه است؛ عنصر دیونیزوسی عنصر شورمندی و آشوب و مستی و رخوت. با تركیب این ها است كه می توان بر نهیلیسم غلبه كرد. زیمل با پذیرش این نهاده، طرح معرفت شناسی كانت را نیز به كار می گیرد كه بر اساس آن شكل قالبی است كه ذهن بشر بر حسیات جهان پیرامونش تحمیل می كند تا آنها را برای خود فهم پذیر كند. بر مبنای این طرح ها است كه جامعه شناسی زیمل شكل می گیرد.
به عقیده او ما می توانیم در فرآیند های زندگی اجتماعی، شاهد وجود انواع بی شماری محتواها و تعداد كم شماری از اشكال باشیم. در این حالت می توان رفتار هایی متفاوت را به هم مربوط كرد كه در وهله اول به نظر نمی رسد هیچ پیوندی با هم داشته باشند؛ مثلاً رقابت دو مرد برای تصاحب یك زن را می توان با رویدادهای مهمی چون توازن قدرت در اروپا و ائتلاف گروه های سیاسی مقایسه كرد. زیمل همین مفاهیم را در جامعه شناسی هنر خود به كار می گیرد. از نظر او، منشاء همه درونمایه های زیباشناختی را می توان در اصل تقارن یافت. انسان قبل از آن كه بتواند ایده ای، یا معنایی را به چیزها نسبت دهد، باید بتواند آنها را به صورتی متقارن درك كند. نخستین گام زیباشناختی انسان، شكل دادن به ویژگی اتفاقی و آشفته طبیعت است. اما غلبه تقارن موقت است و انسان دوباره به سوی عدم تقارن میل می كند. و باز پس از این دو باره به سوی تقارن میل می كند. زیمل زیبایی را براساس همین اصل تقارن تعریف می كند. او حتی گرایش های سیاسی آدمیان را بر اساس همین میل یا بی میلی به تقارن تعریف می كند و در این حالت، وجهی زیباشناختی می بیند. به عنوان مثال، تاثیر نیروهای زیباشناختی را بر واقعیت های اجتماعی، بیش از همه در تضادی می بیند كه بین گرایش های سوسیالیستی و فردگرایانه وجود دارد. زیمل شكی ندارد كه ایده های سوسیالیستی مبتنی اند بر ارزش های زیباشناختی. این كه جامعه كلی است كه باید با ایجاد هماهنگی و تقارن میان اجزای آن، آن را به یك اثر هنری تبدیل كرد. به گمان زیمل، دیدگاهی رمانتیك وجود دارد كه ارزش های زیبایی را در فردانیت افراد می داند. این دیدگاه را می توان در دوران مدرن مشاهده كرد. زیمل خود می پذیرد كه حتی كامل ترین مكانیسم ها باز مكانیسم اند و فاقد آن آزادی اند كه لازمه زیبایی است. به عقیده زیمل ویژگی فرهنگ مدرن این است كه اساساً بی شكل است و در هیچ نمی گنجد. شاید از آن روی كه فرهنگ مدرن ذاتاً ضدشكل است و پیوندی بنیادین با آزادی فردگرایانه دارد.

شاپور بهیان
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید