دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


نماد گرایی در شعر کودک


نماد گرایی در شعر کودک
تولید خلاقانه ادبیات کودک و نوجوان از نیازهای مبرم اجتماعی است ؛ به ویژه جامعه ایرانی که بخش عمده قشر جمعیتی آنان را این گروه تشکیل می دهند.
این چنین ادبیات ،هنجارها، ویژگی ها وخصلتهای خاص خود را دارد. بسیاری از نویسندگان و خالقان آثار ادبی در این زمینه، به صورت خود آگاه و نا خودآگاه به تکرار نمادگونه برخی عناصر می پردازند تا از طریق آن به ارتباطی سیال موفق وصمیمی ، با مخاطب کودک ونوجوان خود برسند؛ بنابر این؛ وجود آمدن الگوهایی مشابه که بر اساس مضامینی تکرار شونده با کارکردی استعاری و نمادین شکل می گیرند، امری بدیهی است. در این مقاله کوشش می شود تا آثار چند شاعر برجسته معاصر در خصوص شعر کودک و نوجوان از دیدگاه نماد شناختی بررسی شود.
در این گستره بنیان مقاله بر اساس آثار سه شاعر کودک و نوجوان: افسانه شعبان نژاد،ناصر کشاورز و محمود کیانوش گذاشته شده است.
● مقدمه
با شکستن قالبهای متعددلفظی وبیانی،شعر،دنیای متحولی را پیش رو دارد؛دنیایی که با سرعت پیش می رود و همه اتفاقهایش بر شعر تاثیر می گذارد.شعر کودک نیز در این بسامد دچار افت وصعود هایی شده ومی شود.از آن جمله تغیر یافتن دستورهای لفظی وبیانی است دستورهایی که با شکستن وزن وقافیه شروع شده وهمچنان ادامه می یابد؛ازجمله این تغییرات، تغییر در رمزینگی ونماد در شعر است به گونه ای که معیارها ونگاه های کودکان تغیر می کند.نمادهای شعر کودک بی شک ماندگارترین خاطره های خوش روزگار انسانهاست.خاطره هایی که در جلوه های آینده زندگی نقش شایان توجهی دارند.الگو هایی ماندگار، سوًال برانگیز و دوست داشتنی رویای هر زندگی واساس اندیشه کودک.
● شعر کودک و نوجوان
شعر شعراست با تمام تعاریف و انواع بیانهایش در طول دوران زندگیش.
شعر این سیال جاویدان را کسانی تعریف می کنند که به راستی وحقیقتش دست یافته اند. آنها که دیگر نیازی به تعریفش ندارند بلکه به خود شعر کار دارند،حقیقتی که "بر کندگی آدمی از واقعیت بیرون وگرفتار آمدن اودر چنبره اندرون است.پس از این اگر کسی بتواند سرگذشت این اسارت شور انگیز را با ابزار زبان به میانجی واژه ها و ترکیبات گوناگون آنها باز گوید این حقیقت را رخت مجاز پوشانده است ودر نگاه وباور معتاد زمانه شاعری کرده است."(۱)وآن هنگام که تنفس می کند شعرمی آفریندو"اگرهم نسراید باز شاعر است ،منتهی ,کاراو وقتی تمام می شود که آفریده اوبرای اذهان دیگر هم محسوس باشد وقابل لمس,یعنی به لفظ وبیان درآید."(۲)واینگونه شاعر کودک ،نفسهای شعرش از دوران کودکی دم می زند.
پیشینه ی شعر کودک ،ازپیشینه ادبیات کودک فراتر نمی رود.ازنیمه دوم قرن هجدهم ، شاخه ای از ادبیات به ادبیات کودک اختصاص یافت وهمراه داستان کودک ،شاعرکودک نیز پیدا شدواز آن پس شعری که در ابتدا تنها به نام کودک بود,خود به دانستن ویژگیهای خاصی متمایزشد وگاهی نیز,معدودهایی را چشید. اما شعر,به شعر بودنش رهاست وبسیارس ازاین قالبهای دست وپا گیررا می شکند وبه پرواز در می آید.
مخصوصا اگر در فضایی سروده شود که آفریده هایی غیر قابل پیش بینی وبسیار اعجاب انگیزتنفس می کنند.کودک ودوران درخشانش که همه انسانها،موجودیت خود را از ان زمان گرفته اند.ودر حقیقت اساس فکرآینده ومنشا زندگی گذشته اگر دقیق بنگریم.
شعر کودک یران کارش رابا یاددادن آداب واصول اخلاقی به کودکان آغاز کرد اماخیلی زود متوجه شدکه پندورازگویی مستقیم چندان مثمرثمر نیست وزبان،عرصه ای دیگر را برای شعر برگزید واین طفل نوپا،آغاز تحولاتی عمیق ورنگارنگ را به چشم خود شاهد ومنتظر است.
به طور کلی ،آنچه سبب ایجادتفاوت وحضور دسته بندی های سنی در شعر می شود تغیر در خصوصیاتو چگونگی کنار هم نشستن این خصوصیات است.اینکه هر شعر به چه میزان از وزن،عاطفه ،رمزوموسیقی کلام بهره بیشتری برده است،شعر را به دسته کودک وبزگسال تقسیم کرد.که شعر کودک در بر دارنده شعر نوجوان نیز شده است اما در حقیقت شعر کودکنیز مرزبندیهای خود دارد.اما آنچه در این مقاله به عنوان شعر کودک از آن یاد می شود،همان شعر وکودک ونوجوان است.
● نماد در شعر کودک
▪ حضورنماد:
در سفر کودک از شعر به دنیای شعر،کلمات نقش به سزایی دارند.در این سفر ذهنی،کلمات آشنا بالهای بسیار خوبی هستند تا این پرواز را سبکتر،خوشایندتر ودلچسبتر نمایند.از این رهگذر،کلمات جعبه ذهن کودک را می توان به دو دسته تقسیم کرد:
۱) کلماتی که کودک مصداقهایش را به صورت عینی دیده واز آن تصویری در ذهن دارد.
۲) کلماتی که بدون دیدن مصداق،تصویری در ذهن خود آفریده وتا ندیدن واقعیت،از همان تصویر استفاده می کند.
در هر صورت کودک در مواجهه با کلمه سفر خود راددذهن آغاز می کند و به اندازه موفقیت شاعربه جای مشترکمیان ذهن خود وشاعر می رود.این زمان،زمانی است که ارتباط شاعر وکودک برقرار شده وشعار به هدفش رسیده ومی تواند حرفش را بزند ویا اگر قرار است مخاطب خود را به حظ روحانی برساند،از این زمان استفاده کند.وانسان را تصویر کند،چنان که هست باید باشد.
اماگاهی شاعر هنرمند کلمه را چنان در خدمت شعر به کار می گیرد که کلمه می توانددر هر دو نقش ظاهر شودوتلفیقی زیبا بین ذهن ومشاهده ایجاد کند و با کلید واژه هایشدر به جلوه های زیبا بگشاید.
این کلید واژه های اساسی شعر،همان تمادهای هستندکه انسا سالهای سال با آن سروکار دارشتند.رمز گونه هایی که با کوتاهترین وسعت بهترین ابزار برای شاعر است در بیان خود.
▪ وجوب نماد:
هدف ابتدایی وانتهایی شعر،برقراری ارتباط بین شاعر ومخاطب است وازدیدگاه زیبایی شناختی شعر،نماد یکی از شیوه های بیان غیر مستقیم ویکی از محور های هنجار گریزی معنایی است که در تفسیر وتاویل آثار ادبی وهنری نفش بی همتایی دارد وهمچنین به عنوان عالی ترین نمونه"ایجاز"در شعر قابل تامل است.
نماد یکی از بهترین کدهای ارتباطی شاعر کودک وکودک است که با در دسترس ترین واژه ها ،خیال انگیز ترین فضاها را پدید می آورد و از این مدخل گزینش درست نمادبرای شعر به منزله هواست برای انسان و هرگز نمی توان سیلان فکر را در یک نمودواحد از فضای کودکی شاعر،جز با نماد جایگزین کرد.
بابا بزرگ،قصه ای امشب
از روزهای دور بیاور
یک آسمان شکوفه شادی
از باغهای نور بیاور
بابابزرگ،کفش بلورین
دیگر به قد پای کسی نیست
در بالهای خسته سیمرغ
امروزقدرت مگسی نیست.
بابابزرگ،رستم دستان
از سرزمین قصه چرا رفت؟
بیژن به چاه ماند ومنیژه
با آن دل شکسته کجا رفت؟
بابابزرگ،قصه امروز
هرجا که هست غصه نان است،
ازروزهای دور بیاور
آن قصه که مایه جان است.
از باغهای نور ،محمود کیانوش،بچه های جهان

هر شعر از سه جنبه مورد نظر قرار می گیرد:
۱) سراینده شعر
۲) مخاطب شعر
۳) شعر
سراینده شعر روح سیال آفریننده ای است که لحطاظش را بسته به جامعه وزمانش بیان می کند.
واینکه شعر برای که سروده می شود،عمده ترین نوع نگرش به شعر است.وشعر بسته به مخاطب خود،روح شاعر را متجلی می کند وزمانی شاعر ومخاطب شناخته شدندو برای هر کدام خصایص تعاریفی در ذهن مشخص شد،در حقیقت اسا شعر از نظر ارزش گذاری معین می شود؛حال،چه به عنوان منتقد به شعر نظر کنیم،چه به عنوان مخاطب یا حتی خالق اثر.
اما این سه جزءرئح شعر در یک نقطه می توانند به وحدت برسند،جایی که شاعر درشعر به مخاطب نزدیک می شود.جایی که نماد حضور پیدا می کندبا گزینش صحیح واژه ای که حتی موتیف هم نبوده است،بی آنکه آشکار شود.چرا که به گفته یونگ اگر آشکار شود،خواهد مرد.
ازمسیر جنگلی تنگ غروب
می رسد یک دارکوب
مثل یک کولی،غریب وخالکوب
می کشد باچند خط،نقش دلی
روی بازوی بلوط
بعد هم نوک می زندروی خطوط
با نوکش تق تق تتق
مثل باران بهار
می کند آن نقش دل را ماندگار
می نویسد زیر آن:
"مرغی از شاخه پرید
رفت وشد درعمق جنگل ناپدید."
دارکوب کولی،نصر کشاورز، بوی گردوهای کال
واینها همه درشعر کودک حساسیت ویژه ای پیدا می کند،چرا که در شعر کودک مجال طول وتفسیرویا حتی گسترش کلمه نیست وایجاز درکلام به ایجاز در کلمه می رسد.
● انواع نماد
در یک تقسیم بندی نماد ها سه نوعند:
۱ ) نمادهای طبیعی: ین نماد ها مشابه چیزهای فراتر وجامع تر از خود شان هستند.
۲) نماد های شخصی: نماد هایی که خود شاعرآنرا ابداع می کند.وبا آنکه آنها در اثر یا آثارمتعدد خود باعث تشخص آنها می شود.
۳) نمادهای نا آگاهانه:که حاصل عوالم روحی و تجربیاتذهنی خاصی است که برای شاعران ونویسندگان پدید می آید که منحصر به فرد است.
هر کدام از این دسته نماد هامی توانند در شعر به قالبهای متعددی در آیند که شامل دو دسته عینی وحسی می شوندکه به نوبه خود در شعر کودک در چندین نمود ظاهر می شود:
▪ نمادهای عینی:
شامل آن دسته از نماد هایی می شود که واژه مصداقی دارد که از طریق حواس پنج گانه قابل درک است از آن جمله:
ـ حیوانات وجانداران:
آنطرف سبز قبایی سر صبح/می پرد نرم وسبک توی هوا/بازهم پر شده سرتاسر دشت/از صدای نفس شاتره ها
آبی وسبز،افسانه شعبان زاده،جشن گنجشکها
ناگهان دلم وگرفت باز/من اسیر غصه ها شدم/با صدای بال کفتری/از خیال خود جدا شدم/دیدم از حیاط خانه مان/نخلهای سبز رفته اند/پشت شیشه اخم کرده اند/خانه های ساکت وبلند/
صدای سبز نخلها،افسانه شعبان نژاد،جشن گنجشکها
گل آفتابگردون/توچقدر خوب هستی/شب وروز آفتابی/گل بی غروب هستی/به نگاه زرد زنبور/تن تو هزار لانه/وبرای سار وگنجشک/دل تو هزار دانه/
گل آفتابگردون،ناصر کشاورز،بوی گردوهای کال
تو حساسی،ظریفی/شبیه بوی یاسی/تو یک زنبور هستی/که از ماهی هراسی/چراکه لحظه ای هم/تو را جدی ندیدیم/و گل را پیش چشمت/چه بی رحمانه چیدیم/تو دل داری مگر نه؟/تو هم احساس داری/اگر نه پس چه کاری/به بوی یاس داری؟/تو راجز پای کندو/همیشه ترک کردیم/چرا که از تو تنها/عسل را درک کردیم/
زنبور عسل،ناصر کشاورز،بوی گردوهای کال
شاخه هایشان بلند/ریشه هایشان عمیق/هر که سطحی است،نیست/با درختها رفیق/در حوض کاشی ماهی من/دیگر نمی چرخید آرام/
درختها،ناصر کشاورز،میوه هایشان:سلام! سایه هایشان:نسیم!
ای گربه بی رحم دیگر/اینجا نمی خواهم بمانی/باید گرسنه باشی وخوار/تا قدر نعمت رابدانی/
گربه وماهی،محمود کیانوش،بچه های جهان
ـ اشیاء وابزار
تو یادت هست روزی /به من یک برگ دادی؟/و من با خنده گفتم:/ "چه برگ زرد وشادی!"/شدم آن لحظه جاری/ میان بوی آن برگ/اگر گفتی چه چیزی/ نوشتم روی آن برگ؟/-نوشتم عشق یعنی/ به برگی دل سپردن/خود پاییز گشتن /ولی هرگز نمردن
برگ،ناصر کشاورز، میوه هایشان:سلام! سایه هایشان:نسیم!
قصری تمام سنگ/برجی تمام برف/شهری تمام خواب/خوابی تمام ژرف/یا نور ماه در/آیینه ای کبود/یا گوهری سپید/ بر سینه ای کبود
برجی تمام برف، محمود کیانوش،بچه های جهان
موتورش روشن شد/ نعره اش راه افتاد/توی جنگل پیچید/ بوی دود و فولاد/رفت پای یک سرو/پوزه زد بویی کرد/طفلکی سرو از ترس/برگهایش شد زرد/جیغ زد یک بلبل/ناگهان رقت از حال/زد نوک آوازش/چنج شش تا تبخال/سرو بر خاک افتاد/آسمان در هم شد/از کتاب جنگل/شعر سبزی کم شد
اره موتوری، ناصر کشاورز، میوه هایشان:سلام! سایه هایشان:نسیم!
توی این دلم/ چند تا غم است/ فکر می کنم/ سیب آدم است/ فکرهای من/ نیستند عجیب /غصه می خورم/ من برای سیب/سیب را همه /پوست می کنند/نصف می کنند/ گاز می زنند / زود می شود سیبشان تمام/ یک نفر نگفت /سیب جان سلام
سیب جان سلام ،ناصر کشاورز، سیب جان سلام
هر کجا چشم می رود آب است/از افق تا افق همه دریاست/آب آیینه ایست پهناور/صورت آسمان در آن پیداست
موج از پشت موج ، محمود کیانوش،بچه های جهان
هیمشه سنگ بوده ام/از آن قدیم تا بحال /نگاه من همیشه مات/زبان من همیشه لال/هزار سال پیش از این/دل مرا ترک شکست/ویک هزار پای پیر/شبی در آن ترک نشست/دو قرن پیش یک کلاغ/نشست روی پشت من/تگاه کوچکی نکرد/به غصه درشت من/
سنگ،ناصر کشاورز،بوی گردوهای کال
ـ مکان وزمان:
می نشینم در کنار پتجره/کوچه های روبرویم خسته اند/دستهای سنگی دیوارها/انتهای کوچه هارا بسته اند/وقتی از کوچه کوچ می کردی/بوی پاییز در هوا پیچید/ایلی از خنده های شیرینت/از میان نگاه من کوچید/
جشن گنجشکها،افسانه شعبان نژاد،جشن گنجشکها
ای روز تو،خوبی بزرگی/پر جنبشی وپر صدایی/از هر طرف پیداوروشن/از هر طرف بی انتهایی/وقتی که هستی ،چشمهایم/تاهر کجا پرواز دلرند/پاهای من درپیش تا شب/بسیار راه باز دارند/
ای روز،ایشب،محمود کیانوش،بچه های جهان
همیشه ده که بودم/دل من شاد وخوش بود/ولی اینجا دل من/پراست از آهن ودود/
سفر،ناصر کشاوزر،آه پونه
شهر چیست؟شهر جنگل است/جنگلی در آن پرنده ها،جیغها وبوقهای خشک/حرفها وگریه ها وخنده ها/
ازجنگل شهر،محمود کیانوش،بچه های جهان
آسمان تاریک است/هیچکس اینجا نیست/روشنایی مرده است/خبر از فردا نیست/
هیچکس تنها نیست،محمود کیانوش،بچه های جهان
▪ نمادهای حسی:
شامل نمادهایی می شودکه نمود بیرونی ندارندوشاعر هنرمندبه راحتی می تواند از در هم آمیزش حواس وخواص کلمه،واژه ای را نماد موضوع،عمل یا شخصیتی کند.از جمله نماد های حسی می توان به رنگ،احساس های درونی،افکار حالات ،کیفیات،وحضوری مبهم اشاره کرد.
صدای بال می آید/و بوی خوب یک رفتن/کسی آواز میخواند/صدایش می چکد در من/
آواز شکستن،افسانه شعبان نژاد،جشن گنجشکها
تو دریایی از شبنمی/تو رودی توچشمه ،توآب/به یک قطره شادم کن/که من مانده ام در سراب/
سراب وماهی،ناصر کشاورز،چکه ای آواز ،تکه ای مهتاب
می توان با دست خود یک لانه ساخت/سایبان جوجه ای بیچاره شد/می توان در فصل سرما فصل برف/وصله ای بر کفش های پاره شد/
می توان....،افسانه شعبان نژاد،جشن گنجشکها
می رسد یک لاشخور/با پر وبالی سیاه/... لخته های خون وگوشت/زیرچنگالی سیاه/در میان سینه ای پاره پاره ناگهان/می شود پیدا ولی/سرخ اما نیمه جان
گور خر ،ناصر کشاورز،میوه هایشان: سلام! سایه هایشان : نسیم!
مژگان جنتی مقدم
دانشجوی کارشناسی زبان وادبیات فارسی
یادداشت
۱- پژوهشی در شعر کودک،منوچهر علی پور،ص ۱۲ مقدمه.
۲- شعر بی دروغ،شعر بی نقاب،عبدالحسین زرین کوب,ص ۵۲
۳- همان،ص۵۰.
۴- از این باغ شرقی،پروین سلاجقه،ص۱۷۳.
۵- واژه نامه هنر شاعری،میمنت میر صادقی.
فهرست منابع
۱-زرین کوب،عبدالحسین:شعر بی دروغ،شعر بی نقاب،چاپ نهم،انتشارات علمی،تهران:۱۳۸۱.
۲-علوی ،سهیلا:تاملی دیگر در ادبیات کودک ونوجوان،انتشارات بادواره کتاب،تهران :۱۳۸۲.
۳-علی پور ،منوچهر:پژوهشی در شعر کودک،تیرگان،تهران:۱۳۷۹.
۴-سلاجقه،پروین:از این باغ شرقی،کانون پرورش کودکان ونوجوانان،تهران:۱۳۸۵.
۵-میر صادقی ،جمال:واژه نامه هنر شاعری،کتاب مهناز،تهران:۱۳۷۷.
۶-گرمارودی،سید مصطفی:شعر کودک از آغاز تا امروز،فرهنگ وارشاد اسلامی،کرج:۱۳۸۲.
با نگاه به:
۱-شعبان نژاد ،افسانه:چتری از گلبرگها،کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان،تهران:۱۳۷۲.
۲- شعبان نژاد ،افسانه:جشن گنجشکها، کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان،تهران:۱۳۷۴.
۳-کشاورز ،ناصر:میوه هایشان :سلام! سایه هایشان :نسیم!،کتابهای بنفشه،تهران:۱۳۷۷.
۴- کشاورز ،ناصر:بوی گردو های کال ، کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان،تهران:۱۳۷۶.
۵- کشاورز ،ناصر:سیب جان سلام، کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان،تهران:۱۳۷۸
۶- کشاورز ،ناصر:آه پونه، کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان،تهران:۱۳۷۶
۷- کشاورز ،ناصر:چکه ای آواز ،تکه ای مهتاب، کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان،تهران:۱۳۷۳.
۸- کیانوش ،محمود:بچه های جهان، کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان،تهران:۱۳۷۰.
۹- کشاورز ،ناصر:پر زرد قناری، کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان،تهران:۱۳۸۳.
۱۰-شعبان نژاد،افسانه:شیشه آواز، کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان،تهران:۱۳۷۴.


همچنین مشاهده کنید