دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


نگاهی به وضع آموزش موسیقی در ایران


نگاهی به وضع آموزش موسیقی در ایران
تا به حال چند بار روی در و دیوار با چنین اطلاعیه هایی روبه رو شدید؟ «آموزش سه تار در ۱۵ جلسه....ساز دهنی را در ۱۰ جلسه بیاموزید.... آموزش تضمینی پیانو در سه ماه تابستان.... و...»
حتما دیده اید...اگرهم ندیده اید امروز با یك نیم نگاه به دور و برتان پیدا می كنید. وقتی این جمله ها را دیده اید، احتمالاً دچار یكی از این دو حالت شده اید. اگر با موسیقی آشنایی نداشته اید از دیدنشان خوشحال شده اید و به خودتان امیدوار و سعی كرده اید شماره استاد گمنام مربوطه را در گوشی همراه تان وارد كنید تا بعداً سر فرصت زنگی بزنید.
اما اگر با موسیقی آشنایی داشته باشید سخت متأسف می شوید، ممكن است به تمسخر پوزخندی هم بزنید و دلتان بخواهد كه برگه را از روی دیوار بكنید. زیرا احساس می كنید این استادان قلابی آبروی استادان، نوازندگان و آهنگسازان راستین موسیقی را هم می برند و شأن موسیقی را پائین می آورند.
با این كه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هر سال قوانین اصولی تری را برای آموزشگاه های موسیقی وضع می كند و این روزها احراز صلاحیت برای تأسیس یك آموزشگاه موسیقی امری مسلم محسوب می شود، اما باز بسیاری از آموزشگاه ها همین كه یكی از هنرجویان شان بیشتر از دو ترم سر كلاس شان نشست، او را به عنوان استاد منصوب كرده و برای پایین تر آمدن هزینه هاشان از آنها استفاده می كنند. البته این تنها یكی از صدها معضل آموزش موسیقی در ایران است. استادان و دست اندركاران موسیقی ایران نظرات مختلفی را در این گزارش در مورد وضع آموزش موسیقی داده اند كه به شناخت این معضل ها و در وضع امیدوارانه اش زدودن آنها می تواند راهگشا باشد.
«كشش من بسوی موسیقی به این صورت شروع شد، شبی به منزل مجدالممالك كه از آشنایان من بود رفته بودم در آنجا شروع به خواندن كردم در این مجلس علی خان نایب السلطنه نیز كه از خوانندگان بنام بود حضور داشت. پس از شنیدن آواز من، مرا تشویق كرد و گفت: اگر شما به این كار ادامه دهی خواننده خوبی خواهی شد.
من از این گفته دلگرم شدم و نخستین مشق را كه شور بود نزد علی خان شروع به آموختن كردم، علی خان نخستین استاد آواز من بود، مدت ها از محضر این استاد استفاده كرده ردیف راست پنجگاه را كه در آن زمان بین خوانندگان تنها علی خان می دانست مشق كردم. پس از این مرحله از زندگیم، مرحله به مرحله با اساتید موسیقی آشنا می شدم و از هر كدام توشه ای بر می گرفتم كه از این عده می توانم به ترتیب میرزا حسینقلی، حسین خان كمانچه كش، درویش خان، ملك الذاكرین و میرزا عبدالله را یاد آور شوم كه از این اساتید بزرگ زمان مطالب فراوانی را آموختم، بویژه از ملك الذاكرین در زمینه آواز.
من بیشتر مطالبی را كه می آموختم در مجالس انس تهران قدیم بود، در این مجالس اساتید بنام گرد هم می آمدند و ضمن ارائه موسیقی، پیرامون مسائل موسیقی تبادل نظر و گفت وگو می كردند. مطالبی را كه من از میرزا حسینقلی آموختم داستانی چنین دارد، كه میرزا حسینقلی برای درس به رجال مملكت به خانه یكی از آنان كه بقیه رجال نیز در آنجا حضور می یافتند می رفت. در این مجلس حاج حسین آقا ملك و حاج حسن آقا ملك، معاون السلطنه پسر وزیر دفتر، معاون الملك پسر قوام الدوله، مصدق السلطنه و باصر السلطنه حضور داشتند، من مطالبی را كه میرزا به شاگردانش تعلیم می داد بخاطر سپرده و فرا می گرفتم.
من به این ترتیب از اساتید زمان مطالب بسیاری آموختم.»(۱) عبدالله دوامی استاد مسلم آواز ایرانی و برجسته ترین و مطلع ترین تصنیف خوان ایران در گفت و گو با محمدرضا لطفی این حرف ها را می زند و شمه ای از وضع آموزش موسیقی را در آن سال ها در اختیارمان قرار می دهد تا بتوانیم راحت تر اوضاع آموزش را در این دوره با آن مقطع زمانی مقایسه كنیم. زمانی كه شاگرد برای فراگیری كوچك ترین درس ها، سال های سال مشق موسیقی می كرد و به این تلمذ مفتخر بود.
جلال ذوالفنون استاد سه تار كه سالیان درازی است در زمینه آموزش موسیقی فعالیت می كند، در این باره می گوید: متأسفانه دانشگاه ها انتظارات را برآورده نمی كنند. یعنی پیوند موسیقی سنتی ما با موسیقی علمی غرب كه در سال ۴۳ وارد ایران شد امروزه به شكل آن زمان وجودندارد، زیرا استادان آن زمان در اختیار ما نیستند. در بخش خصوصی نیز به خاطر تقاضاها كمیت بالارفته اما از كیفیت خبری نیست؛ چون كسانی كه صلاحیت لازم را داشته باشند اندك هستند. این روش باید تغییركند و من معتقد به این سیاق نیستم.
كتابی كه تدوین كردیم جای انعطاف دارد و آن انعطاف را معلم با توانمندی های خود باید به وجود آورد. به طور مثال این كه با توجه به ذائقه و علاقه هنرجو به آن، یك ملودی و تصنیف معروف و به روز را هم ارائه دهد تا آن هنرجو حس كند كه نوازندگی یادگرفته و سازمی زند. وقتی كه می گوییم معلم باید دارای خصوصیاتی باشد یكی از آنها همین است كه استعدادها و خلاقیت ها را كشف كند.
در غیر این صورت اگر بخواهد به آموزش الفبای موسیقی بسنده كند فایده ای نخواهد داشت. هم اكنون چیزی كه تدریس می شود علم موسیقی است نه هنر موسیقی. معلم در ضمن این كه علم موسیقی را آموزش می دهد باید خلاقیت هنرجو را نیز به كارگیرد كه این كار نیازمند تجربه، اشراف و مقداری دانایی به علم روان شناسی است. متأسفانه گوشه گیری بزرگان موسیقی ما تنها در زمینه آموزش نیست بلكه در زمینه ارائه كار موسیقایی نیز دیده می شود و این موضوع از آنجا ناشی می شود كه عشق در كار آنان وجود ندارد زیرا در این كار عشق نقش بسزایی ایفا می كند.
حسین علیزاده استاد موسیقی ایرانی نیز وضع آموزش موسیقی را مطلوب نمی بیند و معتقد است كه باید برای آن هرچه زودتر چاره ای اندیشید. او می گوید: آموزش موسیقی ایرانی و در اصل، آموزش در كشور ما به نظر من هنوز دوران سنتی خودش را می گذراند، كه باید این ذهنیت را برای هنرجو و دانشجو بوجود آورد، یعنی در این مسیر باید هدایتش كرد.
استاد حسن ناهید كه بیشتر وقت خود را این روزها به آموزش موسیقی اختصاص داده می گوید: سن و سال من دیگر اجازه تدریس طولانی در هفته را نمی دهد. بسیاری از آموزشگاه ها برای كسب اعتبار سعی می كنند به هر شیوه ای كه شده از موسیقیدانان بهره ببرند و به این موضوع فكر نمی كنند كه این تدریس های مداوم به شاگردانی كه هنوز از موسیقی هیچ چیز نمی دانند چه فشار عصبی را به مدرس منتقل می كند.
من باید در این سن، حقوق ثابتی داشته باشم كه برای گذران زندگی كافی باشد، نه این كه مجبور باشم این همه ساعت را در هفته تدریس كنم. تدریس موسیقی به وسیله اهل آن، اتفاق بسیار پسندیده ای است اما نه به قیمت از دست دادن سلامتی و تحمل فشار عصبی مضاعف. هم اكنون من در ۶ روز هفته در ۸ آموزشگاه موسیقی تدریس می كنم! آیا این روند صحیح است؟ این مدت تدریس آن قدر برای من مشكل است كه گاهی فكر می كنم نزدیك است سكته كنم.
«تدریس آواز ایرانی به سابقه و آشنایی مدرس به رموز و فنون موسیقی آوازی نیاز دارد. در موسیقی آوازی ایران، لزوماً هر كس كه از صدای خوبی برخوردار است، مدرس خوبی نیست. بی شك این مقوله اصلی ترین ركن آواز ایرانی است. یك هنرجوی آواز ایرانی باید با تاریخ ادبیات ایران و بویژه با شاعران آن آشنا باشد و اگر در اطراف خود سرایندگان یا آشنا به شعر را سراغ داشت، برای یادگیری نزد او برود. دانستن این كه چه شعری در چه دستگاه یا آوازی خوانده شود، از ضروریات است.
یا آشنایی به عروض و قافیه خود سبب می شود خواننده در انتخاب شعر موفق و آگاه باشد.» فتح الله صارمی كه یكی از مدرسان آواز ایرانی است این حرف ها را می زند. او به گفته خودش نزدیك به هجده سال در محضر چند استاد شاگردی كرده كه سیزده سال آن به حاتم عسگری مربوط می شود.
او در این سال ها تنها چند آهنگ با همكاری مهرداد دلنوازی و دیگران برای صدا و سیما خوانده و عمده تلاش خود را در حوزه موسیقی آوازی به تدریس معطوف كرده است.
«مجید درخشانی» نوازنده تار و سه تارو سرپرست گروه موسیقی سنتی «خورشید» می گوید: وقتی هنرجویی می خواهد كارش را شروع كند، نمی دانی بگویی از كجا شروع كند. هر هنرآموز و استادی با ذوق و سلیقه شخصی خودش روشی را برای آموزش پیدا می كند. كتاب هنرستان بخشی از درس هایش زاید است. كتاب های دیگر هم هركدام كمبودی دارند و هیچ نظمی وجود ندارد. مثلاً در كتاب های هنرستان می بینیم كه «اصفهان سل» با «سل مینور» و یا «ماهور» را با «ماژور» معرفی كرده اند.
این ها كتاب های اولیه در زمینه موسیقی ایرانی بوده اند كه در زمان خودش كار بزرگی بوده است، ولی امروزه دیگر این روش ها كاربرد ندارد و نگرش های دیگری به وجود آمده است. كتاب هایی كه نوشته می شود باید با متدهای علمی دنیا انطباق داشته باشد. یا به طور مثال اتودها می تواند بر اساس جملات موسیقی ایرانی نوشته شود كه افزون برتمرین و تقویت تكنیك نوازنده، حالت، فضا یا جملاتی از ردیف را نیز آموزش دهد.
همچنین از نظر اصول اولیه نوازندگی نیز هنوز به نگرش واحدی نرسیده ایم و شاگرد تا روش صحیح را پیدا كند، سردرگم است و با این كه كتاب های زیادی چاپ شده است، هنوز ما منبع مكتوب ثابتی نداریم. در زمینه سنتور خوشبختانه زحمات آقای «پایور» موجب شده تا این مشكل كمتر دیده شود، ولی در زمینه سازهای دیگر خیلی سردرگم هستیم.
در زمینه نوازندگی هم آموزش بیشتر صرف پرش ها، پاساژها و تند نواختن شده است. در این حالت به طبع بیان و جمله پردازی در هاله سرعت قرار می گیرد و نوازندگی بیشتر حالت نمایشی پیدا می كند كه هم چشم نواز است و هم گوش نواز و قابل رد یا انكار نیست. ولی آن مفهومی كه جمله باید در موسیقی ایرانی داشته باشد را از بین می برد.بجز این، در سرعت بالا كیفیت صدا، اهمیت نت ها و آكسان ها تحت الشعاع قرار می گیرد. به عنوان مثال در تارنوازی، وقتی سرعت بالا می رود، تمام مضراب ها راست و چپ اجرا می شود و نمی شود با دو راست و یك چپ سرعت خیلی بالایی اجرا كرد. بنابراین حالتی كه در ردیف با این نوع مضراب اجرا می شود، از بین می رود.
همچنین سرعت زیاد موجب می شود تا شنونده، نتواند مطلب را هضم كند و گاهی وقت ها حتی سكوت و نوانس بی معنی می شود. متأسفانه رابطه با موسیقی قدیم نیز امروزه در حد آشنایی با ردیف و حفظ آن باقی مانده است. باید به ساز قدما نیز گوش داد و بسیاری از نكات را از آن فرا گرفت. بسیاری از جوانان هستند كه خیلی با تكنیك و قوی ساز می زنند ولی تنها آنچه را كه یاد گرفته اند خوب می زنند و نمی توانند یك جمله از خودشان بسازند و بنوازند.(۲)
«مسعود شعاری» كه سال هاست در زمینه آموزش تار و سه تار فعالیت می كند نظراتش را اینطور بیان می كند: مسأله آموزش موسیقی بسیار مهم است.مسأله ای كه باید روی آن عمیق و ریشه ای ساعت ها بحث كرد و كتاب نوشت و خوشبختانه این روزها، روی آن كار می شود.اما این مسأله بیشتر از این رو مهم است كه شما مشغول تربیت آیندگان هستید، برنامه ریزی فردا دست شماست و ما شوراهای تخصصی در این زمینه را كم داریم.به هر حال یكی از مسائل مهمی كه این روزها ما در زمینه آموزش موسیقی با آن مواجه هستیم، چندگانگی متد تدریس موسیقی است، باید روی آن وقت گذاشت و این چندگانگی را برطرف كرد، هركسی یكجور نت نویسی تزئینات موسیقی ایرانی را انجام می دهد، در واقع سلیقه های شخصی را وارد موسیقی كرده ایم.
اینها ضعف است و باید تكنیك های مشخص هر ساز را تدوین و آواهای موجود را بررسی كرده و به یك هماهنگی رسید.به هر حال موسیقی است، ریاضیات كه نیست كه ما از آن توقع داشته باشیم تنها روی یك خط باشد، اما این طور هم نمی شود كه هركسی ساز خودش را بزند.قضیه تثبیت و ماندگاری هر فرهنگ است.این مسائل هم فقط با پژوهش حل می شوند.فكرش را بكنید اگر ما همچنان دست روی دست بگذاریم، ۱۵ سال دیگر شاهد افتادن فرهنگ موسیقی اصیل ایرانی از دستمان خواهیم بود.
حرف من این نیست كه نباید چندگانگی وجود داشته باشد، بلكه شكل صحیح اش باید باشد. من حضور شوراهایی كه بتوانند ارزشیابی كنند را پیشنهاد می كنم.
آیدین احمدی نژاد نوازنده ویولن و عضو گروه زهی «پارسیان» میان شمار استادان موسیقی و آموزشگاه ها تناسبی نمی بیند، و مشكل را هم آموزش های سلیقه ای می داند، او می گوید: «ما این همه آموزشگاه موسیقی و معلم موسیقی داریم، اما زمانی كه می خواهیم برای اجرای یك قطعه پیانو از یك پیانیست دعوت كنیم، باید تمام ایران را بگردیم، چون شمار نوازندگانی كه در سطح خوبی قرار داشته باشند، بسیار كم است.
این موضوع بویژه در مورد معلمان گیتار رخ می دهد، یعنی زمانی كه شما با وجود این همه آموزشگاه و معلم گیتار دنبال نوازنده خوب هستید، كسی را پیدا نمی كنید. دلیل این آشفتگی استاندارد نبودن نظام آموزش در ایران است. هر چند كه آموزش موسیقی هم باید مثل هر موضوع دیگری با استانداردهای خاص خودش پیش برود، باید سرفصل های درسی مشخص شود، دیالوگ های آكادمیك برقرار شود. »
هوشنگ ظریف، نوازنده تار و عضو هیأت مدیره خانه موسیقی، شرایط اقتصادی جامعه را مسبب كیفیت پایین آموزشگاه ها می داند. او كه سال هاست در زمینه تدریس هم در دانشگاه و هم در آموزشگاه های مختلف اشتغال دارد، در این زمینه با ناراحتی و نارضایتی اذعان دارد كه شرایط بد اقتصادی هنرمندان و دست اندركاران موسیقی در جامعه ما موجب شده است كه همه به این هنر به چشم امرار معاش نگاه كنند و همین كه دو سال ساز زدند به فكر كسب درآمد از این راه باشند.
دكتر محمود ساعتچی عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی می گوید: لذت بردن از موسیقی نیاز به آموزش دارد، در كشورهایی كه كودكان از سنین پائین با موسیقی و یا نواختن آن آشنا می شوند، در بزرگسالی تأثیر بیشتری از موسیقی می پذیرند. هیچ تردیدی وجود ندارد كه موسیقی خوب، آثار مثبتی بر فعالیت ذهنی و هیجانات ما دارد.
سامان احتشامی كه خود از اعضای خانه موسیقی است و چند سال پیش در آزمون معلمی این خانه شركت كرده است، می گوید: «برخی ها خودشان را در حد كلاس نمی بینند كه بیایند و در آزمون وزارت شركت كنند. فكر می كنند چون چند سال است كه ساز می زنند، پس نباید در هیچ آزمونی شركت كنند، چون شاید اتفاقی است غیر حرفه ای.
هنوز متأسفانه مرز میان نوازندگی و تدریس در ایران شناخته نشده است، شما شاید نوازنده خیلی خوبی باشید، اما نتوانید حتی از پس تدریس مبانی اولیه بربیایید. قرار بود كه هر كس كارت معلمی خانه موسیقی را ندارد اجازه تدریس موسیقی را نداشته باشد تا همه مجبور باشند كه در نظام واحدی فعالیت كنند و از یك فیلتر خاص رد شوند. هم اكنون بسیاری از افرادی كه كارت معلمی خانه موسیقی را ندارند، بدون اجازه به فعالیت مشغول هستند و این نقطه ضعف را كسی جز خود موسیقیدانان به دست این افراد سودجو نداده است.»
او ادامه می دهد: «ضمن این كه آن قدر مشكلات آموزشگاه های ما زیاد است كه شاید كمترین اش مسأله معلم باشد. بیشترین مشكل آموزشگاه های ما كمبود امكانات اولیه است. ما ساز پیانو را كه ساز اصلی و پایه ای موسیقی است به دلیل قیمت بالایش در بسیاری از آموزشگاه ها نداریم. همچنین، فضای آموزشی كافی در مورد آموزشگاه های موسیقی ایرانی معنایی ندارد و به آن پرداخته نمی شود.
او هم مثل دیگر موسیقیدانان اوضاع اقتصادی و معیشتی هنرمندان موسیقی را از دلایل ضعف تدریس می داند: «افزون بر اینها، بی تعهدی بسیاری از معلمان موجب می شود كه هنرجویان سازشان را رها كنند، یعنی بی درنگ با یافتن كاری جدید از آن آموزشگاه می روند و هنرجویان را بدون این كه هیچ توضیحی بدهند، رها می كنند. این مشكلات هم به چیزی جز شرایط اجتماعی و اقتصادی هنرمندان موسیقی بر نمی گردد.»
سودابه سالم آهنگساز و معلم موسیقی كودك می گوید: وقتی كه مسأله ای جایگاه خودش را در جامعه پیدا نكرده است و برای كسی اهمیت نداشته باشد، طبیعی است كه مشكلات زیادی سر راهش قرار بگیرد. اگر مقایسه ای میان مدارس غیرانتفاعی با آموزشگاه های موسیقی داشته باشید می بینید كه وقتی به تعلیم و تربیت و مسائل آموزشی مان به چشم سود مالی آن توجه می كنیم و كوچك ترین بهایی به فضای آموزشی نمی دهیم، تكلیف آموزشگاه های موسیقی روشن است.
آموزش و پرورش كه بودجه مشخص و هنگفت دولتی دارد و توجیه مالی و معنوی پشت آن است، هنوز نتوانسته است تكلیف خودش را با نوع تدریس و فضای آموزشی مناسب روشن كند، چه برسد به موسیقی كه در ایران هیچ كدام از این توجیه ها را ندارد.
«سالم» كه سال هاست كلاس های مربیگری موسیقی را برگزار كرده است، با اشاره به نبود كلاس های معلمی موسیقی در ایران خاطرنشان می كند: ما بارها و بارها گفته ایم كه باید رشته مربیگری موسیقی در ایران داشته باشیم، اما متأسفانه مسئولان پاسخ می دهند كه به دلیل محدودیت ها ما نمی توانیم این رشته را داشته باشیم. خوب طبیعی است دانشجویی كه در رشته آهنگسازی و نوازندگی مشغول است و وقتی فارغ التحصیل می شود نه آهنگساز است و نه نوازنده چطور می خواهد یك معلم خوب موسیقی باشد؟ اتفاق های موسیقی در ایران تصادفی و شانسی هستند و جنبه علمی ندارد، از این رو نمی توان به چیزی در موسیقی به جز غریزه هنری یك فرد دل خوش كرد.
طبق آمار منتشر شده در كتاب راهنمای آموزشگاه های آزاد هنری در باره شمار آموزشگاه های موسیقی در ایران، هم اینك ۴۰۰ آموزشگاه موسیقی در سراسر كشور مشغول فعالیت هستند كه تهران با ۲۲۰ آموزشگاه مقام نخست را دارد و استان های قزوین و مركزی بدون آموزشگاه در رتبه آخر هستند. پس از تهران، اصفهان با۳۵ و مازندران با ۳۰ مورد، در رتبه های دوم و سوم قرار دارند. با این حال به نظر می رسد كه هنوز جایگاه آموزشگاه های موسیقی در تهران هم به نحو خوبی جا نیفتاده است.
پانوشت ها:
۱- وبلاگ تیركمان
۲- مجله فرهنگ و آهنگ
سمیه قاضی زاده
منبع : روزنامه ایران



پرنده لای کاغذ و زیتون: مجموعه شعر

پرنده لای کاغذ و زیتون: مجموعه شعر

  ◊ نویسنده : رضوانی، اباصلت
کتاب حاضر حاوي سروده‌هايي از اباصلت رضواني است، که به دو شيوه کلاسيک و آزاد و عمدتاً با مضامين عرفاني ـ مذهبي به طبع رسيده‌اند. براي نمونه: زير سايه‌ي زمين کسي، دل به آسمان نمي‌دهد خواب باستاني مرا لحظه‌اي تکان نمي‌دهد مي‌روم به سمت فهم مرگ، رو به يک تلاطم غريب …