دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


زنانی که در میانسالی به دانشگاه می‌روند


زنانی که در میانسالی به دانشگاه می‌روند
بسیاری از زنان در زندگی خود با شرایطی روبه‌رو می‌شوند که مانع از ادامهء تحصیل آن‌ها می‌شود به طوری که ناچار می‌شوند بیش‌تر وقت خود را صرف رسیدگی به امور خانواده و مراقبت از فرزندانشان کنند که به این ترتیب دیگر فرصتی برای دنبال کردن علایق‌شان باقی نمی‌ماند. برخی از این زنان ترجیح می‌دهند که تحصیل خود را تا زمانی که کودکانشان به بزرگسالی می‌رسند، به تاخیر بیندازند و پس از پشت‌سرگذاشتن دوران جوانی، تازه فرصتی پیدا می‌کنند که به علایق خود برسند.
مرضیه ایران‌پور ادیبی، ۶۱ ساله و حوری کنعانی مقدم ۵۸ ساله از جمله این زنان هستند که هر دو امسال در رشتهء ادیان و عرفان در دانشگاه پذیرفته شدند.
مرضیه ایران‌پور که در ابتدای هر یک از جملاتش از تکیه کلام «مامان جان» استفاده می‌کند، زمانی ازدواج کرد که تنها ۱۴ سال داشت و تا کلاس اول راهنمایی خوانده بود. پس از این که فرزندانش به سنین بالاتری رسیدند او دوره‌های آموزش آرایشگری را گذراند و بعدها در مراکز مربوط به وزارت کار مشغول به آموزش شد.
در همین دوران بود که تصمیم گرفت درس خود را ادامه دهد.
صبح‌ها از ساعت هفت در مراکز وزارت کار به آموزش آرایشگری مشغول بود و پس از آ‌ن که کارهای خانه را انجام می‌داد، ساعت ۱۲ شب تازه فرصتی پیدا می‌کرد که درس‌ها را مرور کند و تا ساعت سه نیمه شب به مطالعه بپردازد.
او در این مدت توانست هر سال، دو پایه را با موفقیت طی کند. ادیبی می‌گوید: «‌درس‌ها را نیمه شب می‌خواندم و به صورت متفرقه امتحان می‌دادم زیرا همسرم مخالف بود که به کلاس‌های شبانه بروم به همین خاطر از بچه‌ها جزوه می‌گرفتم و خودم می‌خواندم.»
در سال ۵۲ زمانی که دیپلم گرفت در کنکور شرکت کرد و با رتبهء ۴۰۰ در رشتهء پزشکی پذیرفته شد اما هیچ‌گاه در این رشته تحصیل نکرد چرا که همسرش با رفتن او به دانشگاه مخالفت کرد و او هنوز هم افسوس می‌خورد که چرا پزشک نشد.
او که در تمام این سال‌ها به کار آرایشگری مشغول بود، در سال ۸۲ تصمیم گرفت در امتحان ورودی دانشگاه شرکت کند که در رشتهء ادیان و عرفان در مقطع کاردانی پذیرفته شد.
او دربارهء این دوران می‌گوید: «نمراتم همه بالا بود. جزوه‌ها را دقیق می‌نوشتم طوری که هر کس جزوه می‌خواست از من می‌گرفت. ارتباط خوبی با دانشجویان دیگر داشتم طوری که وقتی یک جلسه نمی‌رفتم خیلی‌ها تماس می‌گرفتند و علت را جویا می‌شدند.»
او سال گذشته نیز برای بار اول در امتحان کارشناسی این رشته شرکت کرد و قبول شد در حالی که با تشویقی از سوی خانواده مواجه نشد: «دخترانم می‌گفتند در این سن و سال درس به چه دردت می‌خورد اما این حرف‌ها تاثیری بر من نداشت و حالا هم احساس می‌کنم که درس خواندن باعث شده تا سرزنده‌تر از دخترانم باشم. ای کاش جوان‌ها هم می‌فهمیدند که زندگی چقدر زیباست.»
او دخترانش را هم که در سنین پایین ازدواج کرده بودند، تشویق به ادامهء تحصیل کرد: «دختر سوم من ۴۰ ساله است و دو بچه دارد اما بهانه می‌آورد و می‌گفت با دو بچه درس خواندن امکان ندارد اما وقتی در دورهء کاردانی پذیرفته شدم، او هم تشویق شد که در رشتهء روانشناسی تحصیل کند.»
ادیبی حتی معتقد است که درس خواندن مانع پیر شدن افراد می‌شود و ضمن این که فرد را از بیماری‌های ناشی از افکار بیهود مصون نگه می‌دارد، از استرس آن‌ها نیز می‌کاهد.
ادیبی تاکید می‌کند که درس خواندن در سنین بالا اصلا کار سختی نیست: «گاهی اوقات تنها زمان مطالعه‌ام وقتی بود که با مترو به دانشگاه کرج می‌رفتم و در این فاصله درس‌ها را مرور می‌کردم و خیلی خوب یاد می‌گرفتم.»
او که ۴۵ سال به کار آرایشگری مشغول بوده است، در آموزشگاهش هم جوان‌ها را به درس خواندن تشویق می‌کند: «ناراحت می‌شوم وقتی می‌بینم جوان‌ها انرژی خود را بیهوده تلف می‌کنند; همیشه به آن‌ها توصیه می‌کنم که درسشان را ادامه بدهند. خیلی از شاگردانم که در آموزشگاه من کار می‌کردند را هم به ادامهء تحصیل تشویق کردم که الان دانشجو شده‌اند.»
او دربارهء این که چرا رشتهء ادیان و عرفان را برای ادامه تحصیل انتخاب کرده می‌گوید: «دوست داشتم فلسفهء بعضی مسایل را بدانم و به واقعیت‌ها_پیببرم به همین خاطر این رشته را انتخاب کردم.»
حوری کنعانی مقدم ۵۸ ساله هم انگیزهء اصلی خود را برای شرکت در کنکور تشویق جوان‌ها می‌داند. او با چندین سال سابقهء فعالیت در جبهه‌ها، مناطق مرزی و روستاها به عنوان پرستار و ۱۰ سال سابقهء مشاور خانواده در مدارس،‌امسال همراه با دخترش در کنکور دانشگاه‌ها شرکت کرد که هم او و هم دخترش هر دو قبول شدند.
کنعانی از همان سال‌های اوایل ازدواجش تلاش کرد تا دیپلم خود را بگیرد و چند بار هم در کنکور پذیرفته شد اما به دلایلی از ادامه تحصیل بازماند.
بار اول در دانشگاه حسابداری پذیرفته شد که پس از انقلاب این دانشگاه منحل شد. بار دیگر در رشتهء علوم تربیتی قبول شد اما پس از مدتی به خاطر بیماری پدرش نتوانست درس‌اش را ادامه دهد.
دفعهء بعد در رشتهء روان‌شناسی دانشگاه پیام نور پذیرفته شد اما به خاطر نیاز فرزندانش به کمک مادرشان در درس‌ها و از طرفی دوری راه تا دانشگاه که در ورامین بود، پس از یک سال باز هم تحصیل او رها شد.
او که یکی از انگیزه‌هایش برای درس خواندن تشویق جوان‌هاست، می‌گوید: «زمانی که مشاور خانواده در مدارس بودم. یکی از شکایت‌های دانش‌آموزان این بود که چرا پدر و مادر ما خودشان درس نخوانده‌اند اما مدام به ما می‌گویند که درس بخوانید.»
کنعانی می‌گوید: «این موضوع انگیزهء بیش‌تری به من داد. به همین خاطر در کنکور شرکت کردم تا به جوان‌هایی که بهانه می‌آورند و می‌گویند ما ازدواج کرده‌ایم، بچه داریم یا دیگر ذهنمان کشش درس خواندن ندارد، بفهمانم که این طور نیست و نباید ناامید شوند.»
او افزایش معلومات را انگیزهء‌دیگرش برای ادامه تحصیل عنوان می‌کند: «وقتی پدر و مادر تحصیلکرده باشند بچه‌ها بیش‌تر با آن‌ها مشورت می‌کنند و بیش‌تر آن‌ها را باور دارند.»
پذیرفته شدن او در دانشگاه تاثیر زیادی به روی اطرافیانش هم داشته: «زن برادرم که مهندس متالوژی است و ۵۳ سال دارد تشویق کردم که پس از سال‌ها در امتحان کارشناسی ارشد شرکت کند که او هم در نیمه‌دومی‌ها اسمش درآمده است.»
کنعانی در دانشگاه نیز با تشویق استادان مواجه شد: «استادان در کلاس‌های دیگر از من می‌گفتند و دانشجویان کلاس‌های دیگر به سراغم می‌آمدند تا ببینند زنی که دختر ۴۰ ساله و نوهء ۲۴ ساله دارد و برای درس خواندن به دانشگاه آمده کیست. این دانشجوها پس از آشنایی با من، مادرانشان را تشویق به درس خواندن می‌کردند.»
کنعانی می‌گوید: «حالا که دانشگاه می‌روم احساس می‌کنم جوان شده‌ام. گاهی اوقات دانشجویان برای مشاوره پیش من می‌آیند و من هم از تجربیاتم برای آن‌ها می‌گویم.»
مهرزاد غنی‌پور
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید