پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

معمای طبیعت


معمای طبیعت
روایت غالب در اغلب تاریخ های فلسفه این است كه «فلسفه» با غلبه بر «اسطوره» آغاز شده است. بنا بر این روایت مسلط این غلبه توسط فیلسوفان پیشاسقراطی و در رٲس آنها طالس ملتوسی تحقق یافته است. به نظر می رسد، چنین روایتی از زمان ارسطو به بعد رایج شده است. بنا به نقل ارسطو این فیلسوفان به پژوهش در باب طبیعت فوزیس physis و منشٲ و ماهیت آن مشغول بودند و از این رو است كه او آنها را فیلسوف طبیعی فیزیولوگ می خواند. ارسطو همچنین بر آن است كه طالس نخستین كسی بود كه برای علت یابی به جای تكرار افسانه خدایان، به تجربه و دلایل و شواهد تكیه كرد. ذكر این نكته برای فهم سخنان ارسطو ضروری است كه اگرچه ما physis را به طبیعت nature معنا كردیم، اما باید بدانیم كه این واژه در نزد فیلسوفان پیشاسقراطی به هیچ وجه، دارای دلالت های امروزین خود نبوده است.
حتی به نظر می رسد درك این فیلسوفان اولیه از physis با درك افلاطون و ارسطو نیز متفاوت بوده است. عجالتا باید بگوییم این واژه در این سخن ارسطو برای اشاره به جهان طبیعی، به عنوان یك كل به كار رفته است. از این رو است كه برخی آن را «هستی» نیز ذكر كرده اند. اما نكته اساسی این است كه این نقل ارسطو نشان می دهد كه طالس ابتدا به ساكن پرسشی را طرح نكرده، بلكه حداكثر پاسخی بدیع به یك پرسش كهنه داده است. طالس گفته بود «مبداء» arche اشیا «آب» است. اما همان طور كه ارنست كاسیرر می گوید، تحقیق درباره مبداء اشیا archeology گرایش فكری تازه ای نبود و پیش از طالس نیز وجود داشت. بدین سان به نظر می رسد، شٲن فلسفی طالس باید، نه در طرح یك پرسش فلسفی كه در پاسخگویی به آن نهفته باشد.
اما متاسفانه پاسخ طالس نیز درخشان به نظر نمی رسد. چنانچه از زمان آناكسیماندروس شاگرد طالس تا به امروز همگان پاسخ او را نادرست شمرده اند. از سوی دیگر بسیاری ناقدان و یونانی شناسان مانند ورنر یگر در بدیع بودن این پاسخ نیز تردید كرده اند. اما اگر به واقع چنین باشد، دیگر فیلسوف خواندن طالس وجهی ندارد چه برسد، به آنكه او را پدر و طلایه دار فلسفه نیز دانست. می گویند راسل یك بار گفته بود: «تمام سخنان هگل درست و بدیع هستند البته آنها كه درست هستند، بدیع نیستند و آنها كه بدیع هستند، درست نیستند.» حال گویی این طنز راسلی در باب طالس جدی تر به نظر می رسد: او یك سخن فلسفی بیش نگفته است كه آن هم نه درست است، و نه بدیع. در یادداشت بعد پرسش و پاسخ طالس را به طور روشن تر بیان می كنیم و سپس با سنجش انتقادی آن بدین مسئله می پردازیم كه در نهایت امر می توان برای او شٲنی فلسفی قائل شد و وی را فیلسوفی اصیل در تاریخ فلسفه دانست، یا خیر.

مسعود زنجانی
منبع : روزنامه شرق