یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

گفتمان شکننده و حامیان مردد


گفتمان شکننده و حامیان مردد
مانند ۱۲ سال پیش محمد خاتمی باز هم کاندیدای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری است ولی او دیگر یگانه کاندیدایی نیست که قصد رویارویی با محافظه کاران را دارد.
گفتمان واحد اصلاح طلبان اکنون جای خود را به خرده گفتمان هایی داده است که هر کدام سازمان فکری و رهبر سیاسی خاص خود را دارد.
محمد خاتمی رهبر اصلاح طلبان میانه رو محسوب می شود. مهدی کروبی و غلامحسین کرباسچی نماینده اصلاح طلبان عملگرا هستند. موسوی کاندیدای احتمالی اصلاح طلبان آرمانگراست و عبدالله نوری نیز تفکر اصلاح طلبان ساختارگرا را نمایندگی می کند.
با این حال معلوم نیست خرده گفتمان های اصلاح طلب حامل پیام های تازه یی برای افکار عمومی هستند یا اینکه تنها به دلیل اختلاف بر سر کسب قدرت سیاسی دست به انشعاب از گفتمان اصلی زده اند.
● سقف کوتاه اصلاح طلبی
اکبر گنجی، عمادالدین باقی، هاشم آغاجری، سعید حجاریان، عباس عبدی، عبدالکریم سروش و محسن کدیور و چند نام آشنای دیگر، بخشی از نمایندگان فکری اصلاح طلبی دوره دوم خرداد محسوب می شوند. صاحبان این نام ها درک غالب متفاوتی از صحنه سیاسی ایران به نسبت ۱۲ سال پیش پیدا کرده اند. آنان به عنوان مطرح ترین تئوریسین های اصلاح طلب خواهان ارسال پیام های تازه یی به جامعه هستند ولی محمد خاتمی نماد اصلاح طلبی سیاسی دهه ۷۰ همچنان به ادبیات ۱۲ سال پیش وفادار مانده و در حالی پا به میدان انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ گذاشته که میلی به تغییر ذائقه سیاسی از خود نشان نمی دهد.
خاتمی که شعار «جامعه مدنی» و «دموکراسی دینی» را در سال ۷۶ به توصیه و تشویق گروهی از روشنفکران و استادان مطرح علوم سیاسی به عنوان شعار خود برگزیده بود، اکنون نیز همین واژگان را ورد زبان دارد و به کارآمدی آنها در جذب آرای عمومی نیز باور دارد. با این حال خاتمی به نسبت گذشته محتاط تر شده است. او از ارائه وعده های انتخاباتی بزرگ به حامیانش پرهیز می کند و در طول هفته های اخیر نیز بارها از اینکه در صورت کسب پیروزی قادر به پیشبرد برنامه هایش نباشد ابراز نگرانی کرده است. به نظر می رسد تجربه هشت سال ریاست جمهوری، وی را بر آن داشته تا بی گدار به آب نزند و از تبلیغ شعارهای حماسی نزد افکار عمومی بپرهیزد.
خاتمی از حامیانش می خواهد انتظاری حداقلی از وی داشته باشند و برای حرکت در جهت تغییرات آنی او را تحت فشار نگذارند. ظاهراً بخش قابل توجهی از جوانان حامی خاتمی با او همدلی نشان می دهند. آنان به دلیل نارضایتی از عملکرد دولت احمدی نژاد، آرزوی بازگشت به مشی سیاسی دولت اصلاحات را دارند و حاضرند برای رسیدن به این هدف خواسته هایشان را پایین بیاورند.
حامیان جوان خاتمی غالباً می پذیرند که کاندیدایشان پیام تازه یی برای عرضه به افکار عمومی ندارد اما در مقابل معتقدند حتی تکرار پیام های گذشته بهتر از تکرار دولت احمدی نژاد است.
با این حال برخی تئوریسین های سرشناس اصلاح طلب حامیان جوان خاتمی را به ساده اندیشی و سطحی نگری متهم می کنند و می گویند اصرار بر شعارهای گذشته نتیجه یی جز تکرار سرنوشت گذشته به دنبال نخواهد داشت.
بسیاری از این تئوریسین ها بر همین اساس پیوندهای خود را با خاتمی قطع کرده و نه تنها از کاندیداتوری وی در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری حمایت نمی کنند بلکه گاهی رویاروی وی نیز قرار گرفته اند.
گله اساسی غالب تئوریسین های اصلاح طلب از خاتمی این است که وی در بزنگاه های مهم بر مواضع خود ایستادگی نکرده و با سازشکاری های غیرقابل توجیه، اسباب پیشروی محافظه کاران را فراهم آورده است. به عقیده آنان خاتمی تنها در صورتی می تواند نماینده یی شایسته برای جریان اصلاح طلبی ایران باشد که دست به بازاندیشی در رفتار سیاسی اش بزند و تضمینی صریح مبنی بر ایستادگی و پرهیز از سازشکاری به حامیانش بدهد.
خاتمی البته تاکنون نشانه یی از همراهی با این خواسته بروز نداده و در عوض مرتباً از تمایلش به تعامل با نهادها و جریان های رقیب سیاسی سخن گفته است. ادبیات محتاطانه خاتمی بسیاری از تحلیلگران را به این برداشت رسانده که نباید انتظار خاتمی جدیدی را در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ داشت. تنها تفاوت وی با سال ۷۶ این است که اکنون ۱۲ سال مسن تر شده و به همان نسبت نیز محافظه کارانه تر تصمیم خواهد گرفت.
قابل پیش بینی است که خاتمی سال ۸۸ قصدی برای طرح شعارهای شورانگیز و وعده های کلان برای ایجاد تغییرات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ندارد و بیلبوردهای انتخاباتی اش نیز با شعارهای حداقلی درباره زندگی بهتر پر خواهد شد.
حامیان خاتمی بر این باورند که حسرت عمومی نسبت به دوران ازدست رفته اصلاحات آنچنان عمیق است که دیگر نیازی به سرشوق آوردن مردم وجود ندارد و با شعارهای حداقلی نیز می توان بسیج اجتماعی کافی برای پیروزی انتخاباتی را پدید آورد.
آنچنان که از شواهد پیداست خاتمی و حامیانش مانند دفعات پیشین روی آرای طبقه متوسط شهری که شامل گروه های مرجع اجتماعی می شود، سرمایه گذاری کرده اند و امیدوارند به مرور آرای بخشی از از صاحبان آرای خاکستری را نیز به خود جلب کنند. با این حال احتیاطی که مشاوران خاتمی در طرح شعارها و شیوه عمل سیاسی در پیش گرفته اند، گویای این است که آنان بیش از توجه به رای طبقه متوسط در پی جلب نظر رقیبان شان هستند تا از تعارض های قابل پیش بینی در آینده جلوگیری کنند.
پایین آوردن سقف مطالبات اصلاح طلبانه می تواند به پاشنه آشیل خاتمی در انتخابات تبدیل شود. اگر افکار عمومی از مشی حداقلی او استقبال نکنند، ۲۲ خرداد سال ۸۸ حماسه یی برای آنان به همراه نخواهد آورد.
● در جست وجوی آرای شهرنشینان
سیاستمدار صریح اللهجه یی که با شعار پرداخت ۵۰ هزار تومان به هر ایرانی بالای ۱۸ سال رای قابل توجهی را در انتخابات دور گذشته ریاست جمهوری کسب کرد، اکنون نیز از اعتماد به نفس کافی برای رقابت انتخاباتی برخوردار است.
مهدی کروبی عقیده دارد زبان عامیانه اش در میان طیف گسترده یی از افکار عمومی مورد پذیرش قرار دارد و همزمان می تواند نظر حاشیه نشینان و مرکزنشینان را جلب کند.
با این حال کروبی از سوی گروهی از اصلاح طلبان متهم است که تصوری ساده نگر نسبت به مدیریت حوزه سیاسی دارد و با مکانیسم های سیاست ورزی مدرن بیگانه است. وی برای رفع این اتهام پس از پذیرش شکست در انتخابات دور گذشته ریاست جمهوری دست به تاسیس حزب «اعتماد ملی» و روزنامه ارگان آن زد تا نشان دهد قواعد سیاست ورزی مدرن را می شناسد اما هنوز هم بسیاری بر او خرده می گیرند که حزب متبوعش به شیوه یی هیاتی اداره می شود و از حداقل های لازم برای پذیرفته شدن به عنوان یک حزب مدرن برخوردار نیست. کروبی با اتهام جدی دیگری نیز روبه رو است. او متهم است که در طول دوران مدیریتش بر مجلس ششم بارها تسلیم فشارهای خارج از پارلمان شده و به خواسته های اساسی اصلاح طلبان بی اعتنایی نشان داده است.
وی همچنین به دلیل عدم حمایت از کاندیداتوری محمد خاتمی مسبب ناکامی استراتژی ائتلاف اصلاح طلبان در دوره کنونی انتخابات ریاست جمهوری شناخته می شود و از هم اکنون بسیاری از هواداران خاتمی خود را آماده کرده اند در صورت شکست در انتخابات بخشی از گناه ناکامی را به گردن کروبی بیندازند.
با این وجود ظاهراً کروبی مرعوب اتهام ها نشده است و چنان که بارها اعلام کرده قصد دارد مبارزه انتخاباتی را تا پایان راه ادامه دهد.
او گفته است می خواهد در این دوره از رقابت ها، شعار«تغییر» را سرلوحه عمل انتخاباتی اش قرار دهد. وی با جذب گروهی از روزنامه نگاران اصلاح طلب و چهره های سیاسی که پیش از این عمدتاً در خدمت جریان منتسب به خاتمی یا هاشمی بودند، تلاش قابل توجهی برای ترمیم چهره سیاسی در میان روشنفکران انجام داده است.
با توجه به شیوه یی که کروبی در پیش گرفته به نظر می رسد باید در انتظار طرح شعارهایی شبه روشنفکرانه از سوی وی و حامیانش بود. شاید او به مانند گذشته نیم نگاهی به رای حاشیه نشینان داشته باشد اما مجموعه عملکردش نشان می دهد وی به رغم پیش بینی ها تمرکز خود را بر رای طبقه متوسط شهری خواهد گذاشت؛ جایی که سرمایه اصلی خاتمی و حامیانش نیز برای کسب رای محسوب می شود.
بنابراین چنانچه کروبی در تبلیغات انتخاباتی الگویی مشابه الگوی خاتمی انتخاب کند و تمرکز خود را در جهت جلب رای شهرنشینان به کار گیرد، احتمال شکسته شدن رای هر دو آنان و در نتیجه شکست هر دو بسیار بالاست.
● دشواری های نقاش آرمانخواه
برای سیاستمداری که سال های سال مهم ترین دغدغه زندگی اش خریدن بوم و رنگ برای کشیدن نقاشی های دلخواهش بوده است، بازگشت دوباره به عرصه پرهیاهوی انتخابات ریاست جمهوری کار ساده یی نیست. میرحسین موسوی آخرین نخست وزیر جمهوری اسلامی هرچند به روایت دوستانش پس از ترک کرسی نخست وزیری در سال ۶۵ فارغ از تحولات سیاسی نبوده است اما هیچ گاه نیز میلی به حضور در متن تحولات از خود نشان نداده است.
او اکنون بعد از ۲۰ سال سکوت سیاسی اش را شکسته است و دوستانش می گویند قصدی جدی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده دارد. موسوی را بسیاری نماینده آرمانگرایی در ساخت سیاسی جمهوری اسلامی می دانند. مردی اخلاق گرا که هنوز هم واژگانی چون «عدالت اجتماعی» و «حمایت از مستضعفان» دغدغه های ذهنی اش را شامل می شوند. موسوی در مرز دو گفتمان اصلاح طلبی و محافظه کاری قرار دارد. او به لحاظ عملی تمایلاتی مبنی بر نزدیکی بیشتر به اصلاح طلبان از خود نشان می دهد ولی در حوزه تفکر سیاسی کاملاً در مرز اصلاح طلبی و محافظه کاری قرار دارد.
زمزمه هایی که طی ماه های اخیر مبنی بر حضور احتمالی وی در عرصه انتخابات به گوش رسیده واکنش های متفاوتی را به همراه داشته است. اصلاح طلبان حامی خاتمی استقبال سردی از وی کرده اند و حامیان کروبی نیز استقبالی جدی تر از کاندیداتوری اش به عمل آورده اند.
با این حال به نظر می رسد میرحسین موسوی در صورت کاندیداتوری باید بیش از هرچیزنگران شناساندن تصویری تازه از خود به جامعه باشد. او در سال ۶۸ با فعالیت سیاسی وداع کرده و اکنون عامه مردم تصویر سیاستمداری هوادار اصلاحات کوپنی را از وی در ذهن دارند. هرچند اقتصاد کوپنی هنوز برای میانسالان حاشیه نشین و حتی طبقه متوسط ضرباهنگ خوشی دارد ولی موسوی قاعدتاً نمی تواند جامعه جوان کنونی را با وعده ها و مرام های سیاسی سال های جنگ به خود جلب کند. مصاحبه های اخیر موسوی با رسانه ها نشان می دهد وی خود به ضرورت بازاندیشی در گفتمان گذشته پی برده است. او هرچند بن مایه های اساسی آرمانگرایی انقلابی را حفظ کرده ولی اصراری ندارد که خود را طرفدار اقتصاد دولتی نشان دهد. وی می داند که تز اقتصاد دولتی و توزیع کوپنی کالا دیگر طرفداران سابق را ندارد و از همین رو نیز میلی برای طرح مجدد آن نمی بینند.
البته هنوز درباره رنگ و بوی شعارهای انتخاباتی موسوی نمی توان به صراحت اظهارنظر کرد چراکه کاندیداتوری او همچنان در هاله یی از ابهام قرار دارد ولی در عین حال می توان پیش بینی کرد شعارهای وی نیز متمرکز بر همان طیفی خواهد بود که محمد خاتمی و مهدی کروبی برای جلب آن سرمایه گذاری کرده اند.
● رقابت فرسایشی
ارزیابی رفتارهای انتخاباتی سه کاندیدای مطرح جناح اصلاح طلب نشان می دهد آنان به رغم اختلاف هایی که به مرور با یکدیگر پیدا کرده اند، سازوکارهای نسبتاً مشابهی را برای بهره برداری از آرای عمومی مورد استفاده قرار می دهند. آنها همگی به دنبال سرمایه گذاری بر رای طبقه متوسط شهری هستند و رقابت آنان می تواند لبخند معنی داری را بر لب کاندیداهای جناح محافظه کار بنشاند.
مهدی تاجیک
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید