دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

پایداری اصلاح طلبان، انتخابات و دموکراسی در ایران


پایداری اصلاح طلبان، انتخابات و دموکراسی در ایران
در همه کشورهایی که با اصول دموکراسی اداره می شوند، انتخابات فرصتی است تا تعیین کنندگی رای مردم در دوره زمانی مشخص و مداوم تمدید شود. به جرات می توان ادعا کرد که در ایران، این امکان تنها روش مدنی و منطقی است که می تواند بیانگر رای و نظر مردم باشد. به بیان دیگر جدی ترین امکان دموکراسی در کشور ما انتخابات و صندوق رای است که هیچ بدیل و جایگزینی برای آن وجود ندارد که اساساً دموکراسی بدون انتخابات در هیچ جای دنیا معنایی دربر ندارد. اصلاح طلبان با باور این حقیقت که قانون اساسی ما به طور جدی این ظرفیت را داراست تا بدون دخالت مجامع بیرونی با برگزاری انتخابات منطبق با رای مردم، زمینه هدایت کشور را به سمت شرایط بهینه فراهم کند، برای هر دوره از انتخابات به برنامه ریزی همه جانبه جهت حضور فعال مبادرت می ورزند و در هر دوره نیز شاهد آن هستیم که به اشکال مختلف جریانی با استفاده از نهادهای در قدرت خود سعی دارد آنان را به اشکال غیرقانونی از گردونه انتخابات و حضور در قدرت منع کند.
در چنین شرایطی بسیاری بر این باورند که با محدودیت و حذف یکجانبه یی که صورت گرفته، بهترین کار این است که اصلاح طلبان عطای انتخابات را به لقایش ببخشند و پی کار خود بروند و دیگر مزاحم نشوند و اجازه دهند حاکمیت یکدست که خواهان حذف همه لوازم دموکراسی در این کشور است، بدون دغدغه و مزاحمت به اقدامات خود شتاب و قوت بیشتری بخشد. پیشنهاد دیگر طراحان این مساله نیز این است که اصلاح طلبان به میان مردم رفته و با تقویت جامعه مدنی اقدامات خود را برای آگاهی بخشی تبیین و تعریف کنند. اما تجربه ثابت کرده است که هر گاه اصلاح طلبان خود را از صحنه کنار کشیده اند، اندک روزنه یی برای فعالیت ارکان دیگر دموکراسی نیز مسدود شده و هر اقدامی در این راستا با سرکوب و محدودیت مواجه شده است. اتهام براندازی نرم و انقلاب مخملین به فعالان جامعه مدنی، مصداق این مدعاست. به بیان دیگر این تجربه مبین این واقعیت است که هر گاه اصلاح طلبان از ترس مرگ خودکشی کرده اند، اقدامات مکمل اقتدارگرایان برای حذف جامعه مدنی و دموکراسی با شدت و قوت بیشتری ادامه یافته است.
اگر هدف از حضور در انتخابات صرفاً کسب کرسی های قدرت باشد، با توجه به رویکردی که نزد متولیان وجود دارد، شاید تاکید و اصرار بر این هدف محلی از اعراب نداشته باشد، اما اگر به ابعاد دیگر انتخابات و نقش آن به خصوص در آگاهی بخشی توجه شود، بدون شک کناره گیری، انفعال و سکوت و بی تفاوتی نه تنها دستاوردی برای جنبش دموکراسی خواهی و تداوم اصلاحات ایران دربر ندارد، بلکه اصلاح طلبان مرتکب اقدامی شده اند که اقتدارگرایان برای تحقق آن مترصد پرداخت کمترین هزینه ها هستند. به این ترتیب گوی و میدان برای هدایت ملک و ملت به سوی آنچه خود می خواهند برای آنان مهیاتر خواهد شد چرا که مزاحمان پی کار خود رفته اند و دیگر دردسری برای آنان ایجاد نخواهد شد و باید پذیرفت که انتخابات تا اطلاع ثانوی تنها بستر تمرین دموکراسی در ایران است و تجربه دموکراسی های وارداتی کشورهای همسایه را نباید از نظر دور داشته باشیم.
در آسیب شناسی دموکراسی در ایران ، مهم ترین ایراد نهادهای مدنی، نداشتن سعه صدر و عدم امکان تفاهم و مدارای آنها نسبت به یکدیگر بوده است و هر زمان این اتفاق افتاده، جنبش دموکراسی خواهی در ایران با شکست تاریخی مواجه شده است. بنابراین موفقیت اصلاح طلبان در این مقطع تاریخی را برای ائتلاف و انسجام باید به عنوان دستاوردی گرانبها قلمداد کرد و تحت هر شرایطی نباید اجازه داد اتحاد ایجاد شده، با خدشه و بحران روبه رو شود که چه بسا این شکاف به مراتب بزرگ تر از هر شکست انتخاباتی است. با ذکر این نکته که شکست خوردگان انتخابات کسانی هستند که حاضر نشدند خود را در یک فضای آزاد و عادلانه در معرض انتخاب مردم قرار دهند و حاضر شدند به قیمت حذف غیرقانونی و غیرمنصفانه رقیب، بر کرسی های قدرت تکیه زنند.
بنابراین به نظر می آید سهل ترین اقدام برای اصلاح طلبان، کنار کشیدن و انفعال و سخت ترین گزینه پیش روی آنان شرکت محدود، پایداری و سماجت ولو با اعمال نظارت استصوابی باشد. در واقع اعتقاد به مشی اصلاحات، این رویکرد را پیش روی آنان قرار داده است و شاید این تصمیم موید مقاومت اصلاح طلبان در تداوم راهی است که برای نجات کشور و تحقق آرمانشهر خود به آن باور دارند. تجربه کنار کشیدن و تفرق نیز نیاز به تفسیر و تاویل مجدد ندارد، آنقدر شرایط داخلی و خارجی کشور عیان است که نیاز به عیان آن احساس نمی شود. بدون تردید برشمردن فرصت هایی که اتخاذ این تاکتیک را پیش روی اصلاح طلبان قرار می دهد در روشن شدن موضوع موثر خواهد بود.
۱) با عملکرد دولت نهم و نهادهای همراه و کاهش اقبال عمومی به آنان و در مقابل انسجام اصلاح طلبان و افزایش اقبال عمومی نسبت به آنان، سرمایه عظیمی در جامعه شکل گرفته که رها کردن آن نه تنها به منزله واگذاری تمام و کمال کشور به دست کسانی است که طی سال های اخیر ملک و ملت را با بحران های جدی مواجه کرده اند، بلکه با خروج اصلاح طلبان، سرمایه شکل گرفته با غالب شدن روحیه انفعال پراکنده خواهد شد.
۲) مدافعان تک صدایی که اساساً مخالف دموکراسی نیز هستند در پی حذف کامل اصلاح طلبان از کشورند و به هر تقدیر نباید اجازه داد این خواسته عملی شود.
۳) اگر به انتخابات در کنار کسب کرسی های قدرت به عنوان فرصتی برای آگاهی بخشی نگریسته شود، بدون شک این حضور ضمن حفظ دستاوردهای فوق الذکر زمینه ساز فرصت های مناسب تری برای اصلاح طلبان در آینده خواهد بود. همچنین فرصتی است برای اعلام پایداری و ایستادگی بر سر مواضع و ایده های اصلاح طلبانه.
۴) فراموش نکنیم مدافعان تک صدایی که از جایگاه واقعی خود در میان آرای مردم به خوبی اطلاع داشتند از همه توش و توان خود برای حذف رقیب استفاده کردند، در مرحله یی با ایجاد تقسیم بندی کاذب اصلاح طلبان به تندرو، کندرو و معتدل در پی تفرق آنان بودند. اما این غائله همان طور که شاهد بودیم موجب حذف گروه هایی نیز شد که خود به طور مداوم دانسته یا ندانسته بر طبل این تقسیم بندی کاذب می کوبیدند. از طرف دیگر زمان انتخابات را به گونه یی معین کردند که امکان کمترین اطلاع رسانی بعد از انتخابات از منتقدان سلب شود و امروز نیز که به طور علنی و با نقض آشکار فرمایشات معمار بزرگ انقلاب و قانون، ورود علنی نظامیان را به سیاست اعلام رسمی کردند، آیا در چنین شرایطی انفعال، سکوت و... به نفع جنبش دموکراسی خواهی در ایران و اصلاح طلبان خواهد بود یا به ضرر آنان؟ این سوالی است که هر کدام از ما به سهم خود باید پاسخ درخوری برای امروز و فردای ایران عزیز داشته باشیم.
آذر منصوری
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید