دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

به یاد آن روز...


به یاد آن روز...
چیزهایی بود که سوم تیر را از پی خود آورد و چیزهایی هست که سوم تیر از پی خود آورده است. هر دو آنها را باید شناخت. سوم تیر نباید به وجود می آمد. این پدیده از دل مجموعه ای از علل نامساعد سر برآورد. از دل انبوهی از تحلیل ها و برآوردها که می گفت احمدی نژاد هیچ شانسی ندارد. از خلال حجم وسیعی از مخالفت ها و هشدارها در داخل و خارج ایران که دوزخی را وعده می داد در صورتی که کاندیدای انقلابی پنجاه و هفتی روی کار بیاید. صفی طویل از «کارشناسان» و «نخبگان» تشکیل شده بود تا مردم را شیرفهم کنند که چرا باید ترسید. مردم اما انگار نه انگار. از امکانی که سیستم برای جابجایی قدرت در اختیار آنها نهاده بود استفاده کردند و در عین ابراز وفاداری و امید به کلیت سیستم، تعدادی از نیروهای درون آن را به جای عده ای دیگر از آنها نشاندند.
درس گرفتند یا نه، نمی دانم؛ ولی این نکته ای درخور تامل فراوان است که چگونه به یکباره همه چیز درهم می ریزد و پیش بینی ها نقش بر آب می شود. افسانه هایی ساخته اند درباره دخالت سازمان یافته در انتخابات و از این قبیل. عیبی ندارد. اما آیا نباید بروند و بشناسند آن نیرو و جریان و تفکری را که می تواند ظرف چند روز میلیون ها انسان را سازماندهی و به نفع خود بسیج کند؟ مدح می کنند و نامش را ذم می گذارند، چه عیبی دارد؟!
سوم تیر سیاست، اقتصاد و فرهنگ ایرانی را دگرگون کرد. در سیاست داخلی، رئیس جمهور اصولگرا آشکارا از همان الگویی تبعیت می کند که یکی از عوامل اصلی سازنده سوم تیر بود. گروه ها و جریان های سیاسی را تا آنجا که خود را تافته جدابافته می دانند و به دنبال سهم نداشته خویشند، نباید به چیزی گرفت. ارزش هرکسی به میزان خدمتی است که به مردم می کند و نزدیکی که با آرمان های آنها دارد. بسیاری از اهل سیاست گله مندند که چرا دولت آنها را به عنوان واسط های افکار عمومی و ساخت قدرت به رسمیت نمی شناسد. اما این وضعیتی برگشت ناپذیر نیست. به خود آنها بستگی دارد که بتوانند ثابت کنند نمایندگان صادق و استوار افکار عمومی هستند. در این صورت کسی نمی تواند -حتی اگر بخواهد- آنها را نادیده بگیرد. رویکرد اصلی دولت در سیاست داخلی ایجاد و تحکیم ارتباط مستقیم با مردم از فراز واسطه هایی چون احزاب و گروه های سیاسی است، که خود را به صور مختلف از سفرهای استانی هیئت دولت گرفته تا پاسخگویی شبانه روزی و بی وقفه به درخواست های مردم توسط رئیس جمهور نمایانگر ساخته است. این رویکرد دولت بدون شک شجاعانه و حاکی از اعتماد به نفسی است که برای جلب نظر مساعد مردم بی نیاز از واسطه گری این و آن در خود احساس می کند. اما از یاد نباید برد که در اینجا آفتی هم خفته است. دولت می تواند- و باید- نسبت به سهم خواهی جریان های سیاسی و خود بزرگ بینی بیهوده آنها بی تفاوت باشد اما نمی تواند- و نباید- خود را از مشورت نخبگان محروم سازد. گاه در گوشه و کنار نوعی احساس خود بسندگی می توان دید که به دولت در راه خدمت به همان مردمی که عاشقانه در حال تلاش برای بهبود وضع و حال آنهاست، آسیب خواهد رساند.
سیاست خارجی دولت اصولگرا ادامه منطقی سیاست داخلی آن است. دولت تلاش می کند همانطور که در داخل کشور به زیاده خواهی های متکبرانه بی اعتناست، در عرصه بین المللی هم به قدرت های سلطه گر بفهماند جز منافع مردم خود چیزی را به رسمیت نمی شناسد و از هیچ بلوک و جبهه ای حرف زور نمی شنود. رئیس جمهور و دستگاه سیاست خارجی او چند ماهی است با همان معیارهایی به ارزیابی غرب می پردازند که آنها سالیانی است با آن معیارها به ارزیابی کشورهایی چون ایران پرداخته اند و می بینیم که غرب از حضور موفق در چنین آزمونی تا چه حد ناتوان و مایوس است. وقتی الگوی معیارهای دوگانه و چندگانه کنار گذاشته شود و رفتار همگان را با معیارهای واحدی بسنجند، کمتر چیزی برای غرور و افتخار در انبان غربی ها باقی خواهد ماند. به دلیل اعمال چنین سیاستی است که اکنون در پرونده هسته ای- که می توان آن را شاخصی از مجموعه تحولات سیاست خارجی ایران دانست- ابتکار عمل به دست ایران است و ما بی آنکه هزینه غیرضروری پرداخته باشیم، هر روز که می گذرد جایگاهی مستحکم تر از پیش می یابیم.
در حوزه اقتصاد، دولت در حال عمل به وعده خود درباره بازگرداندن حق مردم به آنهاست. دولت تلاش می کند موانع ساختاری و مالی فعالیت اقتصادی بخش خصوصی را رفع کند و در همان حال با بها دادن به تولید داخلی از وابستگی کشور به اقتصاد متلاطم و جائر جهانی بکاهد. در کنار اینها دولت تلاش کرده به هر قیمت جلو رانت خواهی، ویژه خواری و فساد بایستد و با شفاف ساختن فرایندهای مالی خود از به وجود آمدن حاشیه های امن برای چپاول دارایی ملت جلوگیری کند، دولت اکنون در حال توزیع سهام عدالت است و این به نوبه خود ظرفیت ها و انگیزه های جدیدی برای فعالیت اقتصادی سودآور نزد مردم به وجود خواهد آورد. دولت تعرفه های واردات را افزایش داده تا مجال و فضا برای رشد تولید داخلی افزون تر شود. دولت برای نخستین بار بودجه سال جاری خود را به صورت عملیاتی نوشته و این خود عامل موثری خواهد بود تا سر سال بتوان معلوم کرد پول مملکت در چه راهی، چگونه و توسط چه کسانی هزینه شده است. برای داوری درباره این سیاست ها، زمانی بسیار بیشتر از آنچه تاکنون سپری شده لازم است ولی نتیجه هر چه باشد یک نکته روشن است: این سیاست ها کپی آن سیاست هایی نیست که نزدیک به دو دهه اجرا و پیگیری شد و نهایتا جز خسارت و ناکامی به بار نیاورد.
و اما فرهنگ، کار در این حوزه هم دشوارتر و هم دیریاب تر از دو حوزه سیاست و اقتصاد است. به فاصله اندکی پس از روی کار آمدن دولت اصولگرا معلوم شد، تمامی تبلیغات قبلی درباره ایجاد فضای بسته فرهنگی و اختناق و بگیر و ببند، دروغ هایی با مصارف انتخاباتی بیش نبوده است.
دولت در عرصه فرهنگ بسیار با حوصله و دقیق رفتار می کند، هم چنان که اقتضای این عرصه حساس و ظریف نیز همین است. به علاوه دولت اصولگرا خوب می داند که هرگونه اصلاحی در عرصه فرهنگ محتاج صرف وقت فراوان و در نظر گرفتن تمامی جنبه های حساس مسئله است تا مبادا روش های نسنجیده به نتایج نامطلوب بینجامد. با این حال روشن است که مفهومی به نام فعالیت زودبازده فرهنگی وجود ندارد. به قول معروف یک شبه خراب نشده که یک شبه درست شود. درباره آنچه حادثه سوم تیر نامیده شده، باید تا مدت ها و از زوایای مختلف بحث کرد. ما از این حادثه ذوق زده ایم، اما معلوم نیست همه ابعاد آن را آنچنان که شایسته است شناخته باشیم.
مجید علوی
http://www.nasle-bidar.blogfa.com


همچنین مشاهده کنید