شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


درس‌هائی از زندگی


درس‌هائی از زندگی
همه ما عملکرد متفاوت افراد مختلف در محیط کار را تجربه کرده‌ایم. دیده‌ایم گروهی خوش‌رویانه آمادهٔ پاسخگوئی و کمک کردن به مراجعان هستند، نشان خستگی در چهرهٔ آنان دیده نمی‌شود و شادمانه وظیفهٔ خود را انجام می‌دهند. بررسی بیشتر، مؤید آن است که این گروه به‌طور معمول بر مهارت‌های حرفه‌ای خویش می‌افزایند، به رضایت مراجعان ارزش می‌دهند و به بازرسی و ناظر هم احتیاجی ندارند. خدمات این گروه اغلب مؤثر و آثار و محصولهایشان ارزشمند، کارامد و دیرپا است. در بیشتر موردها، نوآوری و ابتکار این افراد، موجب بالا رفتن کیفیت خدمات با ایجاد تکنولوژی برتر در زمینهٔ کارشان می‌شود. به‌طور معمول، درخشانترین و محبوبترین چهره‌های اجتماعی از میان این گروه برمی‌خیزند.
از طرف دیگر، جمع بسیاری برخلاف این گروه رفتار می‌کنند؛ گوئی با نگهبان به محل کار کشانده شده و به بردگی مدرن واداشته شده‌اند. آنان جز به راه‌های فرار از کار، به چیز دیگری نمی‌اندیشند. اگر دست کم حرکتی هم می‌کنند، انگیزهٔ اصلیشان دریافت ماهیانه‌ای می‌باشد تا با آن، امرار معاش کنند. با آنکه نگهداری این افراد برای کارفرمایان، گرانتر از گروه اول تمام می‌شود. کمترین بازدهی را دارند و باعث بیشترین نارضایتی آشکار و پنهان مراجعان و مسئولان سازمان می‌شوند.
تفاوت این دو گروه تنها به آنچه گفته شد، ختم نمی‌شود. خوش‌رفتاری و عملکرد گروه اول به ایجاد رضایت، اطمینان، احترام و دوستی در میان ایشان و مراجعان آنان می‌انجامد و این کنش و واکنش، به‌طور غیرمستقیم، بر روابط خانوادگی این افراد نیز اثر مطلوب به‌جا می‌گذارد.
خلاف این موضوع نیز در مورد گروه دوم صادق است. آنان نه تنها مراجعان، همکاران و مدیران خشنودی ندارند، بلکه خود نیز از کار و رفتارشان راضی نیستند. این عدم رضایت فردی، بر روابط خانوادگی ایشان نیز اثر ناخوشایند به جا می‌گذارد. نگرانی، افسردگی، بیماری‌های روانی مختلف و گاهی عارضه‌های قلبی کشنده، از این عدم رضایت، سرچشمه می‌گیرد.
طبق آمار منتشره در آمریکا ”بیشترین سکته‌ها در این کشور، صبح روز دوشنبه اتفاق می‌افتد“ یعی درست وقتی که بعد از دو روز تعطیلی، افراد خود را مجبور می‌بینند که دوباره به کاری بازگردند که آن را دوست ندارند! اگر شما نیز باور داشته باشید که بشر، تنها برای امرار معاش زیست نمی‌کند و به نیازهای والاتر دیگری از جمله احترام به خود و خودشکوفائی و تعالی نیز نیازمند است، تفاوت‌های چشمگیر این دو گروه شما را وادار می‌کند تا کنجکاوانه سؤال‌های زیر را از خود بپرسید:
عامل این تفاوت‌ها چیست؟ افراد گروه دوم چگونه می‌توانند شاد و مثمر ثمر بوده، خوش‌رفتار شوند و فرصت درخشش داشته باشند؟
با کاوش عمیق‌تر و جست‌وجوی بیشتر، درخواهید یافت که افراد گروه اول به کاری مشغول‌ هستند که در آن استعداد داشته، به آن علاقه‌مند بوده و برایش آموزش دیده‌اند. تجربه‌های عینی فراوانی نیز حاکی بر این است که گزینش کار برحسب استعداد و علاقه و آموزش‌ دادن براساس این دو عامل، دست کم سبب خشنودی فرد و خدمت مؤثر به مردم می‌شود و اگر گسترش یابد و همه‌گیر شود، بالقوه می‌تواند سلامت و پیشرفت جامعه را که همهٔ مصلحان، خواستار آن هستند در پی داشته باشد. این واقعیتی انکارکردنی است که انسان در هیچ کاری پیشرو و صاحب‌نام نمی‌شود مگر اینکه آن کار با استعداد و علاقه و شور و شوق او، همخوانی داشته باشد. استعداد و علاقهٔ مردم نیز همچون اثر انگشت‌های آنان با هم تفاوت دارد. به‌عبارت دیگر، هر انسانی دارای توانائی‌های برجستهٔ ویژه‌ای می‌باشد که او را از انسان‌های دیگر متمایز می‌سازد؛ همچنین احساس دلبستگی هر فرد نسبت به چیزها، کارها و افراد، با دیگر افراد متفاوت است.
بنابراین، انسان‌ها تنها زمانی می‌توانند توانائی‌های خود را به نمایش بگذارند و فرصت درخشش داشته باشند که به حرفه‌ای بپردازند که به آن علاقه‌مند بوده، در آن استعداد داشته و برایش آموزش دیده باشند.
دقت بیشتر به مطالب بالا و تجه دوباره به رضایت فردی، ثمربخشی اجتماعی، حسن رابطه و رفتار انسانی گروه اول، از یک طرف و خشنودی مراجعان این گروه و اثرهای بالقوهٔ اجتماعی و به‌کارگیری استعدادها و علاقه‌ها از طرف دیگر، شما را متقاعد می‌سازد که استعداد و علاقه در دستیابی افراد به پیروزی، نقشی شگرف دارد. بر این اساس، می‌پذیرید که شناختن و پرورش دادن استعدادها و علاقه‌ها، چهارمین راز پیروزی انسان می‌باشد.
شناخت و پرورش استعدادها، آنقدر مهم و اساسی می‌باشد که بعضی‌ها معتقدند معنی زندگی، آشکار ساختن این گوهرها و هدف آن، پرورش دادن و به‌کار گرفتن آنها است. یکی از امتیازها و شادی‌های بزرگ جامعهٔ بشری، آگاهی از این حقیقت است که تک تک افراد از توانائی‌های ویژه‌ای برخوردارند و یکی از نشانه‌های جامعهٔ پیشرو، فراهم ساختن فرصت‌ها و امکانات لازم برای کشف و پرورش و به‌کارگیری این توانائی‌ها می‌باشد. گوناگونی این استعدادها، جامعه را محکم و افراد را به هم وابسته‌تر می‌کند و از این دیدگاه نیز ارزش فرد را در جامعه افزایش می‌دهد.
پذیرش این مطالب، به این پرسش می‌انجامد که چگونه می‌توان استعدادها و علاقه‌ها را آشکار ساخت؟
آشکارسازی استعدادها و علاقه‌ها با استفاده از روش‌های زیر مقدور می‌باشد:
▪ استفاده از یافته‌های معلمان و مشاوران در دوران تحصیل
▪ مراجعه به مشاهده‌های افراد خانواده و دوستان نزدیک در رابطه با شما و کارهای دلخواهتان
▪ ارزیابی خود با بررسی و مطالعهٔ کارهائی که از کودکی تاکنون با علاقه و توانائی انجام داده و از انجامشان شاد شده‌اید.
▪ شرکت در آزمون‌های سازمان‌ه و مرکزهای مشاوره و متخصص در این زمینه
برای تشخیص درست استعدادها و علاقه‌ها، بهتر است روش‌های متعددی به کار گرفته و حاصل آنها را با هم بسنجید. کلید اصلی کشف استعدادها و علاقه‌ها در توجه کردن به‌کارهائی است که در طول سال‌های زندگی شما استمرار داشته، تکرار شده و برایتان شادی‌آور بوده‌اند.
آشکارسازی استعدادها و علاقه‌ها و پرورش و به‌کارگیری‌شان، بزرگترین هدیه‌ای است که هر فرد به خود یا جامعه به او می‌دهد. این کار، مستلزم صرف وقت و هزینه می‌باشد؛ اما سودی که از کشف و پرورش آنها به فرد و جامعه می‌رسد، آنقدر بزرگ است که وقت و هزینهٔ صرف شده با آن، قابل مقایسه نمی‌باشد. کشف و پرورش این استعدادها و گزینش حرفه براساس آنها مثل تولدی دوباره است.
از آنجا که قسمت اعظم عمر انسان با کار کردن طی می‌شود، منطقی، شایسته و ثمربخش است که به‌کاری بپردازد که از آن لذت می‌برد و برایش معنی‌دار است؛ چون در غیر این‌صورت، روزهای زندگی‌اش را با نگرانی یا بی‌خبری، در انتظار رسیدن دوران بازنشستگی و پایان عمر به باد می‌دهد! و در نتیجه، خود را از درخشش برخاسته از ابتکار، نوآوری و سودمند بودن و جامعه را از حاصل خودشکوفائی و تعالی خویش محروم می‌سازد.
آری کار معنی‌دار، کاری است که براساس استعداد، علاقه و آموزش، برگزیده شده باشد. تنها در این شرایط است که فرد از فرصت خدمت کردن استفاده می‌کند تا به‌جای نشان دادن قیافهٔ عبوس و خسته و دست به سر کردن مراجعان؛ شخصیت، توانائی، هنر، مهارت و سلیقه و ابتکار خود را درهم آمیزد و از مجموعهٔ آنها، کارش را مانند یک تابلوی نقاشی زیبا و ارزشمند به مردم تقدیم کند.
خوانندهٔ آگاه و آینده‌نگر این مطالب، نه تنها تلاش خواهد کرد که این دانسته‌ها را در مورد خود، به‌کار گیرد، بلکه به‌عنوان یک شهروند متعهد، مصرانه از مؤسسه‌های آموزشی و هر مقام مؤثر کشوری خواهد خواست که کشف و پرورش استعدادها و علاقه‌های فرزندان کشور را سرلوحهٔ کار خود قرار دهند.
دکتر داریوش دهقان
برای اطلاعات بیشتر به کتاب ”رازهای جاودانه پیروزی“ نوشته همین نویسنده مراجعه کنید.
منبع : مجله شادکامی و موفقیت