دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

مدیریت سلایق مختلف یک خانواده


مدیریت سلایق مختلف یک خانواده
خانواده بزرگ اصولگرایان در این دوره وحدت را در جریان اصولگرا براساس تمایز و تنازل تعریف کردند و این باعث شد که امکان وحدت در درون خانواده اصولگرایان به‌شدت افزایش پیدا کند.
نگاهی که جریان رقیب در درون خانواده اصولگرایان به وحدت دارد کاملاً اشتباه است و اصولگرایان با همه مشکلات و فراز وفرودهایی که در این دوره داشتند اما به حول و قوه الهی و با سازوکار و مدل موفقی که ابداع شده بود توانستند مدیریت را تا آخر ادامه دهند و اکنون این امیدواری بوجود آمده، این روند همچنان ادامه پیدا کند.
اصولگرایان بعد از تجربه تلخی که در شورای سوم داشتند با آسیب‌شناسی انتخابات این دوره از شوراها به این نتیجه رسیدند که تنها راه موفقیت برای استمرار خدمت جریان اصولگرا و مبارزه با مفاسد اقتصادی، اجتماعی و ایجاد جامعه‌ای سربلند و پیروز و موفق در گرو وحدت نیروهای اصولگرا است و تفرقه و تشتت حاصلی جز ورود جریان‌های غیراصولگرا به کانون خدمت و قدرت ندارد و این امکان‌پذیر نیست، مگر اینکه اصولگرایان بپذیرند که در درون خانواده سلیقه‌های مختلفی وجود دارد و این سلیقه‌ها مدیریت شود.
وحدت در جبهه متحد اصولگرایان در این دوره مدیریت شد. اصولگراها در این دوره تمایز را پذیرفتند و به تنازل گردن نهادند و به همین دلیل در یک نقطه مشترک اصل ‌مدارا را سرلوحه کار خود قرار دادند و با همه گمانه‌های غلطی که در جامعه می‌شد جریان اصولگرا توانست با سازوکار وحدت تا آخر پیش برود و انتخابات را مدیریت کند.
اصولگرایان در درون خانواده اصولگرایان، نقد مشفقانه را به عنوان عامل وحدت می‌داند نه عامل تشتت و تفرقه ؛ اصولگرایان نقدی را می‌پذیرند که نقدی دلسوزانه، مشفقانه و نقدی برای اصلاح‌ و نهایت وحدت نیروها باشد، به همین دلیل قبل از اینکه دیگران بخواهند از ضعف‌ها یا عیب‌ها یا نقص‌های جریان اصولگرا برای خودشان فرصت بسازند، تلاش می‌کنند با نقد درون گفتمانی به‌ صورت یک خانواده صمیمی اشکالات را بپذیرند و سپس در جهت رفع آن حرکت کنند.
از طرف دیگر اصولگرایان معتقدند که وحدت در جریان رقیب، تقریباً محال است از این جهت که در جریان اصلاح‌‌طلب گروه‌های مختلفی که در این خانواده جمع شدند مشکلات و اشکالات مبنایی با هم دارند و از نظر مبنا با هم کاملاً در تضاد و تناقض هستند و قطعاً این عامل هرگز اجازه نمی‌دهد وحدت پایداری بین نیروهای اصلاح‌طلب برقرار شود مگر اینکه آنها به یک پالایش جدی دست بزنند.
با نگاه به تحلیل‌هایی که اصلاح‌طلبان قبل از شکل‌گیری جبهه متحد اصولگرایان داشتند می‌بینیم که زمانی که زمزمه‌های پیدایش جبهه متحد اصولگرایان مطرح شد و جبهه متحد تشکیل شد آنها دائماً این تحلیل را داشتند که به علت تزلزل رفتاری و اختلافات بنیادی که در خانواده اصولگرایان است، قطعاً به لیست واحد نمی‌رسند و نمی‌توانند فرآیند وحدت را تا آخر ادامه دهند اما نتایج نشان داد که با همه تحلیل‌هایی که آنها داشتند این اتفاق نیفتاد و جریانات عمده اصولگرایی توانستند فرایند وحدت را به‌خوبی انجام دهند.
این جریان(اصولگرایان) حتی با جریاناتی که خارج از جبهه متحد بودند رایزنی‌های زیادی انجام دادند و هرچند نتوانستند به نتیجه صددرصدی برسند ولی توانستند به یک سطحی از گفتمان مشترک با آنها برسند و در سطحی این وحدت را حفظ کنند به طوری که اگر به نتیجه‌ انتخابات توجه داشته باشید می‌بینید که جبهه متحد اصولگرایان برایندی از سلیقه‌های مختلف مردم است به همین دلیل هم مردم از آنها اقبال کردند.
این نشان می‌دهد که جبهه متحد اصولگرایان توانسته سلیقه‌های مختلف را در درون خودش جمع و آنها را مدیریت کند و از تهدید فرصت بسازد پس روشن است که ادعاهای گذشته نشان می‌دهد جریان رقیب این نتیجه را برای اصولگرایان متصور نبودند و فکر می‌کردند حتماً با سه یا چند لیست وارد عرصه رقابت می‌شود که این اتفاق نیفتاد.
در این مسیر، اصولگرایان، گفتمان انقلاب اسلامی را گفتمان غالب قرار دادند و چارچوبهای ارزشی را به عنوان چارچوبهای مسلم و ثابت فرض کردند و تلاش کردند با استمزاج از مردم اولویت‌ها و مشکلات مردم را احصاء کنند و اولویت‌های آنان را اولویت خودشان قرار دهند و براساس آن حرکت کنند، این شاید یکی از برجسته ترین دلایل اعتماد و اقبال مردم به اصولگرایان باشد.
آنها تلاش کردند آرامش سیاسی را به جای تشنج سیاسی در کشور حاکم کنند و تلاش کنند که به جای نگاه سیاسی، نگاه کارشناسی را در مصوبات مجلس وارد و به ‌طور صریح و صادقانه مشکلات را با مردم مطرح کنند و حتی زمانی که نیاز بود دست به جراحی‌های دردآور هم بزنند.
این جریان همچنین تلاش کرد سلامت جریان را به نمایش بگذارد و کمتر گزارش‌هایی از سوء استفاده‌های آنچنانی این جریان به گوش مردم می‌رسید.
با ورود جریان اصولگرا بین کانونهای ثروت و قدرتی که قبلاً شکل گرفته بود و تصمیم نهائی را در پنهان می‌گرفتند فاصله افتاد به این معنی که اصولگرایان تلاش زیادی در جهت برهم زدن این اتحاد و اتفاق نامیمون بین کانونهای ثروت و قدرت کردند بنابراین مردم مجموع رفتارها و گفتمان اصولگرایی را پذیرفتند و به همین دلیل با همه مشکلاتی که با آن مواجه بودند حدس و برداشت و تحلیل‌شان این بود که استمرار جریان اصولگرایی می‌تواند آینده روشن و چشم‌اندازی مشخص را برای آینده آنها نشان بدهد.
‌علاوه بر عوامل فوق وحدت به عنوان نخ تسبیح همه حرکتهای اصولگرایان توانست نقشی تعیین کننده در اقبال و اعتماد مردم به جریان اصولگرایان را داشته باشد، بعلاوه اینکه جریان اصولگرا تلاش کرد که به‌جای تخریب رقبا در جهت اثبات خودش حرکت کند و فرآیندی را طی کند که آن فرآیند به فاصله گرفتن از رقابت‌ها و ایجاد رفاقت‌ها حتی با جریانات رقیب خودش منجر شود، از این جهت مردم این نوع رفتار را رفتار صحیح و مطابق با نظر خودشان می‌دانستند و این امکان را همچنان برای جریان اصولگرا ایجاد کردند که به استمرار خدمت بپردازند.
در خصوص برخی از اظهار نظرها مبنی بر اینکه چون جریان اصولگرا دارای یکسری پایگاه‌های سنتی در جامعه هستند به همین دلیل مقداری از آراء خود را از این طریق بدست آوردندباید گفت که این حرف هم می‌تواند درست باشد و هم نادرست، درست از این جهت که اصولگرایان چون جریان ریشه‌داری هستند و از ابتداء با جریانات سنتی در کشور ارتباط داشتند لذا این پایگاهها در جریانات سنتی برای اصولگراها یک واقعیت است.
اما از جهتی این تحلیل نادرست است زیرا شکست‌های پی‌درپی جریانات اصولگرا در قبل ازانتخابات شورای را چگونه مشود توضح داد؟ این پایگاههای سنتی آن موقع هم وجود داشته پس چرا جواب نداده است؟ بر این باورم که علت‌اش تفرقه نیروی‌های اصولگرا و عدم تجمیع ظرفیت‌های نیروهای اصولگرا، عدم همدلی و تک‌روی‌های جریان اصولگرا بوده و همه آنها باعث شده بود که اتفاقاً دلایل رویکرد مردم به اصولگرایان در رقابت‌های جدی در عرصه مختلف پی‌درپی شکست‏هایی را متحمل شوند.
علت موفقیت این بود که اصولگرایان به‌جای اینکه فرافکنی کنند و تلاش کنند شکست‌هایشان را با غوغاسالاری و جوسازی و ایجاد فضاهای رسانه‌ای کاذب به‌دوش دیگران بیندازند این شکست را اولاً پذیرفتند و آسیب‌شناسی کردند و براساس آن آسیب‌شناسی تلاش کردند عیب‌شان را مرتفع کنند و نیروهای اصولگرا را سازماندهی کنند و فضای جدیدی را ایجاد کنند پس گذشته‌ نشان می‌دهد که این تحلیل درست نیست و ظرفیت‌های سنت‌گرا و سنتی صرفا نمی‌تواند عامل پیروزی باشد اما می‌تواند عامل بسیار تعیین‌ کننده‌ای در پیروزی‌ها باشد.
جریان اصولگرا در این انتخابات توانست ظرفیت‌های جدیدی ایجاد کند و این ظرفیت‌های جدید را بر ظرفیت‌های سنتی اضافه کند و نتیجه این دو عامل باعث شده که اصولگرایان در عرصه‌های مختلف به پیروزی‌های جدی دست پیدا کنند. به تعبیری بر این باورم که قشر خاکستری همیشه قشر خاکستری متمایل به سفید بوده نه سیاه و به همین جهت جریان اصولگرا از زمانی که این تحلیل را پذیرفت که باید بر اساس یک متد جدید یعنی یک تغییر در ساختار و گفتمان و عملکرد را در درون خودش ایجاد کند، توانست ظرفیت‌های سنتی را بستری برای جذب ظرفیت‌های جدید یا همان قشر خاکستری متمایل به سفید کند به همین دلیل شاهد شکوفایی جریان اصولگرا و استمرار پیروزی حلقه‌های پیروزی ممتد آنها هستیم.
در آسیب‌شناسی دور اول انتخابات قابل تاکید است که اصولگرایان در این مرحله توانستند به یک موفقیت بزرگی دست پیدا کنند بطوریکه حدود دو سوم از لیست اصولگرایان به مجلس راه پیدا کردند . به‌طور قطع و یقین اگر بدسلیقگی، کج‌سلیقگی، و تحلیل‌های غلط بعضی از مدعیان اصولگرایی نبود امروز به احتمال قوی لیست ۳۰ نفر جبهه متحد را قوی در مجلس داشتیم.
هرچند که جبهه متحد و قاطبه جریان اصولگرا تلاش کردند در سه ضلع برآیند وحدت را جلو ببرند اما عناصری ناخواسته یا خواسته براساس تحلیل غلط دست به یک اقداماتی زدند و باعث تفرق و تشتت در آرای نیروهای اصولگرا شدند و همین امر باعث شد که جریان اصولگرا نتواند کاندیداهای خودش را در مرحله اول وارد مجلس بکند هرچند که این سه ضلع تلاششان به این بود که این اتفاق نیفتد اما عده‌ای نافرمانی و سرپیچی کردند و با این رفتار غلط این فرصت را برای رقبا ایجاد کردند.
اگر اصولگرایان با همان سازوکار وحدت با قدرت جلو می‌رفتند و این روند محدود اما مؤثر در بعضی از پیمان‌شکنان نبود حتماً وضعیتی بهتر از امروز شکل می گرفت. اصولگرایان باید بعد از انتخابات در یک فضای صحیح و چالشی با کسانی که این فضا را ایجاد کردند وارد گفت و گوهای انتقادی شده و این موضوع را دوستانه آسیب‌شناسی نمایند.
۹- اصولگرایان در تحلیل دور دوم انتخابات و وضعیت جبهه متحد با وضعیتی کاملاً متفاوت با دوره اول مواجه هستند اگر در دوره اول بداخلاقی‌های انتخاباتی از بعضی از برخی مدعیان دیده شد و این باعث شد که این وضعیت پیش بیاید این احتمال وجود داشت که اگر x برود y اصولگراست تا جای آن قرار بگیرد اما در این دوره این پازل طراحی شده رقابتی بین جریان اصولگرا و دوم خرداد تقریباً امکان بازی را از همه گرفته و هر حرکت غلطی باعث می‌شود که در این پازل یک جنس ناهمگون وارد شود و کل شمای تنظیم شده ما را به‌هم بزند.
امروز هر خطای تحلیلی و هرگونه کوتاهی در حفظ وحدت (تأکید بر ۱۱ نفر) می‌تواند آثار نامطلوبی را برای جریان اصولگرا داشته باشد و ظرفیت‌هایی را برای رقبا ایجاد بکند که به این ظرفیت‌ها بسیار دل بستند
اصولگرایان شاهد بودند که حضرت آیت‌‌ مهدوی کنی در جمع علمای تهران عنوان کردند که من هم در مرحله اول به۳۰ نفر رأی دادم و هم در مرحله دوم به ۱۱ نفر رأی می‌دهم.این نشان می‌دهد که امروز این موضوع یک ضرورت و یک مسئولیت تاریخی برای همه اصولگرایان است که تأکید همه شخصیت‌ها ظرفیت‌، احزاب، سازمانها، گروهها و جریانات و افراد اصولگرا بر حفظ ۱۱ نفر است تا ما با تجمیع ظرفیت‌های انقلاب بتوانند جریان را در این مرحله با پیروزی جلو ببرند.
امیدواری بالایی وجود دارد که هر ۱۱ نفر بتوانند در مرحله دوم موفق شوند. اگر در گذشته این اشکال بوجود آمد و زمینه‌هایی را برای ورود رقبا فراهم نمود امروز دیگر امکان چنین اشتباه و خطایی نیست و اگر اشتباهی رخ دهد دیگر فرصت ایجاد نمی‌کند بلکه امکان را برای رقیب ایجاد می‌کند به عبارتی اشتباه در مرحله اول برای جریان اصلاح‌طلب فرصت ساز شد ولی اشتباه در این مرحله یک امکان و ظرفیتی را به‌طور قهری و قطعی وارد مجلس می‌کند از این جهت بازی با این مهره‌ها بسیار خطرناک است و باید تلاش شود که همه نگاه و اشاره‌ها به طرف تأکید بر لیست ۱۱ نفر جبهه متحد اصولگرایان باشد.
امید می رود اصولگرایان در مجلس نیز با اتحاد، اتفاق و وحدت بایستی مدیریت نیروهای اصولگرا را مدنظرداشته باشند تا بتوانند فراکسیون مقتدراکثریت را برای کارامدی بیشترراه‌اندازی نمایند لذا باید این مرحله را ذخیره‌ای برای آنجا مرحله بدانیم زیرا ممکن است برخی بداخلاقی ها باعث شود فراکسیون اکثریت مجلس بر سه فراکسیون تقسیم شود آن وقت هر یک از این فراکسیونها به‌جای نغمه وحدت نغمه تفرقه را ساز کنند و به قول معروف این‌ های‌هوی در موسیقی وحدت به تشتت و تفرقه تبدیل شود.
آینده منتظر امروز ماست و فردای مجلس و مدیریت مجلس نگاهش به عملکرد امروز اصولگرایان دوخته شده است واگر این سه ضلع براساس فرآینده‌های تعریف شده حرکت کنند آینده نویدبخش یک حرکت وحدت‌آمیز، پرپتانسیل و پر انرژی برای کشور و نهایت جریان اصولگرا خواهد بود در غیر این صورت خوف این وجود دارد که به‌ واسطه این اشتباهاتی که در بعضی مدعیان به‌وجود می‌آید فضاها برای آینده بسیار تاریک و تیره شود.
امیدوارم مردم با همان تحلیل دور اول در این دوره نیز به ۱۱ نفر جبهه متحد اصوگرایان رأی دهند و زمینه را برای خدمت دولت به‌صورت جدی فراهم بکنند و نباید تحلیل برخی اصولگرایان این باشد که کار تمام شده است.
هر گونه کم‌کاری، بی‌اعتنایی و بی‌تفاوت نسبت به ۶ اردیبهشت، عواقب بدی را به دنبال خواهد داشت همه اصولگرایان باید تلاش کنند که همه ظرفیت‌های نامزدهای اصولگرایی باقی مانده وارد مجلس شود.
ورود بعضی از افراد از جریان مقابل و از لیست تهران به مجلس برای آنها این‌بارقه امید را ایجاد می‌کند که اقلیت بتواند ظرفیت‌سازی کند بعلاوه اینکه رویکرد و نگاه دوم خردادی این است که جریان اصولگرا را سه ضلع ببیند و تلاش کند که با لابی با یک ضلع در اضلاع دیگر شکاف ایجاد کند و روند خدمت گذاری را کند نمایند.
ممکن است بعضی از افراد در لیست تهران این امکان را داشته باشد که جریان اقلیت در مجلس را مدیریت کنند و با لابی با جریانات و افراد مختلف و بعضی از نمایندگان به نوعی ظرفیت خودشان را برای خواسته‌های خودشان تحمیل کنند بنابراین اصلاً زمان ریسک کردن و تحلیل‌های غلط نیست و همه اصولگرایان با تمام قدرت‌ باید تلاش کنند کار ناتمام خود را تمام کنند تا در سراسر کشور شاهد ورود اصولگرایان به مجلس باشیم.
پرویز سروری
عضو هیئت اجرایی جبهه متحد اصولگرایان و عضو شورای مرکزی جبهه اصولگرایان تحول‏خواه
منبع : رودسر نیوز


همچنین مشاهده کنید