یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

پطروس اصولگرایان غایب است


پطروس اصولگرایان غایب است
تشکیل «رایحه خوش خدمت» ناشی از توهم یا غرور نبود، خیز کوتاهی برای تمرکز قدرت در دل قدرت اصولگرایان بود؛«ملت کار را تمام کرد.» این جمله تیتر روزنامه کیهان در روز ۴ تیرماه یعنی درست بعد از پیروزی احمدی نژاد در نهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران بود. تیتری معنادار که حکایت از شعف وصف ناپذیر اصولگرایان در راهیابی به قدرت می کرد. قدرتی که ۱۶ سال در انتظار آن ریاضت کشیده بودند تا رخ جلوه کند و آنان گرفتار شوند.
حکایت به قدرت رسیدن اصولگرایان در نوع خودش بی نظیر است. جمله «ملت کار را تمام کرد» یعنی سال ها اصولگرایان منتقدان جدی دوره سازندگی و اصلاحات با تمام توان در تمام عرصه ها کوشیدند قدرت را به مسیری که آنان می اندیشیدند بازگردانند.
از این رو آنان همواره در قدرت بودند و تلاش کردند با اهرم های ایدئولوژیک دولتمردان محافظه کار سازندگی و اصلاحات را تحت فشار قرار دهند. به جز دوره کوتاهی از اصلاحات، اصولگرایان در بیشتر مقاطع در فشارهای خود کامیاب بودند.
این سهم خواهی ها طعم قدرت داشت اما شخصیت قدرتمندان را به آنان نمی داد؛ «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل.» از آن زمان اصولگرایان برای اینکه فشارهای ایدئولوژیک آنان شکلی باج خواهانه نگیرد، دغدغه های خود را دغدغه های مردم گرفتند و خود را خدمتگزاران مردم معرفی کردند و این لفظ نوکر مردم بودن شاید ریشه در این تاریخ دارد و واقعاً نیز آنان به زبان مردم نادیده گرفته شده در دوره سازندگی و اصلاحات تبدیل شدند و این احساس زیبا خود آنان را نیز مفتون کرد و مردم نیز نمی دانستند که اصولگرایان نیز بخش موثری از قدرتند، آنان را اپوزیسیون فرض کردند. فقط در بخش فرهنگ بود که این اتفاق روی نداد چون قشر نخبه جامعه به فشارهای ایدئولوژیک آنان در طول ۱۶ سال دوره سازندگی و اصلاحات آگاه بودند.
تحمیل یک وزیر به وزارت ارشاد -مصطفی میرسلیم - برکناری یک وزیر(عطاءالله مهاجرانی)، استیضاح احمد مسجدجامعی، فشار به حوزه کتاب و بستن روزنامه های بسیاری در اوج اقتدار اصلاح طلبان از نمونه های بارز و عینی این فشارها بود. اما این واقعیت قاطع وجود دارد که نان مهم تر از فرهنگ است و مردمی که غم نان دارند، غم فرهنگ ندارند و چون درگیر مسائل زندگی اند نمی دانند و حق هم دارند که ندانند اصولگرایان امروز، همواره در قدرت بوده اند و حتی گاه قدرتمند تر از شخص اول دولت.
اصولگرایان اینک راه دشواری را پیش رو دارند. بعید است بتوانند در حوزه فرهنگ دگرگونی جدی ایجاد کنند. نه می خواهند و نه آدم هایی که در فرهنگ این مملکت ریشه دوانده اند از جنس آنانند و نه دولت دغدغه دلبری از این قشر را دارد. می ماند مردمی که منتظر هستند تا این قدرتمندان دیروز و خدمتگزاران امروز سفره های آنان را رنگین کنند و از همین جاست که نگرانی های محمود احمدی نژاد جدی می شود.
چون مردم او را مظهر این شکست یا پیروزی می دانند. پس اوست که باید چاره یی بیندیشد، رفتار دوستان و یاران دیروز برای او هزینه سنگینی دارد. هزینه هایی که شاید او مایل به پرداخت آنها نباشد. اصولگرای دیروز که مسوولیت رفتار خود را داشت اینک هرکار او به پای رئیس جمهور نوشته می شود. چه دلیلی دارد قالیباف در شهرداری بماند یا رقیبی جدی برای او شود یا هزینه کارهای منفی اش را مردم به پای او بنویسند.
پس بسیار عاقلانه است که احمدی نژاد تلاش کند کسی از جنس خودش در مسند کار باشد. اینجاست که میثاق نامه احمدی نژاد بیانگر دوراندیشی اوست. او می داند برآمده از ائتلافی است که آدم های قدرتمندی آن را شکل داده اند. او در وزارت ارشاد، صفارهرندی را در کنارش دارد که در دوران انتخابات بیشترین مقالات را در دفاع از اصولگرایان نوشت و در پیروزی اصولگرایان نقش اساسی داشت. در مجلس احمد توکلی است. احمدی نژاد نیاز ندارد که تاریخ دوران اصلاحات و سازندگی را مرور کند که بداند سابقه مخالفت و مبارزه احمد توکلی بیش از او است. لاریجانی و غلامعلی حدادعادل را نیز به این لیست اضافه کنید.
همه اینها در کنار هم معنای اصولگرایی را می دهند تا زمانی که همه کارها بر وفق مراد باشد. احمدی نژاد می داند اگر زمانی تیم ببازد مردم فقط او را می بینند. پس باید قدرتی در دل قدرتی که خودش از دل آن بیرون آمده است بسازد تا آرامش نسبی داشته باشد. اینجا اصلاً مساله عدم اعتماد نیست، نفس قدرت است که می طلبد عقل در بهار سیاست هم به فکر خزان آن باشد. تشکیل رایحه خوش خدمت ناشی از توهم یا غرور نبود.
خیز کوتاهی برای تمرکز جدی تر قدرت در دل قدرت اصولگرایان بود. آزمودن مردم که بهای آن علنی شدن شکاف بین اصولگرایان بود. اصولگرایان این ویژگی را داشته اند که در مواقع ضروری متحد شوند اما معلوم نیست که در بحبوحه قدرت «پطروسی» پیدا شود تا سوراخ ایجاد شده در سد اصولگرایی را در شبی سرد و تاریک با انگشت اشاره نگاه دارد تا فردا که صبح دولت دیگری می دمد کسی دیگر به قدرت برسد.
احمد غلامی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید