جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


نگاهی به مجموعه «آلبا» اثر گروه نور


نگاهی به مجموعه «آلبا» اثر گروه نور
عبور از مزرهای جغرافیای سیاسی و جست‌وجوی مشترکات فرهنگی اقوام مختلف را شاید بتوان آرمان هر هنرمندی دانست که هنر را ‏نه‌تنها راهی برای پیوند انسان‌ها می‌داند، بلکه این سرچشمه ذات انسانی را دستمایه‌ی بیان عقاید والایی همچون صلح، برابری انسان‌ها و ‏‏... قرار می‌دهد. ‏
‏«آلبا»، اولین اثر منتشر شده از گروه «نور» یکی از معدود آثار موسیقی تولید داخلی است که براساس همین موضوع و با هدف کشف ‏ریشه‌های مشترک موسیقی ایرانی و موسیقی دوران وسطی و رنسانس اروپا توسط نشر موسیقی هرمس به جامعه موسیقی ‏عرضه‌ شده است. در حقیقت گروه نور با تکیه بر منابع موجود از دو سنت اروپایی و ایرانی، در جست‌وجوی بیان مشترکی در یک دوره ‏از تاریخ موسیقی است: فرم‌های آوازی قرن سیزدهم میلادی و قطعات ملودیک دستگاهی ایران.‏
پیش از هر چیز، نکته‌ی قابل درنگ آن است که مجموعه «آلبا»، ارایه پروژه‌ای برنامه‌ریزی شده در زمینه موسیقی است. پروژه‌ای با هدف ‏و تعریف مشخص، برنامه‌ریزی و تحقیقات گروهی و تجربه‌ای مشترک در بیان موسیقی. این همان اتفاقی است که کمتر در موسیقی ‏ایران روی‌می‌دهد.
به جرات می‌توان گفت که فقر پژوهش و عدم اعتنا به خلق آثاری با انگیزه و هدف ایجاد حرکتی نوین و متفاوت در ‏جریان هنری موسیقی، جامعه هنری ما را از برخورداری آثار قابل ارایه به عنوان جریانی متفاوت در موسیقی محروم کرده‌است. باید ‏حرکت‌های این چنینی را نه‌تنها مورد حمایت قرار داد بلکه آنها را ستود و برای معرفی آن به جامعه کوشید. ‏
شاید آغاز راه موسیقی گروه نور تجربه‌ای متفاوت از آنچه در مجموعه‌ی «آلبا» شنیده می‌شود بوده ولی با این وجود نمی‌توان آن را صرفاً ‏موسیقی تجربی عنوان کرد، بلکه «آلبا» حاصل تجربه‌هایی - شاید گروهی - است که با هدفی مشخص دست به تلفیقی نوین زده‌اند. به ‏همین دلیل است که می‌توان آن را در زمره‌ی موفق‌ترین تلفیق‌های صورت گرفته در جریان نوین موسیقی ایران برشمرد.‏
در «آلبا» آوازهای اروپایی از دوره‌ای برگزیده شده که موسیقی در فرم‌ها و قالب‌هایی که شاید بتوان آنها را به گونه‌ای به دستگاه موسیقی ‏ایرانی تشبیه نمود، ارایه می‌شد. یعنی درست در زمانی که فرم‌های موسیقی ایرانی توسط دانشمندانی چون «عبدالقادر مراغه‌ای»(۱) شرح ‏و بسط یافته و حرکتی پیشرو داشته‌است.
با این حساب می‌توان «آلبا» را تلاقی زمانی موسیقی ایرانی و اروپایی در سده ۱۳ میلادی ‏دانست که با بیانی متفاوت ارایه شده‌است. با توجه به کشورگشایی‌های حکام تمدن‌های مختلف در آن دوره زمانی، تقابل فرهنگی امری ‏گریز ناپذیر به نظر می‌رسد. موسیقی نیز در این تقابلات فرهنگی قطعاً دستخوش تاثیراتی شده که امروزه ریشه‌های مشترک آن مورد ‏توجه موسیقی‌دانان قرارگرفته است.
آثار ارایه شده در این وادی هرچند حرکتی نو به نظر می‌رسند ولی در حقیقت کشف و ارایه ‏مشترکاتی است که قرن‌ها پیش وجود داشته‌است.‏
در نگاهی جزیی‌تر به مجموعه‌ی «آلبا»، با تاکیدی مضاعف بر استفاده از آوازهای کردی مواجه می‌شودیم. می‌توان این تاکید را به دو ‏ویژگی مهم این موسیقی برای قرارگرفتن در کنار موسیقی‌های اروپایی مورد استفاده در این آلبوم نسبت داد. اول پیوند موسیقی این ‏منطقه با موسیقی دستگاهی ایرانی و دوم آیینی بودن این نوع موسیقی. البته قطعاً حضور خواننده کرد در گروه، در این مورد بی‌تاثیر ‏نبوده‌است. ‏
در مقابل نیز آوازهای گریگورین، کانتیگاس‌ها و آوازهای ترابادورهای اسپانیایی در قرن ۱۴ همگی از شاخصه‌ی مهم آیینی بودن ‏برخوردارند. شاید این آیین‌های عمدتاً مذهبی در قرون وسطی عامل اصلی پیدایش موسیقی‌ این دوران بوده‌است. با توجه به ساختار ‏مشابه در موسیقی دستگاهی و فرم‌های آوازی استفاده شده در «آلبا» و همچنین آیینی بودن این دو موسیقی می‌توان به منطق استفاده از ‏این دو موسیقی رسید. ‏
برای اجرای این ساختار – که تا اینجا به آن پرداخته شد – ترکیبی از یک کوارتت آوازی کلاسیک یعنی دو خواندده تنور، یک خواننده ‏باریتون و یک خواننده‌ی باس – که البته در بعضی قطعات با اضافه شدن رضا عسگرزاده تعداد خواننده‌های باریتون به عدد دو می‌رسد - ‏در کنار خواننده‌ی ایرانی در نظر گرفته شده‌است. این گروه خوانندگان را سازهای کمانچه، عود، شورانگیز، دودوک، فلوت ریکوردر، ‏هارمونیوم و سازهای کوبه‌ای همراهی می‌کند. ‏
در اجرای گروه خوانندگان، شنونده با دو فضای بسیار متفاوت روبرو می‌شود. به ویژه در آغاز مجموعه و در قطعه‌ی «ستایش» ‏‏(‏Alleluia‏): یکی آوازهای کلاسیک که با مختصات خاص خودش مخاطب را به گذشته‌ی دور قاره سبز می‌برد و دیگری آوازی از ‏موسیقی پربار نواحی ایران، به زبان کردی با تحریر‌هایی که شنونده را بیش از هر چیز به خود جذب می‌کند. ‏
در بسیاری از قطعات مجموعه «آلبا» ساختار آوازی قطعات براساس موسیقی اروپایی بنا شده ولی در عین حال استقلال خواننده‌ی ایرانی ‏در بیان موسیقایی حفظ و در چارچوب آوازی کل اثر قرار گرفته‌است.
البته ناگفته نماند که در معدود بخش‌هایی در مجموعه تلفیق انجام ‏شده در آواز ایرانی و آواز اروپایی ممکن است که برای شنونده حرفه‌ای موسیقی ایرانی به سختی قابل هضم باشد. این نکته در قطعه ‏‏«سحر» (‏Alba‏) بیش از دیگر قطعات به نظر می‌رسد. در مجموع می‌توان گفت که این مجموعه در تلفیق آوازی موسیقی فولکلور ایرانی ‏‏– که به زبان کردی و لری اجرا ‌شده – بیش از قطعاتی که موسیقی ایرانی – به زبان فارسی – در آن حضور دارد موفق بوده. دلیل این ‏موضوع را می‌توان پرداخت ملودیک قطعات تلفیق شده با موسیقی محلی عنوان کرد. در بخش موسیقی فارسی بیشتر به بداهه‌خوانی ‏تاکید شده که در برخورد با ساختار کلاسیک قطعات اروپایی از نتیجه مطلوب فاصله گرفته است. ‏
سازبندی در «آلبا» از چند جهت، مورد توجه قرار گرفته است. از یک سو انتخاب سازهایی از رده‌های مختلف صدادهی رنگ‌آمیزی ‏خوبی به اثر داده است. آهنگساز با در کنار هم قرار دادن ساز کششی کمانچه، ساز زخمه‌ای شورانگیز، ساز باس عود، ساز بادی دودک و ‏ساز‌های کوبه‌ای باعث شده این آنسامبل کوچک سونوریته‌ای نسبتاً کامل را در برگیرد. از سوی دیگر حضور دو ساز فلوت ریکوردر و ‏هارمونیوم به منظور ایجاد سونوریته‌ای تلفیقی مورد استفاده قرار گرفته است.
از نگاه دیگر انتخاب سازهای ایرانی با توجه به مشترکات و ‏شباهت‌های این ساز‌ها با سازهای قرون وسطی نکته‌ی قابل تاملی است. شباهت‌های ساختاری و صدادهی سازهای عود وکمانچه با ‏سازهای لوت و ویول، بی‌شک به رسیدن به هدف این پروژه کمک شایانی کرده‌است. ‏
در گروه سازی این مجموعه کمانچه و تمبک – و البته دف در قطعه‌ی «معجزه‌ی زیبا» (‏Miragres fremosos‏) – از دوجنبه، مهمترین ‏وظیفه را به عهده دارند. کمانچه نقش پل ارتباطی بین دو فرهنگ را بازی می‌کند.
گاهی ملودی‌های اروپایی را می‌نوازند و با خوانندگان ‏آوازهای گریگورین همراه می‌شود و گاهی جواب آواز کردی را می‌دهد و ملودی‌های نواحی کردنشین ایران را می‌نوازد. شاید بتوان ‏کمانچه را پلی دانست برای گذر از مرزها. مرزهای جغرافیای و تاریخی... اما تمبک به غیر از حضور ریتمیک در اثر به مثابه امضای ‏ایرانی «آلبا» قلمداد می‌شود. به عبارت بهتر تمبک به گونه‌ای هویت اثر گروه نور است که هرگاه شنونده خود را در ناکجاآبادی حس کند ‏او را به حال و هوای ایرانی بازگرداند. ‏
با توجه به ۹ قطعه‌ی ارایه شده در آلبوم «نور»، می‌توان گفت که هرگاه موسیقی ایرانی با آواز اروپایی درگیر شده موفقیت بیشتری ‏یافته‌است.
قطعه «پایکوبی» (‏Villancico‏) نمونه‌ی خوبی برای این موضوع است تلفیق آواز اروپایی و موسیقی لری. شاید دقت به ‏تلفیق بنیان افقی و یا به عبارت بهتر نغمه‌پردازی در موسیقی ایرانی با ساختار عمودی و کنتراپونتیک موسیقی اروپایی در قرون وسطی و ‏باروک دلیل برجستگی این قطعه بوده‌است.‏
این پروژه با تمام مختصات هنری که در بردارد از نکته‌ای بسیار مهم برخوردار است که شاید دغدغه‌ی ارایه موسیقی جدی آن را از ذهن ‏خیل بسیاری از موسیقی‌دانان ما برده‌است. آن هم جذابیت‌های عمومی (‏entertaining‏) یک اثر هنری است. این موضوع یک امتیاز ‏برای گروه نور محسوب می‌شود.
امتیازی که به دست آوردنش ممکن است آثار را از جایگاه هنری پایین آورد.‏ درنهایت باید اذعان داشت که آلبوم «آلبا» را می‌توان جزو موفق‌ترین نمونه‌های موسیقی تلفیقی در ایران به حساب آورد و آن را سفیر ‏خوبی برای معرفی موسیقی ایران به دنیا دانست.‏
پی‌نوشت:‏
‏۱. عبدالقادر مراغه‌ای در سده هفتم هجری در کتاب «شرح الادوار» به تشریح فرم‌های ارایه شده «صفی‌الدین اورموی» پرداخت. اورموی ‏در سده هفتم هجری بحث‌های تئوریک موسیقی را تحت نام «الادوار» موسیقی ارایه کرده بود.‏
منبع : فرهنگ و آهنگ