یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

استارت بزنید، لطفاً!


استارت بزنید، لطفاً!
وضعیت دیپلماسی جهانی آمریکا حکایت خودروی قراضه ای است که پیش نمی رود و صدای تمام اجزای آن بلند شده الا یک قطعه -بوق- که باید صدا داشته باشد اما صدا ندارد.
سروصداها همه نگاه ها را متوجه شهر آناپولیس ایالت مریلند و دانشکده نیروی دریایی آمریکا کرده است، جایی که مقامات ۴۵کشور به دعوت میزبان دور هم جمع شده اند تا گویا چاره ای برای عنوان بی مسمای «صلح خاورمیانه» بیاندیشند. اما این کثرت شرکت کننده ها و موضوع نشست نیست که به کنفرانس آناپولیس اهمیت بخشیده است. اگر اهمیتی هست، از آن جهت است که «سروصداها» به اندازه کافی رازمگوی دیپلماسی آمریکا را فاش می کند، مانند استارتی که به خودرو فرسوده بزنند و عیب و عور آن آشکار شود. دیشب مهمانان در مهمانی شام خانم رایس- که این یکی جزو معدود کارهای قابل تامل و جدی خانم رایس شده!- شرکت کردند تا امروز صبح، استارت دیپلماسی آمریکا زده شود غافل از اینکه ناظران بسیاری در دهکده جهانی کوچک امروز می دانند این ماشین حتی استارت هم نخواهد خورد چه رسد به اینکه پیش رود.
هدف اعلام شده نشست، صلح خاورمیانه و مشخصا بازگرداندن آرامش به فلسطین اشغالی است اما زمزمه های جدی تر حاکی از آن است که آمریکا بنا دارد ضمن مرتفع کردن دغدغه های اسرائیل پس از شکست در جنگ ۳۳روزه، تدبیری برای نفوذ فزاینده ایران که اکنون تا عراق و لبنان و فلسطین امتداد یافته، بیاندیشد. یا لااقل با یک میهمانی تبلیغاتی چنین القا شود که آمریکا اردوگاه مستحکمی دارد و ایران در انزوا قرار گرفته است. اما این اهداف زنجیره ای چقدر می تواند جامه عمل بپوشد؟ که اگر عملی نشود آمریکا از همین جایگاه فعلی که ایستاده، بیشتر تنزل و سقوط خواهد کرد.
آیا نشست لااقل می تواند مسئله ۶۰ ساله فلسطین را که تا همین دهه گذشته- با همداستانی برخی کشورهای مرتجع و رژیم عرفات- تصور می شد به نفع رژیم صهیونیستی حل شده، به نقطه ای روشن برساند؟ پاسخ خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس به این پرسش منفی است. اما نه اینکه فقط بی نتیجه بماند، تاوان شکست فراتر از اینهاست: «کنفرانس خاورمیانه در آناپولیس از لحاظ سنگین بودن تاوان شکست مذاکرات با هیچ یک از تلاش های گذشته آمریکا در حل و فصل مناقشه اسرائیل و فلسطینیان قابل مقایسه نیست زیرا شکست مذاکرات، پیامدهایی همچون تقویت گروه های تندرو را در اراضی فلسطین به دنبال خواهد داشت. جنبش حماس بزرگترین چالش برای اسرائیل و حکومت خودگردان است و از هرگونه شکست بهره برداری خواهد کرد... گیلاد شر مذاکره کننده سابق اسرائیلی هشدار می دهد که اسرائیل احتمالا نمی تواند در آینده همچون ۴۰سال گذشته بر فلسطینیان حکومت کند.»
ماجرای فلسطین به حیثیت دولت بوش گره خورده است، دولتی که به آریل شارون- بولدوزر کذایی در تعبیر افکار عمومی رژیم صهیونیستی- چراغ سبز و چک سفید امضا داد تا با زور و وحشی گری، بحران در اراضی اشغالی را یکسره کند و خود نیز به همین روش وارد کشورگشایی در خاورمیانه بزرگ شد. این دولت حالا یادش افتاده که طرف فلسطینی و اسلامی هم هست که قابل نادیده گرفتن نیست. نفس کنفرانس صلح اعلام شکست سیاست های ۷ساله آمریکاست اگرچه ۷ سال تخریب پل های پشت سر را نمی شود در ۷-۶ ساعت کنفرانس کذایی جبران و بازسازی کرد. همچنان که روزنامه آمریکایی هرالدتریبیون با طعنه و تمسخر می نویسد «دولت بوش می خواهد در نمایشی که بیشتر شبیه طنز و شوخی است در کمتر از ۲۴ساعت مثلا تکلیف صلح خاورمیانه را روشن کند. دورنمای صلح بعید و دست نیافتنی است و برگزاری نشست هایی از این قبیل نمی تواند فضای صلح را بر منطقه حاکم کند... بوش برای گریز از انتقاداتی که از او درباره سیاست اشغال عراق می شود، می خواهد به اصطلاح تحرکی به مذاکرات صلح خاورمیانه بدهد اما معلوم نیست چه انتظاری از نشست آناپولیس دارد که همه حضار باید برای یک روز همدیگر را تحمل کنند. هرگونه شکست در اجلاس، عواقب وخیمی برای واشنگتن خواهد داشت. با حضور قدرتمند حماس و خط مشی اعلامی آن در رد سیاست های سرکوبگرانه اسرائیل، آمریکا چگونه می خواهد با ژست های تبلیغاتی و برگزاری چند جلسه جانبی به اهداف خاورمیانه ای خود دست یابد. آیا زور ابومازن -حتی اگر تن به نقشه های آمریکا بدهد- به حماس می رسد؟»
هرالد تریبیون دیروز، چند روز پس از تحلیل مذکور، خاطر خود و مخاطبانش را آسوده کرد و نوشت «بوش در این نشست انتظار نتایجی مثبت از کنفرانس صلح را می کشد اما این خیالی بی پایه و اساس است. شکست اکنون واژه ای آشنا و نه غریب برای بوش است. او پس از فرو رفتن ارتش آمریکا در باتلاق افغانستان و عراق، اکنون یک میهمانی تصنعی برگزار کرده تا شاید در ماه های پایانی دولت خود بتواند به اسرائیل مشروعیت بخشد. اسرائیل هم به چند کشور عربی منفعل دل خوش کرده غافل از اینکه در بین مردم فلسطین حتی یک نفر هم نیست که نسبت به طرح و نقشه آمریکا بی خبر باشد.» با این اوصاف باید به استفان هادلی مشاور امنیت ملی آمریکا حق داد که به رادیو آمریکا بگوید «کنفرانس صلح از نظر ما فرصتی است برای گفت وگو نه محلی برای مذاکره. این کنفرانس فقط شانسی برای رفتن طرفین به سوی فاز مذاکره است.»!
ابرقدرت آمریکا هرگز مانند امروز مورد طعنه و تمسخر در دنیا نبوده است. حتی دولت آلمان هم اگرچه اشتاین مایر وزیر خارجه خود را به مهمانخانه آناپولیس فرستاده اما این دلیل بر آن نمی شود که رسانه رسمی او- دویچه وله- به تحلیل واقعیات نپردازد و ننویسد «بوش از سوی رایس متقاعد شده که باید سیاست خارجی آمریکا را در قبال موضوع فلسطین و اسرائیل از حالت انفعال درآورد... اما این ادعا که کنفرانس فعلی به راستی صلح در پی داشته باشد، با پوزخند مواجه می شود. شبیه این کنفرانس ها زیاد برگزار شده و نباید چندان امیدی به کنفرانس اخیر بست به ویژه که آمریکا بیشتر، درگیر عراق و کشمکش هسته ای با ایران است. در عین حال که دولت فعلی اسرائیل هم ضعیف و محمود عباس درگیر با فلسطینیان و فقط حاکم بر کرانه غربی است... رایس امسال ۸بار به خاورمیانه رفته اما هنوز موفق نشده حتی رئوس موضوعاتی را که باید در آناپولیس مورد توافق قرار گیرد، مشخص سازد. حتی معلوم نیست طرفین درگیر، به قبول قطعنامه مشترکی در آناپولیس تن دهند یا نه اما هرچه هست بوش در پایان دوران ۸ساله ریاست جمهوری باید مدرکی در دست داشته باشد که مشخص کند او در پایان بخشیدن به بحران خاورمیانه فعالیتی کرده است»!
با این اوصاف تکلیف مسئله ایران روشن تر است. سایه ایران و متحدان قدرتمند منطقه ای اش که ریشه در ملت های مسلمان دارند، از هم اکنون بر کنفرانس پائیزی سنگینی می کند و پایان معلوم نشست امروز، اعلام و اذعانی دیگر بر توفیق و پیروزی دیپلماسی سال های اخیر جمهوری اسلامی خواهد بود. این تعبیر روزنامه الشرق الاوسط- با گرایش های آمریکایی- است که «ایران کشور غایب و در عین حال حاضر در اجلاس آناپولیس است چرا که تاثیر بزرگی بر جنبش حماس و جهاد اسلامی و حزب الله دارد و محوری اثرگذار است اگرچه در نشست شرکت نکند. دولت بوش پس از شکست در عراق تصور کرد باید در خاورمیانه دست به کاری بزند تا چیزی به مردم آمریکا ارائه کند.» همین مضمون را کریستین ساینس مانیتور روزنامه معروف آمریکایی چنین شرح و بسط می دهد؛ «وقتی بوش نشست آناپولیس را برگزار کند حضور میهمانی ناخوانده بر آن سایه خواهد افکند و آن ایران است. بوش پس از ۷سال به روندی بازگشته که از آن دوری می کرد، به خاطر لزوم بازدارندگی ایران... ]اما[ نه اولمرت و نه محمود عباس از موضع قدرت به کنفرانس نمی آیند. هدف کنفرانس خارج کردن مسئله فلسطین از دستان ایران است اما کسی مطمئن نیست چنین شود... ایران آماده کسب پیروزی از نشست آناپولیس است. اگر کشورهای عرب به اسرائیل بپیوندند و تحقیر شوند و در عوض چیز ملموسی به دست نیاورند، این وضعیت در جهت اهداف و منافع ایران خواهد بود. بعضی ها این هشدار را می دهند که کنفرانس مذکور می تواند مطابق میل تهران باشد. اگر سعودی ها، مصری و اردنی ها راهی آناپولیس شده باشند تا در برابر آمریکا و اسرائیل تسلیم شوند، هیچ هدیه ای از این بزرگتر که ایران بتواند به دست آورد نخواهد بود.»
گاه، سکوت در خود قدرتی نهفته دارد که با سخن گفتن مخدوش می شود. این دقیقا حکایت دیپلماسی آمریکاست و گشودن مشت بسته در کنفرانس آناپولیس. صدای استارت امروز ماشین دیپلماسی آمریکا و سروصداهایی که می کند حتما شنیدنی است، همچنان که به تعبیر روزنامه انگلیسی آبزرور «دیدن خانم رایس در حال جویدن ناخن هایش در تمام ساعات برگزاری کنفرانس». فقط چند ساعتی باید صبر کرد.
محمد ایمانی
منبع : روزنامه کیهان