دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا


هفت‌دریا


هفت‌دریا
واژه دریا در اوستا به گونه ز‌َرَینگه (Zarayangh) آمده و این نام دریائی است که و‌ُاوروکَش (VaOorookash) خوانده می‌شود. بخش نخست واژه وُاورو به معنی پر و بسیار و بخش دوم آن کَش به معنای مرز و کناره است. این واژه و‌ُاوروکَش به معنی بسیار پر مرز و بسیار پر کرانه است. واژه ز‌َرَینگه در ادبیات پهلوی به شکل زره در آمده و در پارسی باستان با تبدیل ز به د واژه ز‌َرَینگه به دَرَینگه و به دریا تبدیل شده است. تا آن‌جا که نگارنده اطلاع دارد، در ایران ۳ منطقه هنوز واژه زره به معنی دریا را بر خود دارند. یکی گودِزره در سیستان، آب‌زره در اصفهان و دیگری زریوار در مریوان، کردستان. واژه‌های دینار به معنی سکه طلا و زر به معنی طلا هم از همین ریشه گرفته شده‌اند.
۱) دریای فراخکرت، بحر محیط
زره فراخکرت، یا بحر محیط، که تمام خشکی‌های جهان را در بر می‌گرفته، در متون کهن به گونه‌های زیر یاد شده است.
دریائی که آبش گستره وسیعی را در بر گرفته، بسیار ژرف است، یک سوم زمین را در بر دارد، یک‌هزار دریا در او داشته شده و هر بخشی از آن نامی بر خود دارد.
۲) دریای چین
دریائی که پیرامون کشور چین را در بر گرفته و بخشی از راه دریائی ادویه از آن می‌گذشته است.
سَدُم سال روزی به دریای چین
پدیدآمد آن شاه ناپاک دین
۳) دریای هند (خلیج بنگال و بخشی از اقیانوس هند)
”دگرباره از دریای فراخکرت برخیزد، ستویس رایومند فرهمند نیز از دریای فراخکوت بلند شود و پس از آن، همه از سوی هند، از کوهی که در میان دریای فراخکوت است، برخیزد“. (بُنَدهِش، بند هشتم).
همان‌گونه که از این نوشته استنباط می‌شود، دریا میان هند و چین قرار گرفته و امروزه بخش شمالی آن خلیج بنگال و بخش جنوبی آن اقیانوس هند خوانده می‌شود.
اما هند معنای دیگری هم دارد. واژه ”هند“ در زبان پارسی باستان به معنی آب، رود و دریا است. این واژه و شکل دگرگون شده آن ”اند“ اینک در بسیاری از جای‌ها و واژگان ایرانی به چشم می‌خورد.
هندوان، هندویان، هندیان، هندیجان، هندرود، هندورابی، هندمند، هنده، بیدهند و هم‌چنین اندیکا، اندیکلا، اندوه، اندوان، اندیمشک. از همه مهم‌تر هندوانه.
مسعودی پژوهشگر و تاریخ‌نگار ایرانی، در کتاب مروج‌الذهب و معادن الجواهر، می‌نویسد: ”هنگامی‌که عتبه به محل بصره رسید، آن‌جا را سرزمین هند می‌گفتند“.
عین‌الزمان حسن‌بن‌علی‌بن‌محمدبن‌ابراهیم‌بن‌احم‌دابوعلی‌قطان‌مرزوی، دانشمند ایرانی، در کتاب گیهان شناخت که در سال ۵۰۰ هجری تألیف نموده است، می‌نویسد: ”بدان که بزرگ‌ترین دریا، دریای پارس است که او را دریای هند نیز می‌گویند، و او پیوسته است به دریای محیط به جانب شرق ...“.
ابن‌بلخی، اندیشمند ایرانی، در کتاب فارسنامه آورده که: ”... خراج از همه جهان به فُرس آورندی و هرگز از فُرس خراج به هیچ‌جای نبرده‌اند، بلاد هند از لب جیحون بود تا شط فرات و پارس دارالملک اصلی بود ...“.
منظور از هند در متون کهن ایرانی، سرزمین‌های جنوبی ایران، هم‌چون خوزستان و فارس است که در کنار بزرگ‌ترین هند ایران، دریای پارس قرار داشتند. در منابع پیش از اسلامهم جایگاه ظهور ناجی بشریت، برقرار کننده دین آویژه، بهرام ورجاوند، هند ذکر شده است. سرزمین هند هم که اسکندر مقدونی به آن رسید، همان مناطق جنوبی ایران است.
۴) دریای مکران (اقیانوس آرام)
این نام تا پایان دوران قاجار به دریای عمان اطلاق می‌شده، اما در دوران کهن دریائی بوده در نزدیکی دریای چین و در برخی متون محیط بر دریای چین، که خورشید در آن طلوع می‌کرده است. این دریا میان دریای چین و بحر محیط، آب‌زره، قرار داشته است. می‌توان حدس زد که این دریا می‌تواند امروزه همان دریای کُره و شاید در نگاه وسیع‌تر اقیانوس آرام باشد.
از ایران بِشُد تا به مکران و چین
گذر کرد از آن پس به مکران زمین
ز مکران شد آراسته تا زره
میان‌ها ندیدند، بند و گره
چو خورشید تابان شود بر سپهر
نخستین، بر این بود تابد به مهر
۵) دریای سرخ
این دریا در همان مکانی است که هم‌اکنون نیز دریای سرخ نامیده می‌شود. راه دریائی مصر و جاده بُخور از این دریا می‌گذشته است. کشتی‌هائی که از دریای پارس به درون این دریا می‌رفتند در سمت چپ خود مصر و بربر و در سمت راست خود هاماوران، یمن، را داشتند.
بی‌اندازه کشتی و زورق بساخت
بیاراست لشکر بدو در نشاخت
همانا که فرسنگ بودی هزار
اگر راه را پای کردی شمار
همی راند تا در میان سه شهر
ز گیتی بر این گونه جویند، بهر
به‌دست چپش مصر و بربر، به راست
رهی در میانه، بدانسو که خواست
به پیش اندرون شهر هاماوران
به هر کشوری در، سپاهی گران
خبر شد بدیشان که کاووس شاه
برآمد ز آب زره، با سپاه
۶) دریای ستویس (بخشی از اقیانوس هند)
سَتَ‌وَاِسَ، Sata - Va - esa، به معنای دارنده یکصد جایگاه، یا دارنده یکصد خانه، نام ستاره‌ای است که امروزه سهیل یمانی خوانده می‌شود. این دریا در جنوب ایران زمین، میان دریای پارس و بحر محیط قرار داشته، دریائی با توفان‌های هراس‌انگیز، و این همان است که امروزه اقیانوس هند نامیده می‌شود.
۷) دریای پوئی‌تیک
”همه دریای شورمایه‌ور است، در مرز ایران،که یکی پوئی‌تیک، کمرود و یکی سیاه‌بن. از هر سه پوئی‌تیک، بزرگ‌تر است و در آن آبکاست و آبخاست است“. کتاب بُنَدهِش، بند هشتم.
این دریا در مرز جنوبی ایران است، جذر و مد دارد، از دریاهای دیگر بزرگ‌تر است و به زره فراخکرت، بحر محیط راه دارد. این همان دریاست که اینک و برای همیشه تاریخ، به کوری چشمان ناپاک دشمنان ایران، دریای پارس نامیده می‌شود.
جعفر سپهری
منابع و مآخذ:
▪ دریای پارس در اوستا و نوشته‌های پهلوی و شاهنامه، فریدون جنیدی
▪ پژوهش تقویم‌های ایرانی، رحیم‌ رضازاده ملک
▪ اسکندر مقدونی بزرگ‌ترین دروغ تاریخ، احمد حامی
منبع : ماهنامه پیام دریا