چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

ژتون‌های معامله در مذاکرات هسته‌ای


ژتون‌های معامله در مذاکرات هسته‌ای
كشورها بدون درنظر گرفتن میزان قدرت، وسعت و كیفیت و نوع ساختار تصمیم‌گیری براساس یك مجموعه از مولفه‌ها رفتار خود را شكل می‌دهند.
به همین روی است كه با وجود تغییر رهبران، دگرگونی ساختارهای سیاسی و شكل‌های متفاوت سیستم‌های اقتصادی، شاهد رفتارهای مشابه در دوران غیرمشابه به وسیله رهبران متفاوت هستیم. آنچه روابط بین كشورها را درك‌پذیر می‌سازد، آگاهی به همین حقیقت است.
وقوف به این نكته است كه قابلیت پیش‌بینی روابط بین‌الملل را افزایش می‌دهد. بدین معنا كه این امكان به‌طور فزاینده‌ای به‌وجود می‌آید كه روندها، مسیرها و پی‌آمدها را تا حدود وسیعی بتوان ترسیم كرد، هرچند كه زمان قطعی وقوع و مدت زمان لازم برای تحقق را تحت هیچ شرایطی نمی‌توان بیان داشت.
یكی از مولفه‌های شكل‌دهنده رفتار بازیگر بین‌المللی، ماهیت و خصلت تصمیم‌گیرنده است. بدون درنظر گرفتن موقعیت، ویژگی‌ها و جایگاه، همیشه و در همه حال، تصمیم‌گیرنده عقلانی رفتار می‌كند.
این بدان معناست كه رهبران كشورها در هر شرایطی و در رابطه با هر موضوعی در مسیری گام برخواهند داشت كه سود آن از زیانش فزونتر ارزیابی شود. البته برای تصمیم‌گیری درخصوص سود و زیان نیاز به اطلاعات است و رهبرانی كه اطلاعات آنها جامع‌تر است، عقلانیت بیشتری را به عرضه می‌آورند.
از ۱۹۹۴ كه كیم‌جونگ ایل به قدرت رسید او با عملكرد خود به وضوح نشان داده است كه برخلاف منطق تحلیلی بسیاری كه صحبت از غیرقابل پیش‌بینی بودن سیاست‌های كره‌شمالی كردند كاملا در مسیری عقلانی گام برداشت، در بطن یك سیستم به شدت خودكامه و در فضایی به لحاظ تاریخی به وضوح فردگرا و خودمحور در سطح رهبری، ساختار تصمیم‌گیری در كره‌شمالی با توجه به شرایط بین‌المللی و توانمندی‌های داخلی به عملكرد بین‌المللی خود شكل داد.
كره‌شمالی درصحنه بین‌المللی به دنبال سقوط كمونیسم به یكباره تكیه‌گاه اصلی خود را از دست داد. شوروی به لحاظ حجم قدرت و موقعیت جهانی، ازنظر استراتژیك و هم از نظر روانی چارچوب مطلوبی را برای كره‌شمالی فراهم كرده بود تا با توجه به آن سیاست‌های بین‌المللی خود را سامان دهد.
اما حذف شوروی از صحنه معادلات بین‌المللی به عنوان یك بازیگر فراقاره‌ای، آسیب‌پذیری وسیعی را برای كیم‌جونگ ایل در رابطه با آمریكا فراهم آورد. از ۱۹۵۳ یكی از ستون‌های سیاست خارجی آمریكا، بازدارندگی كره‌شمالی و جلوگیری از هجوم سربازان این كشور به سمت جنوب خط سی‌وهشت درجه بود. اما ارتقای جایگاه آمریكا و شكل‌گیری نظام تك‌قطبی، آمریكا را در موقعیتی قرار داد كه به تعریف جدید از ماهیت خطر كره‌شمالی و چگونگی برخورد با این كشور بپردازد.
آمریكا با درنظر گرفتن جایگاه جدید و موقعیت هژمون، بازدارندگی هسته‌ای را به كناری گذاشت و سیاست فشار برای دگرگونی در داخل كره‌شمالی را دنبال كرد.
افزایش ظرفیت‌های نظامی كره‌شمالی و بالاخص دستیابی این كشور به سلاح هسته‌ای و در كنار آن، نمایش داشتن قابلیت موشكی، آمریكا را در شرایط احساس خطر قرار داد. آمریكا تلاشش را در راستای انزوای این كشور قرار داد. با درك اینكه شوروی دیگر وجود ندارد، كره‌شمالی به این موضوع كاملا وقوف دارد كه تضمین امنیتی برای این كشور، تسلیحات غیرمتعارفی است كه دراختیار دارد.
به همین روی با درایت كامل برخلاف لیبی به پای میز مذاكره با آمریكا رفت. كره‌شمالی «ژتون‌های معامله» را كه سلاح‌های غیرمتعارف است به پای میز مذاكره برد و براساس آنها تلاش را برگرفتن بیشترین امتیازات قرار داد.
با توجه به اینكه كره‌شمالی از مولفه‌های شكل‌دهنده قدرت، كمترین آنها را دراختیار دارد و با درنظر گرفتن اینكه سلاح‌های غیرمتعارف و قابلیت موشكی از مطمئن‌ترین ابزارهای دراختیار هستند، فرآیند مذاكرات را طولانی كرد تا بتواند بیشترین امتیازات را با حداقل‌هایی دارد كه برای خود محرز سازد.
آمریكا چاره‌ای جز تن دادن به روش‌های مذاكراتی كره‌شمالی اختیار ندارد چراكه مجبور است این اصل نانوشته روابط بین‌الملل را مورد توجه قرار دهد كه باید معاملات حوزه نفوذ قدرت‌های بزرگ را درنظر داشت. كره شمالی جزو حوزه نفوذ چین است و بدین‌روی گزینه‌های عملیاتی آمریكا برای تحت فشار قرار دادن این كشور بسیار محدود هستند. محققا گزینه نظامی غیرمحتمل‌ترین روش باید باشد.
كره‌شمالی ابایی از مذاكره كردن نشان نداد اما كاملا واضح ساخت كه حداكثر را خواهان است چراكه به محدودیت‌های آمریكا در اعمال مستقیم قدرت نظامی وقوف دارد. در عین حال كره‌شمالی به ضعف‌های فزاینده ساختاری در داخل كشور آگاهی دارد و از این نكته غفلت نمی‌كند كه به شدت آسیب‌پذیر است.
این آسیب‌پذیری سبب شده است كه كره‌شمالی ضرورت فراوانی برای بده بستان با آمریكا را برای خود متصور شود. تسلیحات كره شمالی آمریكا را ملزم به مذاكره با كره شمالی ساخته است. آمریكا گزینه‌ نظامی را علیه كره‌شمالی معقول نمی‌یابد چراكه به حساسیت‌های غول شرق آسیا یعنی چین آگاه است.
پس مذاكره تنها گزینه معقول برای این كشور است. كره‌شمالی نیز ضرورت حضور در پای میز مذاكره را احساس كرده است زیرا به محدودیت‌های داخلی و الزامات برآمده از این محدودیت‌ها آگاهی دارد. كره شمالی برای تامین سوخت و آذوقه مردم نیاز مبرمی به محیط بیرونی دارد.
سیستم اقتصادی این كشور یكی از ناكارآمدترین اقتصادهاست و به همین روی عملكرد آن كاملا در پایین‌ترین حد و استانداردهای جهانی است. رژیمی كه ظرفیت تئوریك و تجربی برای اصلاحات بیشتر اقتصادی را ندارد برای بقا می‌بایست كمك‌های خارجی را تضمین كند. در واقع این نیاز اقتصادی است كه برای كره شمالی مذاكره با آمریكا به عبارتی شركت در جلسات شش كشور را ضروری ساخته است.
كره شمالی با درنظر گرفتن تاثیرگذاری تسلیحاتی كه از آن برخوردار است و در سویی دیگر آسیب‌پذیری اقتصادی، مذاكره با دشمن ایدئولوژیك خود را منطقی‌ترین و عقلانی‌ترین گزینه یافته است.
هر چند كه سقوط سیستم حاكم بر كره شمالی در آینده گریزناپذیر است، اما رهبران این كشور با محاسبات عقلانی بقای كوتاه‌مدت را تضمین نموده‌اند. كاهش فشار نظامی و سیاسی آمریكا در كنار دستیابی به مواد غذایی و سوخت موردنیاز با تكیه بر كمك‌های بین‌المللی، با توجه به حجم قدرت و ظرفیت‌های كره‌شمالی بازتاب رفتار عقلایی رهبران این كشور باید درنظر گرفته شود.
دكتر حسین دهشیار
منبع : روزنامه هم‌میهن


همچنین مشاهده کنید