سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


نام آوران چه کاره بودند؟


نام آوران چه کاره بودند؟
آیا تاكنون فكر كرده‌اید شخصیت‌های نام‌آور دنیا كه همه آنها را می‌‌شناسند و اغلب از ثروتمند‌ترین‌های جهان هستند كار خود را با چه شغلی آغاز كردند و در ابتدا چه كاره بودند؟ بسیاری از آنها شغل‌هایی داشتند كه هیچ ارتباطی با حرفه كنونی‌شان نداشت و بعضی دیگر به كارهایی آنچنان ابتدایی می‌‌پرداختند كه برخی از ما انسان‌های گمنام و معمولی، انجام آن را دون شان خود می‌‌دانیم.
▪راد استوارت:
خواننده سرشناس انگلیسی در های‌گیت در شمال لندن به دنیا آمد و پدر و مادرش روزنامه‌فروشی داشتند. راد استوارت مدتی با باشگاه‌های (سلتیك) و (برنت فورد) كار می‌‌كرد بعد (گوركن) شد. در اوایل دهه شصت با (ویز جونز) خواننده فولكور آشنا شد و به موسیقی روی آورد و یك خواننده خیابانی شد. او دور اروپا سفر می‌‌كرد و آواز می‌‌خواند و پول جمع می‌‌كرد. جالب است بدانید كه یك بار به جرم ولگردی از اسپانیا اخراج شد.
▪ مایكل دل:
موسس و رییس شركت سهامی كامپیوتری DELL در یك رستوران چینی ظرفشور بود و ساعتی ۲/۵ دلار دستمزد می‌‌گرفت. او از این تجربه‌اش به نیكی یاد می‌‌كند و می‌‌گوید: (بهترین بخش آن دوران، عقل و منطق صاحب رستوران بود و اگر كمی زودتر به رستوران می‌‌رفتم می‌‌توانستم نهایت استفاده را از او بكنم. او به كارش افتخار می‌‌كرد و به هر كسی كه از در رستورانش وارد می‌‌شد اهمیت می‌‌داد.
▪ شون (دیدی) كومبز:
هنرپیشه و خواننده آمریكایی (روزنامه‌ پخش‌كن) بود. در آن زمان او دوازده سال داشت و شاید هرگز فكر نمی‌‌كرد این شغل آغازی برای رسیدن به وضعیت كنونی اوست. او از همان ابتدا بلند پرواز بود.
▪ پول پوت:
كامبوجی قبل از این‌كه یك خیانت‌كار جنگی معروف و جهانی شود، (سالوت سار) نام داشت. او در جوانی در رشته نجاری و مهندسی رادیو تحصیل می‌‌كرد و بالاخره یك (معلم) شد و در یك مدرسه خصوصی در (پنوم پنه) تدریس می‌‌كرد ولی به خاطر گرایش به كمونیسم اخراج شد. پس از آن او نام خود را به (پول‌پوت) تغییر داد و عضو فدایی حزب كمونیسم كامبوج شد. سال‌ها بعد او فرمانده ارتش (خمر سرخ) بود و در چهار سال حكمرانی بیش از یك میلیون كامبوجی را كشت.
▪ اوپرا وینفری:
مجری سرشناس آمریكایی در (می‌‌سی‌سی‌پی) به دنیا آمد. پدر و مادرش بیش از حد جوان بودند و به همین خاطر مادربزرگش به او رسیدگی می‌‌كرد. او از سه سالگی خواندن و نوشتن را به اوپرا آموخت و او را به كلیسای محلی فرستاد. او می‌‌توانست آیات انجیل را به خوبی از حفظ بخواند. در شانزده سالگی یك روز در مسابقه رادیویی شركت كرد و برنده یك ساعت مچی شد. وقتی برای گرفتن جایزه خود به ایستگاه رادیویی شهر رفت، مطلبی را برای تهیه‌كنندگان خواند و از همان زمان با حقوق صد دلار در هفته به عنوان (خبرنگار) استخدام شد.
▪ تری هچر:
هنرپیشه هالیوود در پنج سالگی توسط شوهر خاله‌اش مورد آزار قرار گرفت و به همین‌خاطر مبتلا به مشكلات روحی شد. وقتی كمی بزرگ‌تر شد به تحصیل در رشته بازیگری پرداخت ولی اولین شغل هچر در سال ۱۹۸۴ شغلی عجیب بود. او (تشویق‌كننده) تیم راگبی (سان فرانسیسكو )۴۹ بود و به خاطر آن پول می‌‌گرفت.
▪ آدولف هیتلر:
در كودكی به مدرسه كلیسا می‌‌رفت و آرزو داشت كشیش بشود ولی در سال ۱۹۰۳ و پس از مرگ پدر از مدرسه بیرون انداخته شد. سپس به رشته هنر پرداخت ولی به دلیل بدقول بودن دو بار از آكادمی هنرهای زیبای وین اخراج شد. آدلف خسته، تنها، جوان و غمگین شب‌ها را در پانسیون می‌‌گذراند و برای پول درآوردن (نقاشی) می‌‌كرد و كارت پستال می‌‌كشید. اگر جنگ جهانی اول شروع نمی‌‌شد شاید او یك نقاش شكست‌خورده می‌‌شد.
ولی پس از شروع جنگ هیتلر قلم را كنار گذاشت و اسلحه به دست گرفت و به ارتش آلمان پیوست. او آنقدر از جنگ لذت می‌‌برد كه چند سال بعد تصمیم گرفت یك جنگ دیگر به راه بیندازد.
▪ سیلوستر استالونه:
همیشه آدم خشنی بود. او زمانی (جاروكش قفس شیرها) بود. در پانزده سالگی همكلاسی‌هایش می‌‌گفتند او بیش از همه احتمال دارد كه زندگیش را روی صندلی الكتریكی به پایان برساند. او بعدها با فیلم (راكی) به شهرت جهانی دست یافت.
▪ دن براون
نویسنده رمان معروف (رمز داوینچی) كه قبل از ساخته شدن، فیلم آن به زبان‌های مختلف ترجمه شده بود، در یك دبیرستان به (تدریس) مشغول بود.
▪ جنیفر لوپز:
مدتها قبل از آن‌كه به خوانندگی روی آورد و تبدیل به یك ستاره شود هر روز لباس ساده‌ای بر تن می‌‌كرد و به دادگستری می‌‌رفت تا به شغل خود بپردازد چون او یك (مشاور قضایی) بود.
▪ بنیتو موسولینی:
دیكتاتور فاشیست ایتالیایی برای یك روزنامه كار می‌‌كرد و داستان دنباله‌دار می‌‌نوشت. یكی از داستان‌های او (معشوقه كاردینال) نام داشت كه داستان اندوهبار یك كاردینال قرن هفدهمی و معشوقه‌اش را بیان می‌‌كرد.
▪ فیدل كاسترو:
شایع است كه (فیدل كاسترو) رهبر كوبا (بیسبالیست) بود و برای یكی از تیم‌های مهم لیگ آمریكا بازی می‌‌كرد ولی این گفته اشتباه‌است. حقیقت این است كه كاسترو فقط در دوران دانشگاه و آن هم در حد معمولی بیسبال كار می‌‌كرد. او در سال ۱۹۴۶ در مسابقات بیسبال دانشگاه‌های حقوق هاوانا مسئول پرتاپ توپ بود و آن كار ساده را هم بد انجام میداد. نكته این‌جاست كه به گفته خودش به دانشگاه نرفته بود كه توپ بازی كند بلكه رفته بود تا علم (حقوق) بیاموزد.
▪ بیل گیتس:
در عمارت كنگره واشنگتن (پادو) بود.
▪ ویلیام واتكینز:
رییس فعلی تكنولوژی Seagate در شیفت شب یك بیمارستان روانی كار می‌‌كرد. كار او این بود كه مراقب بیمارانی كه از كنترل خارج می‌‌شدند باشد.
▪ بیل موری:
كمدین آمریكایی بیرون یك بقالی می‌‌ایستاد و شاه بلوط می‌‌فروخت. او مدتی نیز پیتزا‌فروشی كرده است.
▪ راش لیمبو:
مجری معروف رادیویی آمریكا كفش واكس می‌‌زد.
▪ رابین ویلیامز:
هنرپیشه و كمدین معروف و محبوب هالیوود پانتومیم خیابانی اجرا می‌‌كرد.
▪ تامی هیل فایگو:
از طراحان بنام و معروف لباس كه لباس‌های طرح او امروزه بر تن بسیاری از اهالی سرشناس هالیوود دیده می‌‌شود، زمانی كه هیچ فروشنده‌ای حاضر نشد شلوارهای جین طرح او را در مغازه‌اش بگذارد و به فروش برساند در كنار خیابان و پشت یك وانت آنها را می‌‌فروخت.
▪ جری سینفلد:
كمدین، هنرپیشه و نویسنده آمریكایی تلفنی لامپ می‌‌فروخت.
▪ دمی مور:
كه سال‌هاست دوستدارانش برای گرفتن امضا از او هم به او دسترسی ندارند؛ زمانی برای یك مغازه ظروف كرایه كار می‌‌كرد.
▪ جنیفر انیستون:
پیش‌خدمت رستوران بود.
▪ براد پیت
شوهر سابق جنیفر انیستون و همسر فعلی آنجلینا جولی یخچال حمل می‌‌‌كرد.
▪ گارت بروكس:
چند ماه قبل از این‌كه ركورد جهانی را در موسیقی بشكند، فروشنده یك مغازه چكمه‌فروشی بود.
▪ جك نیكلسون:
بازیگر قدیمی هالیوود در پستخانه كار می‌‌كرد.
▪ استفان كینگ:
نویسنده، در یك مدرسه (سرایدار) بود و وقتی داشت كمدهای دانش‌آموزان را تمیز می‌‌كرد داستان اولین رمانش به ذهنش خطور كرد.
▪ هریسون فورد:
نجاری میكرد و به این كار خیلی علاقه داشت. او هنوز هم هر وقت فرصتی داشته باشد به چوب و نجاری روی می‌‌آورد.
منبع : مجله خانواده سبز