جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آشنایی با زندگی «فرد هالوز» چشم پزشک


آشنایی با زندگی «فرد هالوز» چشم پزشک
● كوهنوردی و سیاست در كنار چشم پزشكی
گفته می‌شود امروز بیش از یك میلیون نفر در دنیا به‌خاطر كارهای موثری كه او در زمینه علم پزشكی خصوصا جراحی چشم انجام داده است،‌ همچنان از نعمت بینایی و داشتن چشم‌های سالم برخوردارند.
● دوران كودكی
۴ پسر بودند و دائما مشغول شیطنت و كسب تجربه‌های نو، همگی آنها در نیوزیلند متولد شدند و مادر نام پدر خود را بر او نهاد. پدر «فرد» مردی سخت‌كوش و فعال بود و روزهای زیادی خارج از محل زندگی و به دور از خانواده با لكوموتیو خود در حركت بود. «فرد» نیز به دفعات همراه پدر در این رفت و آمدها حضور داشت و همواره این زمان از عمر خود را جالب‌ترین و پرهیجان‌ترین ساعات زندگی می‌دانست.
آنقدر به راندن لكوموتیو، ریل‌ها و نحوه حركت قطار توجه داشت كه كمتر كسی انتظار داشت این كودك باهوش یك پزشك موفق از كار درآید. شاید تصور مهندس شدن او چندان دور از ذهن نبود، اما سایر مشغولیت‌ها و دلبستگی‌هایی كه در آینده به طور جدی و واقعی به آنها پرداخت كمی عجیب به نظر می‌رسید.
● دوران نوجوانی و جوانی
در مسائل درسی استعداد فراوانی داشت و بسیار موفق بود. در كنار آن امور هنری و مذهبی هم در سال‌های نوجوانی توجه او را جلب كرد و وارد یك گروه موسیقی شد و ساعات بیكاری را به این شیوه پر كرد.
در كنار آن با توجه به علاقه‌ای كه به امور مذهبی داشت به مطالعه این دروس پس از اتمام دوران دبیرستان پرداخت و بعد از پایان دوره‌های موردنظر مدت كوتاهی در این زمینه فعالیت كرد ولی چیزی نگذشت كه آن را رها كرد و وارد دانشكده پزشكی شد.
در همان ایام و در كنار دروس دانشگاهی به ورزش هم علاقه‌ زیادی نشان داد و به طور جدی كوهنوردی می‌كرد و چندین «اولین صعود» را هم در كارنامه كوهنوردی خود دارد.
چیزی نگذشت كه مسائل سیاسی هم او را جلب كردند و در زمان جنگ‌های سرد عضو گروه كمونیست‌های نیوزیلند شد كه پس از مدتی آنها را ترك كرد و عقاید و افكارشان را نپسندید.
● پایان تحصیلات دانشگاهی
سرانجام سال‌های تحصیل پایان یافت و دوران طرح خدمت را در «والز» آغاز كرد و در سال ۱۹۶۵ با تجربیات مختلفی كه در دوران طرح پزشكی كسب كرده بود راهی استرالیا شد و در مقام پزشك و استاد دانشگاه كار خود را شروع كرد.
در دهه ۱۹۷۰ به كشورهایی كه ساكنان بومی و محروم داشتند سفر كرد و ۳ سال با كمال محبت و جدیت به مداوای مردم كشورهایی چون نپال، اریتره و ویتنام و... پرداخت و توانست بیش از ۶۲ هزار نفر را معاینه و وضعیت سلامت آنها را بررسی كند (در سال ۱۹۸۱ به همین خاطر دولت استرالیا به او جایزه‌ای داد).
علاوه بر درمان بیماران در كشورهای ذكر شده، او اقدام به راه‌اندازی و تجهیز مراكزی جهت بررسی سلامت چشم كرد و یك سال پس از مرگ او به كمك همسرش این مراكز در كشورهای «اریتره» و «ویتنام» شروع به كار كردند.
● دوران كهولت
در این دوران هم دست از كار نمی‌كشید. گرچه كم‌كم بیمار شده بود و مغز و ریه‌هایش درگیر بیماری مهلك سرطان شده بودند، اما همچنان به سراغ مردم نیازمند در سایر كشورها می‌رفت و در درمان بسیاری از بیماری‌های چشم از جمله «تراخم» به آنها كمك می‌كرد.
اما ۶۴ سال داشت كه سرطان به كلیه‌هایش رسیده بود و راه فرار از مرگ را بر او بست. او را نه تنها پزشكی ماهر، بلكه انسانی نوع‌دوست می‌دانستند كه علی‌رغم صراحت گفتار، عدم صبوری و روحیه تند و خشنی كه داشت، بسیار باهوش و سخاوتمند بود و در كمال تعجب می‌توانست عده زیادی از مردم را به حرف‌ها و نظراتش علاقه‌مند كند.
گرچه كار تبلیغ دین و دروس مذهبی را رها كرد و سراغ پزشكی رفت، اما همواره سعی می‌كرد مردم را نسبت به ظلمی كه به آنها می‌شود مطلع سازد و در روزهایی كه با مرگ دست و پنجه نرم می‌كرد هم علیه سرمایه‌داری سخنرانی داشت.
منبع : روزنامه تهران امروز