جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


اسلام و سامان‌دهی جمعیت


اسلام و سامان‌دهی جمعیت
در انجمن‌های علمی و دانشگاهی دنیا, هنوز در حوزه های دینی این گمان و دودلی وجود دارد كه آیا از چشم انداز ادیان الهی چنین نظریه ای پذیرفته است یا نه؟ نگارنده, تلاش خواهد ورزید, در این میان دیدگاه اسلامی را تا جایی كه ممكن باشد و در توان, به بوته بحث و بررسی قرار دهد و جمع بندی از آن ارائه دهد.
دانشمندان و كارشناسان مسائل جمعیتی, سال‌هاست كه آژیر خطر (انفجار جمعیت) را به صدا در آورده اند و برای رویارویی با پیامدها و بحران ناشی از آن, نگهداشت سفارش‌های ایمنی را خواستار شده اند. آنان بر این باورند:
رشد گروه های مردم و سكنه زمین, ناگزیرترین و فوری ترین مسأله ای است كه بشر در حال حاضر با آن روبه روست و در بسیاری از جاها و سرزمین‌های جهان, رشد و بالا رفتن شمار ساكنان و زاد و ولد, گیج كننده و فشار بر منابع موجود بی اندازه است.۱
رشد گروه های انسانی در جامعه‌ها و كشورها, به شیوه ای شتاب گیرنده رخ می دهد.
یك افسانه كهن ایرانی به روشن كردن این گزاره كمك می كند:
یكی از درباریان پادشاهی, از پادشاه خواست: در برابر كارهایی كه انجام می دهد, به شمار خانه های شطرنج, به او برنج بدهد;به گونه ای كه شمار دانه های برنج در هر خانه شطرنج, دو برابر خانه پیشین باشد.
شاه, در حالی كه گمان می كرد, قرارداد خوبی است, پذیرفت و دانه ای برنج در نخستین خانه شطرنج گذاشت و فرمان داد كه از انبارهایش برنج بیاورند. در خانه بیست و یكم, انبارهایش خالی شدند. خانه چهلم ده میلیارد دانه برنج لازم داشت….
بی كم و كاست, همین اصل بر رشد جمعیت برابری می كند.۲
رشدِ ناترازمند و ناهماهنگ مردمان و زاد و ولد, هزینه های همگانی: آموزش و پرورش, بهداشت, ساخت مسكن, و تهیه آب را به گونه جدی افزایش می دهد.
همبستگی شدیدی بین بهداشت كودك و خانوار وجود دارد. رشد پرشتاب گروه خردسالان, در یك كشور, پیشرفتهای فرهنگی را به واپس می اندازد.۳
(امروزه, سرعت افزایش جمعیت جهان بسیار زیاد است. بر اساس گزارش(صندوق جمعیت ملل متحد)(unfpa) زیر عنوان (وضع جمعیت جهان), در سال ۱۹۹۵ در هر دقیقه ۱۸۰ نفر, در هر روز ۲۶۰ هزار نفر و در هر سال ۹۵ میلیون نفربه جمعیت كره زمین افزوده می شود.)۴
(جمعیت به نسبت تناسب هندسی(۱,۲,۴,۸,…) افزایش می یابد, در حالی كه مواد غذایی به نسبت عددی یا حسابی (۱,۲,۳,۴,…)رشد می كند.)۵
(جمعیت در هر ۲۵ سال یك بار, دو برابر می گردد و در طول یك سده ۱۶برابر می شود, در حالی كه تولیدات غذایی در این مدت تنها ۵برابر می شود.)۶
(این تصور كه امنیت غذایی تمام مردم جهان بدون اتخاذ سیاستی از پیش تعیین شده, و تنها از طریق قانونهای بازار حل خواهد شد, توهمی بیش نیست و موجب بروز فاجعه های انسانی بیش تر و گسترش شكاف میان شمال و جنوب خواهد شد.)۷
پیشینه طرح چنین دیدگاهی, نخستین بار, در دویست و اندی سال پیش(۱۷۹۸م.) به نام: (رابرت مالتوس), كشیش اقتصاد دان انگلیسی, ثبت شده است.
طرح یاد شده از زمان انتشار, در عرصه دین و اقتصاد, ناسازگاران و سازگارانی داشته و هر كدام از چشم اندازی مسأله را به بوته بررسی و كند و كاو قرار داده و در رد یا ثابت كردن و پذیرش آن قلم فرسایی كرده اند.
در دهه های اخیر, شتاب چرخه رشد نرخ جمعیت و گسترش تهدیدهای ناشی از آن,سبب توجه بیش تری به نظریه مالتوس شده و در بین جامعه شناسان, اقتصاددانان, و سیاسیون, هواداران زیادی پیدا كرده و از مخالفان آن به شدت كاسته شده است.
بر خلاف پذیرش نظریه یادشده در انجمنهای علمی و دانشگاهی دنیا, هنوز در حوزه های دینی این گمان و دودلی وجود دارد كه آیا از چشم انداز ادیان الهی چنین نظریه ای پذیرفته است یا نه؟ نگارنده, تلاش خواهد ورزید, در این میان دیدگاه اسلامی را تا جایی كه ممكن باشد و در توان, به بوته بحث و بررسی قرار دهد و جمع بندی از آن ارائه دهد. امّا پیش از وارد شدن به اصل موضوع, (انفجار جمعیت) و (سیاستهای جمعیتی) می باید به درستی شناسایی و شناسانده شود كه در زیر به اجمال به آن می پردازیم:
● انفجار جمعیت
هنگامی كه در جامعه نرخ مرگ و میر كاهش یابد, اما نرخ زاد و ولد بالا باشد, افزایش بی سابقه ای در شمار ساكنان كشورها و كره زمین, پیدا می شود كه به (انفجار جمعیتی) معروف است. شمار زیاد مردم در این هنگام, سبب می شود كه:
۱ ) از منابع و سرچشمه های طبیعی و انسانی به گونه بی رویه, بهره برداری شود.
۲ ) در آمد سرانه كشور و خانوارها كاهش یابد.
۳ ) نابرابریهای اجتماعی- اقتصادی و سیاسی افزایش یابد.
۴) تمام و یا بخش درخوری از بودجه دولت در راه بر آوردن پایین ترین حدّ از خدمات به كار گرفته شود.
۵) گنجایی سرمایه گذاریهای اقتصادی كاهش یابد.
۶ ) هزینه غذا, آموزش و پرورش, درمان و مسكن بالا رود.
۷ ) نرخ بیكاری غیر درخور تحمل شود.
۸ ) تمام كارها و پیش گامیها در امر برنامه ریزی بی نتیجه ماند.
در این هنگام است كه تدوین سیاست جمعیتی و اجرای برنامه های خانواده (یا جلوگیری از گسترش زاد و ولد) ضرورت پیدا می كند.۸
● سیاست‌های جمعیتی
سیاست جمعیتی(populatation policy) مجموعه اصول, چاره جوییها, آهنگها و اراده های نگاشته و گرد آوری شده جمعیتی است كه از سوی دولت‌ها در پیش گرفته می شود و قلمرو و حد و مرز تلاشهای او را در پیوند با مسایل و یا كارهایی كه نتیجه های جمعیتی دارند, روشن می كند. هدف سیاست جمعیتی, منطقی و هماهنگ سازی دگرگونی‌های جمعیتی با زمینه های اجتماعی, اقتصادی و فرهنگی جامعه است, تا رفاه و بهروزی بیش تر جمعیت را فراهم سازد.۹
▪ تاریخچه سیاست‌های جمعیتی در جهان
بیان نظریه های بنیان گذاشته شده بر سیاست جمعیتی از سوی دانشمندان و اجرای آن به دست زمامداران در دوره ها و زمانهای گوناگون تاریخی, بیان گر وجود چنین تفكر و سیاستی از گذشته های بسیار دور بوده است.
افلاطون (و.ـ۴۲۷ ف.۳۴۷ق م.) و ارسطو (و.ـ۳۸۴ـ ف.۳۲۲ق م.) عقیده داشتند كه شمار مردم, نه آن قدر اندك باشد كه استقلال سیاسی و اقتصادی جامعه را به خطر اندازد و نه آن اندازه زیاد كه اصول حكومت دموكراتیك كشور را متزلزل كند.۱۰
آگوست {اغسطس (۶۳ق.م ـ۱۴م.)} امپراطور روم, برای نخستین بار در تاریخ, اصول یك سیاست جمعیتی را به وجود آورد. برابر دستور او, شخصی كه فرزندان بسیار داشت از پرداخت مالیات و خدمت سربازی بخشیده می شد, و امتیازهای اجتماعی و سیاسی ویژه ای به او تعلق می گرفت.۱۱
در سراسر سده های میانه, افزایش جمعیت هدف اساسی بود و این سیاست از مسیحیت الهام می گرفت.
ابن خلدون, اندیشه ور اسلامی, عقیده داشت: جمعیتی كه به حد كافی انبوه و انباشته باشد امكان می یابد تا از نیروی كار خود استفاده بهتری برد. به نظر او جمعیت مهم ترین وسیله برقراری امنیت سیاسی و نظامی جامعه است.۱۲
همزمان با نخستین انقلاب صنعتی, توماس رابرت مالتوس, (۱۷۶۶ـ ۱۸۳۴م.) براساس آمارهای علمی خود در نظریه مشهور خویش مقرر داشت:
(نسبت افزایش جمعیت جهان از رشد تولید زراعی بیش تر است و این جریان, آینده انسان را با قحطی وحشتناكی كه ناشی از زیادی مردم بر مواد غذایی است, مواجه می سازد…. مردم را به محدود ساختن امر تولید و تناسل دعوت كرد و برای این دعوت, اسلوب خاص سیاسی و اقتصادی و اخلاقی خویش را مقرر داشت.)۱۳
وی كه كشیش بود, هرگز از جلوگیری از زاد و ولد, از راه طبیعی و یا ساختگی دفاع نكرد. اما پیروان مالتوس در این زمینه بازداری كم تری داشتند. اینان همچون مالتوس استدلال می كردند: جلوگیری از رشد زاد و ولد, برای دستیابی به سطح زندگی بهتر, بایسته است و برخلاف او, از سقط جنین و جلوگیری از بارداری برای كاهش باروری, دفاع می كردند.۱۴
خروشچف, رهبر اتحاد جماهیر شوروی پیشین در سال ۱۹۵۵ اعلام كرد:
(فكر محدود كردن توالد و تناسل, یك تئوری آدم خواری است كه ایدئولوژی بورژوازی (سرمایه داری) آن را اختراع كرده است.)۱۵
پرزیدنت (ژنرال دوگل) مبارزه گسترده ای را برای جلوگیری از مصرف قرصهای ضد بارداری كرد, تا مادران را راضی كند كه فرزندان بیش تری بزاند. البته این مبارزه, درست هنگامی شروع شد كه توجه زنان فرانسوی به طرف این قرصها كشیده شده بود.
او می خواست زاد و ولد در فرانسه زیاد شود, و در نظر داشت كه خانواده های بزرگ از برتریها و پاداشهای بیش تر مالیاتی, مدرسه و خانه برخوردار گردند.۱۶
پذیرش اندیشه های مالتوس در كشورهای رو به توسعه, بویژه در سده اخیر, برنامه ریزان اقتصادی را بر آن داشت كه برنامه خود را بر پایه سیاست كاهش زه و زاد, سامان دهی كنند.
در پی كشورهای رو به توسعه و همزمان با پایان جنگ جهانی دوم, كشورهای كم تر توسعه یافته نیز, به پشتیبانی از سیاست جلوگیری از رشد زه و زاد برخاسته و آن را در سرلوحه برنامه ریزیهای خود, قرار دادند.
هند از نخستین كشورهایی بود كه سیاست مهار رشد جمعیت, یا ثبات جمعیت را در پیش گرفت (۱۹۵۲) و كشورهای اندونزی, بنگلادش, تایلند, فیلیپین, مكزیك و تركیه نیز, از سیاست كاهش جمعیت, پیروی كردند.
در سالهای ۱۳۵۷ـ۱۳۴۶ش. در ایران نیز, همراه با پخش قرصهای ضد بارداری و كاندوم, تبلیغات گسترده ای با شعار: فرزند كم تر, زندگی بهتر, آغاز شد, كه به دلیل فرهنگ موجود, باورها, سنتها و بی اعتمادی مردم به سیاستهای رژیم پهلوی, چندان مورد توجه همگان مردم قرار نگرفت.
پیروزی انقلاب اسلامی و به دنبال آن شروع جنگ تحمیلی, كه با فراموشی سیاستهای جمعیتی تا سال ۱۳۶۸ش. در جمهوری اسلامی ایران همراه بود, رشد جمعیت حدود ۴درصدی را به كشور ما بار كرد.
برابر نظر معاون تحقیقات و فن آوری وزارت بهداشت, درمان و آموزش پزشكی, به خاطر نپاییدن و پاس نداشتن سیاست سامان دهی خانواده در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۸, جمهوری اسلامی ایران, هم اینك ۱۰میلیون به شمار ساكنان كشور افزوده شده است; یعنی سالانه ۸۰۰هزار كودك اضافه در كشور, چشم به جهان گشوده اند.۱۷ به دنبال انتشار نتیجه های سرشماری سال ۱۳۶۵ در سال ۱۳۶۷, و روشن شدن ویژگیهای چندی و چونی شمار سكنه كشور و آثار و پیامدهای آن در سطح ملی, دولت جمهوری اسلامی ایران سیاست بنیان گذاشته شده بر كاهش را پیش گرفت و دنبال كرد. در سال ۱۳۶۹ (شورای تحدید موالید) با تصویب دولت و به ریاست وزیر بهداشت, درمان و آموزش پزشكی تشكیل گردید و در سال ۱۳۷۰ (اداره كل جمعیت و تنظیم خانواده) پدید آمد. قانون تنظیم خانواده در سال ۱۳۷۲ در مجلس پذیرفته و در همان سال به تأیید شورای نگهبان رسید.۱۸
● علمای اسلامی و سامان دهی جمعیت
الف) پیش از انقلاب اسلامی
برنامه های سامان دهی خانواده كه از آغاز دهه ۱۹۵۰م. به آرامی آغاز شده بود, در دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ شتاب بیش تری به خود گرفت. بیش از یكصد كشور در حال توسعه جهان, از جمله كشور ایران, آن را به مورد اجرا گذاشتند.
به دنبال اجرای برنامه سامان دهی خانواده در ایران و دیگر كشورهای اسلامی, علمای دینی, برابر اندیشه و تخصص علمی خود, دیدگاه های گوناگونی را در این باره ابراز داشته اند كه یادآور می شویم:
▪محمدتقی جعفری, در حدود سال ۱۳۳۴ش. می نویسد:
(ممكن است گفته شود: ما در حرمت سقط جنین تردیدی نداریم; ولی طبق محاسبه بعضی از متفكران كه گفته اند: (افزایش خواربار در روی زمین با تصاعد حسابی است و افزایش نفوس با تصاعد هندسی و نتیجه آن انفجار زمین از گرسنگی می باشد) مسأله وارد باب تزاحم می گردد كه قانون اقتضا می كند كه اهم را بر مهم مقدم بداریم.
می گوییم: آیاتی در قرآن خبر از نامحدودیت روزی می دهد… در این مورد بسیار مناسب است جمله ای را از سخنان یكی از صاحب نظران علوم انسانی بیاوریم, او می گوید:
اگر یك صدم گریه ای كه در طول تاریخ درباره شكم های گرسنه و بدنهای برهنه ریخته شده است به ارواحی كه گرسنه معرفت و تقوای انسانی هستند, ریخته می شد, نه شكمی گرسنه می ماند و نه بدنی برهنه و نه ارواح گرسنه.)۱۹ـ شهید محمدباقر صدر:
(نوع و هدفهای برنامه, برحسب ضرورتها و شرایط موضوعی هر جامعه, تعیین می گردد, و از آن جا كه ماهیت مشكلات و مسائل, از جایی تا جایی و از زمانی تا زمانی دیگر فرق می كند, سیاستهای اقتصادی هم با یكدیگر متفاوت می باشد; فلذا در ممالك پر جمعیت, اقدامات ویژه ای متناسب با شرایط اجتماعی لازم است كه در ممالك كم جمعیت تجویز نمی شود.
سیاست اقتصادی جزئی از مكتب اقتصادی نیست و تعیین آن هم وظیفه مكتب اقتصادی نمی باشد. كار مكتب اقتصادی تعیین هدفهای كلی سیاست اقتصادی است. تعیین جزئیات سیاست اقتصادی به طوری كه با اوضاع و احوال روز مناسب باشد و نیز مسؤولیت اجرای آن, با مقامات دولتی می باشد.)۲۰
(وقتی بخواهیم عقیده اسلام را درباره نظریه افزایش جمعیت (رابرت مالتوس) بدانیم, ممكن است با در نظر گرفتن نحوه اندیشه ای كه اسلام در سیاست عمومی خود, درباره تحدید توالد و تناسل دارد, بر آن آگاه شویم.)۲۱
ـ سید موسی صدر:
(نسبتی را كه مالتوس برای افزایش جمعیت جهان بیان داشته, تاكنون حتی در یك نقطه جهان و در یك زمان معین, مصداق پیدا نكرده است. آماری كه از تعداد نفوس جهان در آغاز قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم به دست آمده و همین طور نمودارهای منتشر شده درباره افزایش مواد غذایی, پایه های پیش بینی مالتوس را متزلزل كرده است.
به طور كلی می توان گفت: رابطه ثابت و محكمی بین افزایش جمعیت جهان و زیادتی مواد غذایی وجود دارد. و هرچه جمعیت زیاد شد, به تدریج كشت زیاد می شود. زمینهای بایر, دایر می گردد. زمینهای غیر قابل كشت, با طرق علمی كاشته می شود, از زمینهای موجود با وسایل جدید بهره برداری بیش تری می شود و بالاخره, برای تهیه مواد غذایی از غیر زمین, مثل آب دریا و هوا, علم به انسان كمك می كند.
و با كمال وضوح, می توان دریافت كه كمبود مواد غذایی, خود به خود, سبب كمبود افراد بشر و كمی توالد و تناسل و در نتیجه, حفظ تعادل خواهد گردید.)۲۲
ـ مجله مكتب اسلام:
(… در كنار این موضوع; یعنی وحشت از ازدیاد جمعیت, موضوعات دیگری نیز وجود دارد كه شاید تأثیر آنها در مسأله كنترل جمعیت, كم تر از آن نباشد, بلكه در بعضی از موارد, نقش اصلی را بازی می كند و آن توجه زیاد به راحتی های فردی و كسب آزادی بیش تر برای استفاده از لذات زندگی و فراموش كردن مصالح اجتماعی می باشد. زیرا بدیهی است كثرت فرزندان یك خانواده, به این گونه آزادیها و راحتی ها لطمه می زند.
… طبق آماری كه اخیراً از طرف مقامات مسؤول وزارت آب و برق انتشار یافت, زمینهای كشور ما می تواند, با همین آبهای موجود, به خوبی ۵۰میلیون نفر را غذا دهد… با این حال روشن است كه ترس تقلیدی مزبور, مخصوصاً در مورد ممالكی مانند مملكت ما بسیار بی مورد است.
… به هر حال, پر ارزش ترین و مؤثرترین منابع حیاتی و امیدبخش یك مملكت, همان ذخایر انسانی آن است كه یكی از سرچشمه های اصلی هرگونه موفقیت و پیروزی محسوب می شود. و از این بیان به خوبی نتیجه می گیریم كه مبارزه با افزایش جمعیت كشور ما كه از ناحیه افراد بی اطلاع صورت می گیرد, مبارزه با عظمت كشور ماست.)۲۳
ـ شهید سید عبدالكریم هاشمی نژاد:
(… ما اعتراف می كنیم كه خطر گرسنگی مردم بعضی از كشورهای آسیایی و آفریقایی را تهدید می كند; اما معتقدیم كه این وضع اسفناك به علت افراط و تفریط نفرت انگیزی است كه در جهان ما حكم فرماست و اگر روزی, همه ملتها, به طور جدی, در صدد برآیند تا جلو این همه اسراف كاریها را بگیرند و در تقسیم مواد غذایی عدالت را رعایت نمایند, بدون تردید در آن روز دیگر كمبود مواد غذایی احساس نخواهد شد, تا به بهانه آن جهان مجبور گردد از راه های خطرناك و مشكوك, با افزایش جمعیت و تكثیر نسل به مبارزه برخیزد.)۲۴
ـ شهید مطهری:
(یكی از موضوعاتی كه در اروپا سر و صدا راه انداخته و به همین جهت, گفته اند: دین به طور مطلق پای بند زندگی است و با مقتضیات و شرایط زمان تطبیق نمی كند, مسأله ازدیاد نفوس است. این مسأله یكی دو قرن است كه برای بشر مطرح است. ازدیاد نفوس از یك حد معینی را برای بشریت خطر می شمارند….
لهذا پیشنهاد می كنند كه جلوی موالید گرفته بشود… این یك مسأله جدیدی است. این مسأله فقط در عصر ما مطرح است و در گذشته مطرح نبود, چون اولاً در سابق به آن پی نبرده بودند, ثانیاً در سابق ازدیاد موالید خطری نداشت, مرگ و میر طبیعی, خود به خود, جمعیت را كم می كرد, ولی حالا این طور نیست….
جراید و مجلات, خیلی علیه ازدیاد نفوس تبلیغ می كنند, ولی این را توجه داشته باشید كه مسأله ازدیاد نفوس كه اسمش را می گذارند (بمب جمعیت) و آن قدر هم گفته اند كه یك حس تنفر از بچه در این مردم ایجاد كرده اند, در كشور ما صادق نیست, یعنی كشورهای اسلامی, هنوز به حد نصاب جمعیت نرسیده است. این یك نیرنگ استعماری است كه غربیان به كار می برند….
درباره ایران این طور می گویند كه: استعداد ۶۰میلیون جمعیت را دارد كه نان بدهد, در صورتی كه اكنون حداكثر ۲۵میلیون نفر است.
… اسلام هرگز جلوی راه بشر یك چیزی نگذاشته است كه با مقتضیات ضروری كه در زمان پیش می آید بجنگد, یعنی با ضرورتهای اجتماعی و اقتصادی بشر بجنگد.)۲۵
ـ نوری همدانی:
(عده ای از لحاظ این كه جمعیت روی زمین به سرعت رو به افزایش می رود, چنین فكر می كنند كه زمانی فرا خواهد رسید كه مردم از جهات اقتصاد زندگی به مضیقه خواهند افتاد و زمین قدرت تغذیه و تأمین لوازم زندگی بشر را نخواهد داشت و لذا مردم را به جلوگیری از افزایش نسل تشویق, بلكه وادار می كنند. به علاوه, متأسفانه (سقط جنین) را یك عمل منطقی و موجه جلوه می دهند. ولی این عقیده همان طور كه بعضی از دانشمندان هم تصریح كرده اند درست نیست; زیرا سطح زمین به اندازه ای وسیع است كه به ۵۰۰ میلیون كیلومتر بالغ می شود و اگر آن را به طور تساوی میان جمعیت فعلی روی زمین تقسیم كنیم, به هر فردی ۵هكتار از خشكی و تقریباً ۱۲هكتار از دریاها می رسد; علاوه گنج های فراوان و معادن بسیار زیادی در آن قرار داده شده است. در این صورت اگر تمام قدرتهای علمی و امكانات صنعتی خود را در راه بهره برداری از این منابع خداداد به كار بیندازند, زمین می تواند چندین برابر جمعیت كنونی را به طور كامل اداره كند.)۲۶
ـ علی حجتی كرمانی:
(مالتوسیانیسم, علاوه بر این كه دارای هیچ گونه پشتوانه علمی نیست, بلكه این نظریه ریشه استعماری دارد و شخص مالتوس عامل دست انگلستان بوده است…)
و از قول ژوزوئه دوكاسترو و (فرمول م) و (گت) كه تئوری (حد توان حیاتی خاك) را به باد انتقاد گرفته اند چنین می آورد:
(چنین حدی وجود ندارد و می توان محصول را با همین تكنیك امروز, پنج تا شش برابر افزایش داد. البته نمی گویم: این توانایی بی نهایت است, اما تردیدی نیست كه خاك بیش از میزان امروز توان تولید دارد.)۲۷
ـ مجله مكتب اسلام:
(ما عقیده داریم اگر روزی كارد به استخوان برسد و مجبور به مبارزه با افزایش جمعیت شویم (ولی ما عقیده نداریم كه امروز آن روز است) بهترین راه كه هم با موازین اسلامی سازگار است و هم عكس العمل نامطلوب اجتماعی ندارد, همان روش جلوگیری از انعقاد نطفه است كه با وسایل نسبتاً سالمی كه در دست است از انعقاد نطفه فرزندان اضافی جلوگیری شود, و مطمئناً اگر وسایل ساده و سالمی برای پیش گیری در اختیار همگان باشد و تبلیغ صحیح روی این موضوع بشود, كاملاً نتیجه بخش خواهد بود. با وجود چنین طریق ساده ای, نوبت به جنایاتی همچون سقط جنین و عقیم ساختن زنان و مردان یا كارهای خطرناكی همچون افزایش سن ازدواج نخواهد رسید. و باز تأكید می كنیم: مطالعه روی افزایش سطح تولید از همه اینها بهتر است.)۲۸
ـ شهید بهشتی:
(اگر واقعاً مطالعات كارشناسان اجتماعیِ با ایمانِ با بصیرتِ واقع بینِ همه سونگر و محاسب, به این نتیجه رسید كه اگر در جامعه اسلامی تیراژ فرزندان از عدد معینی بالاتر رود جان این جامعه و هستی این جامعه و سلامت این جامعه در معرض خطر است, به راحتی می توان فتوا داد كه بر این امت واجب است كه میزان فرزندان را در حد معیّن نگه دارد; چون ما با نصوص اسلامی فراوان دریافته ایم كه جان جامعه از جان فرد محترم تر است)۲۹
ـ احمد بهشتی:
(همیشه اصل و قاعده بر این است كه به وجود فرزندان زیاد افتخار كنند; اما در عصر ما كه همه چیز در معرض تحول است, این عقیده هم تغییر كرده. غالب خانواده ها داشتن فرزندان زیاد را دلیل عقب افتادگی و دوری از تمدن می دانند… نمی خواهم در مورد صحت و سقم این مسأله و طرز تفكر سخنی بگویم. البته بشر عاقل باید مصلحت اندیش باشد, هر بذری كه می كارد و هر كاری كه می كند لازم است براساس صلاح اندیشی و درایت باشد. او باید توجه كند كه هر چیزی و هر كاری دارای اندازه و مقدار معینی است, نه بیش, نه كم!…)۳۰
دیدگاه های یاد شده, دیدگاه های شماری از عالمان, دانشوران و فرهیختگان تشیع در ایران بود كه می شود گفت: كم و بیش نمایندگی فكری بخش گسترده ای از عالمان, دانشوران و فرهیختگان حوزه های علمیه را بر عهده داشتند و سخن گوی جریانهای فكری گوناگون در حوزه های علمیه بودند.
در جمع بندی دیدگاه های مطرح شده, گزاره های زیر دارای اهمیت است:
۱ ) نسبت به حد توان حیاتی خاك, كم و بیش دیدگاه ها از هماهنگی برخوردارند.
۲) اندازه مناسب جمعیت برای كشور ایران ۵۰تا۶۰ میلیون براورد شده است.
۳ ) عامل فقر در پاره ای از كشورها را, بیش تر, در سرشكن نامناسب تواناییها و ثروت جهانی دانسته اند, تا زیادی مردم و ساكنان آن كشورها.
۴ ) به نظریه مالتوس, بیش تر به دیده تردید نگریسته شده است.
۵ ) بیش تر بینش آرمان گرایی حاكم بر مسأله بوده و نسبت به پاك كردن صورت مسأله توجه شده است, تا پاسخ گویی به آن; مگر در دیدگاه های شهیدان: صدر, بهشتی و مطهری, كه پاسخ روشنی از سخنان آنان استفاده می شود.
ب ) دیدگاه علمای اسلامی, پس از انقلاب اسلامی
۱ ) دهه اول بعد از انقلاب اسلامی
در بررسی دیدگاه علمای اسلامی, درباره جلوگیری از رشد روزافزون زاد و ولد, پس از انقلاب اسلامی, لازم به یادآوری است كه بحرانهای آغازین روزها و ماه های انقلاب مقدس اسلامی و بروز جنگ نابرابر و ناخواسته علیه ایران, و تبلیغات منفی علیه جلوگیری از زاد و ولد, در پیش از انقلاب اسلامی, از انگیزه ها و سببهای مهم و بازدارنده ای بود كه به یك دهه سكوت صاحب نظران, استادان, دانشمندان اقتصادی و جامعه شناسی و در پی آن به بوته فراموشی سپاری سیاستگذاران جمعیتی انجامید.
روشن است وقتی كه كارشناسان و صاحب نظران و دسته های گوناگون اجتماعی, اقتصادی, و سیاسی, بنا به دلیلهایی از طرح و روشن گری پیچیدگی‌ها و بحران‌های در شُرف پدیداری و به دیگر سخن, از حوادث واقعه خودداری ورزند, دیگر بیان و ارائه دیدگاه های اجتهادی سازوار با گزاره جدید, انتظار و چشمداشت بی جایی بیش نخواهد بود.
بنابراین, جامعه ایران, در دهه اول پس از انقلاب به خاطر بی اهمیت جلوه دادن موضوع, چندان شاهد اظهارنظرهایی در این مورد نبوده و گاهی هم كه با طرح دیدگاه هایی رو به رو شده, در ردیف همان دیدگاه‌هایی است كه پیش از آن, با آن آشنایی داشته است.
در این دوره (سال ۱۳۶۴ش) آقای نوری همدانی, در سلسله مقاله های: (در راه ریشه كن ساختن فقر) به موضوع جمعیت و مواد غذایی پرداخته و می نویسد:
(روزانه صدها هزار نفر در جهان از گرسنگی جان می دهند و این در حالی است كه ۷۰۰ میلیون نفر دچار سوءتغذیه بوده و ۵/۱ میلیارد نفر از جمعیت جهان به خدمات پزشكی دسترسی ندارند, طبق این گزارش ۲/۱ میلیارد نفر در مكانهای فاقد آب لوله كشی زندگی می كنند و ۲۵۰ میلیون كودك در كشورهای جهان سوم فاقد مدرسه هستند.)۳۱
(طبق گزارش یونیسف از ۱۲۵ میلیون نوزاد متولد در سال, ۱۷میلیون به پنج سالگی نمی رسند.)۳۲
(فقر, هرگز مولود عوامل خلقت و طبیعت نبوده و نیست; زیرا همه دلایل عقلی و علمی و منطقی حكم و اثبات می كند كه خداوند فیاض, جهان خلقت را طوری از لحاظ امكانات و مواهب و نعمتهای غنی و سرشار و مستعد آفریده است كه می تواند احتیاجات افراد بشر را هرچند, به چند برابر جمعیت فعلی برسند, تأمین كند… اگر افراد بشر بتوانند تمام زمینهای مستعد را زیر كشت ببرند و این زراعت را نیز با اصول علمی و ابزار صنعتی و تكنیك های كامل هماهنگ سازند, احتیاجات آنها به طور كامل تأمین خواهد شد.
به طور كلی اگر نقشه جهان فقر و گرسنگی را مطالعه كنیم و عوامل فقر و گرسنگی را در آن نواحی مورد بررسی قرار دهیم, به وضوح خواهیم دید كه گرسنگی دسته جمعی, یك پدیده طبیعی نیست, بلكه پدیده ای است اجتماعی كه به طور كلی پیدایش آن یا نتیجه سیاستهای استكباری و استعماری است و یا معلول استفاده نادرست از امكانات و منابع طبیعی است و یا مولّد توزیع غلط موادی است كه به دست می آید.)۳۳
امام خمینی در سال ۱۳۵۸, در پاسخ وزیر بهداری و بهزیستی درباره پیش گیری از بارداری می نویسد:
(در صورتی كه از نظر بهداشتی ضرری متوجه بانوان نباشد و شوهر نیز با این امر موافق باشد, حل این مشكل شرعاً جایز است.)۳۴
و در پاسخ به استفتایی چنین پاسخ می دهد:
(جلوگیری از انعقاد نطفه اگر موجب فساد عضو و عقیم شدن نشود, با رضایت شوهر, مانع ندارد; ولی از لمس و نظر حرام باید اجتناب شود.)۳۵
در پاسخ به كسانی كه نظر ایشان را درباره جلوگیری از رشد زاد و ولد خواسته بودند, یادآور شد:
(راجع به موالید, تابع آن است كه حكومت چه تصمیمی بگیرد.)۳۶ـ جعفر سبحانی:
(…صاحب نظران می گویند: اگر در این مملكت (ایران) رودخانه ها سدبندی شود, زمینهای بایر, آباد گردند, از تمام زمینهای زراعتی به خوبی استفاده شود, صید ماهی به صورت صحیح اداره گردد, و سطح فكر مردم بالا برود, این مملكت قادر به اداره ۱۵۰ میلیون نفر خواهد بود.
كشور ایران هم اكنون دچار كمبود نیروی انسانی است. در همین سالهای اخیر, متجاوز از یك میلیون كارگر خارجی در نقاط مختلف كشور مشغول كار و بازار كار گرم, و نیروی انسانی كمیاب بود ـ مع الوصف ـ چگونه دم از كنترل ازدیاد جمعیت می زنیم, در حالی كه نیاز مبرم به نیروی انسانی داریم؟
در این كشور, كمبود پزشك و مهندس, تكنسین و استادكار برای همه ملموس است و هر روز دست نیاز به خارج دراز كرده و دسته دسته دكتر و مهندس و… وارد می كنیم.
كشورهای پیشرو كه برای جلوگیری از ازدیاد جمعیت در كشورهای در حال رشد, كارشناس می فرستند, بهتر است جمعیت خود را در حد فعلی نگاه دارند, تا جمعیت دیگر كشورها به نیمی از جمعیت آنان برسد, سپس برای آنان طرح و برنامه بریزند.
بهتر نیست كه بودجه ای كه در راه كنترل جمعیت مصرف می شود, در راه فراهم ساختن وسایل زندگی خانواده های فقیر مصرف گردد, و به جای انسان كشی, به احیاء انسانهای فقیر و بی دفاع بپردازیم.)۳۷
ـ عبدالكریم بی آزار شیرازی:
(… چه قدر در اشتباهند كسانی كه تحت تأثیر تبلیغات استعمارگران و یا از ترس فقر, خود را عقیم می سازند و یا نسل خود را تهدید می كنند. البته كسانی كه به علل شخصی یا ناتوانیهای جسمی و یا بیماری, از وسایل جلوگیری از آبستنی استفاده می كنند و یا آبستنی خود را به عقب می اندازند, این عمل آنان, با شرایطی از نظر امام خمینی جایز است.)۳۸
▪مجله حوزه:
(مسأله افزایش جمعیت و تأثیر بر برنامه های دراز مدت اقتصادی, امری است كه اخیراً تكیه خاصی روی آن شده است و از سوی جناحهای مختلف در مورد آن اظهارنظر گردیده است. یكی از ریشه های این مشكل نیز, ابهام فقهی مسأله است. تحدید یا عدم تحدید نسل, از نظر فقهی, حكم روشنی ندارد. برخی, با استناد احادیثی چند تكثیر نسل را امری مطابق با شرع و ممدوح می شمارند و آن را توصیه می كنند و برخی دیگر از زاویه دیگری بدان می نگرند و آینده پر ابهام و تاریكی را ترسیم می كنند و گاه از این مسأله به مثابه حربه سیاسی نیز, استفاده می گردد. به هر حال, حكم قاطع فقهی در این باب تأثیر عمیق خواهد داشت بر زمینه های مختلف برنامه های جمعیتی و جهت گیری آن.)۳۹
۲ ) دهه دوم پس از انقلاب, تاكنون در فرایند دهه دوم انقلاب, حركت شتابان رشد زاد و ولد, همه نگاه ها را به سوی خود كشاند. همه اندیشه وران, چه آنان كه با انبوه شدن و بسیاری زاد و ولد مخالف بودند و چه آنان كه موافق, ناگاه با زه و زاد گسترده و روزافزونی رو به رو شدند كه تواناییهای موجود كشور: آموزشی, بهداشتی, اقتصادی, فرهنگی, اجتماعی, حقوقی و… به هیچ روی پاسخ گوی خواسته های به حق آنان نخواهد بود.
بنابراین, علما و فقهای اسلامی كه پیش از این مخالف سیاست سامان دهی خانواده و جلوگیری از گسترش زاد و ولد بودند, بیش تر, با درك نیازها و بایسته های زمانی و درنگ و دقت روی نظر دانشمندان جامعه شناسی و اقتصادی, به این نتیجه رسیدند كه بدون نگهداشت و به مهار درآوردن رشد زاد و ولد, برنامه ریزی صحیح و حفظ تمامیت نظام ممكن نیست. بر این اساس, یا از دیدگاه های پیشین خود برگشتند و یا به دلیل پذیرش مردمی نداشتن, ناسازگارگویی را مصلحت ندیدند.
در این دوره, در بین عالمان دینی, تنها, آقای حسینی تهرانی به روشنی با سیاست سامان دهی خانواده به ناسازگاری برخاست و با نگارش (رساله نكاحیه) و (كاهش جمعیت ضربه ای سهمگین بر پیكر مسلمین), سیاست مهار زاد و ولد و پذیرندگان آن را به باد انتقاد شدید گرفت و نوشت:
(امروز, مسأله كنترل جمعیت و شعار: جمعیت كم تر, زندگی بهتر, به قدری جدی گرفته شده و هیاهو و تبلیغات بر سر عواقب و خطراتی كه برای آن شمرده می شود به قدری فراگیر گشته كه كم تر كسی مجال تفكر, تحلیل, و یا احیاناً تشكیك در این مسأله را درمی یابد و متأسفانه این جوّزدگی, چنان حاكم گشته كه حتی از سوی كسانی كه انسان كوچك ترین شكی در خلوص نیت و دلسوزی شان برای جامعه و اسلام ندارد, عكس العمل های انفعالی و جانبداری مشاهده می شود, تا حدی كه گاه انسان متحیر می ماند كه چگونه عقل سلیم و ذهن حكیم تحت تأثیر تبلیغات فریبنده ای قرار گیرد كه با اندكی توجه و دقت, نادرست بودنشان قابل تشخیص است.)۴۰
(محدوده كشور ایران, به تصدیق كارشناسان داخلی و خبرگان خارجی, از جهت استعداد و كثرت زمینهای حاصلخیز و قابل كشت و زراعت و باغداری و دامداری وفور آب و رودخانه ها و امكان آبگیرها, و از جهت انواع معادن, می توان از مرغوب ترین كشورهای جهان به حساب آورد و ظرفیت آن را دارد كه به آسانی و راحتی ۲۰۰میلیون نفر را در مهد خود بپذیرد و بپرورد.
اما امروزه می بینیم كه از جهت كمبود افراد كشاورز در كشتزارها و باغها, و از جهت كمبود افراد كارگر در كارخانجات, در مضیقه ای عجیب به سر می بریم.)۴۱
(زنان باید پیوسته, یا حامله باشند و یا شیر بدهند, تا كاروان انسانیت و حركت به سوی معبود و محبوب و قبله مشتاقان و كعبه عاشقان و پویندگان به سوی حرم امن و امان او, با مردان هماهنگ باشند.)۴۲
وی, استفاده از قرصهای ضد بارداری را حرام می داند.۴۳ به روا بودن ریختن مَنی به خارج از رَحِم اشكال می كند.۴۴ سیاست سامان دهی خانواده را, سیاست القا شده از سوی استكبار می انگارد كه با رحلت امام خمینی, در كشور مطرح و به اجرا گذاشته شد.۴۵
ـ مكارم شیرازی:
(یكی از اصول مهم مدیریت, ایجاد توازن میان امكانات و نیازها می باشد و در صورت عدم موفقیت ایجاد توازن میان امكانات و نیازها, نظام مدیریت دچار اشكال می شود. در حال حاضر, كارشناسان جمعیتی, معتقدند كه موازنه جمعیتی كشورها به هم خورده, برای ایجاد هماهنگی, دو كار می توانیم انجام دهیم, یا این كه امكانات مان را افزایش دهیم و یا از نیازهای مان بكاهیم. در كوتاه مدت, نمی توانیم امكانات را افزایش دهیم, پس چاره ای نداریم جز این كه نیازها را كاهش دهیم. آنچه در كشور ما مشكل جمعیت را پیچیده می كند, رشد تصاعدی جمعیت است و دیگر این كه كنترل جمعیت با مسائل اعتقادی و عاطفی مردم مرتبط است; لذا باید كار با دقت, ظرافت و مطالعه بیش تر و عمیق تری صورت گیرد.
در روایات و قرآن, كمیت جمعیت به عنوان یك اصل مطرح نیست و جز در یك مورد استثنایی كه مربوط به قوم بنی اسرائیل است, بر افزایش جمعیت تأكید نكرده است; بنابراین چیزی به نام فزونی جمعیت در قرآن نمی بینیم.
اصولاً یكی از اصول شناخته شده در قرآن, توجه زیاد به كیفیت است, و بر روی (فرزندان صالح) تأكید شده است. آنچه اسلام برای آن صلاحیت قایل شده فزونی شایستگی و كیفیتهاست…)۴۶
ـ محمد یزدی:
(ایجاد تعادل بین رشد جمعیت و نیازمندیهای جامعه, بخصوص در زمینه تغذیه, آموزش و پرورش و بهداشت و درمان, از ضروریات اجتناب ناپذیر است و اگر این تعادل و توازن رعایت نشود, پی آمد آن انحطاط اقتصادی, فرهنگی و اجتماعی است و در چنین صورتی در آینده با عواملی مواجه خواهیم شد كه با ماهیت جرم زایی خود, امنیت و ثبات جامعه را نیز دستخوش خطرات تازه ای خواهد كرد.
… توجه مردم مسلمان و آگاه كشور را به اهمیت والای تربیت فرزندان در اسلام و تعالیم عالیه آن جلب می كنم, تا با عنایت به نیاز جامعه اسلامی, كه در حال توسعه و بازسازی است, فرزندانی بپرورند كه هرچند از نظر تعداد قلیل, ولی از نظر كیفیت و بهره دهی از توان بالایی برخوردار باشند.)۴۷
ـ سید محسن خرازی:
(كثرت اولاد سبب افتخار پیامبر و تقویت مسلمانان است, همان طور كه در روایات صحیح فراوان و مورد اتفاق, به این مطلب تصریح شده است.
البته اگر وضعیت مسلمانان به صورتی باشد كه جمعیت زیاد موجب اختلال در نظام جامعه و یا سبب به وجود آمدن مفاسد می شود, فراوانی فرزند, رجحان و برتری خود را از دست می دهد.)۴۸
آراء و دیدگاه های یاد شده, كه دستاورد دهه دوم و اوایل دهه سوم بعد از انقلاب اسلامی ایران است, به نسبت به دوره های پیش, ناسانی و فرق ماهوی زیادی را سازوار با زمان و نیازها و خواسته های روز نشان می دهد.
در این دوره, جز یكی از عالمان, دیگران, نسبت به در پیش گرفتن سیاستهای جمعیتی و بایستگی پدیداری همسنگی بین تواناییها و شمار مردمان, هماهنگی دارند. دیدگاه های فقیهان اهل سنت:
در سال ۱۴۰۰ هجری, مجلس مجمع فقهی اسلامی در مكه مكرمه برگزار گردید و قطعنامه زیر به امضای ۱۷تن از فقیهان اهل سنت در باره جلوگیری از رشد زاد و ولد و زیاد شدن نسل, یا به اصطلاح سامان دهی خانواده صادر گردید:
(نظر به این كه شریعت اسلام, ترغیب كننده به فزونی نسل مسلمانان و انتشار آن است و تحدید نسل و جلوگیری از آبستنی, مخالف فطرت انسانی و شریعت اسلامی می باشد, و نظر به این كه هدف جلوگیری از افزایش جمعیت مسلمین, نیرنگی برای كاهش دادن نیروی انسانی آنها و تقویت سلطه استعمارگران به كشورهای اسلامی و بهره برداری بیش تر از ثروتهای آنان است, و نیز نظر به این كه جلوگیری از نسل, به نوعی عمل جاهلی و بدگمانی به خدای تعالی است, مجلس مجمع فقهی اسلامی به اتفاق آراء مقرر می دارد كه: تحدید نسل مطلقاً جایز نیست و جلوگیری از آبستنی در صورتی كه انگیزه آن ترس از فقر و كمبود باشد, حرام است.)۴۹
ـ محمدسعید رمضان البوطی:
(… ان الاقدام علی ذلك [التحدید من النسل] بشكل فردی, ولدوافع فردیه, مرخّص فیه, بالشروط التی ذكرناها; وذلك تحقیقاً لقاعدهٔ رفع الحرج, استجابهٔ للظروف الشخصیهٔ الطارئه.
فأما السعی الی الحد من النسل بشكل كلّی وعلی مستوی الأمهٔ او البلدهٔ بأسرها, فذلك سعی محرم, یحرم الاقدام علیه, وتحرم الاستجابهٔ له.)۵۰
كاهش زاد و ولد به شكل فردی و با انگیزه های شخصی, برابر شرایطی كه گفتیم, مجاز است. و آن از روی تحقیق, بر مبنای اصل رفع حرج, و تاب آوردن رویدادهای پیش بینی نشده فردی است. اما تلاش برای كاهش جمعیت به شكل كلی و در سطح جامعه و كشور, تلاش حرامی است; و پذیرش و گام پیش گذاردن برای آن نیز, حرام است.
ـ شیخ محمدامین:
(لقد اختلف العلماء فی حكم تنظیم النسل لاختلافهم فی فهم الاحادیث المتعلقه بحكم العزل, فقد صحت احادیث فی اباحته منها, ولكن منهم من قال بنسخها ومنهم من استدل بها).
… بعد استقراء للموضوع من جمیع جوانبه یتبیّن انّه ـ والله اعلم ـ لامانع من تحدید النسل. فالصواب فی هذه المسأله الجواز لعدم وجود ای دلیل صریح علی التحریم.)۵۱
عالمان, در حكم سامان دهی زاد و ولد, به دلیل برداشتهای ناسان از احادیث عزل, اختلاف نظر دارند. آنان احادیثی را كه روا بودن بیرون ریختن منی را می رسانند, درست انگاشته اند; اما شماری به نسخ آنها باور دارند; در حالی كه شماری دیگر بدان استدلال می كنند.
پس از بررسی موضوع از جنبه های گوناگون, روشن می شود كه بازدارنده ای بر سر راه سامان دهی زاد و ولد, وجود ندارد. ـ خدا داناتر است ـ حق این است كه رواست. زیرا دلیلی روشن بر ناروایی آن وجود ندارد.
ـ محمد سید طنطاوی:
(ان الاسلام لایرفض تنظیم الاسرهٔ ولاحرج علی الزوجین من ان یجعل فترهٔ معینهٔ بین طفل وآخر…)۵۲
اسلام, سامان دهی خانواده را رد نمی كند; بنابراین, بر زن و شوهر, باكی نیست كه بین دو بارداری, جدایی بیندازند.
ـ شیخ محمود شلتوت:
وی كه سالیان ریاست دانشگاه الازهر را به عهده داشت, در كتاب خود: (آیین اسلام و تنظیم خانواده) نوشته است:
(دین اسلام, هرگز خواهان یك اكثریت ضعیف و ناتوان نیست, بلكه خواهان آن است كه اجتماع اسلامی یك اجتماع سالم و نیرومند باشد و این امر تنها از راه تنظیم خانواده امكان پذیر است).۵۳ـ خالد محمد خالد:
ایشان, در نگاشته خود: (از این جا آغاز كنیم), یادآور می شود:
(این مطلب, باید به طور كامل به مردم تفهیم شود كه افزایش بی حساب جمعیت, نه تنها قابل ستایش نیست, بلكه از نظر اجتماعی و اقتصادی زیانبار است. متأسفانه ملل اسلامی این امر مهم اجتماعی را به خوبی درنیافته اند…از این جهت مجبورم نظر صحیح اسلام را در این باره اعلام دارم: تعلیمات اسلامی, چه به لحاظ منافع شخصی و چه به خاطر مصالح اجتماعی, تنظیم خانواده را لازم می شمارد. بر طبق تعلیمات اسلامی هرگونه افزایشی در جمعیت كه با پیشرفت اقتصادی و برنامه ریزی اجتماعی هم آهنگ نباشد, بلایی آسمانی شمرده می شود.)۵۴
ـ نظریه كنفرانس اسلامی(رباط):
در كنفرانس اسلامی, كه در شهر (رباط) در سال ۱۳۵۰ با شركت نمایندگان ۲۳ كشور اسلامی و با حضور شماری از صاحب نظران پزشكی, رهبران مذهبی و استادان دانشكده های الهیات تشكیل شد, پس از شش روز گفت و گو, سرانجام قطعنامه ای پذیرفته شد كه سر عنوانهای گزاره های آن به شرح زیر است:
الف) كنفرانس, هرگونه پیش گیری از باروری متداول امروزه را مورد تأیید قرار می دهد.
ب) كنفرانس, سقط جنین را در مواردی كه سلامت مادر مورد نظر باشد, روا می داند.
ج) عقیم كردن نیز در حالی كه قابل برگشت باشد, از نظر كنفرانس, بدون مانع است.۵۵ بررسی مبانی اختلاف آراء در جلو گیری از زاد و ولد
بی گمان هر دانشی را دانشورانی و هر فنی را فن آورانی است كه می توانند با فرضیّه آفرینیهای بسیار و با مجموعه دانستنیها و ساز و كارهای علمی و راهبردی, در فرآیند مسأله ای تحقیق به عمل آورده و نظریه اعلام نمایند. روشن است هرگاه نظریه از پشتوانه دقیق علمی بی بهره باشد و نتیجه سیر منطقی در روش تحقیق نباشد, از وجاهت علمی بی بهره است و اعتباری نخواهد داشت.
لازمه نظریه پردازی, داشتن دانش و اطلاعات لازم و قدرت تجزیه و تحلیل مجموعه ای از واقعیتها از لحاظ پیوند آنها با یكدیگر است. نظریه های استوار شده بر آرای غیر كارشناسی و زاییده فرضیه های غیر علمی, از آن روی كه پیوند منطقی پدیده هاو داد و ستد آنها با همدیگر, چندان مورد توجه نیست, بیش تر تك بعدی و یك سونگرانه و در گره گشایی و حلّ پیچیدگیها و دشواریها ناكارامدند.
شهید مطهری, بر این باور بود:
(در دنیای امروز, دیگر فكر فرد و عمل فرد ارزش ندارد, از تك روی كاری ساخته نیست. علماء و دانشمندان هر رشته دائماً مشغول تبادل نظر با یكدیگرند, محصول فكر و اندیشه خود را در اختیار سایر اهل نظر قرار می دهند…متأسفانه در میان ما هنوز نه تقسیم كار و تخصّص پیدا شده و نه همكاری و همفكری…
اگر مدعی هستیم كه فقه مانیز, یكی از علوم واقعی دنیاست, باید از اسلوب هایی كه در سایر علوم پیروی می شود پیروی كنیم; اگر پیروی نكنیم معنایش این است كه از ردیف علوم خارج است.)۵۶
و می نویسد:(فقیه و مجتهد كارش استنباط و استخراج احكام است, اما اطلاع و احاطه او به موضوعات و به اصطلاح, طرز جهان بینی اش در فتواهایش زیاد تأثیر دارد. فقیه باید احاطه كامل بر موضوعاتی كه بر آن موضوعات فتوا صادر می كند داشته باشد.)۵۷
و در ذیل حدیث شریف از امام صادق(ع):(العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس.)
می افزاید:(یعنی كسی كه زمان خودش را بشناسد و بفهمد و درك كند, امور مشتبه و گیج كننده به او هجوم نمی آورند. كلمه هجوم را ما در عرف فارسی خود در مورد هر حمله شدید به كار می بریم, اما در عربی به معنی حمله ای است كه ناگهانی و غفلتاً بشود و طرف را غافلگیر كند. امام می فرماید: اگر كسی به وضع زمان خود آشنا باشد, امور مشتبه ناگهان بر سرش نمی ریزد كه یك مرتبه دست و پای خود را گم كند و نتواند قوای خود را و فكر خودش را جمع و جور كند و راه حلی پیدا كند. بسیار كلام بزرگی است این كلام.
ما… از اول تا آخر, از صدر تا ساقه, من الباب الی المحراب, از زمان خود بی خبریم. همین طور نشسته و چرت می زنیم, یك مرتبه مواجه می شویم; مثلاً با این مسأله كه زمینها باید تقسیم شود و باید اصلاحات ارضی بشود. این مسأله غفلتا بر ما هجوم می آورد; چون از زمان خودمان بی خبریم, قبلاً پیش بینی نكرده بودیم و حساب نكردیم كه تكلیف چیست؟ و چه باید كرد؟…باز هم پشت سر هم از این لوابس خواهد آمد و ما بی خبریم.)۵۸
شهید مطهری, در جای دیگر, سخن خود را این گونه كامل می كند:(…بدون شك ما از نظر فقه و اجتهاد در عصری شبیه به عصر شیخ طوسی زندگی می كنیم. دچار نوعی جمود و اِعراض از مواجهه با مسائل مورد نیاز عصر خود هستیم. ما نمی خواهیم زحمت گام برداری در راه های نرفته را كه عصر ما پیش پای ما گذاشته به خود بدهیم. همه علاقه ما این است كه راه های رفته را برویم و جاده های هموار و كوبیده را بپیماییم. ما ترجیح می دهیم راه هفتصد ساله حل شبهه (ابن قبه) را طی كنیم و حال آن كه امروز صدها شبهه از شبهه ابن قبه مهم تر و اساسی تر و وابسته تر به زندگی علمی خود داریم. شیخ الطایفه, بلكه شیخ الطایفه هایی برای قرن چهاردهم هجری ضروری است كه:
اولاً با ضمیری روشن, نیازهای عصر خویش را درك كنند.
ثانیاً با شجاعت عقلی و ادبی از نوع شجاعت شیخ الطایفه دست به كار شوند.
ثالثاً از چهارچوب كتاب و سنت خارج نگردند.)۵۹
بنابراین, برای خارج شدن از عرصه بی خبری و حضور در صحنه زمان, به دست آوردن آگهی های جهانی و پردازش داده های مختلف, رویكرد آرام بخشی است كه در راهیابی به پیشامدهای اجتماعی و رسانایی رسالت دینی, فراروی محققان و اندیشوران اسلامی گشوده است.
امروز به گفته امام خمینی:
(اجتهاد مصطلح در حوزه ها كافی نمی باشد, بلكه یك نفر اگر اعلم در علوم معهود حوزه ها هم باشد, ولی نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد…مجتهد نیست).۶۰
لازمه شناخت مصالح جامعه, بهره گرفتن از دیدگاه های دانشمندان و كار شناسان در حوزه های مورد نظر است.
(موضوع (جمعیت) و (تنظیم جمعیت) و شناخت پدیده های اجتماعی و كشف قوانین تحول و تكامل اجتماعات و مطالعات و بررسی نهادهای اجتماعی را دانشی به نام (جامعه شناسی) بر عهده دارد.)۶۱
(در جامعه, یعنی در زندگانی اجتماعی و شبكه روابط انسانها, با تمام پیچیدگیهایی كه در حیات جامعه, به نظر می رسد, قوانین و نوامیس مسلمی حكم فرما هستند, و امور و پدیده ها و سیر تكامل جامعه از آنها تبعیت می كنند, و…روشن نمودن نظم و ترتیب و همبستگی و روابط درونی و اساسی پدیده ها از میان آن همه به هم ریختگی ها و پیچیدگیهای حركات جامعه و شبكه مناسبات اجتماعی, وظیفه جامعه شناسی است.)۶۲
(زندگی اجتماعی, به سه عامل مهم بستگی دارد: محیط جغرافیایی, جمعیت و تراكم آن, كار و شیوه های تولید. بدین معنی كه حیات اجتماعی بیرون از چهارچوب محیط جغرافیایی و بیرون از طبیعت و بدون استفاده از منابع و ثروتهای طبیعی نمی تواند وجود داشته باشد. همچنین بدون گرد آمدن جمعیتی كم, یا بیش, در خور توجه, تشكیل جامعه امری غیر قابل تصور خواهد بود….
طبیعت و اجتماع, همیشه روابطی با همدیگر داشته و تأثیراتی روی یكدیگر بر جای گذاشته اند و می گذارند;منتها تأثیر طبیعت روی اجتماع غالبا در دوره های بسیار قدیم, بی اندازه گسترده و عمیق بود و انسانها غالباً اسیر طبیعت و نیروهای مهار نشده طبیعی بودند; ولی این تأثیر در پرتو پیشرفت فرهنگها و تكامل اجتماعات مداوم محدود و محدودتر گردیده است.)۶۳
(دانش امروز مسلم می داردانسان با توجه به قوانین عینی حاكم بر حیات اجتماعی و مقتضیات جدید تحول جامعه, تحت شرایط محیط خویش (كه در میان شرایط مزبور, ضرورت اقتصادی عامل اساسی است)تاریخ خود را می سازد.)۶۴
با این وصف, برای گذر از مرحله تئوری پردازیهای ذهنی, تا كشف حكم روشن اسلام, به چهارچوب و به اندازه در آوردن زاد و ولد و جلوگیری از فزونی و سامان دهی خانواده, داده پردازیهای علمی و توجه به دیدگاه های كارشناسان: جامعه شناسی, اقتصادی و سیاسی و توجه به نیاز و بایسته های زمانی و شرایط حاكم بر پدیده ها, ضرورت انكارناپذیری است كه اصرارها و پافشاریهای امام خمینی و شهید مطهری بر آن گزاره را, در بالا آوردیم و اینك باز فرازهای دیگر از سخنان امام, برای روشن شدن فكرها:
(فقیه به كسی اطلاق می شود كه نه فقط عالم به قوانین و آیین دادرسی در اسلام, بلكه عالم به عقاید و قوانین و نظامات و اخلاق باشد; یعنی دین شناس به تمام معنی كلمه باشد.)۶۵
(حوزه ها و روحانیت باید نبض تفكر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست داشته باشند و همواره, چند قدم جلوتر از حوادث, مهیای عكس العمل مناسب باشند.
چه بسا شیوه های رایج اداره امور مردم در سالهای آینده تغییر كند و جوامع بشری, برای حل مشكلات خود به مسائل جدید اسلام نیاز پیدا كند. علمای بزرگوار اسلام, از هم اكنون باید برای این موضوع فكری كنند.)۶۶
روشن است آن گاه كه نظریه پردازیهای حوزوی, بویژه در عصری كه مسائل نوپیدا, یكی پس از دیگری, پا به عرصه وجود می گذارند, بدون موضوع شناسی دقیق و بدون توجه به معیارهای واقعی و بدون مشاوره با خبرگان در آن موضوع انجام پذیرد, احكام صادره از ورود به دایره زندگی و حیات انسانی باز خواهند ماند.
در اساس, مبنای گوناگونی دیدگاه ها در موضوع جلوگیری از رشد زاد و ولد, از آن جا ناشی شده است كه شماری از عالمان و فقیهان, برخلاف روشن گویی دانشمندان جامعه شناسی و اقتصاددانان, خواسته اند با انكار اصل موضوع و پاك كردن صورت مسأله از پاسخ گویی به این نیاز زمان خودداری ورزیده و با تحلیل و تفسیرهای یك بعدی از آیات و روایات و به گونه ذهنی, برداشتهایی یك سویه را در قالب دیدگاه اسلامی در میان بیاورند و از ده ها مشكل و فاجعه مهم اجتماعی كه مسأله زیاد شدن گروه های انسانی, برای حیات انسانی به ارمغان آورده است, تنها به رابطه غذا و جمعیت پرداخته و با دستاویز قرار دادن آمار و ارقام پردازش نشده, مشكل را به طور كامل ساختگی و استعماری جلوه دهند.
به گونه ای كه دیدیم, دیدگاهی با حساب و كتاب دقیق به این نتیجه می رسد كه در تقسیم بندی سطح زمین, با توجه به شمار مردمان و مساحت روی زمین, هر انسانی در ۳۳سال پیش, دارای ۵هكتار از خشكی و ۱۲هكتار از دریا بود كه با كار در روی آن می توانست چندین بار جمعیت كنونی را تغذیه بكند.
صاحبان این دیدگاه و دیدگاه های همانند, زمانی كه در كنار علت و معلول ها, پیوندهای حاكم بر پدیده ها, زمینه های جغرافیایی و طبیعی, زمینه های اجتماعی و سیاسی و… قرار می گیرند با انبوه پرسش‌ها و خرده گیری‌هایی روبه رو می شوند كه پاره ای از آنها از این قرارند:
۱ ) امروز با توجه به دو برابر شدن سكنه كره زمین (نسبت به زمان طرح دیدگاه یاد شده), آیا تقسیم بندی و ارث بری از زمین به نصف كاهش یافته است یا نه؟ و اگر كاهش یافته كه چنین است, آیا با ادامه مسیر كنونی, امكان كم تر شدن آن همچنان می رود یا نه؟ (در ادامه مقاله, شرح بیش تری در این باره خواهد آمد.)
۲ ) در حالی كه برای چرای یك گاو, حدود ۵هكتار و برای چرای یك گوسفند یك هكتار چراگاه مورد نیاز است و شمار آنها, كم و بیش, با نفوس انسانی برابری می كند, آیا برای انسان وارث ۵/۲ هكتار از سطح زمین, كه آن هم آمیخته ای از انواع كویر, كوه, سنگلاخ, زیست گاه حیوانات اهلی و وحشی, جایگاه‌های صنعتی, نظامی و زمین‌های غیر درخور سكنی گزینی در قطب‌های شمالی و جنوبی و… است, اكنون امكان حركتی پیش بینی می شود؟
۳ ) نه تنها طول و عرض جغرافیایی یك ناحیه در زندگی ساكنان آن اثرگذار می افتد, بلكه ارتفاع آن ناحیه نیز در وضع جمعیت بی اثر نیست. خشكیهای كره زمین از لحاظ ارتفاع نسبی تنوع دارند. ارتفاعی كه برای زندگی انسانی (و تولیدات گیاهی و دامی) مناسب است, در ناحیه های استوایی و تبت بین ۱۲۰۰۰ و ۱۵۰۰۰ پاست. در حالی كه تقریباً ارتفاع نیمی از سطح زمین نسبت به سطح دریا از ۱۰۰۰پا در نمی گذرد. به طور كلی باید گفت كه ۶۸درصد جمعیت زمین در ۸درصد زمین‌های مایه ور سیاره ما انبوه شده اند.۶۷
بنابراین,در این روزگار و حتی در آینده نزدیك, آیا امكان زیستمند كردن مناطق كم ارتفاع و مناطق قطبی و استوایی ممكن است یا نه؟
۴) در دیدگاه مخالفان مهار كردن زاد و ولد, حل مشكل جمعیتی با خلق مدینه فاضله, با توسعه فرضی توانایی‌ها در آینده و با گمان بَری‌های دوری نوید داده شده است. حال پرسش این است كه آیا به امید عملی شدن این فرضیه های گمان زده شده, می توان دنیایی را سر در گم نگه داشت و همه روزه گسترش فاجعه و بحران جمعیت را نظاره كرد؟
به بیانی دیگر, آیا در ملاكها و معیارهای احكام, زمان بروز موضوع (حوادث واقعه) مد نظر است, یا آینده ای بسیار مبهم و تاریك با سرهم كردن قضایای شرطیه بسیار و اگر و مگر برای نادیده گرفتن موضوع!
مولانا, چه زیبا می سراید:
یك غریبی خانه می جست از شتاب
گفت: او این را اگر سقفی بُدی
هم عیال تو بیاسودی اگر
ور رسیدی میهمان روزی تورا
كاشكی معمور بودی این سرا
گفت: آری پهلُوی یاران خوش است
و ده ها پرسش و ایراد دیگر كه برای رسیدن به واقعیت موضوع,و كشف حكمِ در پیوسته به آن, علما و فقها را ناگزیر از مشاوره با خبرگان و كارشناسان می كند, كه فردا دیر است.دكتر شریعتی می نویسد:
(هنگامی كه مسأله جمعیت مطرح است و رسالت و مسؤولیت, اگر كسی بگوید زود است, یا متوجه گذشت زمان و حساسیت موضوع نیست و زمان و جهان را نمی شناسد, یا برای فرار و آلوده نشدن و حفظ حیثیت بومی و عامی خویش, دست به توجیه آبرومندانه می زند و گرنه همه چیز دیر است.)۶۸
● قرآن و مسأله جمعیت
روشن است كه قرآن, كتاب جامعه شناسی نیست, تا از آن, موضوع پردازی درباره جمعیت و بیان چگونگی پدیده های اجتماعی را چشم داشت; بلكه كتابی است پنددهنده و یادآورنده كه بیش تر هدف‌های تربیتی, معنوی و اخلاقی را برای اصلاح رفتار و پیوستگی‌های اجتماعی و پیوند مبدأ و معاد, مطرح فرموده, و در لابه لای پنددهی‌ها و یادآوری‌های اجتماعی و معنوی, به فراخور گزاره و سازوار با فهم انسانی, سخن را با پیش زمینه ها و پس زمینه هایی از قصص, مثال‌ها و نظام مندی آفرینش, آذین بسته, تا مایه روشن گری باشد و عبرت بخشد و راه بنماید.
با این وصف, چون مخاطب قرآن, انسان و جامعه است و آیاتش نیز در آن تبلور می یابد, چنانچه قرآن را برنهنده علم جامعه شناسی و تاریخ بدانیم, سخنی به گزاف نگفته ایم و اگر در داوری نظریه های جمعیتی, آیاتی را دربردارنده آن بیابیم, باز هیچ به خطا نرفته ایم; زیرا در تكلیف یابی گزاره ها و رویدادهای مهم زندگی بشر; قرآن پیام دارد و روشن گر است:
(ونزّلنا علیك القرآن تبیاناً لكلّ شیء.)۶۹
ما قرآن را كه روشن گر هر چیزی است بر تو فرو فرستادیم.
در جاودانگی این كتاب وحی همین بس كه احكام و پیامهای آن در قالب زمان و مكان خاصی نمی گنجد. قرآن برای هر عصری, كلامی و سازوار با فهم و اندیشه هر نسلی, پیامی دارد. گسترش و ترقی دانشهای گوناگون, به هیچ روی, توانایی رویارویی با دلیلها و برهانهای آن را نداشته و ندارد.
از این روی, امام رضا(ع) می فرماید:
(…فهو فی كل زمان جدید, وعند كل قوم غض الی یوم القیامهٔ.)۷۰
قرآن در هر عصری, جدید و تا پایان روزگار, پیش هر نسلی تازه و شاداب است.
ـ و ابن عباس, شاگرد هوشمند مكتب علی(ع) می گوید:
(القرآن یفسره الزمان.)۷۱ قرآن را زمان تفسیر می كند.
براساس همین تفسیرگویی زمانه از قرآن است كه علما گاهی در كتابهای خود بابی را با عنوان: (ان كل واقعهٔ تحتاج الیها الامه لها حكم شرعی) باز كرده و بدان پرداخته اند.۷۲
و حضرت امام علی(ع) چنین فرموده است:
(فی القرآن نبأ ماقبلكم وخبر مابعدكم وحكم مابینكم.)۷۳
در قرآن خبر پیشینیان و آیندگان و حكم مسائل مورد احتیاج شما وجود دارد.
امروزه, رشد زاد و ولد و بسیاری مردمان, فاجعه آمیزترین و خطرناك ترین حادثه و مسأله گریبان گیر جامعه ماست كه حیات بشری و نظام اجتماعی را مورد تهدید جدی قرار داده است.
علمای اسلامی در واكنش به این موضوع مهم, با استفاده از آیات و روایات دیدگاه های گوناگون و ناسانی را ابراز داشته اند كه ابتدا دیدگاه هایی كه از قرآن سرچشمه می گیرد, به بوته نقد و بررسی می نهیم:
▪ دلیلهای مخالفان سازمان دهی زاد و ولد
۱ ) حكمت و فلسفه ازدواج, پدیدآوری و ادامه نسل است.
مخالفان جلوگیری از زاد و ولد و بسیار شدن نسل, می گویند: هدف تكوینی ازدواج, دوام نوع و ماندگاری نسل است و در اساس, از فلسفه های مهم روا شمردن اسلام ازدواج با یك, یا چهار زن, و روا شمردن ازدواجهای موقت, همان زاد و ولد و افزون كردن نسل است. بنابراین, كسانی كه, به هر دلیلی, از فرزندداری جلوگیری می كنند با این قانون و سنت الهی درستیزند:
۱ـ۱) (وانكحوا الایامی منكم والصالحین من عبادكم وامائكم ان یكونوا فقراء یغنهم الله من فضله والله واسع علیم).۷۴
بی جفتان تان را و بردگان و كنیزان شایسته تان را همسر دهید. اگر تهی دست باشند, خداوند از فزونی خویش, بی نیازشان كند. خداوند, گشایش بخش و داناست.
۲ـ۱) (…فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثنی وثلاث ورباع فان خفتم الا تعدلوا فواحدهٔ او ما ملكت ایمانكم ذلك ادنی الاّ تعولوا.)۷۵
از زنان ـ چندان كه شما را نیكوست ـ به زنی گیرید: دو دو, سه سه, چار چار. اگر بترسید داد نكنید; پس یكی, یا كنیزانی كه به دست آوردید.
۳ـ۱) (نساؤكم حرث لكم فأتوا حرثكم انی شئتم…)۷۶
زنان شما كشتزار شمایند, به كشتزار خویش آیید, از هرجا كه خواهید.
۴ـ۱) (والله جعل لكم من انفسكم ازواجاً وجعل لكم من ازواجكم بنین وحفدهٔ).۷۷
خداوند هم از خودتان, برای تان جفتهایی نهاده و از جفتهاتان, شما را فرزندانی و نوادگانی داده.
۵ ـ۱) (فما استمعتم به منهن فآتوهن اجورهن فریضهٔ…)۷۸
آن چه از ایشان بدان بهره برده اید, مزدشان را چون كابینی بایسته به ایشان بدهید.
۶ ـ۱) (یا ایها الناس اتقوا ربكم الذی خلقكم من نفس واحدهٔ وخلق منها زوجها و بثّ منهما رجالاً ونساء…)۷۹
ای مردم, پروا كنید از پروردگارتان, كه شما را از یك تن آفرید و جفت اش را از آن پدید كرد و از آن دو, مردان و زنان بسیار بپراكند.
▪ پاسخ:
بله, این كه می گویند: حكمت آفرینش از تعبیه غریزه جنسی در وجود آدمی و ازدواج بین زن و مرد, همانا پایندگی و ماندگاری نسل بشری است, بسیار روشن و جای هیچ گونه تردید و مناقشه ای نیست. آنچه ابهام آمیز می نماید این است كه چرا در دیدگاه آنان, نظریه جلوگیری از فزونی ناقانون مند نسل, با اصل ازدواج و تولید نسل, یكسان و موازی مطرح گردیده است؟ در حالی كه بین آن دو, ناسازگاری دیده نمی شود. به هر حال, در پاسخ به مستندهای آنان نكته های زیر را یادآور می شویم:
۱ ) فلسفه ازدواج, بسیاری فرزند نیست: قرآن, در آیات یاد شده, با تأكید بر اصل ازدواج, تنها به ساختار وجودی زنان كه آمادگی آنان است برای زه و زاد, اشاره كرده, و در این كه باید فرزند داشته باشند و شمار آنها, از ظاهر آیات, چیزی به دست نمی آید. مگر در جمله پایانی آیه سوم سوره نساء كه درباره شمار همسران است: (ذلك ادنی الا تعولوا)
یعنی برابر تفسیر شماری از مفسران۸۰: داشتن یك زن, برای پیشگیری از بسیار فرزندان, مناسب تر است.
صاحب جواهر, می نویسد:
(یافتن فرزند, علت مستحب بودن امر به ازدواج نیست, تا حكم دایرمدار آن باشد, بلكه حكمت آن است, و نگهداشت همیشگی آن لزومی ندارد.)۸۱
۲ ) جلوگیری از به دنیا آمدن فرزند, دست اندازی و داخل شدن در كار خدا و قانون طبیعت است:
پاسخ چنین برداشتی از قرآن و معارف عالیه اسلام را شهید مطهری چنین بیان می كند:
(…می گویند: دخالت كردن افراد بشر در این كار, دخالت كردن در كار خداست. مرگ و میر و زاد و ولد كار خداست و كسی حق ندارد در كار خدا مداخله بكند, كسی حق ندارد مثلاً با قرصهای ضد آبستنی جلوی تولید نسل را بگیرد….
پایه این فكر از نظر اسلام غلط است. كار خداست یعنی چه؟ البته همه چیز كار خداست و ما هم بنده خدا هستیم. مگر گیاه ها كه از زمین می رویند به اذن و اجازه خدا نمی رویند؟ مگر شما, فرضاً, كشاورز هستید و امسال این قسمت زمین را كشت و كار می كنید و سال دیگر, قسمت دیگر را, امسال گندم و سال دیگر جو می كارید, و سال بعد چغندر, در كار خدا مداخله كرده اید كه امسال این زمین را می كارید و سال بعد آن زمین را می كارید, و یا در نوع بذر به دلخواه خودتان رفتار می كنید؟ كار خدا این است كه جهانی به این عظمت آفریده است و آن را با قوانین محكم و لایزال خود به گردش درآورده است. محال است كه بشر بتواند در كار خدا مداخله كند; یعنی آفریننده و گرداننده جهان بشود. بشر و فكر و اراده و نبوغ و ابتكار بشر همه جزئی از جهان و نظام الهی است. هر كاری كه بشر می كند, در حقیقت, قضا و قدر الهی را اجرا می كند. جهان و قوانین جهان, همه متساویاً مخلوق خدا است, ما هم بنده خدا هستیم, ما و اراده ما و قدرت ما و نیروی ما و همه چیز ما را خدا خلق كرده است. دست ما هم دست خداست, در كار خدا مداخله كردن معنی ندارد; یعنی كاری كه برخلاف قضا و قدر الهی و برخلاف علم ازلی الهی باشد در دنیا واقع نمی شود.)۸۲
همان طور, طبیعت زلزله و طبیعت سیل بنیان كنی است; اما مقاوم سازی ساختمانها, جهت رویاروی با ویران گری, زلزله, و سدبندی و ساختن سیل گیرها برای جلوگیری از ویران گری و بنیان كنی سیل, و صدها برنامه ریزی دفاعی و سنگربندیها برای رویاروی با آفات و بلاهای ارضی و سماوی, نه تنها دخالت در كار خدا نیست, بلكه دستور و فكر خدایی است; زیرا كه خداوند آن را در فطرت گوناگون آفریده ها, از جمله انسان, به ودیعت نهاده است.۸۳ علماء دینی با توجه به وجود چنین ویژگی در ذات انسانی از آن به مسأله (دفع ضرر محتمل) تعبیر كرده اند.
جالب این كه شماری برخلاف اعتقاد به این مسأله و شرح این كه (احكام اسلامی دفعی است نه رفعی) یعنی نمی گذارد خطر وارد گردد; نه این كه پس از ورود خطر درصدد رفع و برداشتن آن برآید, در مسأله جمعیت, آزادی بی حد و مرز زاد ولد را سفارش می كند, اما بر عهده حكومت اسلامی می داند كه اگر زیانی داشت, جلوی زیان را بگیرد. باید بدون اجرای سیاست مهار زاد و ولد, برابر با افزایش زاد و ولد, امكان یابی و برنامه ریزی كند.۸۴
۳ ) بسیاری فرزندان, مایه قدرت و اقتدار: برخلاف صاحب نظرانی كه پسندیده بودن زیادی فرزند را از آیات قرآنی استنباط كرده و بسیاری مردمان یك سرزمین را عامل پیروزی در صحنه های سیاسی و نظامی و اقتصادی قلمداد كرده اند, ما در كاوش قرآنی خود, نه تنها به چنین نتیجه ای دست نیافتیم, بلكه, برعكس, آنچه به آن دست یافتیم نكوهشِ داشتن فرزند بسیار بود:
۱ـ۳ ) (كالذین من قبلكم كانوا اشدَّ منكم قوهًٔ واكثر اموالاً واولاداً… اولئك حبطت اعمالهم فی الدنیا والآخرهٔ).۸۵
مانند آن كسان كه پیش از شما بوده اند كه به نیرو از شما سخت تر و به خواسته و فرزند فزون تر… كارشان در این زندگی و زندگی پسین, تباه شده است.
۲ـ۳) (و قالوا نحن اكثر اموالاً و اولاداً و ما نحن بمعذّبین.)۸۶
و گفتند: ما به خواسته و فرزند بیش تریم و ما عذاب شونده نئیم.
ظاهر آیات و سیاق ورود آنها, بیان گر آن است كه قرآن مجید, تنها داشتن بنیه اقتصادی و كسان را عامل اقتدار و پیروزی در جبهه های اقتصادی, نظامی و فرهنگی, نمی داند و چه بسا, آنها را عامل شكست و خسران اجتماعی می شناساند. آیات دیگری هم كه درباره این موضوع در قرآن آمده است, دلیل روشنی بر ادعای مطرح شده است كه برای روشن گری بیش تر, پاره ای از آنها را یادآور می شویم:
(یا ایها الذین آمنوا انّ من ازواجكم واولادكم عدواً لكم فاحذروهم.)۸۷
ای كسانی كه گرویده اید, شماری از زنان و فرزندان تان, دشمن شمایند, از آنان بپرهیزید.
(انما اموالكم واولادكم فتنه.)۸۸
همانا خواسته ها و فرزندان تان, آزمونی بیش نیند.
(فلا تعجبك اموالهم ولا اولادهم انما یرید الله لیعذبهم بها فی الحیوهٔ الدنیا.)۸۹
خواسته ها و فرزندان شان, تو را به شگفت نبرد. خدا جز این نخواهد كه در جهان فرودین بیازاردشان.
(وما اموالكم ولا اولادكم بالتی تقربكم عندنا زلفی.)۹۰
خواسته ها و فرزندان تان چیزی نیست كه شما را به جایگاه, نزد ما نزدیك دارد.
(كم من فئهٔ قلیلهٔ غلبت فئهٔ كثیرهٔ باذن الله, والله مع الصابرین.)۹۱
بسا گروهی اندك كه بر گروهی بسیار, به فرمان خدا چیره می شود. خداوند با شكیبایان است.
در بررسی آیات و حتی روایاتی كه پس از این به آنها خواهیم پرداخت, به این نتیجه می رسیم كه قرآن كریم, نه تنها دعوتی به افزایش شمار فرزندان ندارد, بلكه به هیچ روی, ستایشی هم از آن نكرده است. آنچه از تفاخر و پشتگرمی به فرزندان, در آن دیده می شود, سخن جاهلانه گروه های غیر توحیدی است كه به عنوان نفی چنین دیدگاه هایی و فرهنگ سازی توحیدی, در آیات الهی بازتاب یافته است.
۴ ) زمین گنجایش و درخور تغذیه آفریدگان عالم را هرچند كه به ارقام نجومی هم برسد, دارد: مخالفان با سامان دهی خانواده و مهار فزونی ناقانون مند زاد و ولد, برای ثابت كردن این مدعا, به آیات زیر استناد می كنند:
۱ـ۴ ) (الم نجعل الارض كفاتا. احیاءً وامواتاً.)۹۲
آیا زمین را فراگیر نساختیم؟ مر زندگان را, و مر مردگان را.
۲ـ۴ ) (وما من دابهٔ فی الارض الاّ علی الله رزقها.)۹۳
هیچ جنبنده ای در روی زمین نیست, جز این كه روزی اش بر خداست.
۳ـ۴ ) (وفی السماء رزقكم وما توعدون.)۹۴
روزی تان و آن چه وعده تان دهند در آسمان است.
۴ـ۴ ) (انّ الله هو الرزاق ذوالقوهٔ المتین.)۹۵
همانا خداوند روزی ده توانا و نیرومند است.
۵ ـ۴ ) (…ومن یتق الله یجعل له مخرجاً ویرزقه من حیث لایحتسب.)۹۶
…هركه پروای خدا كند, خداوند برای او راه برون رفتنی نهد. و از جایی كه گمان نَبَرَد, روزی اش دهد.
شیخ سعدی در برداشتِ زمانی خود از آیات چنین می سراید:
یكی طفل دندان برآورده بود
كه من نان و برگ از كجا آرمش
چو بیچاره گفت این سخن نزد جفت
مخور هول ابلیس تا جان دهدـ پاسخ:
زمین دارای پهنا و درازای روشنی است. كه در بخشهای پیشین مقال, بدان پرداختیم و نیازی به بازگو كردن نیست; اما تنها از باب تأكید و روشن گری بیش تر به صاحب نظرانی كه برخلاف جهش ۵/۱ میلیارد ساكن زمین در قرن پیشین به ۶میلیارد ساكن در قرن كنونی, هنوز نسبت به افزایش روزافزون ساكنان زمین و نسبت به ناگنجایی زمین در برابر روند نرخ رشد كنونی ساكنان زمین تردید دارند, محاسبه ها و حسابرسیهای زیر را می آوریم:
(ارلیش) در دهه ۱۹۶۰ [در حالی كه رشد زاد و ولد و ساكنان زمین خیلی پایین تر از امروز بود] محاسبه كرد كه اگر نرخ رشد جمعیت [همچنان} ادامه پیدا كند, ۹۰۰ سال دیگر [كه به طور كلی دوره ای طولانی در تاریخ جهان نیست] ۶۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ [۶۰میلیون میلیارد] نفر بر روی زمین حضور خواهند داشت, تقریباً در هر مترمربع سطح كره زمین, اعم از دریا و خشكی, یكصد نفر حضور خواهند داشت.
ییك فیزیكدان به نام (فرملین) محاسبه كرده است كه برای مسكن دادن به چنین جمعیتی, نیاز به ساختمانی ۲۰۰۰ طبقه است كه سراسر سطح كره زمین را بپوشاند. حتی در چنین ساختمان شگفت انگیزی, تنها دو تا سه متر فضا برای هر نفر موجود خواهد بود.)۹۸
آمادگی و شایستگی زمین برای خورانش و خوراندن آفریده ها, اندازه دارد و آن هم, كم. و قانون روزی رسانی خداوند متعال برای آفریدگان, در همان حد و مرز سازوار با تواناییهای طبیعی جواب می دهد, نه بیش از آن.
باید توجه داشت:
(از مجموع ۱۳۵۰۰ میلیون هكتار مساحت خشكیهای كره زمین, به اندازه ۴۷۰۰ میلیون هكتار قابل كشاورزی است و از این مقدار سالانه حدود ۱۴۰۰ میلیون هكتار زیر كشت محصولات زراعی قرار می گیرد كه شامل ۲۳۰ میلیون هكتار اراضی دیم است. ۳۳۰۰ میلیون هكتار دیگر هم, اغلب به صورت مراتع فصلی و دایمی مورد استفاده قرار می گیرد كه تبدیل آنها به اراضی كشاورزی, یا غیر اقتصادی است و یا به فرسایش آبی, بادی و كاهش كیفیت خاك منجر می شود. بنابراین, تمركز تولید محصولات كشاورزی جهان به همان ۱۴۰۰ میلیون هكتار اراضی زراعی سالانه محدود می شود و به لحاظ همین محدودیت, افزایش جمعیت به كوچك تر شدن واحد سرانه زمین و كاهش بازدهی آن منجر می شود.)۹۹
بنابراین, می توان گفت, هرچند خداوند, زمین را مركز اجتماع انسانها قرار داده و برای آنان محل سكونت و روزی پیش بینی كرده است; اما به طوری كه در پیش از این نیز شرح دادیم, یك سویه نگری به آیات قرآنی, سرانجام بدان جا ختم می شود كه در روزگاری, آیات الهی, ناسازگار با واقعیتهای زمانه جلوه كند و مانایی آن نیز در دگردیسیهای اجتماعی و علمی مورد تردید واقع شود و در نتیجه, به انزوای بیش تر قرآن در جامعه های انسانی و اسلامی بینجامد. در حالی كه رسول اكرم می فرماید: (القرآن لیصدق بعضه بعضاً.)۱۰۰
یا: (القرآن یفسر بعضه بعضاً.)۱۰۱
و علامه طباطبایی, در مقدمه تفسیر المیزان, آن جا كه سرچشمه اختلاف مفسران را یادآور می شود, می نویسد:
(…تمام اختلافات در مصادیق و مواردی است كه مضمون آیات بر آنها تطبیق می گردد… پس باید به این نكته توجه داشته باشیم كه آنچه در صدق یك نقطه معتبر است, همان نتیجه و فایده مخصوص آن است, ولی متأسفانه اُنس و عادتها به یك یا چند مصداق خاص, ما را از این حقیقت دور می سازد و همین امور باعث شده كه عده ای… جمود خاصی بر الفاظ كنند, گرچه باید این را جمود بر عادت نام گذارد, نه جمود بر لفظ! [باید] قرآن را با قرآن تفسیر كنیم و توضیح آیه را به وسیله تدبر و دقت (كه قرآن به آن دستور داده) از آیه دیگر بخواهیم و مصادیق را به وسیله خواصی كه خود آیات به دست می دهند بشناسیم… چگونه ممكن است قرآن مایه هدایت و میزان سنجش خوب و بد و وسیله روشنی برای عالمیان باشد, ولی در موضوع فهم خود آیات قرآن كه جهانیان احتیاج شدید به آن دارند, آنها را مستغنی نسازد؟)۱۰۲
در اساس, سازواره قرآنی بر چنین اصلی استوار است كه آیات در كنار همدیگر و در فرایندی هماهنگ و پیوسته, گزاره های دینی را تعریف می كند و معنی می بخشد. در ژرفای قرآنی و در قانون فرهنگ وحی, علم گریزی و جامعه ستیزی محلی از اعراب ندارد. این است كه هیچ گاه كلام الهی را ناسازگار با بود و هست و واقعیتهای زمانه نخواهیم یافت, مگر این كه آیات را ناتمام بنگریم و با همان بافت سنتی و كلیشه ای, خود را به قرآن عرضه بداریم:
ـ پاسخهای قرآنی:
با توجه به اصول زیر, قرآن كریم, دلیلهای قرآنی مخالفان را مردود می شمارد:
۱ ) اصل اندازه دار بودن پدیده ها
۱ـ۱ ) (وانّا كل شیء خلقناه بقدر.)۱۰۳
ما هر چیزی را به اندازه آفریدیم.
۲ـ۱) (وكل شیء عنده بمقدار.)۱۰۴
هر چیزی در نزد او به اندازه است.
۳ـ۱ ) (قد جعل الله لكلّ شیء قدرا.)۱۰۵
خداوند برای هر چیزی اندازه ای قرار داده.
۴ـ۱ ) (وان من شیء الاّ عندنا خزائنه وما ننزّله الاّ بقدر معلوم.)۱۰۶
هیچ چیز نیست جز آن كه انباشته های آن نزد ماست و ما جز به اندازه دانسته فرو نفرستیم اش.
۵ ـ۱ ) (وقدر فیها اقواتها فی اربعهٔ ایام سواء للسائلین.).۱۰۷
روزیهای آن را به اندازه نهاده است, به چهار روز, یك سان برای خواهندگان.
۶ ـ۱ ) ( الذی خلق فسوی والذی قدّر فهدی.)۱۰۸
آن كه بیافرید و بیاراست و آن كه اندازه نهاد و راه نمود.
و آیات بسیاری كه جملگی حاكی از وجود حد و مرز و حساب و كتابی در آفریده های خداوندی است كه براساس خواست الهی و نظام مندی جهان هستی, از آن حدود و اندازه فراتر نمی روند و درنمی گذرند.
علامه طباطبایی, در تفسیر واژه (قدر) می نویسد:
(خداوند از برای هر چیزی قدر و اندازه ای قرار داده است. و بدیهی است, قدر هر حادثه ای از حوادث, همان اندازه وجودی اوست كه به واسطه علل و شرایط وجود او تعیّن پیدا می كند, چنانكه انسان در خصوصیات دید و شنید و رفت و آمد و كار و كوشش و تغذیه و هضم و غیره, محدود با حدود و اندازه هایی است كه غیر آنها برایش میسر نیست. حال همه موجودات ما از همین قرار است. و هر موجودی در فعالیت وجودی خود محدود و محكوم یك اندازه ای بوده, و محدودیتش نیز در اثر محدودیت داخلی و خارجی او و به عبارت دیگر علل و اسباب پیدایش افعال و آثار او می باشد.)۱۰۹
تفسیر نمونه, در شرح آیات یاد شده چنین نتیجه گیری می كند.
(این درس را می توانیم بیاموزیم كه جامعه انسانیت كه جزئی از مجموعه نظام هستی است, اگر بخواهیم سالم زندگی كند باید این اصل: (كل شیء عنده بمقدار) بر سراسر آن حكومت داشته باشد, از هر گونه افراط و تفریط و كارهایی كه حساب و كتاب در آن نیست بپرهیزد, و در تمام نهادهای اجتماعی حساب و كتاب را حاكم سازد.)۱۱۰
ارسطو, در این زمینه می گوید:
(به حكم تجربه, دشوار و حتی محال است كه بتوان كشور پرجمعیت را خوب اداره كرد. هیچ یك از كشورهایی كه در سیاست و تدبیر سرآمد دیگرانند جمعیت بیرون از اندازه ندارند. در این جا خرد نیز با تجربه سازگاراست. زیرا قانون; یعنی نظم و قانون خوب, آفریننده نظم استوار است; اما نظم را نمی توان میان گروه بی شماری از مردم بر پای داشت. فقط نیروی پروردگار كه سراسر جهان را از موهبت نظم بهره مند كرده است بر این كار تواناست… اندازه یك كشور مانند اندازه چیزهای دیگر, مانند گیاهان و جانوران و افزارها, حدی دارد…)۱۱۱
۲ ) اصل پرهیز از اسراف
انسان در استفاده از تواناییها و نعمتهای طبیعی, غریزه ها و نواختهای الهی, وظیفه دارد و باید از اندازه درنگذرد: (كلوا واشربوا ولاتسرفوا)
زیرا مازاد بر نیاز و مازاد بر گنجاییهای شخصی و اجتماعی در هر موردی زیان آفرین است و از سوی آفریننده هستی نیز, نكوهش شده است: (انه لایحب المسرفین.)۱۱۲
زیاده روی در هر چیزی, نه تنها ناپسند و نارواست, بلكه استفاده در حد اندازه گنجاییها هم در قالب اسراف تعریف می شود. اسراف در كلام امام علی(ع) عبارت است از: (مافوق الكفاف اسراف.)۱۱۳
آنچه بیش از بسندگی باشد, اسراف است.
بنابراین, بهره برداری خارج از میانه روی و بسندگی در خوردن, آشامیدن, پوشیدن, آمیزش كردن و… در كلام امام صادق(ع) حرام۱۱۴ و در كلام وحیانی, فسادانگیزی در روی زمین بوده و اسراف كاران, تباهی آفرینان در روی زمین: (لاتطیعوا امر المسرفین الذین یفسدون فی الارض ولایصلحون.)۱۱۵
فرمان فزون كاران را مبرید. آنان كه در زمین تباهی كنند و راست نیارند.
حال كه سامانه اسلام و طبیعت, بر اصل حفظ اندازه ها و پرهیز از اسراف استوار است, آیا كدام رواشمارنده عقلی و شرعی, نگهداشت آن را در زاد و ولد, كه پیامدها, فسادها و تباهی آفرینیهای آن, دامن گیر جامعه های انسانی, بویژه جمهوری اسلامی ایران شده است, جدا می كند و نادیده می انگارد؟
۳ ) اصل آینده نگری در مورد فرزندان و دیگر امور زندگی
۱ـ ۳ ) (ولیَخشَ الذین لو تركوا من خلفهم ذُریّهٔ ضِعافاً خافوا علیهم فلیتّقوا اللّه ولیقولوا قولاً سدیداً.)۱۱۶
و باید بترسند آنان كه اگر پس از خود, فرزندانی ناتوان بر جای نهند, بر آنان بیمناكند. باید پروا كنند و سخنی استوار گویند.
آیه شریفه در باره ارث یتیمان است. بیم و هشدار به كسانی كه دست می یازند به ارث كودكان پدر مرده. آیه هشدار می دهد به انسانها كه پروا پیشه كنند و به كودكان یتیم مهر ورزند و به دارایی آنان دست نبرند و حقوق آنان را پایمال نكنند. كه اگر این رویه را پیش بگیرند, بر سر فرزندان و یتیمان ناتوان آنان نیز همین بلا و گرفتاری خواهد آمد۱۱۷ و گریبان آنان را كركسهای حرام خوار خواهند گرفت و مال شان را یغما خواهند برد.
شاید از این آیه بشود استفاده كرد كه باید برای آینده فرزندان خود, با رفتار استوار و دقیق و هدف مند, كاخ سعادت را پی ریخت و نگذاشت آینده ای سیاه و مرداب گون داشته باشند.
از جمله بی برنامگیهایی كه آینده فرزندان را خراب می كند و فراروی آنان باتلاق تباهی را می آفریند و فقر و فاقه را برای آنان رقم می زند, رشد ناقانون مند و ناترازمندِ زاد و ولدهاست. باید زاد و ولد, به گونه ای سامان یابد كه مساحت, آب, هوا و زمین كشور بتواند پاسخ گو باشد و رفاه تك تك كسانی را كه چشم به گیتی می گشایند, برآورد.
۲ـ۳ ) (ولتنظر نفس ما قدّمت لغد.)۱۱۸
هركس باید بنگرد, كه برای فردای خویش چه پیش داشته است.
۳ـ۳ ) (ولا تجعل یدك مغلولهٔ الی عنقك ولاتبسطها كلّ البسط فتقعد ملوما محسورا.)۱۱۹
دست خود را به گردنت بسته مَنِه و چندان گشاده مدار, تا نكوهیده و درمانده نشینی.
پیش بینی آینده و سامان دهی برنامه های سازوار با تواناییهای موجود, از اصول فطری و حیاتی بشری است كه به توشیح عقل و شرع نیز رسیده و به مناسبتهای گوناگون در آیه هایی از قرآن شریف و فرازهایی از سخنان معصومان, بدانها سفارش و تأكید شده است.
۴ ) اصل نفی عسر و حرج
۱ـ۴ ) (یرید الله بكم الیسر ولا یرید بكم العسر.)۱۲۰
خداوند برای تان آسانی خواهد, نه دشواری.
۲ـ۴) (ما یرید الله لیجعل علیكم من حرج.)۱۲۱
خداوند نمی خواهد در تنگناتان نهد.
۳ـ۴) (وما جعل علیكم فی الدین من حرج.)۱۲۲
و در دین بر شما تنگنایی ننهاده.
در قاموس فرهنگ اسلام, احكام تكلیفی, همواره, بر آسانی استوار بوده و به طور كلی از سخت گیریهای بی مورد در آن اثری یافت نمی شود. برابر تشریع قرآنی, فرمانهایی كه با حال جسمی, روحی, زمانی و مكانی مكلف, سازگاری نداشته باشد, یا كنار زده می شود و از عهده مكلف خارج می گردد و یا به پایین ترین حدّ خود فرود می آید.
امروزه, با توجه به ویژگیهای اقتصادی, اجتماعی, سیاسی و فرهنگی حاكم بر جهان و دشواریهای ویژه زندگانی, تربیتی, بهداشتی و محیط زیستی و… بسیاری فرزند, افزون بر پدر و مادر و محیط خانواده, بر كل جامعه: دولت و ملت, آسب می زند و دشواریهای بسیاری را پدید می آورد كه جز به وابستگی و به بن بست كشاندن برنامه ها و سیاست گذاری ملی و منطقه ای, نتیجه ای برای كشور به بار نخواهد آورد. این, بزرگ ترین عسر و حرجی است كه نظام ما را تهدید می كند. سامان دهی زاد و ولد, از چشم انداز روایات
در مروری به آیات قرآنی, دریافتیم كه خداوند متعال, نه تنها شوق انگیز بندگان خود برای داشتن فرزندان بسیار نبوده و برتری به دارندگان فرزندان بسیار نمی دهد, بلكه نازندگان به فرزندان بسیار را سرزنش كرده است.۱ ) ازدواج با زنان زایا
از جمله لذتها و دلخوشی های فطری زندگی انسانی, پس از مرحله ازدواج, نعمت فرزند است كه همه زوجها, حتی پدر و مادر آنان, در آرزوی آن به سر می برند و امید می برند كه هرچه زودتر, زندگی فرزندان شان به چشم گشودن كودكی به گیتی, فروزان تر شود. این قضیه از آنچنان جایگاه و اهمیتی برخوردار است كه همواره پایندگی و شیرینی زندگی مشترك, بستگی به آبستنی و زایمان زنان, پس از ازدواج دارد. در غیر این صورت, چه بسا كه به جدایی زن و مرد می انجامد.
با توجه به این خواست فطری و بستگی پایندگی و ماندگاری زندگانی مشترك به آن, پیشوایان شریعت اسلام, در آموزه های خود, زنان زایا را بهترین زنان می دانند; همانان كه سبب زایندگی زندگی و پایندگی نسل بشرند.
بچه آوری زنان, همواره از بروز بدترین و نفرت انگیزترین حلال ها, كه همانا طلاق است و از هم پاشیدگی خانواده ها پیش گیری می كند.
بر این اساس است كه پیامبر خدا(ص) می فرماید:
۱ـ۱) (خیر نسائكم الولود الودود العفیفه…)۱۲۳
بهترین زنان شما آنانند كه بچه آور و مهربان و پاكدامن هستند.
۲ـ۱) (تناكحوا وتناسلوا تكثروا فانی اباهی بكم الامم یوم القیامهٔ ولو بالسقط.)۱۲۴
ازدواج كنید تا نسل شما فزونی گیرد, همانا من در روز قیامت حتی به فرزندان سقط شده شما به دیگر امتها می نازم.
۳ـ۱) (تزوّجوا بكراً ولوداً ولاتزوّجوا حسناء جمیلهٔ عاقراً فانّی اُباهی بكم الامم یوم القیامهٔ.)۱۲۵
با دوشیزه بچه زا ازدواج كنید. و با زن زیباروی نازا ازدواج نكنید; زیرا من در قیامت با بسیاری شما به امتهای دیگر افتخار می كنم.
این حدیث, برخلاف راویان ثقه در سلسله روایی آن, از جهت متن (مدلّس) است. زیرا سفارش به ازدواج با دختران زایا, در حالی كه شناسایی چنین دخترانی با وجود ترقی و گستردگی شگفت انگیز علم پزشكی,در روزگار ما, تاكنون, ناممكن بوده است.
به هر حال, گیریم كه شناسایی دختران زایا ممكن باشد, با استدلال ما ناسازگاری ندارد. به طور كلی فرزندخواهی و فرزندداری در طبیعت ازدواج نهفته و خواسته فطری بشر است.
روایتهای یاد شده و دیگر روایتها, كه در این معنی از معصومان وارد شده, آن گونه كه در بخش قرآنی هم یادآور شدیم, بیش تر تأكید بر بسیاری و پایندگی نسل دارند; چیزی كه بین مخالفان و موافقان نظریه قانون مند كردن زاد و ولد, اختلاف نظری وجود ندارد. گفت وگو در این است كه آیا فرزندخواهی حد و مرزی می شناسد یا نه؟ و اگر نه, با تنگناهای موجود طبیعی و اجتماعی چگونه سازگاری دارد؟
در بررسی آیات قرآنی, به این نتیجه رسیدیم كه جهان, جهان اندازه هاست. خداوند متعال, تمام پدیده های روی زمین را به اندازه و با حد و مرز, برای استفاده خردمندانه, با برنامه و به دور از اسراف و تبذیر بشری آفریده است و در هیچ آیه ای از آیات قرآنی, نه دلیل و دستوری درباره زاد و ولد بسیار دیده می شود و نه از خوشایندی آن سخنی به میان آمده است. درباره روایات هم, اگر روی درستی آنها, ویژگیها و زمینه های زمان صدور, توجه شود, از این نظر, ناسازگاری دیده نخواهد شد.
(در شرایط كنونی كه كمیتها نقش خویش را به كیفیتها داده است, گسترش دامنه جمعیت, اگر هماهنگ با رشد تولید و امكانات زندگی نباشد, گذشته از این كه مایه رشد و عزت نیست, عامل عمده و مهمی در عقب راندن جامعه و افزایش فقر و محرومیت, تشدید نیاز به كفار و ضعف مسلمانان و موقعیت اسلام به شمار می رود.
پیامبر گرامی اسلام(ص) با توصیه به تكثیر اولاد, در رشد جمعیت مسلمانان صدر اسلام, عظمت و سیادت آنان را جست وجو می كرد, ولی چنانچه در عصر و شرایط دیگری زیادی جمعیت و سطح بالای آن, به جای این كه مایه قدرت و پیشرفت باشد, زاینده فقر و عقب ماندگی شود و به جای این كه عظمت و بزرگی بیافریند, مستلزم ذلت و حقارت باشد, آیا باز هم مطلوب خواهد بود؟
ممكن است گفته شود: از این روایات استفاده می شود كه افزایش جمعیت, خود به خود, امری مطلوب است, چرا كه می فرماید: من در قیامت به جمعیت زیاد شما مباهات می كنم.
پاسخ این است كه: اگر افزایش جمعیت, امری مطلوب است, آیا عظمت, استقلال و غنای مسلمانها مطلوب نیست؟ آیا در مقام تزاحم, كدام یك مقدم است؟)۱۲۶
همچنین در بازكاوی این حدیث شریف, پرسش دیگر به ذهن می آید و آن این كه, آیا نازیدن پیامبر خدا در روز قیامت, دربرگیرنده یزید و یزیدیان, مفسدان و منافقان, اشرار, بی دینان, مسلمانان شناسنامه ای, معتادان و جاهلان و… كه به هر عنوانی به جامعه اسلامی بستگی دارند و مسلمان زاده خوانده می شوند, خواهد بود, یا نه؟
اگر چنین برداشتی از این روایات داشته باشیم, آیا در حق پیامبر خدا, دروغ نگفته و جفا نكرده ایم؟ در حالی كه سالم سازی محیط اجتماعی رشد گروه صالحان و تربیت درست و ترازمند فرزندان, بیش ترین دغدغه فكری و هدف رسالتی پیامبر خدا(ص) بوده است, تا جایی كه سینه اش لبالب از اندوه می شده, اندوه كشنده و تباه كننده.۱۲۷چنین دغدغه و رسالتی است كه همواره حضرتش و ائمه اطهار(ع) نسبت به پرهیز از آمیزش با زنان غیر حلال۱۲۸, آمیزش در روزهای حیض۱۲۹, فرزندخواهی از زنان مجنون۱۳۰, عقب مانده ذهنی۱۳۱, بی شرم و فحاش۱۳۲,دارای بیماریهای خاص, و نگهداشت ساعتها و زمانهای همبستری را سفارش و تأكید می فرمایند.
پیامبر خدا(ص) به قدری از احتمال رشد جمعیت نادان و لاابالی در بین امت خود نگران بوده است كه در هشداری جدی, به امت خویش می فرماید:
(لا یلقی الله سبحانه احد بذنب اعظم من جهالهٔ اهله و اولاده.)۱۳۳
خداوند سبحان را كسی به گناهی بزرگ تر از نادانی و تربیت نادرست اعضای خانواده اش دیدار نمی كند.
۲ ) آسیب پذیری خانواده های پر فرزند
۱ـ۲) مردی را در حضور پیامبر خدا(ص) از تولد دختری خبر دادند, رنگش پرید و ناراحت شد. حضرت فرمود:
(چه شده مگر؟ زمین حملش می كند, آسمان سایه اش می افكند, و خدا هم روزیش را می رساند. او ریحانه ای است كه بویش می كنی.)
سپس رو به اصحاب كرد و فرمود:
(…من كان له ابنهٔ واحدهٔ فهو مقروح, ومن كان له ابنتان فیاغوثاه بالله, ومن كان له ثلاث بنات وضع عنه الجهاد وكل مكروه, ومن كان له اربع بنات فیا عبادالله اعینوه, یا عبادالله اقرضوه, یا عبادالله ارحموه.)۱۳۴
آن كه یك دختر دارد, زخمدار است. آن كه دو دختر داشته باشد, پس پناه بر خدا. كسی كه دارای سه دختر باشد, از جهاد و كارهای سنگین و مكروه بخشیده است. و هر كه را چهار دختر باشد, پس ای بندگان خدا, یاری اش كنید, وامش دهید, و رحم بر او آورید.
۲ـ۲) حضرت امیرالمؤمنین(ع):
(ثلاث من اعظم البلاء, كثرهٔ العائلهٔ. وغلبهٔ الدین, ودوام المرض.)۱۳۵
سه چیز از بزرگ ترین بلاهاست: زیادی نانخور, قرض انبوه و بیماری مزمن.
۳ـ۲) رسول الله(ص):
(استعیذوا بالله من الفقر والعیلهٔ.)۱۳۶
از فقر و بسیاری نانخوران به خدا پناه ببرید.
۴ـ۲) رسول الله(ص) و امام علی و امام جعفر صادق(ع):
(قلهٔ العیال احد الیسارین.)۱۳۷
كمی نانخوران, یك نیمه توانگری است.
۵ ـ۲) رسول الله(ص):
(ان الولد مبخلهٔ, مجبنهٔ, مجهلهٔ, محزنهٔ.)۱۳۸
فرزند, سبب بخل, ترس, نادانی و غم است.
۶ ـ۲) امام رضا(ع):
(جدّم, امام جعفر صادق(ع) در كوچه با صیادی رو به رو شد, از او پرسید: بیش ترین جانوران كه به دام تو می افتد, از كدام گونه اند؟
صیاد گفت: پرندگانی كه جوجه دارند.
حضرت از او گذشت در حالی كه می فرمود:
(هلك صاحب العیال, هلك صاحب العیال.)۱۳۹
۷ـ۲) رسول الله(ص):
(اللهم اعوذبك من جهد البلهاء, قالوا: ماجهد البلهاء, یا رسول الله؟ قال قلهٔ المال وكثرهٔ العیال.)۱۴۰
خداوندا! پناه می برم به تو از كوشش ابلهان.
پرسیدند: یا رسول الله! كوشش ابلهان چیست؟
فرمود: كمی ثروت و زیادی نانخوران.
۸ ـ۲) حضرت علی(ع):
(الفقر هو الموت الاكبر. وقلّهٔ العیال احد الیسارین وهو نصف العیش…. وما عال امرؤا اقتصد.)۱۴۱
گرسنگی و ناچیزی مرگ بزرگی است. كمی نانخوران, یكی از دو فراخ دستی و نیمی از زندگی است. مردی كه میانه روی كند, نیازمند نشود.
با توجه به تواتر روایات, در ستایش از مسلمانانی كه به فرزند كم بسنده می كنند, علامه مجلسی در بحارالانوار, بابی را زیر عنوان: (باب فضل توسعهٔ العیال ومدح قلهٔ العیال) گشوده است.۱۴۲
۹ـ۲) و جالب تر این كه, پیامبر خدا(ص) ضمن دعایی, دشمنان پیامبر و آل پیامبر را به داشتن مال و فرزندان بسیار نفرین كرده و می فرماید:
(اللهم ارزق محمداً وآل محمد ومن احب محمداً وآل محمد علیهم السلام العفاف الكفاف وارزق من ابغض محمداً وآل محمد كثرهٔ المال والولد)۱۴۳
خدایا محمد و آل محمد و دوستان آنان را همراه با عفت و بسندگی روزی دِه و زیادی مال و فرزندان را بهره دشمنان محمد و آل محمد فرما.
۳ ) آینده نگری و دوراندیشی
سامانه زندگی انسان همواره بر اصلِ (دوراندیشی) و (برنامه ریزی) در امور استوار است. روشن كردن خط مشی, یا حدود عملیات برای پیاده كردن هدفهای زندگی, از اركان اصلی برنامه ریزی انسانی به شمار می رود.
برنامه ریزیها هر چقدر هم از جامعیت, آینده نگری و واقع بینی برخوردار باشند, اثرگذاری دیرپا و بلند مدت خود را بروز خواهند داد. در جامعیت برنامه ریزی‌ها همین بس كه در آنها ارزش‌های حاكم بر جامعه, چشم‌داشت‌ها, منبع‌ها و توانایی‌ها و مصالح همگانی, در نظر گرفته شده باشد.
از آن جایی كه پیش بینیهای صحیح, یعنی تدبیر در پیش زمینه ها و ارزیابی دستاوردها و نتیجه ها, نقش مهمی در برنامه ریزی و رسم كردن خط مشی امور دارد و بدان اعتبار بیش تری می بخشد; افزون بر قرآن, كه پیامهای آن را در این باره از نظر گذراندیم, از پیشوایان اسلام نیز سفارش‌ها و هشدارهای اكیدی را زیر عنوان بایستگی دوراندیشی در امور, دوراندیشی در زندگانی, آینده نگری, چگونگی گرایی, میانه روی, به سامانی اقتصادی, سامان دهی مصرف و… كه همگی در سیاست‌های سامان دهی خانواده مصداق عینی می یابند, شاهد هستیم كه به نمونه هایی اشارت می كنیم:
۱ـ۳) رسول گرامی اسلام:
(من فقهك, رفقك فی معیشتك.)۱۴۴
از دین شناسی تو این است كه با مدارا و ملاحظه زندگی بكنی.
۲ـ۳) رسول گرامی اسلام:
(التقدیر نصف المعیشهٔ.)۱۴۵
برنامه ریزی نیمی از زندگی است.
۳ـ۳ ) امام علی(ع):
(فی صفهٔ اللبیب: (راقب فی یومه غده, ونظر قدما امامه.)۱۴۶
انسان خردمند, در امروز مراقب فردای خویش است و از هم اكنون آنچه در پیش دارد, می بیند.
۴ـ۳ ) امام علی(ع):
(سوءالتدبیر مفتاح الفقر.)۱۴۷
كج اندیشی و بدی مدیریت, كلید فقر است.
۵ ـ۳) امام علی(ع):
(آفهٔ المعاش سوء التدبیر.)۱۴۸
بلای زندگی, برنامه ریزی نادرست است.
۶ ـ۳ ) امام علی(ع):
(من استقبل الامور ابصر ومن استدبر الامور تحیّر.)۱۴۹
هركه كارها را پیش بینی كند, بینا می شود و هركه از نتیجه كارها روی گردان شود, سرگردان می شود.
۷ ـ۳ ) امام صادق(ع):
(من الدین التدبیر فی المعیشهٔ.)۱۵۰
دوراندیشی در زندگی, از دین است.
۸ ـ۳) امام صادق(ع):
(…وجوز لهم ان یاكلوا قصداً, ویشربوا قصداً, ویلبسوا قصداً, وینكحوا قصداً…)۱۵۱
خداوند, بر شما روا شمرده: خوردن, آشامیدن و ازدواج, به اندازه.
۹ـ۳ ) پیامبر(ص):
(ان ما قلّ وكفی, خیر مما كثر والهی.)۱۵۲
آنچه كم و كافی است, بهتر است از آنچه زیاد و مشغول كننده است.
تمامی شاهدها و دلیلهای قرآنی و روایی كه در این جُستار بدان استناد جستیم, بیان گر بایستگی پدید آوردن سازواری بین تواناییها, سرچشمه ها و منبعهای پایان پذیر زندگی و واجب بودن سامان دهی خانواده بودند.حال, با پی بردن به این كه افزایش بی رویه جمعیت در نظام جمهوری اسلامی ایران, اجرای برنامه ها و سیاست‌های تدوین شده را از هم گسسته و امنیت كشور را با خطر جدی و كمبود منبع‌ها, سرچشمه ها و توانایی‌ها رو به رو كرده است, بایسته می نماد, نظر اسلام را درباره راهكارهای ارائه شده برای سامان دهی زاد و ولد, به بوته بررسی قرار دهیم:
● روشهای پیش گیری از بارداری
از دیرباز تا به كنون, برای پرهیز از بارداری ناخواسته, شیوه های گوناگونی رایج بوده است كه می توان آنها را در روش‌های پنجگانه زیر خلاصه كرد:
۱ ) استفاده از داروهای ضد باروری, خوراكی یا تزریقی.
۲ ) استفاده از ابزار بهداشتی گوناگون برای جلوگیری از رسیدن اسپرماتوزویید به داخل رحم (مانند كاندوم و ابزار داخل رحمی)
۳ ) عزل(به خارج از رحم ریختن اسپرم)
۴ ) سترون سازی (عقیم سازی) كوتاه مدت, یا همیشگی زن و مرد ۵. افكندن جنین آرای فقهی در پیشگیری از بارداری
روشهای یاد شده, از ۱ـ۳, به اجماع فقیهان, اگر زن و مرد هم رأی و هماهنگ باشند, رواند. مرد می تواند و بر او رواست كه مَنی خود در بیرون از رحم بریزد.
اما اگر زن به این كار راضی نباشد, دست بالا, مكروه است. بنابراین, چون در موردهای سه گانه, چندان سخن و گفت وگو و مناقشه ای وجود ندارد, از پرداختن به آنها چشم می پوشیم و دو روش دیگر را به بوته بررسی می نهیم: عقیم سازی:
عقیم سازی مردان (وازكتومی) و یا عقیم سازی زنان (توبكتومی) كه در دانش پزشكی امروز, رایج است و از بهترین و خاطرجمع ترین شیوه پیشگیری از بارداری شناخته شده است, به دو گونه ممكن است: كوتاه مدت و همیشگی.
با توجه به این كه چنین روشهایی در دورانهای پیشین انجام نمی گرفته, در كتابهای مرجع و مورد استفاده, در این باره مطلبی برای استناد حكم شرعی دیده نمی شود. بیش تر فقیهان روزگار ما, با استدلال بر این كه عقیم سازی همیشگی گونه ای زیان رساندن به نفس به شمار می آید و زیان به نفس هم از نظر شرعی, حرام است, حرام بودن آن را استنباط كرده اند. در برابر اینان, فقیهانی هستند كه عقیم سازی را حلال می دانند.
شهید بهشتی می نویسد:
(در مورد پیش گیری از باردار شدن زن, با استفاده از راه های گوناگون, آنچه كه از ادله فقهی ما استنباط می شود جواز همه انواع پیش گیری است. تنها مسأله و مطلبی كه وجود دارد این است كه در میان زن و شوهر اختلاف نظری در این زمینه نباشد.
در مورد تعقیم طبی مرد, یا زن با اسلوب جدید نیز مستفاد ما از ادله, حرمت چنین تعقیمی نیست, یعنی دلیل كافی بر حرمت این گونه تعقیم وجود ندارد. بنابراین, این امر بر طبق قواعد كلی حلیت, محكوم به جواز و اباحه است و اشكالی ندارد.)۱۵۳
از شیخ جواد تبریزی پرسیده شده است:
(آیا برای جلوگیری از بچه دار شدن, می توان لوله زنان یا مردان را بست؟)
وی در پاسخ می نویسد:
(چنانچه جنایت بر نفس حساب نشود, مثل این كه چند بچه داشته باشند و تحمل بیش از آن برایشان حرجی باشد, بستن لوله, فی نفسه, مانعی ندارد)۱۵۴
از مقام معظم رهبری پرسیده شده است:
(بستن لوله منی مرد, برای جلوگیری از افزایش جمعیت, چه حكمی دارد؟)
وی در پاسخ می نویسد:
(اگر این كار با یك غرض عقلانی صورت بگیرد, و ضرر قابل ملاحظه ای هم نداشته باشد, فی نفسه, اشكال ندارد.)۱۵۵
البته شایان ذكر است كه در استنباط باورمندان به حرام بودن سترون سازی و نازایی, پیامدهای جانبی و احتمالی آن در نظر بوده است كه برابر نظر پزشكان (انجام عمل وازكتومی) یك راه ساده, راحت برای پیش گیری از بارداری است و نه تنها اثر ناگواری بر جسم, روح و روان فرد ندارد, بلكه به دلیل آرامش خیالی كه در وی پدید آمده, برای روح و روان وی, مفید خواهد بود و بر آن اثر خوشایندی خواهد گذاشت.۱۵۶
● سقط جنین:
سقط جنین, چه سالم و چه ناسالم آن, نتیجه بارداریهای ناخواسته است كه سالانه در جهان تا ۸۰میلیون۱۵۷ مورد اتفاق می افتد, و بیش از نیمی از آنها با سقط جنین پایان می یابد.
براساس برآوردهای سازمان جهانی بهداشت, سالانه حدود ۲۰میلیون سقط جنین ناسالم (بدون مراقبت های پزشكی) در جهان صورت می گیرد.۱۵۸
در جمهوری اسلامی ایران, برابر تحقیقها و پژوهشهای انجام شده, ۴۰درصد بارداریها, ناخواسته است.۱۵۹
ییعنی از ۲میلیون نوزادی كه سالانه بر جمعیت كشور افزوده می شود۱۶۰, حدود ۸۰۰ هزار نفر آن جزو نوزادان ناخواسته اند.
آمار سقط جنین در ایران, به علت غیر قانونی بودن عمل سقط و انجام پنهانی و ناسالم آن, چندان روشن نیست; اما كارشناسان, برابر نشانه ها و قرینه های موجود, در آمارهایی اتفاق نظر دارند كه حاكی از هم برابری با آمارهای جهانی و فراگیر بودن مسأله در بین شمار زیادی خانواده های جامعه اسلامی ایران است كه برخلاف گرایش باطنی, ناخشنودی و احساس گناه و گمان بر پیامدهای ناگوار جانبی, اما از روی نیاز و ناچاری و رو به رو بودن با دشواریها, نابسامانیها, ناهنجارهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی, تن به این كار می دهند.
بازكاوی دیدگاه اسلام در مسأله سقط جنین, شاید با پیامهای جدید و كارسازانه ای همراه باشد كه ما برای گشودن باب این گفت وگوی فقهی, به دستاوردهای پژوهشی خود, اشارت می كنیم: اسلام و سقط جنین:
الف) سقط جنین در قرآن: نه تنها در ظاهر آیات قرآنی, از حكم سقط جنین, سخنی به میان نیامده است, بلكه در تأویل و تفسیر آیات الهی, از معصومان(ع) هم روایتی در این باب وجود ندارد, تا بتوان براساس آن, نظر قرآنی را كشف و نتیجه گیری كرد.
حتی مفسران هم در برداشتهای قرآنی, و كندوكاوگران در باب آیات الاحكام نیز تا قرن اخیر, سخنی در این باره به میان نیاورده اند. در حالی كه موضوع مورد نیاز جامعه ها و ملتهای اسلامی, از دورانهای دور بوده است.
لیك در پاره ای از تفسیرهای جدید, در تفسیر آیه هایی كه گروندگان به اسلام را از پیروی آیین جاهلی; بویژه فرزندكشی, باز می دارند, سقط جنین نیز, مصداق فرزندكشی دانسته شده است.
۱ ) (ولاتقتلوا اولادكم من املاق.)۱۶۱
فرزندان تان را به خاطر تنگدستی مكشید.
۲) (ولاتقتلوا اولادكم خشیهٔ املاق.)۱۶۲
فرزندانتان را از بیم نداری مكشید.
۳ ) (واذا الموؤدهٔ سئلت بایّ ذنب قتلت.)۱۶۳
و آن گاه كه زان دخت زنده به گور پرسند: به كدام گناه كشته شده است.
۴ ) (یا ایها النبی اذا جائك المؤمنات یبایعنك علی ان لایشركن بالله شیئاً ولایسرقن ولایزنین ولایقتلن اولادهن و…)۱۶۴
ای پیامبر, هرگاه زنان گرویده برای بستن پیمان نزد تو آیند, برای این كه هیچ چیز را با خدا انباز نكنند, و دزدی نكنند و زنا نكنند و فرزندان شان را نكشند و….
علامه طباطبایی در تفسیر, آیه چهارم (ممتحنه,۱۲) می نویسد:
(ولایقتلن اولادهن بالوأد وغیره واسقاط الاجنّهٔ.)۱۶۵
فرزندان خود را به وسیله زنده به گور كردن و غیر آن و سقط جنین نكُشید.
در تفسیر نمونه, در شرح آیه نخست (انعام, ۱۵۱) آمده است:
(با نهایت تأسف, این عمل جاهلی در عصر و زمان ما در شكل دیگری تكرار می شود, و به عنوان كمبود احتمالی مواد غذایی روی زمین, كودكان بی گناه در عالم جنینی از طریق (كورتاژ) به قتل می رسند)۱۶۶
در همان تفسیر در شرح آیه سوم (تكویر, ۸ ـ۹) می خوانیم:
(…با نهایت تأسف این مسأله به اشكال دیگری در جاهلیت قرون اخیر نیز خودنمایی می كند, در شكل آزادی سقط جنین كه به صورت قانونی در بسیاری از كشورهای به اصطلاح متمدن رواج یافته, اگر عرب جاهلی بعد از تولد, نوزادان را می كشت, انسان های متمدن عصر ما آن را در شكم مادر می كشند!)۱۶۷
محمدتقی شریعتی در تفسیر نوین در شرح آیه چهارم (ممتحنه, ۱۲) می نویسد:
(اگر تازیان نادان فقط دختر را می كشتند انسان زمان ما هم دختر را و هم پسر را می كشد. مگر كورتاژ و سقط جنین در بزرگ ترین ممالك متمدن فراوان نیست؟…)۱۶۸
در منشور جاوید در تفسیر آیه نخست (انعام, ۱۵۱) آمده است:
(از آن جا كه عرب جاهلی با وسائل امروزه پزشكی مجهز نبود و از وضع جنین در رحم مادر آگاهی زیادی نداشت و نمی دانست جنین دختر است یا پسر, از این جهت بردباری به خرج می داد, تا جنین چشم به جهان بگشاید, سپس دست خود را به خون جگرگوشه خود آلوده سازد.
ولی بشر امروز, گام به پیش نهاده و با كمال قساوت آماده می شود كه جگرگوشه او در رحم قطعه قطعه گردد و بیرون كشیده شود…)۱۶۹
روشن است كه چنین برداشتهایی از آیات قرآنی هرچند نوپردازانه و همراه با نگرش به رویدادهای اجتماعی است, اما چون مستند به كلام وحی و دلیلهای چهارگانه فقهی نیستند, در نتیجه, حكم شرعی موضوع از آنها به دست نخواهد آمد.
زیرا به جنین در حالتهای ابتدایی, از نظر لغوی, عرفی و شرعی انسان گفته نمی شود. از این روی, در روایات تا پیش از حلول روح, از احكام جداگانه برخوردار است. و چون انسان نیست, افكندن آن هم, در حكم كشتن نفس و در حكم (موؤده) (دختر زنده به گور شده) نخواهد بود.
فاضل مقداد, روایتی شاهد بر درستی این سخن, به شرح زیر آورده است.
(روی ان الصحابه اختلفوا فی الموؤدهٔ ماهی؟ وهل الاعتزال وأد؟ وهل اسقاط المرءهٔ جنینها عمداً وأد؟ فقال علی(ع) انها لاتكون موؤدهٔ حتی یاتی علیه التارات السبع, فقال له عمر: صدقت اطال الله بقاءك, واراد(ع) طبقات الخلق السبع المبنیهٔ فی الآیهٔ المذكورهٔ, فاشار(ع) الی انه اذا استهل بعد الولادهٔ ثم دفن فهو وأد فلایكون الحامل المسقط قد وأدت).۱۷۰
روایت شده: صحابه در معنای موؤدهٔ اختلاف داشتند كه چیست؟ آیا بیرون ریختن مَنی و افكندن جنین, از نمونه ها و مصداقهای (زنده به گور كردن) است, یا خیر؟
علی(ع) فرمود: تا هنگامی كه رده ها و مرتبه های هفت گانه آفرینش را سپری نكرده (موؤدهٔ) به او گفته نمی شود.
عمر گفت: راست گفتی عمرت دراز باد!
سپس علی(ع) افزود: آفرینش انسان رده های هفت گانه دارد كه در آیه یاد شده است و آن گاه اشاره كرد به این كه: هر كودك پس از ولادت گریه كرد و پس از آن دفن شد, او زنده به گور شده است. پس زن بارداری كه بچه اش را می افكند, زنده به گوركننده نیست.
شهید بهشتی, در پاسخ به علمایی كه دلیلهای قتل نفس را به تمام رده ها و مرتبه های شكل گیری جنین گسترش می دهند, می گوید:
(از نظر موازین ما, فقاهت ما, استحسان است; استنباط نیست. هیچ یك از این بحثها را نمی توان دلیل فقهی شمرد; یعنی ما در مباحث دیگر فقه به این گونه استیناسها, می گوییم استحسان و آنها را سند كافی برای استنباط یك حكم نمی شمریم. این جا هم همین طور, هیچ فرقی نمی كند. ما وقتی می گوییم انسان در مراحل مختلف, دارای احكام مختلف است, یكی از احكام قتل نفس است. باید دید حرمت قتل نفس با آن تأكید, مربوط به كدام مرحله است. به صرف این كه ما استیناس می كنیم كه در فلان جا هم می شود گفت (انسان) كافی نیست كه ادله حرمت قتل نفس را به او هم تعمیم بدهیم.)۱۷۱
و می افزاید:
(چنانكه از كلام محقق حلی و شهید ثانی و صاحب جواهر و دیگران دانستید, آنان اسقاط علقه و مضغه را محكوم به حكم قتل نمی دانند.)۱۷۲
▪ سقط جنین در روایات:
آنچه در روایات درباره سقط جنین دیده می شود, همه, گزاره های مربوط به حقوق جنین است كه تنها دیه جنین سقط شده در رده های گوناگون را روشن می كند; یعنی غیر از آن سخن دیگری به میان نیامده است.
دین مقدس اسلام كه باید و نبایدهای آن در چهارچوب احكام پنجگانه تكلیفی, حتی در كوچك ترین مسائل اجتماعی, اقتصادی, سیاسی, بهداشتی و… به طور كامل روشن است, در این مسأله مهم و مورد نیاز مردمان, جز بیان جریمه, تكلیفی را نفرموده و یا به قدری كم رنگ از آن سخن به میان آورده كه جز دلیل بر مكروه بودن موضوع, استنباطی از آن بهره نمی گردد. بنابراین, شهرت تحریمی سقط جنین, نشأت گرفته از جریمه هایی است كه در روایات گوناگون وارد شده و یا بر برداشتهای ذهنی و قیاس آن با قتل نفس استوار است كه درنگ بیش تری را می طلبد.برای روشن گری موضوع, چند روایت را درمی نگریم:
۱ ) امام صادق(ع):
(دیهٔ الجنین خمسهٔ اجزاء: خمس للنطفهٔ عشرون دیناراً وللعلقهٔ خمسان اربعون دیناراً, وللمضغهٔ ثلاثهٔ اخماس ستون دینارا, {وللعظم اربعهٔ اخماس ثمانون دیناراً} واذا تم الجنین كانت له مئهٔ دینارا, فاذا انشیء فیه الروح فدیته الف دینار او عشرهٔ آلاف درهم ان كان ذكراً, وان كان انثی فخمسمائه دینارا…)۱۷۳
دیه جنین پنج قسمت دارد: ۱ برای نطفه (۲۰ دینار ) برای علقه: ۲ (۴۰دینار) برای مضغه: ۳ (۶۰دینار) برای استخوان: ۴ (۸۰ دینار) و زمانی كه جنین كامل شد بر آن ۱۰۰ دینار است. پس آن گاه كه روح در آن دمیده شد, دیه اش ۱۰۰۰ دینار یا ۱۰۰۰۰ درهم است, اگر پسر شد و اگر دختر باشد ۵۰۰ دینار.
۲ ) امام صادق(ع):
(انّ فی النطفهٔ عشرین دیناراً وفی العلقهٔ اربعین دیناراً وفی المضغهٔ ستین دیناراً فاذا كسا اللحم فمائهٔ ثم هی مائهٔ حتی یستهل فاذا استهل فالدیهٔ كاملهٔ.)۱۷۴
جریمه سقط در حالت نطفه ۲۰دینار, در علقه ۴۰دینار, در مضغه ۶۰دینار, در استخوان ۸۰دینار و در پوشیده شدن استخوان با گوشت ۱۰۰دینار است, باز صد دینار است تا زمانی كه بچه متولد شده و بانگ برآورد. پس زمانی كه بانگ برآورد [گریه كرد] جریمه انسان كامل بر عهده اوست.
۳ ) محمد بن مسلم می گوید از امام باقر(ع) پرسیدم:
(عن الرجل یضرب المراهٔ فتطرح النطفهٔ فقال علیه عشرون دیناراً فقلت یضربها فتطرح العلقه فقال علیه اربعون دیناراً, فقلت فیضربها فتطرحه وقد صار له عظم, فقال علیه الدیه كاملهٔ…)۱۷۵
از حكم مردی كه زنی را زده, به گونه ای كه به انداختن نطفه انجامیده است.
فرمود: بر عهده اوست ۲۰دینار.
پس گفتم: اگر به انداختن علقه بینجامد.
فرمود: بر عهده اوست ۴۰دینار.
گفتم: اگر آنچه در شكم دارد بیندازد به حالتی كه استخوان شده است.
فرمود: دیه او كامل خواهد بود.
۴ ) از امام صادق(ع) پرسیده شد:
(فی امراهٔ شربت دواء وهی حامل لتطرح ولدها, قال ان كان له عظم قد نبت علیه اللحم وشق له السمع والبصر فانّ علیها دیهٔ تسلّّّّّّّّّّّّّّمها الی ابیه, قال: وان كان علقهٔ او مضغهٔ فانّ علیها اربعین دیناراً, او غرّهٔ تسلّّّّّّّّّّّّّّمها الی ابیه, فقلت: فهی لاترث من ولدها من دیته؟ قال لا, لانها قتلته.)۱۷۶
در باره زن بارداری كه برای انداختن بچه اش دارویی به كار برده باشد.
فرمود:اگر بچه انداخته شده استخوانی داشته كه گوشت بر آن روییده بوده و گوش و چشم بر آن ظاهر شده است, جریمه ای دارد كه به پدرش پرداخت كند و اگر علقه یا مضغه باشد, پس بر عهده اوست, چهل دینار یا بنده ای.
راوی می پرسد, آیا مادر از فرزندش ارث نمی برد؟
امام فرمود:نه, زیرا او فرزندش را كشته است.
بین روایاتی كه یاد شد و روایاتی كه در كتابهای روایی و جود دارند, ناسازگاریهایی دیده می شود كه جمع آنها چندان آسان نمی نماید. گاه دیه كامل, برای جنین دارای روح است و گاه به جنین استخوان برآورده, گاه آنچه بر عهده می آید, درهم و دینار است , گاه آزاد كردن برده.
پیشینیان از فقهاء, ناسازگاری در این موضوع را, بیش تراز باب تقیه دانسته اند, ولی به نظر شهید مطهری, ناسازگاریها در مسائل مختلف به دلیل بیان مسأله و یا وقوع مسأله در زمانها و مكانهای گوناگون بوده است.۱۷۷
به هر حال, چون بحث در این مقوله, خارج از چارچوب تحقیقی این جُستار است, از پرداختن به بیش از آنچه مطرح شد, چشم می پوشیم و نگاهی می افكنیم به دیدگاه های فقیهان اهل سنت و تشیع. سقط جنین در فقه اسلامی:
الف) در فقه اهل سنت:
۱ ) مذهب شافعی:
(ذهب فقهاء الشافعیه الی انّ الاجهاض اذا تمّ خلال اربعین یوماً من بدء العلوق وكان ذلك برضی من الزوجین, و بوسیلهٔ قال عنها طبیبان عادلان انها لاتعقب ضرراً یصب الحامل, كان مكروهاً كراهیهٔ تنزیه, ولم یكن محرماً فان مضی علی بدء الحمل اربعون یوماً, حرم الاسقاط مطلقاً…)۱۷۸
فقیهان مذهب شافعی بر این باورند كه انداختن جنین, در صورتی كه نطفه تا قبل از چهل روزگی است و با رضامندی و خرسندی زن و شوهر و یا با نظر دو طبیب عادل كه بر این نظرند زیانی به زن باردار ندارد, مكروه است و حرام نیست. پس اگر چهل روز از بارداری زن گذشته باشد, انداختن آن, در هر حال, حرام است.
از علمای مذهب شافعی, تنها امام غزالی است كه به حرام بودن ریختن مَنی به خارج از رحم و انداختن نطفه, در تمام حالتهای آن باور دارد.۱۷۹
۲ ) مذهب حنفی:
علمای مذهب حنفی در انداختن جنین اختلاف نظر دارند. شماری از ابتدای تشكیل نطفه, آن را حرام می دانند. در برابر اینان, شماری تا چهل روزگی, و شماری دیگر تا رسیدن نطفه به ۱۲۰روزگی, انداختن آن را جایز می شمارند; اما اجماع نظر علمای مذهب حنفی بر این است كه: انداختن جنین, تا قبل از حلول روح, روا, و پس از آن حرام است.۱۸۰
۳ ) مذهب حنبلی:
علمای مذهب حنبلی, بیش تر, بر این قول اتفاق نظر دارند كه انداختن جنین, تا پیش از دمیده شدن روح در آن, رواست مگر (ابن الجوزی) كه آن را در هر حال, حرام دانسته است.۱۸۱
۴ ) مذهب مالكی:
فقیهان مذهب مالكی, بیش تر, انداختن جنین را در تمام حالتهای جنین حرام دانسته اند, مگر (دسوقی) كه به مكروه بودن آن تا قبل از چهل روزگی باور دارد.۱۸۲
۵ ) اجماع فقیهان اهل سنت:
(حكم اسقاط الحمل: بعد استقرار النطفهٔ فی الرحم لایحل اسقاط الجنین بعد مضی مائهٔ وعشرین یوماً, فانه حینئذ یكون اعتداء علی نفس یستوجب العقوبهٔ فی الدنیا والآخرهٔ.
اما اسقاط الجنین, او افساد اللقاح قبل مضی هذه المدهٔ, فانه یباح اذا وجد ما یستدعی ذلك, فان لم یكن ثمهٔ سبب حقیقی فانّه یكره).۱۸۳
پس از گذشت ۱۲۰روز از قرار و آرام گرفتن نطفه در رحم مادر, انداختن آن جایز نیست. انداختن آن در این هنگام, جفا بر نفس است و سزاوار عقاب در دنیا و آخرت.
اما انداختن جنین, یا از بین بردن نطفه, پیش از مدت یاد شده, رواست, هنگامی كه دلیلی بر آن یافت شود. پس اگر سبب حقیقی [دلیلی قانع كننده علمی و عقلی] نداشته باشد, آن وقت مكروه است.
شیخ عبدالمجید سلیم, مفتی اعظم مصر (در سال ۱۹۷۵م.)
در پاسخ این پرسش: نظر اسلام درباره جلوگیری از بارداری و انداختن جنین از نظر جنبه های پزشكی و اجتماعی چیست؟ می نویسد:
۱) هریك از زوجین, مختارند كه برای جلوگیری از بارداری به دلایل پزشكی یا اجتماعی, تدابیر فردی اتخاذ كنند. توافق طرفین اجباری نیست.
۲ ) استفاده از داروها و تدابیر مؤثر در سقط جنین تا قبل از شانزدهمین هفته شروع بارداری مجاز است, مشروط به آن كه توصیه های ضروری انجام گیرد و جان مادر را به خطر نیاندازد.
۳ ) همه پیشوایان دینی برابر حكم كه بعد از گذشت این مدت, سقط جنین تحت هیچ عنوان نباید صورت پذیرد, اتفاق نظر دارند.)۱۸۴ ب. سقط جنین در فقه شیعه:
در فقه شیعه هم, گوناگونی روایات, گوناگونی آراء و دیدگاه ها را, همواره, به دنبال داشته است. شیخ مفید و شیخ طوسی و پیروان آنان: (ابن البراج, ابوالصلاح حلبی و سلار دیلمی) و ابن ادریس و همه پسینیان, دیه جنین را پس از كامل شدن و پیش از دمیده شدن روح در آن, ۱۰۰دینار گفته اند و ابن جنید و جمهور فقیهان بر این باورند كه دیه جنین, در هر حال, غُرّه (بنده و كنیز) است.۱۸۵ اما در بُعد تحریمی آن, هیچ سخنی به میان نیاورده و هیچ بحثی را باز نكرده اند.
شهید بهشتی در باره مسأله انداختن جنین در فقه شیعه, بیان تحقیقی كافی و رسایی دارد كه بهتر است با توجه به اهمیت, سنگینی, تازگی و حساسیت بحث, رشته كلام را به ایشان بسپاریم و مطلب را از زبان آن فقیه فقید بازگو كنیم:
(مسأله سقط جنین در عصر خود پیامبر(ص) مطرح شده و در عصر مولی علی(ع) و در دوران قضا و داوری آن حضرت مطرح شده, در عصر ائمه(ع) مطرح شده و روایات زیادی در این زمینه از شیعه و سنی در دست است. فقهای فریقین نیز, مسأله را از قدیم الایام طرح كرده اند و در این باره نظر داده اند. ولی مسأله, چه در روایات و چه در كلام فقها, از دید حقوقی مطرح شده است. مسأله به این شكل مطرح شده كه اگر كسی بچه ای انداخت, دیه دارد یا ندارد و دیه اش چقدر است. دیه, یك جنبه حقوقی است. این كه آیا اگر زنی با اجازه و رضایت شوهر بچه را انداخت, گناهی مرتكب شده یا نه; هیچ مطرح نیست, جز در یك روایت كه نقل خواهم كرد. در كلمات فقها, حتی آن یك روایت هم مطرح نیست و اصلاً چیزی نیافتم ـ باز با تتبع وسیعی كه كردم.
حتی در رساله های عملی امروز, بحث به عنوان دیه مطرح است. در عروهٔالوثقی, در تحریرالوسیله, در این كتابهای مفصل فقهی امروز, كه رساله عملیه است, تحت عنوان دیهٔالجنین مطرح است كه چقدر است. اگر نطفه بود چقدر, اگر علقه بود چقدر, اگر مضغه بود چقدر, اگر استخوان داشت چقدر, و اگر كامل بود چقدر. اما این كه حرام و گناه است یا نه؟ طرح نشده….
بنابراین, مسأله سقط جنین از دید حرمت ذاتی و گناه بودن یك مسأله فقهی بكر و نو است. مسأله ای است كه باید یك فقیه امروز آن را بررسی كند. این است كه اگر كسی در این زمینه نظر به حرمت بدهد و بگوید حرام است, نمی شود گفت وی در سیاق فقهای گذشته ـ رضوان الله علیهم اجمعین ـ فتوا داده است; و نه اگر كسی گفت حرام نیست, نمی شود گفت وی برخلاف فقهای گذشته ـ رحمهٔالله علیهم اجمعین ـ فتوا داده است. این مسأله, مسأله ای است نو. در كتابهای فقهی كه در اختیار من بود و ابواب گوناگون آنها را بررسی كردم, اصلاً تحت این عنوان, فقیهی نظری ندارد….
در مورد سقط جنین مسأله از دو دید مطرح می شود:
۱ ) آیا سقط جنین خود به خود گناه است؟
۲ ) آیا سقط جنین اعتداء و تجاوز به حق كسی است و از نظر تجاوز به حق كسی گناه است؟
… من گمان می كنم در هرجا در سطح متعارف مطرح بكنید كه آیا سقط جنین گناه است یا نه, شائبه قتل نفس در آن است. … خوب, اگر مسأله از نظر قتل نفس مطرح باشد, باید عرض كنم: مستفاد از دلایل فقهی ما و عبارات برخی از فقهای بزرگ قرنهای اخیر, این است كه سقط جنین قبل از آن كه روح در او دمیده شود, قتل نفس نیست….
حالا عنایت بفرمایید به عبارت صاحب جواهر, در شرح عبارت شرایع:
(وكیف كان, فلا كفارهٔ علی الجانی عندنا, بل الاجماع بقسمیه علیه, لعدم صدق القتل بعد فرض عدم ولوج الروح)
می گویند در دیه جنین كه تا صد دینار بود (نه آن كه هزار دینار و پانصد دینار است) یعنی آن كه قبل از ولوج روح است, كفاره نیست. فقط دیه است بلكه اجماع محصل و اجماع منقول بر این مطلب هست. چرا؟ چون در فرضی كه روح در او ولوج پیدا نكرده و وارد نشده, قتل صدق نمی كند… لذا ادله حرمت قتل نفس شامل او نمی شود.)۱۸۶
روایی, یا ناروایی انداختن جنین:
شهید بهشتی در ادامه بحث می نویسد:
(واما جهت دوم بحث, بررسی مطلب است از نظرهای دیگر; مثلاً سقط جنین قبل از چهار ماهگی, آدمكشی نیست, ولی آیا حرام است یا نه؟ ممكن است, آدم كشی نباشد; اما حرام باشد. ما برای حرام بودن هنوز دلیل كافی در فقه پیدا نكرده ایم. یك سلسله روایات است كه می گوید: جنین را قبل از چهارماهگی, حتی آن وقتی كه هنوز در رحم مادر به صورت نطفه ای است, اگر كسی سبب شد در همان روزهای اول سقط شود بر او دیه لازم است و باید دیه بپردازد. این روایات از پیغمبر و از ائمه است و مفادشان هم تقریباً یكی است….
آیا از این روایات كه دیه را مقرر می كنند می توانیم حرام بودن را بفهمیم؟
پاسخ: بله. از این روایات می فهمیم كه سقط جنین حرام است, حتی قبل از این كه روح در آن دمیده شود; اما نه به عنوان قتل نفس و نه به هیچ عنوان دیگر, فقط به عنوان تجاوز و اعتداء….
این در قوانین فقهی ما مقرر است; وقتی كه قتل از نظر زیان اقتصادی مورد توجه قرار می گیرد, چه عمدش و چه خطایش, موجب پرداخت غرامت می شود. ـ دیه, یعنی غرامت.
بنابراین, توجه می فرمایید كه از دیه نمی شود حرمت و حرام بودن را استنباط كرد. اگر جنین را كه روزی انسان كارایی می شود, سقط كردی باید در مراحل مختلف دیه بپردازی. واجب كردن دیه نمی تواند منشایی برای استنباط حرام بودن و حرمت تكلیفی باشد, مگر از نظر تجاوز; یعنی بگوییم آقا, تو كه آمدی جنینی را در مرحله خون بسته بودن انداختی, به مال دیگری تجاوز كرده ای, پس این گناه است. از نظر تجاوز به مال غیر گناه است. خوب, این جا این سؤال پیش می آید كه اگر صاحبان این مال, كه پدر و مادر تلقی می شوند (چون دیه را باید به آنها داد) رضایت دادند چه؟ آیا اگر طرفین توافق كردند باز هم تجاوز است؟)۱۸۷
سكوت حاكم بر روایات وارد شده در بیان حكم انداختن جنین در گاهِ راضی بودن زن و شوهر و جهت گیری روایات نسبت به بیان حكم حقوقی انداختن جنین به دست دیگران و یا پا پیش گذاردن یك جانبه پدر و مادر, نشان گر آن است كه حرام بودن و جریمه انداختن جنین از باب نگهداشت حقوق والدین است, نه حقوق نطفه; از این روی, دور نیست كه در صورت رضایت زن و شوهر و شور علمی و تخصصی, حرام نباشد و جریمه برداشته شود. همان گونه كه در مقام شیر دادن و مدت آن نیز چنین است. خداوند متعال در قرآن كریم, ضمن دستور به شیر دادن كودكان تا مدت دو سال كامل, اجازه می دهد كه كاستن از این مدت, در صورتی كه با رضا و خرسندی زن و شوهر و مشورت همدیگر انجام پذیرد, رواست و باكی بر آن نیست:
(فان ارادا فصالاً عن تراض منهما وتشاور فلا جناح علیهما.)۱۸۸پدر و مادر اگر بخواهند, با همداستانی و رایزنی خویش, كودك را از شیر باز گیرند, گناهی بر ایشان نبود.
شهید بهشتی در باره انداختن جنین, با رضامندی پدر و مادر, می نویسد:
(وقتی كه جنینی بی اذن پدر و مادر, هر دو, اسقاط شود, ستمی بر هر دو, یا بر یكی در صورت رضایت دیگری, می رود. به همین دلیل, اسلام برای چنین عملی دیه مقرر كرده و آن را ستم و حرام دانسته است. امّا اگر پدر و مادر, هر دو, به این كار رضایت دهند عنوان ستم و عدوان صادق نیست و از این جهت حكم حرمت بر آن بار نمی شود.)۱۸۹
صرف نظر از مبانی قرآنی و روایی كه در این باره و دیگر گزاره های مربوط به سامان دهی خانواده و زاد و ولد, بدان پرداختیم,مبانی اصولی دیگر از جمله, (حجیّت عقل) (قاعده ملازمه) (ظهور تزاحم) و از همه مهم تر (اختیارات حاكم اسلامی) راهكارهای كارگشای دیگری هستند كه شارع مقدس اسلامی, در گاه نبود دستورهای وحیانی و یا در گاه نیاز و مصالح عمومی, فراروی اندیشوران اسلامی گشوده است. گاه حرام بودن و مباح بودن احكام از آن پیروی می كند. از این جاست كه:
محمدحسین فضل الله: در پاسخ به پرسش: آیا رواست انداختن جنینی كه از حرام, یا از ازدواج پنهانی بسته شده و آشكار شدن آن در بین قوم و قبیله, سبب خطر و حرج خواهد شد؟ می نویسد:
(یجوز لها ذلك, اذا كان بقاء الحمل یؤذی الی خطر علی حیاتها, او الی عار كبیر او حرج لا یتحمل عادهٔ, ولكن بشرط ان لایكون الجنین فی المرحلهٔ التی یعبر عنها بمرحلهٔ (نفخ الروح), ففی هذه المرحلهٔ لایجوز ذلك الاّ فی حالهٔ الخطر المحقق علی الحیاهٔ.)۱۹۰
زمانی كه ماندگاری جنین, برای حیات زن, خطرآفرین باشد, یا ننگ و عاری به بار آورد كه نشود آن را تاب آورد, به شرط آن كه جنین وارد رده ای كه از آن به نفخ روح تعبیر می كنند, نشده باشد, انداختن آن جایز است. و در رده و مرتبه نفخ روح, انداختن آن جایز نیست, مگر در حالت خطر حتمی جانی.
ـ امام خمینی:
(اگر ضرر و خطر جانی برای مادر دارد, قبل از دمیده شدن روح در جنین, اسقاط جایز است.)۱۹۱
ـ سید محمدرضا گلپایگانی:
(در صورتی كه مادر ناچار از معالجه است و معالجه مستلزم اسقاط جنین است, قبل از ولوج روح, سقط جنین جایز است.)۱۹۲
ـ محمد فاضل لنكرانی:
(…در صورت عدم دمیده شدن روح, اگر طبق تشخیص دكتر متخصص و مورد اطمینان, بقای حمل برای مادرش خطر جانی داشته باشد, یا مستلزم ضرر, یا درد غیر قابل تحمل باشد, اسقاط مانعی ندارد.)۱۹۳
ـ مقام معظم رهبری:
(اگر تشخیص بیماری در جنین قطعی است و داشتن و نگهداشتن چنین فرزندی موجب حرج می باشد, در این صورت جایز است قبل از دمیده شدن روح, جنین را اسقاط كنند, ولی بنابر احتیاط, دیه آن باید پرداخت شود.)
(…بعد از دمیده شدن روح, جایز نیست, حتی اگر ادامه حاملگی برای حیات مادر خطرناك باشد, مگر آن كه استمرار بارداری, حیات مادر و جنین هر دو را تهدید كند و نجات زندگی طفل به هیچ وجه ممكن نباشد, و نجات زندگی مادر به تنهایی با سقط جنین امكان داشته باشد.)۱۹۴
نتیجه سخن:
كابوس زیاد شدن سكنه زمین و كشورها, در حالی به هیولایی دگر شده است كه كشورهای اسلامی, بویژه كشور جمهوری اسلامی ایران, در رشد نرخ زه و زاد, راس هِرَم آن را به خود ویژه ساخته اند. افزایش بی رویه جمعیت, از زاویه های گوناگون, دشواریهایی را فرا راه توسعه اقتصادی, اجتماعی, امنیتی و حتی فرهنگی كشورمان قرار داده است; به گونه ای كه برنامه ریزیها و اجرای سیاستهای برنامه ای را با گسیختگی بزرگی رو به رو ساخته است كه اگر ادامه چنین روندی را تهدید جدی برای پایداری كلیت نظام به شمار آوردیم, هرگز سخنی به گزاف نگفته ایم.
مصلحت نظام, كه به گفته امام راحل, از امور مهمه ای است كه گاهی غفلت از آن موجب شكست اسلام عزیز می گردد;۱۹۵ ایجاب می كند كه در برابر خطر انفجار جمعیتی نیز چاره ای فراخور اندیشیده شود.
خوشبختانه, متنها,منبعها و مأخذهای فقه اسلامی, كه برنامه های نرم افزاری جامعه های اسلامی را در خود نهفته دارند, پاسخ گوی پردازشگری هستند كه همواره بازخوردها را در كانون توجه دارد.
(قوانین اسلامی, به اصطلاح امروز, در عین این كه آسمانی است, زمینی است; یعنی براساس مصالح و مفاسد موجود در زندگی بشر است. به این معنی كه جنبه مرموز و صد در صد مخفی و رمزی ندارد كه بگوید: حكم خدا به این حرفها بستگی ندارد, خدا قانونی وضع كرده و خودش از رمزش آگاه است, نه, اسلام اساساً خودش بیان می كند كه هرچه قانونی من وضع كرده ام, براساس همین مصالحی است كه به جسم شما مربوط است یا به روح شما, به اخلاق شما, به روابط اجتماعی شما, به همین مسائل مربوط است; یعنی یك امور به اصطلاح مرموزی كه عقل بشر هیچ به آن راه نداشته باشد نیست.)۱۹۶
(عقل در موارد زیادی می تواند در احكام دخالت كند….۱۹۷ یعنی هرجا كه عقل, یك مصلحت ملزمی را كشف كند, ما می دانیم كه شرع هم حكم هماهنگ با آن دارد و هرجا كه عقل یك مفسده ملزمی را كشف كند, ما می فهمیم كه شرع هم در این جا هماهنگ است ولو اساساً در قرآن و حدیث و كلمات علما, یك كلمه در این زمینه نیامده باشد. و به همین دلیل, ممكن است عقل یك مصلحت ملزم, یا یك مفسده ملزمی را در موردی كشف كند كه این مصلحت ملزم, یا مفسده ملزم, با حكمی كه اسلام بیان كرده تزاحم پیدا كند; یعنی حكمی كه اسلام بیان نكرده و عقل كشف كرده, یا حكمی كه اسلام بیان كرده تزاحم پیدا كند; و آنچه كه اسلام بیان نكرده مهم تر باشد از آنچه كه بیان كرده است; یعنی آنچه كه عقل از اسلام كشف كرده مهم تر باشد از آنچه كه اسلام بیان كرده است; این جا حكم عقل می آید آن حكم بیان شده شرع را محدود می كند.)۱۹۸
بنابراین, اگر نبود این همه مستنداتی كه در این جستار بدانها پرداختیم و نظر اسلام را, كه همانا, روا شماری سامان دهی جمعیت است, نتیجه گیری كردیم, حكم عقلی, در ملازمه عقل و شرع, خود, به چنین فتوایی می رسید; لیك وجود دلیلهای فراوان قرآنی و روایی كه خردورزی و ژرفكاوی در آنها ما را در رسیدن به حكم شرعی خارج از قاعده حجیت عقل رهنمون بوده است, به این جا رسانید كه:
۱ ) رشد پر شتابِ زه و زاد و ساخت جوان آن در جامعه, در صورتی كه از حد خوشایند و ترازمند فراتر رود, اثرها و پیامدهای ناگواری دارد كه عبارتند از: افزایش مصرف, كاهش پس انداز, كاهش سرمایه گذاری, عقب ماندگی و رشد فقر, رشد تضادهای درونی, افزایش بیكاری, رشد نارضایی, خودباختگی, كاهش قدرت نظامی, كاهش اعتبار بین المللی.۱۹۹
۲ ) هرچند نواختها و نعمتهای الهی در جهان, بی پایان و غیر درخور شمارش هستند; اما آفریدگار هستی كه این كره خاكی را زیست گاه انسانی قرار داده, نظام آن را بر اندازه هایی استوار ساخته است كه خارج شدن از آن, هرگز ممكن نیست و بشر ناگزیر از نگهداشت اصول حاكم بر آن اندازه ها و گنجاییهاست; زیرا كه میزان ساكنان آن نیز, تابع و پیروی از آن گنجاییهاست.
۳ ) بازشناسی موضوع بحران جمعیتی در صلاحیت كارشناسان و سیاستگذاران جمعیتی است كه فقیهان می باید به دیدگاه آنان, اهمیت بدهند.
۴ ) در نصها و متنهای روشن, دلیلی بر بازداشتن از سامان دهی خانواده, دیده نمی شود.
۵ ) پیش گیری از بارداری, بیرون ریختن مَنی, عقیم سازی و… كه مبنای اصلی در سامان دهی خانواده به شمار می رود, از نظر شرع, با رضا و خرسندی زن و شوهر, رواست.
۶) انداختن جنین پس از تكامل آن در رحم مادر و دمیده شدن روح در آن, حرام و به عنوان قتل نفس, دیه, كفاره و قصاص را در پی دارد.
۷ ) انداختن جنین, پیش از دمیده شدن روح در آن, هرچند قتل نفس به شمار نمی رود; اما در صورتی كه با رضامندی, هماهنگی و خرسندی زن و شوهر همراه نباشد, سزاوار دیه ای است كه باید آن كه سبب گردیده جنین بیفتد, به پدر و مادر آن, بپردازد. اگر یكی از پدر و مادر, بدون راضی كردن دیگری, جنین را بیندازد, واجب است دیه را به دیگری بپردازد.
۸) بر حرام بودن انداختن جنین, پیش از كامل شدن و دمیده شدن روح در آن, با رضامندی زن و شوهر, دلیل شرعی وجود ندارد.
۹) ولیّ امر مسلمانان, وظیفه دارد براساس درك مصالح و مفاسد همگانی, احكامی را, هرچند ناسازگار با نصوص اسلامی, بنهد و به مورد اجرا بگذارد. اجرای این حكمها و قانونها, بایسته و لازم و همانند شریعت, از اعتبار برخوردارند.
نویسنده:حسن رهبری
فصلنامه فقه
پی نوشتها:
۱. جامعه شناسی, آنتونی. گیدنز, منوچهر صبوری/۶۲۲, نشر نی, تهران, ۱۳۷۸.
۲. همان!۶۲۶.
۳. كشورهای جهان سوم, جی. ای. گلدتورپ (۱۳۷۰) جواد طهوریان/۴۹ـ۵۰, معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی, ۱۳۷۰.
۴. جمعیت و تنظیم خانواده, نعمت الله تقوی/۴۰, جامعه پژوه و نشر دانیال, ۱۳۷۹.
۵. همان/۶۵.
۶. همان.
۷. روزنامه اطلاعات/۱۲, ۸شهریور ۱۳۷۴, مقاله: (انفجار جمعیت و امنیت غذایی)
۸. جمعیت و تنظیم خانواده, نعمت الله تقوی/۱۲.
۹. همان/۵۸.
۱۰. همان/۶۸.
۱۱. همان/۵۷.
۱۲. همان/۵۸.
۱۳. اقتصاد ما, سید محمدباقر صدر, محمدكاظم موسوی, ج۱/۱۰, نشر برهان و اسلامی, ۱۳۵۰.
۱۴. اقتصادشناسی توسعه نیافتگی, دیوید كلمن و فورد نیكسون, غلامرضا آزاد/۱۴۳, ۱۳۷۸.
۱۵. ملل فقیر, پیرموسی ترجمه خلیل ملكی و ب مهرگان/۱۰۷, بی تا.
۱۶. روزنامه كیهان, ۲۵/۷/۱۳۴۶, به نقل از: مجله مكتب اسلام, شماره۱/۳, سال۹, آذرماه ۱۳۴۶.
۱۷. روزنامه نوروز, ۲۶دی ۱۳۸۰.
۱۸. جمعیت و تنظیم خانواده, تقوی/۱۶.
۱۹.رسائل فقهی, محمدتقی جعفری/ج۱/۲۴۷, نشر كرامت, ۱۳۷۷.
۲۰. اقتصاد ما, سید محمدباقر صدر, ع. اسپهبدی, ج۲/۲۷۵ برهان و اسلامی, تهران, ۱۳۴۹.
۲۱. همان, ج۱/۱۳.
۲۲. اقتصاد در مكتب اسلام, سید موسی صدر, علی حجتی كرمانی/۳۶ـ۳۷, انتشار, تهران, ۱۳۵۰.
۲۳. مجله مكتب اسلام, شماره۲۱/۴ـ۶, سال۹, ۱۳۴۶.
۲۴. همان, شماره۴/۹۵.
۲۵. خاتمیت, مرتضی مطهری/۷۸ـ۸۴, صدرا, ۱۳۴۷.
۲۶. جهان آفرین, حسین نوری/۲۸۸, ۱۳۷۴.
۲۷. اقتصاد در مكتب اسلام, سید موسی صدر/۳۲ـ۳۳.
۲۸. مجله مكتب اسلام, شماره ۱/۳, سال۱۴, ۱۳۵۱.
۲۹. بهداشت و تنظیم خانواده, سید محمدحسینی بهشتی/۳۱ـ۳۲, بقعه, تهران, ۱۳۷۹.
۳۰. مجله مكتب اسلام, شماره۹/۳۷, سال۱۵, ۱۳۵۳.
۳۱. مجله پاسدار اسلام, شماره۲۸/۱۳, ۱۳۶۳.
۳۲. همان/۱۴.
۳۳. همان, شماره۳۳/۱۴ـ۱۶.
۳۴ . استفتاءات از محضر امام خمینی, ج۳ / ۲۸۱ ـ ۲۹۲, جلوگیری از بارداری و سقط جنین, انتشارات اسلامی, وابسته به جامعه مدرسین قم.
۳۵ . رساله نوین, امام خمینی, تهیه و تنظیم بی آزار شیرازی, ج ۳ / ۱۰۰, دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
۳۶. صحیفه نور, رهنمودهای امام خمینی, ج۴/۳۹, ارشاد اسلامی.
۳۷. منشور جاوید, جعفر سبحانی/۸۲, اصفهان, كتابخانه امام امیرالمؤمنین علی(ع), ۱۳۶۰.
۳۸. رساله نوین, بی آزار شیرازی, ج۳/۱۰۰, دفتر نشر فرهنگ اسلامی, تهران, ۱۳۷۹.
۳۹. مجله حوزه, شماره ۲۵/۱۲۵, سال پنجم, ۱۳۶۷.
۴۰. كاهش جمعیت ضربه ای سهمگین بر پیكر مسلمین, سید محمدحسین حسینی تهرانی/۱۰۸, حكمت, تهران.
۴۱. همان/۶.
۴۲. همان/۴۲.
۴۳. همان/۱۷۶.
۴۴. همان/۳۸.
۴۵ . همان/ ۱۲۹ .
۴۶ . روزنامه سلام, شماره۶۱۶, ۱و۴, ۲۱ تیرماه, ۱۳۷۲.
۴۷ . روزنامه همشهری, ۲۲تیر/۲, ۱۳۷۲.
۴۸ . فقه اهل بیت, سال ششم, شماره۲۱/۴۸ـ۴۹, ۵۱ ـ۵۲.
۴۹ . رساله نوین, عبدالكریم بی آزار شیرازی, ج۳/۹۸.
۵۰ . مسأله تحدید النسل وقایهٔ وعلاجاً, محمد سعید البوطی/۱۵, دمشق, مكتبهٔ الفارابی, ۱۴۰۸هـ. ۱۹۸۸م.
۵۱. http:// arabic, islamic web.com/sunni/family, planning.htm
۵۲. http://news.masrawy.com/masrawynews/۲۰۰۶۲۰۰۲/۸۸۰۹۰ news.htm
۵۳ . نظریات جمعیت شناسی, احمد كتابی/۳۷, اقبال, تهران, ۱۳۶۴.
۵۴ . همان.
۵۵ . همان/۳۸ .
۵۶ . مرجعیت و روحانیت, جمعی از نویسندگان/۶۵, شركت سهامی انتشار, تهران, ۱۳۴۱.
۵۷ . ده گفتار, مرتضی مطهری/۱۰۰, حكمت, تهران, ۱۳۵۶.
۵۸ . همان/۱۷۷.
۵۹ . همان; تكامل اجتماعی انسان, مرتضی مطهری/۱۸۸ـ۱۹۰, صدرا.
۶۰ . روزنامه كیهان, شماره ۱۴۰۴۲, ۱۶آبان, ص۱۶.
۶۱ . جامعه شناسی دینامیسم اجتماع, علی اكبر ترابی/۹, چهر, تبریز, ۱۳۵۵.
۶۲ . همان/۱۳.
۶۳ . همان/۲۴.
۶۴ . همان/۴۵.
۶۵ . ولایت فقیه, امام خمینی/۷۸, آزادی, به نقل از مجله حوزه, شماره ۴۵/۱۱۳.
۶۶ . روزنامه اطلاعات, شماره ۱۸۶۹۶/۸ و۱۳, ۶اسفند۱۳۶۷.
۶۷ . زمینه جامعه شناسی, آگ برون و نیم كوف, ا.ح. آریان پور/۳۰۳, دهخدا, تهران, ۱۳۵۵.
۶۸ . اسلام شناسی, علی شریعتی, درس ششم, بی تا.
۶۹ . سوره نحل, آیه۷۹.
۷۰ . سفینهٔ البحار, شیخ عباس قمی, ج۲/۴۱۳, فراهانی, چاپ قدیم, بی تا.
۷۱ . تفسیر نمونه, ج۱/شانزده, ۱۳۵۳.
۷۲ . بحارالانوار, محمدباقر مجلسی, ج۱۹; الفصول المهمه, شیخ حر عاملی. به نقل از: انسان در افق قرآن, محمدتقی جعفری/۳۵, كانون علمی و تربیتی جهان اسلامی, اصفهان, ۱۳۴۹.
۷۳ . نهج البلاغه صبحی صالح, حكمت۳۱۳; نهج البلاغه فیض الاسلام, حكمت۳۰۵.
۷۴ . سوره نور, آیه۳۲.
۷۵ . سوره نساء, آیه۳.
۷۶ . سوره بقره, آیه۲۲۳.
۷۷ . سوره نحل, آیه۷۲.
۷۸ . سوره نساء, آیه۲۴.
۷۹ . سوره نساء, آیه۱.
۸۰ . تفسیر الصافی, فیض كاشانی, ج۱/۴۲۱, الاعلمی للمطبوعات, بیروت; منهج الصادقین, فتح الله كاشانی, ج۳/۴۳, اسلامیه, تهران, ۱۳۴۶; كنز العرفان, فاضل مقداد/ج۱و۲/۱۳۹ـ۱۴۰. مكتبهٔ المرتضویه, تهران, ۱۳۴۳.
۸۱ . پیام زن, سال اول, شماره ۱۰/۵۳, سال۷۷, مقاله: (كنترل جمعیت, ضرورتها و شرایط) از: سید مهدی موسوی.
۸۲ . خاتمیت, مرتضی مطهری/۸۰, صدرا, ۱۳۷۷.
۸۳ . تفسیر المیزان, علامه طباطبائی, محمدتقی مصباح یزدی, ۲۶۷, دارالعلم, قم, ۱۳۴۶.
۸۴ . كاهش جمعیت ضربه ای سهمگین در پیكر مسلمین/۲۷۵.
۸۵ . سوره توبه, آیه۶۹.
۸۶ . سوره سبا, آیه۳۵.
۸۷ . سوره تغابن, آیه۱۴.
۸۸ .سوره تغابن, آیه۱۵.
۸۹ . سوره توبه, آیه۵۵.
۹۰ . سوره سبا, آیه۳۷.
۹۱ . سوره بقره, آیه۲۴۹.
۹۲ . سوره مرسلات, آیه۲۵ـ۲۶.
۹۳ . سوره هود, آیه۶.
۹۴ . سوره الذاریات, آیه۲۲.
۹۵ . سوره الذاریات, آیه۵۸.
۹۶ . سوره طلاق, آیه۲ـ۳.
۹۷ . بوستان سعدی شیرازی, باب ششم در قناعت.
۹۸ . جامعه شناسی, آنتونی, گیدنر, منوچهر صبوری/۶۲۳, نشر نی, ۱۳۷۸.
۹۹ . روزنامه اطلاعات, شماره ۲۰۷۰۵/۵, ۲۸بهمن, ۱۳۷۴.
۱۰۰ . كنز العمال, فاضل هندی, ج۱/۶۱۹, حدیث۲۸۶۱, مؤسسهٔ الرسالهٔ, ۱۳۹۹هـ. ۱۹۷۹م.
۱۰۱ . این عبارت را تفسیر نمونه در مقدمه خود بدون ذكر مأخذ به عنوان حدیث معروف آورده است. اما نگارنده در منابع حدیثی بدان دست نیافتم. علامه مجلسی هم در بحارالانوار, آن را به عنوان عبارت غیر حدیثی آورده است. (بحار, ج۵۴/۲۱۸, مؤسسهٔ الوفاء, بیروت, ۱۴۰۳ق. ۱۹۸۳م.)
۱۰۲ . المیزان, علامه طباطبائی, ناصر مكارم شیرازی, ۸ ـ۱۱, دارالعلم, قم, بی تا.
۱۰۳ . سوره قمر, آیه۵۴.
۱۰۴ . سوره رعد, آیه۸.
۱۰۵ . سوره طلاق, آیه۲.
۱۰۶ .سوره حجر, آیه۲۱.
۱۰۷ . سوره فصلت, آیه۱۰.
۱۰۸ . سوره اعلی, آیه۳.
۱۰۹ . المیزان, ج۱/۲۹۹.
۱۱۰ . تفسیر نمونه, ج۱۰/۱۳۸, دارالكتب الاسلامیه, ۱۳۶۰.
۱۱۱ . سیاست ارسطو, حمید عنایت/۲۹۲, تهران.
۱۱۲ . سوره اعراف, آیه۳۱.
۱۱۳ . تصنیف غررالحكم و دررالكلم, عبدالواحد آمدی/۳۵۹, ح۸۱۱۷, دفتر تبلیغات اسلامی, قم, ۱۳۶۶.
۱۱۴ . تفسیر البرهان, سید هاشم بحرانی, ج۲/۱۰, دارالهادی, بیروت.
۱۱۵ . سوره شعرا, آیه۱۵۱ـ۱۵۲.
۱۱۶ . سوره نساء, آیه۹.
۱۱۷ . المیزان فارسی ذیل آیه شریفه. نساء, ۹ـ
۱۱۸ . سوره حشر, آیه۱۸.
۱۱۹ . سوره اسری, آیه۲۹.
۱۲۰ . سوره بقره, آیه۱۸۵.
۱۲۱ . سوره مائده, آیه۶.
۱۲۲ . سوره حج, آیه۷۸.
۱۲۳ . فروع كافی, محمد بن یعقوب كلینی, ج۵/۳۲۴, دارالكتب الاسلامیه.
۱۲۴ . سفینهٔالبحار, ج۱/۵۶۱.
۱۲۵ . وسائل الشیعه, حر عاملی, ج۱۴/۳۳. دار احیاء التراث العربی, بیروت.
۱۲۶ . مجله پیام زن, سال اول, شماره۹/۵۴, مقاله: (كنترل جمعیت, ضرورتها و شرایط).
۱۲۷ . لعلك باخع نفسك الا یكونوا مؤمنین, سوره شعرا, آیه۳.
۱۲۸ . امام رضا: (…وحرم الله الزنا لما فیه من الفساد من قتل النفس, وذهاب الانساب وترك التربیهٔ الاطفال…) وسایل, ج۱۴/۲۳۴.
۱۲۹ . امام صادق: (لایبغضنا الا من خبث ولادته او حملت به امه فی حیضها) من لایحضره الفقیه, ج۱/۱۴۹.
۱۳۰ . وسائل الشیعه, ج۱۴/۵۷; فروع كافی, ج۵/۳۵۴.
۱۳۱ . امیرالمؤمنین(ع): (ایاكم وتزویج الحمقاء فان صحبتها بلاء وولدها ضیاع) همان/۵۶.
۱۳۲ . امام موسی بن جعفر(ع): (لابأس بالعزل فی ستهٔ وجوه… والمرأهٔ السلیطهٔ والبذیّهٔ…) خصال, شیخ صدوق, فهری زنجانی, ج۱/۳۶۶, علمیه اسلامیه.
۱۳۳ . المحجهٔالبیضاء, مولی محسن كاشانی, ج۳/۷۳, مؤسسه الاعلمی, بیروت.
۱۳۴ . من لایحضره الفقیه, شیخ صدوق, ج۳/۳۵۵, دارالاضواء, بیروت.
۱۳۵ . تصنیف, غررالحكم, آمدی/۴۰۷, ح۹۳۴۸.
۱۳۶ . نهج الفصاحه, ابوالقاسم پاینده/۵۴, ح۲۷۸, جاویدان, تهران.
۱۳۷ . همان/۴۴۷, ح۲۱۰۰; خصال, شیخ صدوق, ج۲/۶۱۰; نهج البلاغه, كلمات قصار/۱۴۲; بحارالانوار, ۱۰۱/۷۱.
۱۳۸ . نهج الفصاحه/۱۶۹, ح۸۳۷.
۱۳۹ . بحارالانوار, علامه مجلسی, ج ۱۰۴ / ۷۲, ح ۱۲, اسلامیه, تهران.
۱۴۰ .
۱۴۱ . تحف العقول, ابن شعبه حرّانی/۱۵۳, مؤسسهٔ الاعلمی للمطبوعات, بیروت.
۱۴۲ . بحارالانوار, ج ۱۰۴ / ۶۹, اسلامیه, تهران.
۱۴۳ . مستدرك الوسایل, میرزا حسین نوری, ج۲/۶۱۵, چاپ سه جلدی قدیم.
۱۴۴ . الحیاهٔ, حكیمی, ج۴/۲۵۸, دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
۱۴۵ . همان/۲۵۶.
۱۴۶ . همان, ج۱/۳۲۸.
۱۴۷ . تصنیف غررالحكم و دررالكلم/۳۵۴.
۱۴۸ . همان.
۱۴۹ . الحیاهٔ, ج۱/۳۲۹.
۱۵۰ . همان, ج۴/۲۵۷.
۱۵۱ . همان/۲۳۹.
۱۵۲ . سفینهٔالبحار, ج۲/۴۸۵.
۱۵۳ . بهداشت و تنظیم خانواده, سید محمد حسینی بهشتی/۸۳.
۱۵۴. www.al.shia.com/htm ۱/far/books/fegh/estefta-tabrizi/estef ۰۲۹.htm
۱۵۵ . اجوبهٔ الاستفتاءات, سید علی خامنه ای, ترجمه/۲۷۷, مسأله۱۲۵۵, الهدی, ۱۳۸۱.
۱۵۶ .روزنامه اطلاعات, شماره۲۱۱۰۳, ۲۹تیر ۱۳۷۱.
۱۵۷. http:www.ahareh.com.mayazine/payam.۲/۸۱/۱۲۱/tto۱
۱۵۸ . جمعیت و تنظیم خانواده, محمدتقی شیخی/۱۱۹, انتشار, ۱۳۷۹.
۱۵۹ . روزنامه اطلاعات, شماره۲۰۵۲۸/۵, ۲۷تیرماه ۱۳۷۴.
۱۶۰ . روزنامه سلام, شماره۶۱۷, ۲۲تیرماه ۱۳۷۲, صفحه اخبار اقتصادی.
۱۶۱ . سوره انعام, آیه۱۵۱.
۱۶۲ . سوره اسراء, آیه۳۱.
۱۶۳ . سوره تكویر, آیه۸و۹.
۱۶۴ . سوره ممتحنه, آیه۱۲.
۱۶۵ . المیزان, ج۱۹/۲۷۹, دارالكتب الاسلامیه, تهران.
۱۶۶ . تفسیر نمونه, ج۶/۳۴, دارالكتب الاسلامیه, تهران.
۱۶۷ . همان, ج۲۶/۱۷۸.
۱۶۸ . تفسیر نوین/۵۸, دفتر نشر فرهنگ اسلامی, تهران.
۱۶۹ . تفسیر موضوعی منشور جاوید, جعفر سبحانی, ج۱/۸۰, كتابخانه امیرالمؤمنین, اصفهان.
۱۷۰ . كنز العرفان, فاضل مقداد, ج۲/۳۷۵, مكتبهٔ المرتضویه, تهران.
۱۷۱ . بهداشت و تنظیم خانواده, سید محمدحسینی بهشتی/۱۰۸.
۱۷۲ . همان/۱۹۳.
۱۷۳ . وسایل الشیعه, ج۱۹/۱۶۹, دار احیاء التراث العربی, بیروت.
۱۷۴ . من لایحضره الفقیه, ج۴/۱۲۰.
۱۷۵ . وسایل الشیعه, ج۱۹/۲۳۸.
۱۷۶ . من لایحضره الفقیه, ج۴/۱۲۱.
۱۷۷ . اسلام و مقتضیات زمان, مرتضی مطهری, ج۲/۳۲, صدرا.
۱۷۸ . مسألهٔ تحدید النسل, محمد سعید رمضان البوطی/۷۲, مكتبهٔ الفارابی, دمشق.
۱۷۹ . همان/۷۴.
۱۸۰ . همان/۷۷ـ ۷۸.
۱۸۱ . همان/۸۰.
۱۸۲ . همان.
۱۸۳ . فقه السنهٔ, ج۲/۲۳۴, مكتبهٔ العصریه, بیروت.
۱۸۴ . نظریات جمعیت شناسی, احمد كتابی/۳۵, اقبال, تهران.
۱۸۵ . مسالك الافهام, شهید ثانی, ج۲/۵۰۶ ـ۵۰۷, چاپ دوجلدی, قدیم.
۱۸۶ . بهداشت و تنظیم خانواده, سید محمدحسینی بهشتی/۵۲ ـ۶۳.
۱۸۷ . همان/۸۹ ـ۹۳.
۱۸۸ . سوره بقره, آیه۲۳۳.
۱۸۹ . بهداشت و تنظیم خانواده, سید محمدحسینی بهشتی/۱۹۸.
۱۹۰ . فقه الحیاهٔ, سید محمدحسین فضل اللّه/۱۶۲, مؤسسه المعارف للمطبوعات, بیروت.
۱۹۱ . رساله نوین, عبدالكریم بی آزار شیرازی, ج۳/۱۰۱, دفتر نشر و فرهنگ اسلامی, تهران.
۱۹۲ . ارشاد المسائل, سید محمدرضا گلپایگانی/۶۳۸.
۱۹۳ . جامع المسائل, محمد فاضل لنكرانی, ج۱/۵۴۸, نشر امیرالعلم.
۱۹۴ . رساله اجوبهٔ الاستفتاءات (ترجمه), الهدی, ص۲۸۰.
۱۹۵ . صحیفه نور, رهنمودهای امام خمینی, ج۲/۱۶۷.
۱۹۶ . اسلام و مقتضیات زمان, مرتضی مطهری, ج۲/۲۷.
۱۹۷ . همان/۲۸.
۱۹۸ . همان/۳۰.
۱۹۹ . جامعه شناسی (جمعیت), احمد رجب زاده, محمد جلال عباسی شوزای, ج۱/۵۰ ـ۶۵, وزارت آموزش و پرورش
منبع : خبرگزاری فارس