دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


تکنولوژی، تکنولوژیک نیست!


تکنولوژی، تکنولوژیک نیست!
بی شك بررسی مبحث تكنیك و تكنولوژی حتی به صورت كوتاه در این مقال نمی گنجد، ولی برای شناخت صحیح دستاوردهای تكنولوژیك باید برخی اصول اساسی حاكم بر این مقوله را به صورت فشرده بررسی كنیم.
در دوران ما به ویژه در جوامع غربی به تكنولوژی مانند ابزار نگریسته می شود، ابزاری در امتداد ابزارهای گذشته كه كاملتر و پیچیده تر شده است.حال آنكه تكنولوژی، تجسم و تبلور تفكر متافیزیكی و تحقق خارجی آن است.بدون حضور تفكر تحصلی و پوزیتیویستی فارغ از پژوهشهای علمی جدید، تكنولوژی هرگز امكان وجود پیدا نمی كرد.
موضوع مهم این است كه نه تنها تكنیك و علم جدید به هم مربوط هستند، بلكه تكنیك غایت علم جدید و تجسم و عینیت آن به شمار می رود.علم جدید برای تكنولوژی و تكنولوژی برای تصرف آمده است.حضور متافیزیكی همین گرایش شدید به تصرف و تعرض نسبت به طبیعت را در تكنولوژی، ماهیت تكنولوژی می نامیم.
اگر گفته شود تكنولوژی ابزاری برای رسیدن به غایتی است، در جای خود می تواند حرف درستی باشد، ولی بایستی بدانیم این حرف دستاوردهای تكنولوژی را در نظر دارد و نه ماهیت آن را.اگر كسی برای تكنولوژی ماهیتی قائل نباشد، در واقع از درك حقیقت آن عاجز مانده است.منظور ما از ماهیت، در اینجا جنس و فصل و مقوله مقوم و...نیست، بلكه شناسنامه تفصیلی و تحلیلی آن است كه شرایط و بستر تحقق آن را بازمی نمایاند.
همین زمینه ها و بسترهای پیدایش نظام تكنولوژیك كه دقیقاً با تصرف و تعرض بشری نسبت به عالم خارج ارتباط دارد، چارچوب و ساختاری معنادار ایجاد می كنند كه هایدگر در رساله معروف خود «پرسش از تكنولوژی» از آن به گشتل تعبیر می كند. خود هایدگر درباره گشتل می نویسد: «گشتل یا همان در چارچوب قرار دادن، به معنی گردهم آوردن برنامه ریزیهایی است كه انسانها برنامه ریزی می كنند.طرح و برنامه ریزی انسانها یعنی درگیری و تعرض انسانها به خارج برای این كه واقعیت را به نحو نظام یافته ای به عنوان منبع ذخیره [و قابل تمتع صددرصد] آشكار كند».
«گشتل (قالب گذاری) امر تكنولوژیكی نیست، امری مبتنی بر نظم و ترتیب ماشینی هم نیست، بلكه راهی است كه در آن واقعیت (كه در فرهنگ دینی نشانه ای برای درك حقیقت است) خود را به عنوان منبع ذخیره منكشف می كند».
همین منبع ذخیره دانستن عالم طبیعت كه ماده اصلی فرهنگ و تمدن غربی است، خود به گونه ای آكادمیك و تئوریك كه همان علم جدید باشد، ظهور كرده است.ازاین رو، هایدگر بلافاصله پس از طرح عنوان گشتل برای توضیح آن به سراغ علوم جدید به ویژه فیزیك مدرن و ریاضی جدید می رود: «روش علم جدید بر تعقیب طبیعت و به دام اندازی (و تسخیر) آن به عنوان مجموعه ای منسجم از نیروهای قابل محاسبه دلالت می كند.فیزیك جدید به این دلیل كه برای پرسش از طبیعت از ابزارآلات آزمایشگاهی استفاده می كند، فیزیك «تجربی و آزمایشگاهی» نامیده نشده است، بلكه عكس مطلب درست است؛ زیرا فیزیك به طور نظری محض طبیعت را به گونه ای طرح می كند كه طبیعت خودش را به صورت مجموعه نظم یافته ای از نیروهای از پیش قابل محاسبه جلوه می دهد و در همین راستا آزمایشهای خود را دقیقاً برای این پرسش تنظیم می كند كه طبیعت، خود را - درحالی كه به این ترتیب طرح و بیان كرده است - چگونه نشان می دهد؟ ولی ریاضی جدید، دو قرن پیش از پیدایش تكنولوژی پدیدار شد.بنابراین، این علم در آن زمان چگونه می توانست خود را با تكنولوژی جدید هماهنگ كند و جایگاهی برای خدمت كردن به آن بیابد؟ واقعیت، عكس این مطلب را روشن می كند؛ یعنی این تكنولوژی است كه مسبوق به تفكر ریاضی و فیزیك جدید است.بی شك تكنولوژی تنها موقعی توانست راه خود را پیدا كند كه بر علم فیزیك دقیق و محض استوار شد...(و خلاصه این كه) فیزیك جدید، منادی قالب گذاری و در چارچوب قراردادن است.در واقع علوم جدید، وظیفه محدود كردن ساحت فكر بشری را به ساختارهایی كه طبیعت را فقط به عنوان پدیده ای قابل تصرف و تغییر، تفسیر كنند به عهده داشتند و دارند.همه این مبادی متافیزیكی در صورت عینی آن، یعنی تكنولوژی حضور دارند و به آن جهتی خاص می بخشند.
تكنولوژی در بستر یا به تعبیر هایدگر، در قالب گیری (یا همان گشتل) تحقق می یابد كه نسبت ویژه ای با مبدأ، معاد و سیستم نیازهای انسان دارد و با توجه به مباحثی كه پیشتر آمد روشن می شود كه این نسبتها در جهت خلاف آن نسبتی است كه انسان موحد با مبدأ و معاد برقرار می كند.نیازهای موحد نیز بسیار متفاوت از نیازهایی است كه ملحد و یا مشرك برای خویش می سازد.
مقصود از بیان مطالبی كه گذشت روشن شدن این مطلب است كه تكنولوژی ابزار به مفهوم متداول آن نیست كه خالی از پیام و القای ویژگی های ماهوی باشد، بلكه تجسم یك نوع جهانبینی و نگرش است.
«تكنیك، برگرفته از ریشه یونانی تخنه (Techne: تكنیك و فن) در گذشته فقط بر تكنولوژی، اطلاق نمی شد.در واقع تكنولوژی ای وجود نداشت.تخنه هم به صنعت و هم به هنر اطلاق می شد.صنعت در آنجا به معنای تكمیل كار طبیعت بود، نه به معنای امروزی آن كه تسخیر و دخالت و تغییر است.هنر نیز نه برای زیبایی شناسی و نه بخشی از فرهنگ، بلكه هنر، یك انكشاف ذو ابعاد و حافظ و پارسا بود؛ یعنی هنر، مطیع در نگهداری و حفاظت از حقیقت بود.هنر انكشافی بود كه هم تولید می كرد و هم حضور می بخشید.به همین دلیل، به قلمرو پوئسیس (Poiesis) ابداع تعلق داشت و این انكشاف و ابداع، آفرینش عالمی تخیلی است كه از عالم واقع (واقعیت نفس الامری) تقلید می كند.»
تخنه یا تكنیك، یك صیرورت تاریخی را طی كرده تا به روزگار ما رسیده و امروزه همه تخنه در صنعت و همه صنعت نه در تكمیل بلكه در تسخیر طبیعت معنا شده است.
برای شناخت درست، دقیق و عمیق طبیعت، نیازمند مابعدالطبیعه الهی برگرفته از وحی هستیم و هر شناخت دیگری غیر از این محصول گم كردن راه و صورت انتزاعی و خیالی دور از حقیقت است.با این توضیح، به این جمله خوب دقت كنید: آثار تكنیك جدید در واقع بر صورت انتزاعی از طبیعت استوار شده است كه در مابعدالطبیعه جدید با تفكر دكارتی موجودیت و با اخلاف او گسترش یافته است.در اندیشه دكارتی برای طبیعت صورتی انتزاعی و قابل محاسبه كمّی زده می شود كه معطوف به كسب قدرت تصرف باشد.
آنچه در گذشته، جریان داشته صنعت معنوی با شاخصه های طبیعی و معنوی بوده است.دستاوردهای صنعتی در آنجا دنباله وجود انسانها و ادامه حواس آنها دانسته می شده است.
باید گفت تلقی برخی اندیشمندان و تحلیلگران غربی نسبت به تكنولوژی جدید به ویژه در بعد رسانه ای نیز چنین است كه آن را ادامه حواس انسانها می دانند.از جمله این متفكران می توان به مارشال مك لوهان اشاره كرد.در ابطال این نظریه، فقط به همین مقدار بسنده می كنیم كه تباین اساسی ای میان تكنیك قدیم و جدید است و نمی توان اصل استخدام را منشأ هر دو دانست؛ بشر قدیم ابزار را به استخدام می گرفت و آن ابزار در تحت اراده او قرار داشت همانگونه كه اعضای بدنش را در كنترل اراده داشت، ولی بشر جدید در مقابل تكنولوژی ای قرار دارد كه نه ابزار به آن معنای گذشته است و نه می توان نسبت میان او و تكنولوژی را صرفاً با واژه استخدام تفسیر كرد.بنابراین، باید درباره تحت اراده انسان بودن تكنولوژی جدید، تردید جدی كرد.
چگونه می توان درباره تكنولوژی جدید، واژه استخدام را به كار برد، حال آنكه از ویژگیهای اساسی آن - به قول دكتر شریعتی (در مقاله ماشینیسم) - میل به استقلال از انسان است.شریعتی ماشین جدید را بهره مند از ادراك و شعور می داند و این همان چیزی است كه ما پیشتر به عنوان حضور متافیزیكی مبادی فكری و گرایش انسان در محصولات تكنولوژیك از آن یاد كردیم.شریعتی می گوید:
«در اینجا ماشین كه می گویم، به عنوان یك موجودی است كه ادراك دارد، احساسات و شعور و جهت و حركت دارد و نقشه می كشد و هدف دارد و رقیب انسان است.»
او در ادامه، هدفداری و رقابت ماشین با انسان را در ویژگی چهارم ماشینیسم با عنوان میل به استقلال و استغنا از انسان اینگونه بیان می كند:
«ماشین وقتی به وجود می آید، همیشه تمایل دارد كه خودش را از انسان بی نیاز كند.می بینیم كه به میزانی كه تكامل پیدا می كند، هزار تا كارگرش صد تا كارگر می شود...دوره اتوماسیون یك دوره وحشتناك در آینده است.دوره تمام خودكارشدن دستگاههای تولیدی است و در آنجاست كه انسان دور از ماشین و در كنار ماشین به یك زندگی مرگبار دچار می شود.»
تحقق تكنولوژی، تعبیر همان خوابی است كه بشر غربی به صورت پروفسوربالتازار می دید و به گونه فیلمهایی شبه جادوگرانه، بشر را صاحب قدرت تصرف تكوینی می ساخت.بی شك به این دلیل كه مبتنی بر شناخت و معرفت كیهانشناسی دینی و مطابق با نظم واقعی و الهی عالم خلقت نبود و براساس مدل انتزاعی و وهمی علم جدید به وجود آمده بود.از همان آغاز فساد ناشی از آن، تمام جنبه های زندگی را فراگرفت و هرچه پیش می رود، فساد آن فراگیرتر و عمیقتر می شود.باید گفت نبایستی فساد تكنولوژی را صرفاً در كشتارهای میلیونی و قدرت تخریب ویرانگر جنگها و آلودگی هوا و بحران رادیواكتیو و لایه اوزون دید.دكتر نصر دراین باره می گوید:
« تنها كاربردهای نظامی تكنولوژی جدید و وحشت جنگهایی كه در این قرن رخ داده و در آنها این تكنولوژی دست آخر با ره آورد بمب اتم مورد استفاده قرار گرفته است، نیست كه محیط زیست طبیعی را آلوده است، بلكه استفاده های به اصطلاح صلح آمیز از این تكنولوژی نیز باعث تخریب و آلودگی محیط زیست بوده واین تكنولوژی روی هم رفته بشریت را با خطر جدی و عظیم انهدام تدریجی محیط زیست مواجه ساخته است.»
منبع انرژی دانستن عالم خلقت، دور شدن از نگرش دینی به طبیعت است؛ دیگر تفاوتی نمی كند كه تبلور این طرز تلقی نسبت به طبیعت، كارخانه ها و ماشینها باشند یا دستكاریهای ژنتیكی میوه ها و حیوانات.همه این مؤلفه ها نقشی اساسی در برهم زدن توازن طبیعت ایفا می كنند.
اگرچه تكنولوژی از ماهیت خویش جدا نیست، ولی برای شناختن ماهیت حقیقی تكنولوژی در این بازار مكاره تمدن امروزی، بایستی دقت كنیم كه «تكنولوژی همان تكنولوژی نیست...مراد از ماهیت تكنولوژی، هیچ چیز تكنولوژیكی نیست.بنابراین، تا هنگامی كه به واقعیت تكنولوژی فكر می كنیم و برای پیشبرد آن می كوشیم و در نتیجه یا آن را تحمل می كنیم یا از آن كناره می گیریم، هرگز نسبت خود را با ماهیت تكنولوژی تجربه نخواهیم كرد.چه با رغبت، تكنولوژی را بپذیریم یا آن را ترك نماییم، در همه جا اسیر و پای بند زنجیر تكنولوژی می مانیم».
چه آنان كه در برخی نقاط آمریكا و اروپا، تكنولوژی را انكار می كنند و به زندگی گروهی بدون هرگونه ابزار تكنولوژیك مشغول اند و چه آنان كه تكنولوژی را به عنوان ابزاری مطلق و مسیری طبیعی می پندارند و می كوشند آن را گسترش دهند، هردو در زیر سایه اراده تكنولوژی زندگی می كنند و اسیر آن شده اند و تنها راه آزادی از این اسارت برقراركردن نسبت آزاد با تكنولوژی است و فقط هنگامی كه هستی انسانی به روی ماهیت تكنولوژی گشوده شود، می توان با تكنولوژی نسبت آزاد و غیروابسته برقرار كرد.این قدم نخست برای آزادی از نظام تكنیك است.
محمد حسنی
منبع : روزنامه ایران