سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


چرا همسرانشان‌ را می‌کشند؟!


چرا همسرانشان‌ را می‌کشند؟!
در سالهای‌ گذشته‌ شاهد افزایش‌ وقوع‌ قتل‌ به‌ دلایل‌ مختلف‌ و به‌ دنبال‌ مسائل‌ غیراخلاقی‌ در برخی‌ خانواده‌ها هستیم‌، بطوری‌ كه‌ در تعدادی‌ از جنایت‌های‌ اخیر، زن‌ با طرح‌ نقشه‌ قتل‌ به‌ دلیل‌ عدم‌ توانایی‌ روحی‌ و جسمی‌ با معاونت‌ و مشاركت‌ فرد دیگری‌ كه‌ اغلب‌ با یكدیگر روابط‌ نامشروعی‌ داشته‌اند، دست‌ به‌ جنایت‌ زده‌ است؛ جنایتی‌ كه‌ ریشه‌ آن‌ را می‌توان‌ در ازدواج‌های‌ اجباری‌، اعتیاد شوهر، ظهور ارتباطات‌ نامشروع‌ و در نهایت‌ ناپایداری‌ زندگی‌ زناشویی‌ جست‌وجو كرد. نگاهی‌ به‌ پرونده‌های‌ اخیر در این‌ رابطه‌ از ابتدای‌ سال‌ جاری‌ تاكنون‌ این‌ حقیقت‌ را آشكار می‌كند كه‌ در چندین‌ حادثه‌ تلخ‌ پایتخت‌ و حومه‌ آن‌، روابط‌ نادرست‌ و نامشروع‌ اخلاقی‌ سرانجام‌ رنگ‌ و بوی‌ خون‌ به‌ خود گرفته‌ است‌.
در این‌ زمینه‌ اشاره‌ به‌ قتل‌ مرد ۴۰ ساله‌یی‌ به‌ نام‌ «حسن‌» در دی‌ ماه‌ سال‌ جاری‌ توسط‌ دو جوان‌ افغانی‌ به‌ نامهای‌ «شاه‌مراد» و «زمان‌» و اعترافات‌ هولناك‌ «فاطمه‌» همسر۲۲ساله‌ وی‌ كه‌ با برقراری‌ رابطه‌ نامشروع‌ با دو كارگر افغانی‌ بخاطر احساس‌ تنفر شدید از شوهر میانسالش‌، نقشه‌ كشتن‌ او را طراحی‌ كرده‌ بود و نیز كشف‌ جسد مثله‌ شده‌ مردی‌ در خردادماه‌ سال‌ گذشته‌ در زمین‌های‌ كشاورزی‌ «قرچك‌» ورامین‌ كه‌ از جنایت‌ هولناك‌ همسر ۱۷ ساله‌اش‌ به‌ نام‌ «فاطمه‌» با همدستی‌ جوان‌ ۱۸ ساله‌ پرده‌ برداشت‌، حاكی‌ از پدیده‌هایی‌ است‌ كه‌ در آن‌ زن‌ به‌ عنوان‌ انسان‌ عاطفی‌ و حساس‌، خود عامل‌ شوهركشی‌ شده‌ است‌. در بررسی‌ پرونده‌های‌ ارتكاب‌ به‌ قتل‌ شوهر آنچه‌ در چرایی‌ وقوع‌ این‌ رخداد كالبدشكافی‌ می‌شود، علاوه‌ بر تاثیرات‌ قابل‌ توجه‌ شرایط‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ جامعه‌ بر وقوع‌ قتل‌، بررسی‌ وضعیت‌ حاكم‌ بر زندگی‌ زن‌ و شوهر (قاتل‌ و مقتول) است‌ كه‌ در سه‌ قالب‌ به‌ بروز آخرین‌ حد خشونت‌ منجر می‌شود.
● غلبه‌ تفكر بر احساساس‌
در ریشه‌یابی‌های‌ صورت‌ گرفته‌ در این‌ رابطه‌، اصلی‌ترین‌ علل‌ عمده‌ ارتكاب‌ شوهركشی‌ با قتل‌هایی‌ روبرو هستیم‌ كه‌ زن‌ به‌ نوعی‌ در جریان‌ نارضایتی‌ مستمر از زندگی‌ با همسر به‌ دلایلی‌ همچون‌ مورد ضرب‌ و شتم‌ قرارگرفتن‌ از سوی‌ او، اعتیاد شوهر، ناكامی‌ در تقاضای‌ طلاق‌، گاه‌ وجود خلاهای‌ قانونی‌ و ... نسبت‌ به‌ شرایط‌ موجود كم‌ تحمل‌ شده‌ و تحت‌ شرایط‌ غیرعقلانی‌، عمدتا با اجیركردن‌ فرد دیگری‌، مرتكب‌ جنایت‌ شود.
همچنین‌ نتایج‌ این‌ بررسی‌ها نشان‌ می‌دهد، یكی‌ دیگر از عوامل‌ قتل‌ شوهر، نشات‌ گرفته‌ از حس‌ انتقامی‌ است‌ كه‌ در جریان‌ مواجهه‌ زن‌ با «خیانت‌» شوهر و برقراری‌ روابط‌ نامشروع‌ او با زن‌ دیگری‌، ایجاد شده‌ است‌.
در آخرین‌ شكل‌ بروز خشونت‌ از سوی‌ زنان‌ همسركش‌ مربوط‌ به‌ روابط‌ نامشروع‌ زن‌ به‌ دلایل‌ مختلف‌ و از جمله‌ كمبودهای‌ عاطفی‌ و روانی‌ او در زندگی‌ زناشویی‌اش‌ است‌ كه‌ در پی‌ آن‌ روابط‌ پنهانی‌ با غیر شكل‌ می‌گیرد و بدین‌ ترتیب‌ زن‌ بخاطر ادامه‌ این‌ گونه‌ روابط‌ كه‌ خلاف‌ شرع‌ و قانون‌ بوده‌ و با عرف‌ جامعه‌ نیز در تضاد است‌ با تفكرات‌ شوم‌، نقشه‌ قتل‌ شوهرش‌ را طراحی‌ و عمدتا با معاونت‌ دیگری‌ اجرا می‌كند.
كالبدشكافی‌ چنین‌ ماجراهایی‌، تصویری‌ از بیماریهای‌ یك‌ جامعه‌ در حال‌ گذار را به‌ نمایش‌ می‌گذارد كه‌ در آن‌ مغایرت‌ و تضاد «بایدهای‌ ذهنی‌ و فراگرفته‌» با «واقعیات‌ موجود»، عرصه‌ را آنقدر تنگ‌ می‌كند كه‌ گاه‌ به‌ زعم‌ متهمان‌ ،ارتكاب‌ جنایت‌ در دستیابی‌ به‌ هدف‌، آسانتر از پیگیری‌ قانونی‌ است‌.
● بازنگری‌ در پرونده‌های‌ خانوادگی‌
یك‌ روانپزشك‌ با بیان‌ اینكه‌ سیر قضایی‌ رسیدگی‌ به‌ پرونده‌های‌ طلاق‌ نیازمند بازنگری‌ است‌، تاكید می‌كند: باید آیین‌نامه‌هایی‌ كه‌ به‌ شرایط‌ زنان‌ در پرونده‌های‌ دادگاه‌ خانواده‌، توجه‌ كافی‌ ندارند، بازنگری‌ شده‌، چراكه‌ گاه‌ با این‌ ادله‌ قضایی‌ كه‌ «سیر قانونی‌ باید طی‌ شود»، مسیر رسیدگی‌ به‌ یك‌ پرونده‌ تا سالیان‌ ادامه‌ می‌یابد و این‌ در حالیست‌ كه‌ صدور رای‌ طلاق‌ باید براحتی‌ و تابع‌ شرایط‌ متقاضیان‌ امكانپذیر باشد.
وی‌ یكی‌ از دلایل‌ شكل‌گیری‌ حس‌ انتقام‌ از شوهر را نارضایتی‌ زن‌ از شرایط‌ نامناسب‌ تحمیل‌شده‌ اجتماعی‌ و فشارهای‌ وارده‌ از سوی‌ شوهران‌ عنوان‌ كرده‌ و می‌گوید: توانایی‌ زندگی‌ جدا، حتی‌ از شوهران‌ ناسازگار نیز برای‌ بسیاری‌ از زنان‌ مقدور نیست‌، چراكه‌ یافتن‌ شغل‌ سالم‌ و درآمد كافی‌ برای‌ گذران‌ زندگی‌ از یك‌ سو و احساس‌ كمبود امنیت‌ اجتماعی‌ در محیط‌های‌ كاری‌ به‌ واقع‌ فضا را برای‌ حضور در جامعه‌ سخت‌تر می‌كند به‌ شكلی‌ كه‌ تفكر جدایی‌ و طلاق‌ در حالی‌ از میان‌ می‌رود كه‌ زن‌ وادار به‌ تحمل‌ شرایطی‌ شده‌ كه‌ او را سرشار از حس‌ نفرت‌ و در نهایت‌ انتقام‌ می‌كند.
زنان‌ همسركش‌ از قوانین‌ بی‌اطلاع‌ هستند
وی‌ روی‌آوردن‌ زنان‌ به‌ پدیده‌های‌ خشن‌ همچون‌ طراحی‌ نقشه‌ قتل‌ شوهر را همچنین‌ از «بی‌اطلاعی‌ برخی‌ زنان‌ از قوانین‌ حقوقی‌ و جزایی‌ در برخورد با شوهری‌ كه‌ تقصیر اصلی‌ متوجه‌ اوست‌»، متاثر می‌داند و می‌گوید: بر اساس‌ تجربیات‌ كاری‌ و آمارهای‌ موجود، ریشه‌ بسیاری‌ از اختلافات‌ و درگیری‌های‌ زناشویی‌ به‌ مسائل‌ جنسی‌ مربوط‌ می‌شود، بطوری‌كه‌ افراد در قبل‌ و پس‌ از ازدواج‌ هیچ‌گونه‌ آموزشی‌ در این‌باره‌ ندیده‌اند و با تفكر معتقد به‌ سركوب‌ احساسات‌ و مخفی‌ نگاهداشتن‌ و خودسانسوری‌ اختلافات‌ در روابط‌، زوجین‌ مبتلا به‌ انواع‌ بیماری‌های‌ افسردگی‌ و وسواس‌ شده‌ و به‌ خشونت‌ روی‌می‌آورند.
● چرا در حوزه‌ اختلافات‌ زندگی‌ زناشویی‌ واهمه‌ دارند؟
این‌ روانپزشك‌ با انتقاد از اینكه‌ منابع‌ آموزشی‌ به‌ خانواده‌ها رفتارهای‌ صحیح‌ مواجهه‌ با مشكلات‌ خانوادگی‌ را به‌ اندازه‌ كافی‌ آموزش‌ نداده‌اند، به‌ تاثیر منابع‌ قوی‌ همچون‌ رسانه‌های‌ تصویری‌ و مراكز آموزشی‌ تحت‌ پوشش‌ آموزش‌ و پرورش‌ و نهادهای‌ مشاوره‌یی‌ زیرمجموعه‌ بهزیستی‌ اشاره‌ كرده‌ و با طرح‌ این‌ پرسش‌ كه‌ «چرا برخی‌ رسانه‌های‌ گروهی‌ و كارشناسان‌ از طرح‌ مسائل‌ مربوط‌ به‌ حوزه‌ اختلافات‌ زندگی‌ زناشویی‌ واهمه‌ دارند؟»، می‌افزاید: این‌ تفكر پوسیده‌ كه‌ «صحبت‌ كردن‌ پیرامون‌ این‌ مسائل‌ و تعمیم‌ مشكلات‌ به‌ افراد جامعه‌ باید كنار گذاشته‌ شود» خود در مواردی‌ به‌ ارتكاب‌ خشونت‌های‌ جبران‌ناپذیر همسران‌ بویژه‌ در كلانشهرها منتهی‌ شده‌ است‌.
بر اساس‌ تاكیدات‌ كارشناسان‌ اجتماعی‌، بررسی‌ پدیده‌ «شوهركشی‌» باید با توجه‌ به‌ عواملی‌ چون‌ كاستی‌های‌ قانونی‌، كمبود حمایت‌های‌ اجتماعی‌، فقدان‌ راه‌حل‌ مناسب‌ برای‌ رفع‌ چالش‌ها و... و نیز وجود خانواده‌های‌ بحران‌زده‌یی‌ صورت‌ گیرد كه‌ زندگیشان‌ در مرز عمیق‌ حادثه‌ گرفتار شده‌ است‌؛ از این‌ رو این‌ روند نیازمند توجه‌ مسوولان‌ و آموزش‌ مسائل‌ اجتماعی‌ و حقوقی‌ به‌ خانواده‌هاست‌ تا بتوان‌ از وقوع‌ موارد مشابه‌ بسیاری‌ كه‌ شاید در مراحل‌ اولیه‌ بحران‌ باشند، جلوگیری‌ كرد.
گردآوری‌ از زهرا یكتادوست‌
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید