سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


چرا زن‌ها شوهران خود را می‌کشند


چرا زن‌ها شوهران خود را می‌کشند
همه روزه بسیاری از بازپرسان ویژه قتل، کیفرخواست علیه اعضای خانواده ای صادر می‌کنند که روزهایی با هم زندگی کرده اند، خندیده اند به یکدیگر عشق ورزیده اند وناگاه...
فراوانی قتل های خانوادگی در اخبار حوادث کشور، برای آنانکه پیگیر مسایل اجتماعی ایران هستند، نشانه خوبی نیست. تنها در یک هفته گذشته، منابع خبری بیش از هشت مورد قتل خانوادگی را گزارش کردند، که اغلب موارد همسر کشی بوده است.
انتشاریک تحقیق آماری از سوی موسسه‌ تحقیقاتی علوم جزا و جرم‌شناسی، درباره همسر کشی، حقایقی دور از انتظار درباره این موضوع را روشن کرد. پیش از انتشاراین تحقیق- شاید هنوزهم- بسیاری ازمردم تصور می‌‌کردند، زنان به دلیل وضعیت بدنی و خشونت جسمانی و جنسی که علیه آنان در خانه درجریان است، بیشترین تعداد مقتولان را تشکیل می‌دهند.
اما این تحقیق، با بررسی داده هایی از ۱۵ استان کشور، شرایط را به گونه ای دیگر توصیف کرد. تعداد زنان همسر کش نه تنها کمتر نبود، بلکه به طور معنا داری بیشتر بود.
زنان همسرکش، با نقشه قبلی و در پی مدتها تحمل شرایط خانوادگی، همسران خود را شخصا یا با کمک مرد دیگری به قتل رسانده اند. دکتر نسرین معظمی جامعه شناس در این باره می گوید: زنان به ندرت خود مرتکب قتل می‎شوند و بیشتر آنها معاونت و یا آگاهی از قتل داشته‎اند و با طراحی قتلها و نقشه‎های دقیق، شخص ثالثی را تحت تاثیر قرار داده و مرتکب قتل می‎شوند. دکترمحمد آشوری جرم شناس نیز می‌گوید: در حالی که مردان صد در صد مباشرت در قتل زنانشان داشته‌اند، ولی مباشرت زنان خیلی کمتر یعنی ۳۳% است و بنابراین، در اغلب موارد شخص ثالثی از طرف آنها دست به قتل زده است.
● چرا می کشند؟
فقر و بیکاری ، مصرف مواد مخدر از مواردی است که همواره در ایران باعث شوهر کشی می شود. دکتر معظمی، همچنین کراهت زندگی با شوهر، نپذیرفتن طلاق در خانواده و قانون حمایت کننده از مردان را در همسر کشی زنان مهم می داند.
بر اساس تحقیقات، اکثر زنان قاتل با تصمیم قبلی و با طرح نقشه ای دقیق به کشتن شوهرانشان مبادرت کرده اند که این امر بعضا ناشی از خشم و کینه جویی بوده است. بیشتر زنان شوهرکش از کمبود محبت در رنج بوده اند.
۹۵ درصد زنان پس از قتل همسرانشان نه تنها پشیمان نبودند، بلکه در زمان بازجویی های بعدی اعلام کرده اند اگر زمان تکرار می شد باز هم اقدام به قتل همسرشان می کردند.
آنچنان که شواهد نشان می دهد زنان در کشتن شوهران با تدبیر و برنامه ریزی قبلی مبادرت به قتل می کنند، در حالیکه مردان معمولا در یک جنون آنی و تصمیم ناگهانی و با اولین شئی ای که به دستشان می رسد همسرشان را به قتل می رسانند .
دلیل اغلب مردان برای کشتن همسرانشان، مسایل ناموسی، شک وعدم تمکین بوده است. مروری بر پرونده های قتل های خانوادگی نشان می دهد بیشتر مردها به علت خشم ناگهانی و بدون تصمیم قبلی مرتکب قتل همسر شده اند پس از قتل نیز ۸۰ درصد از آنان، ابراز پشیمانی کرده اند. دکتر معظمی می گوید: در بسیاری از موارد نیز مردان دچار توهم بوده‌اند و به دلیل سوء ظن خیانت نسبت به همسر خود دست به قتل زده اند.
دکتر معظمی در باره رفتار متهمان پس از همسر کشی براساس تحقیقات می‌گوید:اغلب مردان پس از اقدام به عمل منجر به قتل، با انتقال همسر خود به بیمارستان سعی در نجات او داشته‌اند، و بیش از یک چهارم از مردان همسر کش در زندانهای کشور، خود را به پلیس معرفی کرده‌اند. ولی زنان معمولا بعد از قتل، خود را بی‌گناه دانسته‌اند و حتی پس از سال‌ها حبس، اقرار به قتل نمی‌کنند.
با اینکه درصد مجرمان زن در ایران بسیار کمتر است اما درصد زنان همسرکش درمیان مجرمان زندانی قابل توجه است. زنان قاتل که بیشتر خانه دار بوده ودر سنین پایین ازدواج کرده اند، به دلیل نبود حمایتی از سوی قانون و خانواده ، تصمیم گرفته‌اند شخصا وارد عمل شوند تا حق خود را بگیرند.
● قوانین به نفع مردان است
طبق اصل دهم قانون اساسی، خانواده، بنیاد اجتماع است. "از آنجا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است همه‌ قوانین و مقررات و برنامه‌ریزی‌های مربوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه‌ی حقوق و اخلاق اسلامی باشد."
اما به عقیده بسیاری از حقوقدانان وفعالان حقوق زنان، بافت قوانین اسلامی جاری در کشور، قوانین فقهی شیعی،جاری در متون قانون خانواده، به گونه ای است که اغلب زنان در روابط خانوادگی، به ویژه در ارتباط با همسر، خود را مغبون احساس می‌کنند. این قوانین نظیر لزوم تمکین زن به همسرش، اجازه چند همسری وهمسر موقت است. نیزاجازه وحق طلاق که به مرد اعطا شده است، در مقابل زن تنها با بخشش حق و حقوق خود درصورت عدم علاقه به ادامه زندگی قادربه دریافت طلاق آنهم با رضایت همسر خواهد بود.
یک حقوقدان در این باره می‌گوید: تبعیضات قانونی و رفتارهای ضد قانونی که با سوء استفاده از ماده ۱۱۴۶ قانون مدنی و با تمسک به قانون به آن در روابط زنان و مردان در جامعه جاری است، در کنار فرهنگ مردسالار در جامعه، عرصه را بر زن چنان تنگ می کند که به تاوان تباهی خود، شوهر را می کشد.
به گفته حجت الاسلام مهدی مهریزی، محقق امور زنان، به برخی قوانین نظیر تمکین، در مباحث فقهی بسیار کلی پرداخته شده است. او می گوید: آنچه امروزه در قانون تمکین محل بحث و اشکال است و به ویژه از نقطه نظر روانشناسی مورد توجه قرار می‌گیرد، در این قوانین بطور کامل دیده نشده است. او امیدوار است چنانچه مسایل پیش آمده درباره مشکلات قوانین مربوطه مطرح شود، علمای فقهی شیعه بتوانند آنرا مورد بررسی وبازنگری قراردهند و امکان پیشروی در این احکام را فراهم کنند.
گرچه قوانین جاری براساس فقه شیعه بوده و با موانع بسیار از جمله مخالفت شورای نگهبان برای تغییر مواجه هستند، حقوق‌دانان معتقدند چنانچه تبعیض های قانونی برطرف شود، نتایج مثبتی درپی خواهد داشت.
دکتر محمد علی الستی، جامعه شناس دراین باره می گوید: بررسی علل و عوامل پدیده نوظهور شوهر کشی در جامعه ایران بسیار گسترده است. سلطه تاریخی مردان بر زنان و سرکوب هایی که جامعه مذکر برزنان تحمیل کرده است ، عوارض پیدا و نهان زیادی را بر جای گذاشته است.
بسیاری از ازدواج های تحمیلی یا شرایط محرومیت باری که شوهران بر زنان اعمال می کنند درجایی خود را نشان می دهد. شاید پدیده شوهر کشی که در سالهای اخیر شاهد آن در جامعه هستیم نمونه های برجسته واکنش های خشونت بار زنان قربانی نسبت به سلطه تاریخی مردان باشد.
بسیاری از عوامل نوظهور در جامعه ایران، به ویژه در سالهای اخیر،باعث شده تا بازنگری درقوانینی که حداقل ربع قرن از تصویب آنان می گذرد، ضروری جلوه کند.
به عقیده جمیله کدیور، روزنامه نگار و نماینده سابق مجلس" اخبار صفحات حوادث یک شاخص است؛ شاخص بیمار بودن امروز جامعه ایران." وی معتقد است:" اخباری که صفحات حوادث روزنامه‌ها را به خود اختصاص داده، باید زنگ خطری باشد. زنگ خطری که مسئولین و دولتمردان را باید به خود آورد. جامعه‌ی امروز ایران نیاز به آسیب‌شناسی جدی دارد، ولی تعجب این است که مردان سیاست آنچنان درگیر برخوردهای مچ گیرانه‌ی سیاسی با رقبای خود هستند که نیم‌نگاهی به مباحث و مشکلات اجتماعی پیرامون خود ندارند.وی می‌نویسد: بالا رفتن میزان خشونت‌های خانگی، اعم از کودک‌آزاری، کودک‌کشی، همسرکشی، پدر یا مادرکشی و ... ، خشونت‌های خیابانی و اجتماعی یک علامت است؛ علامت تسری و توسعه‌ی خشونت در زوایای مختلف زندگی جامعه ایران."
شاید زمان آن رسیده باشد، قانونگذاران با تجدید نظر درقوانین خانواده، و تلاش برای به رسمیت شناختن حقوق زنان، برای سلامتی خانواده ها و حفظ جان مردان کاری کنند. مردانی که اینبار قربانی قانون ضد زنان هستند.
فرناز قاضی زاده
منبع : پایگاه اطلاع رسانی پزشکی ایران سلامت


همچنین مشاهده کنید