شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

رئیس اخراجی ها


رئیس اخراجی ها
هیأت اجرایی بانك جهانی سرانجام پل ولفوویتس، رئیس این بانك را به ترك یكی از مهم ترین مناصب مدیریتی وادار كرد. چگونه یك نومحافظه كار و معاون سابق وزیر دفاع و مهم ترین طراح جنگ عراق در چنین ورطه ای گرفتار آمده است؟ آیا همچنان ولفوویتس ادعا می كند قربانی تهاجم افرادی است كه سیاست های او را بر نمی تابند؟ و یا اتهامات ایجاد رانت و پارتی بازی نشانگر ضعف های حقیقی شخصیت این نو محافظه كار هستند؟
مسائل ضداخلاقی كه در رفتار رئیس بانك جهانی سر زد، نكات مهمی درباره زوایای رفتار طراحان جنگ عراق را نمایان می كند جنگی كه به هنگام معاونت ولفوویتس در وزارت دفاع آغاز شد. گزارش محافل غرب حاكی از این است كه ولفوویتس در تمام مدیریت اداری خود تمایل به رفیق بازی و تخریب و به حاشیه راندن رقبای احتمالی اش را به عنوان روش كار برگزیده است. اودر رد نظرات كارشناسان مطلع و عاقل هیچ مشكلی نداشته و همانند زندگی شخصی اش گونه ای خود شیفتگی در مدیریت اداری اش نیز به چشم می خورد. در حقیقت این روش ها نمونه ای از «سبك و سنت نومحافظه كاری» است.
به محض احراز ریاست بانك جهانی ، ولفوویتس باوجود انتقاد از روش های حكومتی كشورهای جنوب خود در كالبد روش های نادرست رفیق بازی و ایجاد رانت قرار گرفت. او به جای آن كه راه های قانونی و صریح مربوط به ارتقا و ترقی كاركنان را در درون سیستم بانك جهانی اعمال كند، سخاوتمندانه جمهوری خواهان دولت بوش را در مقامات عالی با حقوق های سخاوتمندانه منصوب كرد. برای مثال، كوین كلم ، مسئول ارتباطات دفتر دیك چنی، را با حقوق بدون كسر مالیات معادل ۲۵۰ هزار دلار در سال به استخدام درآورد. كلم به عنوان مشاور عالی ولفوویتس نظارت بر صدها كارشناس عالی رتبه با سوابق كارآفرینی را به عهده گرفت، در حالی كه دراین زمینه او اندكی هم تجربه مفید نداشت.
كلم هنگامی كه در دفتر چنی كار می كرد، به شدت از نظریه توطئه غیرقابل قبول معاون رئیس جمهور آمریكا مبنی بر ارتباط صدام حسین و بن لادن دفاع می كرد.
یكی دیگر از انتصابات سؤال برانگیز ولفوویتس، به كارگرفتن رابین كلولند به عنوان دستیار بود. این خانم در مقام همكار سناتور مك دانل و پس از آن به عنوان مدیر مشترك امور بودجه و اداره كاخ سفید انجام وظیفه كرده بود. او درگیر رسوایی فساد مالی و پارتی بازی در پنتاگون بود ولی وزارت دفاع اعلام كرد كه دلیلی برای پیگیری دراین باره وجود ندارد.
كلولند در سال ۲۰۰۳ به هنگام كار در OMB، به منظور استخدام برادرش به عنوان مقاطعه كار شركت «نورتروپ گرومن» باوزیر نیروی هوایی وقت كه ضمناً مدیرعامل همان شركت بود، بده بستان داشت. او نیز همانند كلم بدون داشتن تجربه كافی در زمینه امور توسعه بین المللی حقوق سالیانه ای معادل ۲۵۰ هزار دلار از بانك جهانی دریافت می كرد و باز همانند كلم، او نیز مدیری متهم به خشونت و هتاكی است.
یكی دیگر از منصوبان ولفوویتس به نام جوآن خوزه دبوب است كه بدون سر وصدا، سیاست بانك جهانی درمورد مسائل بارداری و زنان را به نفع برنامه های كاخ سفید تغییر داد. این حركت مدیریت جدید بانك جهانی به شدت تحت تأثیر نظرات راست گرایان مسیحی بود. دبوب كه به جناح راست حكومت السالوادور وابسته است، دستور دادكه تمام منابع مربوط به روش های تنظیم خانواده از سنداستراتژیك ماداگاسكار حذف شود.
بنا به گزارش فایننشیال تایمز، مدیران بانك جهانی اظهار كرده اندكه باتوجه به دستورات دبوب نگران تغییر سیاست بلندمدت بانك جهانی مبنی بر پیشگیری از بارداری درجلوگیری از بیماری ها ودر نتیجه آسیب دیدن زنان فقیر بودند. هنگامی كه این مسأله علنی شد، ولفوویتس در رادیوی «نشنال پابلیك» اعلام كرد كه در سیاست بانك جهانی راجع به روش های پیشگیری از بارداری تغییری داده نشده است.
هنگامی كه كاركنان عالی رتبه بانك جهانی مشاهده كردند ولفوویتس این مجموعه بزرگ را به صورت پایگاه رفیق بازی برای افرادی دارای تجربه و حقوق بالا تبدیل كرده است، به طور گروهی شروع به استعفا كردند. روش مدیریت تازه واردان كاخ سفید در بانك جهانی كه برپایه باندبازی میان خود و خشونت نسبت به دیگران استوار بود ، باقی مانده كارشناسان بانك را نیز دلسرد كرد.
اما هیچ یك از این استخدام ها و بذل و بخشش های غیرعادی مایه رسوایی ولفوویتس نشد، آنچه كه سرآغاز مصیبت شد، امكانات ویژه ای بود كه او برای دوستش «شاهاعلی رضا» فراهم كرد كه او نیز ناسپاس از آب درآمد.
خانم شاها از اواخر دهه ۹۰ در بانك شاغل بودو پس از جداشدن از همسرش و متاركه ولفوویتس باهمسرش روابط میان این دو آغاز شد. ولفوویتس به هنگام مطرح شدن نامش برای ریاست بانك جهانی در دولت بوش روابط شخصی خود را علنی كرد. گرچه شئونات بانك اجازه نمی دادكه رئیس این بانك حقوق دوستش را رسماً تعیین كند، اما وی در آغاز با اصرار اعلام كرد در سمت رئیس خانم شاها چنین اقدامی را انجام نخواهد داد. كمیته شئونات بانك این طرح را نپذیرفت و ولفوویتس شاها را به دفتر امور شرق نزدیك در وزارت كشور منتقل كرد تا با الیزابت چنی ، دختر معاون رئیس جمهور آمریكا ، همكار شود.
طراحی ولفوویتس برای افزایش حقوق شاها به نحوی صورت گرفت كه درآمد ماهیانه او از وزیر خارجه كاندولیزا رایس نیز بیشتر شود. در بهار سال جاری، اتحادیه بانك جهانی كه نماینده ۱۳هزار كارمند این بانك است یادداشتی را منتشر كرد كه نشان می داد افزایش حقوق شاها ۲ برابر بیش از حد مجاز بوده است. از آن پس اتهامات پارتی بازی و فساد به سوی ولفوویتس سرازیر شد و بار دیگر توجهات معطوف واقعه ای در سال ۲۰۰۳ گردید كه داگلاس فیث به هنگام معاونت ولفوویتس در وزارت دفاع خانم شاها را به یك مقاطعه كار وزارت دفاع به عنوان مشاور در پروژه آزادسازی عراق توصیه كرده بود و به همین مناسبت ماهانه ۱۷ هزار دلار حقوق به وی پرداخت می شد.
كمیته ویژه ای از هیأت مدیره بانك در اواخر هفته قبل كشف كرد كه ولفوویتس درحقیقت پای خود را از خط قرمز شئونات بانك فراتر گذاشته است. با وجود آن كه تعداد كثیری از به كارگماشتگان خودش علیه او طوماری امضا می كنند، وی بر عدم استعفا اصرار داشته است. حكم همان دستیاری كه از دفتر چنی به بانك آمده بود، استفاده كرد. عده ای فكر كردند كه این استعفا می تواند پاسخ مناسبی به اعتراض های موجود باشد. اما هیأت اجرایی بانك به سمت تصمیم نهایی گام برداشت. ابتدا بیم آن می رفت كه كشورهای عضو بانك با توجه به حمایت رئیس جمهور بوش از ولفوویتس همگی با اخراج ساده او موافق نباشند ولی همه سهامداران بر سر اخراج رئیس خاطی اجماع یافته بودند و با این اجماع در واقع تداوم ریاست آمریكا بر بانك جهانی را با چالش روبه رو كرده اند.
روش های مدیریتی كه ولفوویتس را در بانك جهانی با مشكل روبه رو كرد، تصویر و یا نسخه دیگری از رفتار وی در پنتاگون برای شروع جنگ عراق است. آن روزها، وولفوویتس و دوستانش بدون رفیق بازی، یارگیری و ایجاد جنجال و هیاهو علیه مخالفان جنگ مانند كالین پاول وزیر خارجه و جورج تنت (وزیر خارجه و رئیس وقت سازمان سیا) نمی توانستند بوش را وادار به آغاز جنگ و مردم آمریكا را وادار به حمایت از آن كنند.
مقام های وزارت خارجه در گفت وگو با نویسنده مقاله حاضر از جلسات پنهانی و یكسویه ولفوویتس و دوستانش درباره عراق در سال ۲۰۰۲ به تلخی گلایه كرده اند. آنها تأكید كردندكه با خط دهی ولفوویتس بعضی كارشناسان شاخص دعوت نشدند، یا دستور جلسه چنان از پیش طراحی و به دقت به اجرا گذاشته شد كه فقط نقطه نظرهای نومحافظه كاران در آن شنیده شود. سایر مدیران گله مند بودند از این كه توسط نومحافظه كاران در وزارت دفاع تحت مراقبت بودند تا حدی كه به خاطر طرح ها یا پوسترهای آویخته شده به دیوار اداره شان نیز مورد سرزنش قرار داشتند.
هنگامی كه دونالد رامسفلد در ژانویه ،۲۰۰۱ ولفوویتس را به معاونت خود منصوب كرد، وی همكار قدیمی خود فیث را به عنوان دستیار وزیر دفاع در سیاست و طراحی گمارد. فیث انتخاب عجیبی برای سومین مقام وزارت دفاع آمریكا بود، زیرا او علاوه بر سایر مشخصات، مخالف سرسخت پیمان صلح اسلو میان فلسطین و اسرائیل بود. فیث بعدها رئیس سابق خود، ریچارد پرل را كه به راست گرایان اسرائیلی ارادت داشت و فردی بودكه جنگ عراق را در جهت منافع اسرائیل توصیه می كرد، به سمت رئیس گروه سیاسی دفاع یعنی هیأت ناظر بر پنتاگون منصوب كرد.
به محض آن كه ولفوویتس دبوب را به بانك جهانی آورد، اقدام برای به هم زدن برنامه های ظریف توسعه در كشورها مانند تنظیم خانواده تشدید شد. این حركت ها شباهت زیادی به سیاسی ساختن كار اطلاعاتی در پنتاگون بود. تمایل ولفوویتس به باندبازی و توسل او به تفكر گروهی در مورد عراق نتیجه مصیبت بار داشت.
ولفوویتس و دوستانش عقیده راسخی در مورد برانداختن حكومت عراق داشتند. ریچارد كلارك در خاطراتش فاش می كند كه چه مشكلاتی را از این گروه كارشناسان عالی رتبه دولت بوش هنگام بحث درباره تهدیدات القاعده در بهار ۲۰۰۱ متحمل شده است. هنگامی كه كلارك فرصت بیان عقایدش را به دست می آورد، ولفوویتس با بی قراری و كج خلقی می كوشد تا وی را از راه بردارد. ولفوویتس می گوید: «من درنمی یابم كه چرا ما فقط می خواهیم راجع به یك نفر یعنی بن لادن صحبت كنیم.» كلارك می گوید: در این جلسه او كوشیده است توضیح دهد كه «به این خاطر كه وی به تنهایی خطری جدی و زودرس برای آمریكا تلقی می شود.»كلارك چنین به خاطر می آورد كه ولفوویتس پاسخ داد: «شما برای بن لادن خیلی اعتبار قائلید» و تأكید كرد كه موفقیت بن لادن در عملیاتی مانند بمب گذاری در مركز تجارت جهانی بدون «حامی دولتی» غیرممكن بوده است. ولفوویتس افزود: «اگر FBI و CIA نتوانسته اند این ارتباط را كشف كنند، دلیل فقدان آن نیست.»
این نظریه كه صدام حسین عملاً در پس اكثر اقدام های تروریستی بعد از سال ۱۹۹۳ در ایالات متحده قرار داشته است، توسط خانم لوری میلروی، فردی بسیار متعصب و معروف به كارشناس خاورمیانه در مقاله «مطالعه انتقام: جنگ ناتمام صدام حسین علیه آمریكا» چاپ شده در ارگان مركزی نومحافظه كاران یعنی مؤسسه «امریكن اینترپرایز» در سال ۲۰۰۲ مطرح شده است. آقای برگن خاطرنشان كرد كه مؤلف از ولفوویتس و همسر آن زمانش تقدیر كرده و اظهار داشته است كه ساختار اصلی كتاب، پیشنهاد خانم ولفوویتس بوده و شخص ولفوویتس نیز حمایت های تعیین كننده ای از این كار داشته است.
در ۲۲ ژانویه ۲۰۰۲ ولفوویتس به فیث نوشت: «به نظر نمی رسد كه ما در روند گردآوری اطلاعات مبنی بر ارتباط عراق و القاعده چندان پیش رفته باشیم... ما باید برای وزیر دفاع تحلیل هایی در این رابطه تهیه كنیم، لطفاً نظر خود را راجع به بهترین عملكرد در این باره هرچه سریع تر اعلام كنید.»
فیث در دفتر خاورمیانه و جنوب آسیا در وزارت دفاع گروهی را در اداره طرح های ویژه گرد هم آورد كه این گروه دلایل اطلاعاتی را در رابطه با ارتباط صدام حسین و القاعده هرچند بی پایه دست چین می كرد. این كوشش های تبلیغاتی پاسخی به تقاضای خاص ولفوویتس بود. او هرگز سؤال نكرده بود كه آیا چنین دلایلی وجود خارجی دارند یا نه؟ او فقط از فیث خواسته بود تا آنها را به هم ببافد.»
این كوشش ها با كمك یك سرمایه دار تبعیدی عراق یعنی احمد چلبی و حزب كنگره ملی عراق او صورت می گرفت. چلبی و همكارانش اسناد غیرواقعی زیاد راجع به برنامه تسلیحات فرضی هسته ای عراق و ارتباط آن كشور با تروریسم تحویل ولفوویتس می دادند و او بدون شك می پذیرفت.
نشانه بی اطلاعی آنها این است كه چلبی و حزبش همانند سایر رفقای ولفوویتس به پاداش رسیدند. تیم چلبی ماهانه ۳۴۰ هزار دلار حتی پس از سرنگونی صدام حسین از پنتاگون دریافت می كرد.
ولفوویتس به شبكه در هم تنیده نومحافظه كاران تعلق دارد، شبكه ای كه سوابق آنها را باید در دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی به عنوان عقاب های حزب دموكراتیك جست وجو كرد. آنها اعتقاد راسخ به سیاست های راست گرایانه اسرائیلی دارند.
این گروه همین شبكه در هم تنیده را در دولت ریگان سازمان دادند و سپس توانایی شان را در تجزیه و تحلیل و كسب اطلاعات برای دفتر چنی معاون رئیس جمهور به اثبات رسانده و از این طریق جورج بوش را تحت تأثیر قرار دادند. هنگامی كه این «گروه اطلاعاتی» موفق به راه اندازی جنگ مورد نظر خود در عراق شد، هرگونه مخالفت با سیاست اعلام شده را مستوجب عقوبت خواند. منتقدان جنگ متهم به خیانت شدند، متحدان تاریخی كنار گذاشته شدند و هنگامی كه ولفوویتس نتوانست رئیس جمهور وقت فرانسه ژاك شیراك را به زور در زمره متحدان خود در جنگ عراق وارد كند، به سنای آمریكا چنین گفت: «فكر می كنم فرانسه هزینه این مخالفت خود را نه به تنهایی بلكه با سایر كشورهای هم عقیده خود خواهد پرداخت.»
سابقه ولفوویتس در مورد ایجاد رانت ، پیروی كوركورانه، خبط های آشكار و انتقام جویی های بی ارزش او صدمات شدیدی را بر دو سازمان بزرگ جهان یعنی وزارت دفاع آمریكا و بانك جهانی وارد كرده است. اكنون او با هزاران كارمند مأیوس و نیز سیاست های غیرمنطقی اعمال شده در هر دو مؤسسه مواجه است كه حاصل سیاست های او فقط برآوردن آرزوهای افراطی ترین راست گرایان جمهوری خواه بوده است.
علاوه بر این ها، خط مشی ولفوویتس نقش محوری در عدم ثبات خاورمیانه و به انهدام كشیدن یكی از كشورهای بزرگ آن منطقه را بر عهده داشته است.
بسیاری از اشتباهات فاحش او ناشی از استقرار عامدانه دوستان و متحدان نزدیكش در پست های كلیدی و سودآور بوده است. ولفوویتس خوشبین بود كه این بار نیز موقعیتش نسبت به اشتباهات فاحش وی آسیب چندانی ندیده است ولی هنگامی كه او از دایره حزب جمهوری خواه پا فراتر گذاشت و وارد بانك جهانی شد مشكل رفیق بازی دامن گیر او شد. رسوایی ولفوویتس در بانك جهانی در مورد مسائلی كه شغل روزمره او در وزارت دفاع محسوب می شد، به تنهایی نشان می دهد كه دولت بوش تا چه حد در فساد فرورفته است.
منبع : اشپیگل آن لاین
تنظیم و گردآوری: بهشته شریف
منبع : روزنامه ایران