سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا


خودکشی راه حل نیست


خودکشی راه حل نیست
خودکشی پدیده ای است که همراه با پیشرفت تدریجی جوامع و تحول و دگرگونی ساختارها در حال حاضر رشد چشمگیری یافته و با وجود اهتمام و سعی جامعه شناسان و روانشناسان در تحدید و کنترل آن متأسفانه همچنان شاهد وقوع این پدیده تلخ در بسیاری از جوامع هستیم.
تعریف خودکشی
واژه suicide برای نخستین بار در سال ۱۷۳۷ توسط دفونتن فرانسوی به کار برده شد و این اصطلاح ۲۵ سال بعد یعنی در سال ۱۷۶۲ توسط آکادمی علوم فرانسه پذیرفته شد و جزو لغات فرهنگستان آن کشور شد. واژه suicide مرکب از دو لغت لاتین sui به معنی خود و cide به معنای کشتن است.
خودکشی به عنوان یک رفتار، مرگی است که به دست خود شخص انجام می گیرد و به گفته اشنادیمن «خودکشی عمل آگاهانه آسیب رساندن به خود است که می توان آن را یک ناراحتی چند بعدی در انسان نیازمندی دانست که برای مسأله تعیین شده، این عمل را بهترین راه حل تصور می کند».
بر مبنای تعریف مرکز مطالعات انستیتو ملی بهداشت روانی آمریکا، خودکشی تلاشی آگاهانه به منظور خاتمه دادن به زندگی شخصی است که شاید این تلاش به اقدام تبدیل شود یا فقط به شکل احساسی در فرد بماند.
علل خودکشی
براساس تحقیقات صورت گرفته در زمینه علل خودکشی طبقه بندی های متعددی وجود دارد:
۱- علل آسیب شناختی - روانی که شامل بیماری های جسمی و بیماری های روانی همچون افسردگی است.
۲- علل اقتصادی که شامل بیکاری، مشکلات اقتصادی، ورشکستگی و از دست دادن پایگاه های اجتماعی است.
۳- علل عاطفی که شامل شکست های تحصیلی، شکست در عشق، از دست رفتن شخص مورد علاقه، مرگ یا بیماری خطرناک یکی از نزدیکان و درگیری های خانوادگی است.
آمار نشان می دهد بالاترین نرخ خودکشی به دیپلمه ها با ۲۴ درصد و پایین ترین نرخ خودکشی به فوق لیسانس به بالا با ۱‎/۲ درصد اختصاص دارد و افراد کم سواد و بی سواد در مقایسه با افراد باسواد بخصوص تحصیلات عالیه بیشتر در معرض خودکشی هستند.
همچنین آمار بیانگر این است که بالاترین میزان خودکشی در محیط منزل با تعداد ۱۲۵ نفر یعنی ۷۵ درصد و پایین ترین میزان خودکشی در محیط تحصیل با تعداد ۳ نفر یعنی ۲ درصد رخ داده است.
از نظر وضعیت شغلی خودکشی طی چند سال گذشته در استان تهران بالاترین آمار بین افراد بیکار و پایین ترین نرخ خودکشی مربوط به سربازان و تاجران ورشکسته است و در بین دانشجویان ۵ نفر یعنی ۳ درصد بوده است.
از نظر جنس خودکشی در مردان نسبت به زنان ۴ برابر بیشتر بوده است.
بالاترین آمار در خودکشی به گروه های سنی ۲۴-۱۵ ساله برمی گردد و پایین ترین سهم خودکشی به گروه های سنی ۴۹-۴۵ سال و همچنین در بین گروه های سنی مختلف، ۱۹-۱۵ ساله ها و ۲۴-۲۰ ساله ها بیشتر در معرض خودکشی هستند.
قابل ذکر است بحثی که در این گزارش مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است یکی از انواع خودکشی با عنوان «خودکشی دانشجویی» است.
آقاجانی مدرس دانشگاه در این خصوص می گوید:
«نظریه پردازان متعددی درباره جوامع شهری نظر دادند و انسان را در جامعه شهری مورد مطالعه قرار دادند. یکی از این نظریه پردازان معروف جامعه شناسی، امیل دورکیم است و دیگری فیلسوف و جامعه شناس معروف و بزرگ جرج زیمل است و اکثر این نظریه پردازان درباره شهر و عوارض ناشی از زندگی شهری مطالعه کردند.
دانشگاه های بزرگ و معتبر در شهرها به وجود می آیند با توجه به اینکه شهر ویژگی های خاص خود را دارد و می دانیم که اساس زندگی شهری بر رقابت و کشمکش است و نه تنها همبستگی در زندگی اجتماعی شهری کاهش پیدا می کند بلکه بیگانگی، گوشه گیری و انزوا افزایش می یابد.
به طور کلی اگر بخواهیم خودکشی را در تعدادی از دانشجویانی که اقدام به خودکشی می کنند مورد بررسی قرار دهیم عواملی چون دوری از خانواده، عدم پشتوانه های خانوادگی و مالی، نبود مراکز مشاوره و مددکاری، امکانات رفاهی، تنهایی و انزوا به دلیل نبود خانواده و خویشاوندان نزدیک در شهری دیگر، کنکور و اضطراب و استرس ناشی از آن و نهایتاً افسردگی و بیماری های روانی مهمترین عوامل هستند. در توضیح این عوامل باید گفت هر انسانی نسبت به خانواده و محیط خانواده اش تعلقاتی دارد و زمانی که از جامعه خود بریده می شود و به شهری دیگر می رود خصوصاً دانشجویانی که از یک شهرستان به شهرهای بزرگ می آیند به علت دوری از خانواده و عدم حمایت های خانوادگی تا حدودی در همان اوایل شوق و ذوق خود را از دست می دهند و حال اگر در این دانشگاه سازمان یا ارگانی مربوط به خدمات مددکاری و مشاوره ای وجود نداشته باشد احتمال اینکه انسان در آن دچار مشکلات روحی و روانی و اقتصادی و سایر مسائل شود بسیار است و بسیاری از بیماری های روانی در این دوران شکل می گیرد از جمله اضطراب که خود، مادر همه بیماری ها است یعنی اضطراب به دنبال خود وسواس فکری، افسردگی و نهایتاً خودکشی را به همراه می آورد و حتی بسیاری از متخصصین روانپزشکی این دوران را دوران جنون جوانی نامیده اند زیرا این دوران، دوران نقل و انتقال است یعنی شخصیت انسان در دوران جوانی شکننده است و زودتر دستخوش تغییر و تحولات می شود؛ در این دوره حساس امکان دارد فشارهایی روحی - روانی و اقتصادی به انسان وارد شود ولی چون فرد تحمل این فشارها و استرس ها را ندارد وقتی در مواجهه با آنها قرار می گیرد قادر به حل و رفع آنها نیست و از روی ناچاری به مراکز مددکاری و مشاوره روی می آورد.
اغلب دانشجویانی که در شهرهای بزرگ مشغول تحصیل هستند، در خوابگاه ها زندگی می کنند و در این میان احتمال آن هست که این افراد از لحاظ تغذیه، بهداشت یا تعلق خاطر به مشکل برخورد کنند ولی به دلیل آنکه بیشتر این دانشجویان شهرستانی در شهرها آشنا و نزدیکی ندارند، برخی از تنهایی و نبود والدین خود رنج می برند و به انزوا و گوشه نشینی پناه می آورند.
در واقع تصمیم یا اقدام به خودکشی می تواند از عوامل شخصیتی، اجتماعی و فرهنگی ریشه بگیرد. احساس ناتوانی در حل مشکلات، دوری از خانواده، شرایط نامناسب تحصیلی، شغلی و معیشتی، رقابت های تحصیلی، مشروط شدن و یا نوع مناسباتی که در دانشگاه ها وجود دارد و انتظاراتی که از این فرد می رود همه می تواند زمینه ساز شکل گیری فکر برای نابودی فردی و یا اقدام برای رهایی از این مشکلات باشد.توجه داشته باشیم که ظرفیت های افراد با هم یکسان نیست و برخی از افراد توانایی تحمل مشکلات و سختی ها را دارند ولی برخی دیگر در مقابل کوچکترین سختی یا مشکلی از خود واکنش منفی نشان می دهند پس مسؤولان باید این افراد را شناسایی کنند و روی آنها کار شود، گاهی دیده می شود برخی از خانواده ها بیش از حد به نمره امتحانی دانش آموزان اهمیت می دهند و این باعث می شود رقابت های نادرستی بین آنها صورت گیرد ولی هرکس باید با فردی هم سطح خود رقابت کند و این رقابت می تواند زمینه ساز آسیب شود زیرا ظرفیت های فکری و عقلی افراد با هم فرق می کند.
یکی از عوامل مهم بحث کنکور است اگر توجه کرده باشید اکثر کتاب فروشی ها پر از کتاب های کنکوری شده است حتی رسانه ها نیز به تبلیغ کتاب ها و کلاس های کنکور می پردازند و متأسفانه مسؤولین چه در مجلس و چه در دولت این موضوع مهم را نادیده می گیرند و امروز هدف های آموزش و پرورش گم شده است به طوری که دوران دبیرستان یکی از پراضطراب ترین دوران تحصیل برای دانش آموزان ما شده است و به جای اینکه در این مقطع زمانی ما به دانش آموزان مهارت های زندگی و مقابله با مشکلات، جامعه پذیری و اجتماعی بودن را بیاموزیم ۹۰ درصد آموزشها به کنکور و تست زنی کنکور اختصاص یافته است و حال این فرد باید چهار یا پنج سال ابتدا تست زنی را بیاموزد و در حالی که هنوز بسیاری از مهارت های زندگی و شغلی را آموزش ندیده وارد محیطی بزرگ به نام دانشگاه می شود و در این محیط جدید جامعه پذیری شکل نمی گیرد یعنی دانشجو فرآیند آموزشی و پرورش و تمام جریاناتی که بتواند او را جامعه پذیر کند نیاموخته است و توانایی این را ندارد که از طریق خرد و عقل خود مشکلات پیش روی خود را بردارد و در بدو ورود خود شوق و ذوق خاصی دارد اما به مرور این اشتیاق کمتر می شود و حتی با وجود این پیش زمینه ها با اولین مشکل احساس ناتوانی می کند و اگر نتواند آن را حل کند به تدریج از نظر روانی آسیب می بیند و ممکن است افسرده شود یا اقدام به خودکشی کند.
این جامعه شناس می افزاید:
«برای آنکه انسان در شهرها احساس تنهایی و انزوا نکند باید به توسعه سازمان های غیردولتی توجه شود؛ ساختن ورزشگاه ها، مراکز هنری و سایر نهادهایی که بتوانند این فرصت را به جوانان خصوصاً به دانشجویان بدهند که در این مجامع و مؤسسات بتوانند خود را در فعالیت ها و عرصه های گوناگون به صورت سرآمد نشان دهند، می تواند مؤثر واقع شود.در زمینه دانشجویان شهرستانی والدین باید توجه و تعهد بیشتری نسبت به فرزندان خود داشته باشند و حتی از راه دور نسبت به فعالیت های فرزندان خود نظارت و کنترل داشته باشند و آنها را تنها به حال خود رها نکنند.خودکشی اغلب اختصاص به جوامع مدرن و شهری دارد و نکته مهم این است هرچه گرایش افراد به مذهب و دین بیشتر باشد خودکشی آمار پایین تری دارد. بنابراین ما باید به دنبال فاکتورها و متغیرهایی باشیم که اقدام به خودکشی را کاهش می دهد.
نکته بعد اینکه استرس و اضطراب ها و فشار خانواده ها برای قبولی فرزندان در رشته های خاص باید کاهش یابد و باید به جوانان خصوصاً دانشجویان این امکان را بدهیم که به آینده با دید مثبت و امیدوارانه بنگرند و باید شرایط سخت زندگی را برای آنها بشکافیم و شیوه های درست زندگی کردن و شرایط موفقیت های تحصیلی، شغلی و ازدواج سالم را به آنها بیاموزیم. ما هرچه به گذشته برمی گردیم می بینیم انسان ها در برابر مشکلات و سختی ها مقاوم تر بودند و هیچ فردی زیاد احساس تنهایی نمی کرد و در برابر مشکلات صبر و استقامت نشان می داد، امروز برای حل موانع و مشکلات نیاز به خرد، عقل و تدبیر درست داریم، ما نتوانسته ایم مهارت های اولیه زندگی را در فرزندان خود تقویت کنیم یعنی دانشجو به یک دانشگاه معتبر راه یافته است ولی مهارت های زندگی را به او نیاموخته ایم».
طهمورث شیری استاد دانشگاه در تعریف خودکشی می گوید:
بهترین تعریف از خودکشی را امیل دورکیم جامعه شناس معروف فرانسوی دارد و معتقد است: «خودکشی یعنی هرگونه عمل و رفتاری که متأثر از عوامل مختلف برای حذف خود صورت می گیرد حال این حذف خود ممکن است برگرفته از عوامل مختلفی باشد». ما خودکشی را حرکتی می دانیم که در آن فرد اقدام به حذف خود می کند و در این میان شرایط اجتماعی خیلی مهم و اثرگذار هستند که فردی به نوعی در مواجهه با مشکل یا مسأله به مرحله ای رسیده است که به حذف خود می پردازد. دورکیم در کتاب خودکشی خود می گوید: «هرگونه کردار مثبت یا منفی نتیجه یک مسأله مستقیم یا غیرمستقیم است که منجر به مرگ می شود در برخی از مواقع خودکشی موفق است و منجر به مرگ می شود و گاهی هم ناموفق است یعنی اقدام برای خودکشی صورت گرفته ولی متوقف شده است».
وی در زمینه علل و عوامل مؤثر در خودکشی دانشجویی می گوید:
ما می توانیم مسأله خودکشی را از منظر جامعه شناسی، آسیب شناسی و روانشناسی مورد مطالعه قرار دهیم و فردی که اقدام به خودکشی می کند را از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار دهیم، ولی از منظر جامعه شناسان خودکشی اولاً یک پدیده اجتماعی است، پدیده ای که حاصل روابط اجتماعی است به همین دلیل ما بیشتر خودکشی را متأثر از علل و عوامل اجتماعی می دانیم یعنی عواملی که در جامعه و شرایط اجتماعی حضور دارند البته علت های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی نیز در این نوع خودکشی ها دخیل هستند اما عوامل اجتماعی نقش پررنگ تری از بعد جامعه شناسانه در این امر دارند و این مسأله می تواند جنبه فرهنگی هم داشته باشد مثل خودکشی ژاپنی ها یا خودکشی های گروهی که عده ای در این میان اقدام به حذف خود می کنند.
آمار دانشجویانی که خودکشی کرده باشند بالا نیست تا به نوعی عنوان کنیم که این موضوع به عنوان یک پدیده یا آسیب درآمده است، ما آمارهای رسمی در این خصوص نداریم ولی اگر این آمار بخواهد افزایش یابد و تبدیل به آسیب شود باید بررسی کنیم تا بدانیم علل و عوامل این مسأله چه بوده است در زمینه خودکشی دانشجویان ما باید دو بعد را لحاظ کنیم یک تحصیلات عالیه و دیگری جوان بودن این افراد است.
۱- در زمینه تحصیلات عالیه: فردی که وارد دانشگاه می شود با یک امید و آرزو پا به این مکان می گذارد و او قصد دارد به غیر از بالا بردن سطح سواد، معلومات خود و حداقل شغلی که انتخاب می کند در جامعه مطلوب و مفید باشد یعنی به گونه ای از دستاوردها، یافته ها، معلومات و تجارب علمی خود درست بهره برد و آن را به دیگران منتقل کند.
۲- جوان بودن این قشر از اجتماع: در میان دانشجویان معمولاً میانگین سنی پایین است و اغلب تصمیم گیری های آنها می تواند پایه و اساس عقلانی نداشته باشد و گاهی جنبه احساسی بر آن غلبه می کند نه اینکه بگوییم دانشجویان کلاً احساسی فکر می کنند ولی دانشجو باید با تدبیر و عقل حرکت کند ولی به لحاظ جوان بودن این افراد امکان دارد جنبه های احساسی بر عقل و خرد آنها غلبه کند این عوامل می تواند تسهیل کننده زمینه های گرایش به انواع آسیب های اجتماعی یا اقدام در جهت حذف خود باشد و این حساس بودن دانشجویان سبب می شود در مورد هر موضوعی زود تصمیم گیری کنند و این دو جنبه بسیار مهم و حائز اهمیت است و هر قدر حوزه ای که فرد در آن تلاش می کند اعتبار بیشتری داشته باشد حساسیت فردی هم به نسبت بیشتر می شود حال اگر در زمینه فعالیت و کار موفق نباشد حساسیت کمتر است ولی وقتی با زحمت فراوان درس می خواند و کار می کند و اگر برای تحصیل حتی بخواهد پول هم پرداخت کند باز جنبه های آسیب فرق می کند و این عوامل می تواند مستعدکننده فرد برای اقدام به خودکشی به عنوان آخرین راه حل باشد، البته باز هم این مسأله را عنوان می کنم که آمار دقیقی در این زمینه نداریم و هنوز این مسأله به عنوان یک آسیب یا پدیده اجتماعی محسوب نمی شود و اگر ما در این زمینه نسبتی را مطالعه کنیم، نسبت میزان خودکشی در دانشجویان از بقیه افراد و اقشار جامعه کمتر است و این بیانگر تأثیر مثبتی است که تحصیلات عالیه بر عقل و تفکر و رفتار دانشجویان می گذارد.
خودکشی دانشجویان در آمریکا
آمار خودکشی در ۴۵ سال گذشته در دنیا ۶۰ درصد افزایش یافته است. خودکشی همچنین سومین دلیل عمده مرگ و میر در میان جوانان است. در آمریکا این موضوع دومین دلیل مرگ و میر در میان دانشجویان و سومین عامل مرگ و میر در میان جوانان ۱۵ تا ۲۴ سال است.
در برخی از این دانشگاه های آمریکایی بیماری های روحی و روانی و اختلالات عامل اصلی خودکشی در میان دانشجویان شناخته شده است.
حقیقت آن است که براساس یک تحقیق شش ماهه توسط برخی از این دانشگاه ها بیماری های روحی و روانی رفته رفته به یک بحران تبدیل شده است و برخی از مسؤولان دانشگاه ها در برخورد مناسب با این بحران موفق عمل نکرده اند و همچنین این تحقیق نشان می دهد اکثریت قابل توجه دانشجویان خصوصاً در دوره کارشناسی با مشکلات روحی روبه رو هستند.
«در تجربیات شخصی معمولاً این طور تصور می شود که دلیل مستقیم خودکشی فقط تحت نفوذ و برگرفته از فقدان قربانی است، در حالی که خود این موضوع از سطح اخلاقی جامعه است، غم آنها از بیرون به طرفشان می آید».


طیبه کوچکی
منبع : روزنامه ایران