جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


همان که بود


همان که بود
برآیند سریا ل های مناسبتی نوروز امسال در نگاهی کلی در قیاس با مناسبت های سال گذشته تلویزیون، اگر در سطح پایین تری قرار نگیرد، گامی به طرف جلو نیز نیست. یک نظرسنجی دم دستی در هر جمعی که باشی نشان دهنده این واقعیت است که نوروز امسال لااقل نسبت به نوروز سال قبل مخاطبان کمتری رغبت به دنبال کردن سریال های نوروزی داشتند. احتمالاً این بدان معنا نخواهد بود که مردم تفریحات دیگری را بر تماشای برنامه های تلویزیونی ترجیح داده اند. شاید بشود گفت این سریال ها بودند که ظرفیتی برای چنین موقعیتی فراهم نکردند. این یادداشت تحلیلی بر اثبات همین موضوع است.
● نشانی
شبکه دو سیما مدتی بود به مدیریت مهدی فرجی سطح توقع مخاطب های خود را بالا برده بود. هنگامی که خبر ساخته شدن سریال نشانی با کارگردانی رامبد جوان و نویسندگی سام درخشانی روی خروجی خبرگزاری ها قرار گرفت، خیلی ها پیش بینی کردند که در رقابت نوروزی شبکه دو را نباید زیاد جدی گرفت. با این حال نمی شد مدیریت مهدی فرجی را در این میان نادیده گرفت. رامبد جوان در کارنامه کاری خود سابقه چندان درخشانی در ساخت مجموعه های شاد و طنز که خاص نوروز باشد، نداشت. از سوی دیگر سابقه فلورا سام در فیلمنامه نویسی، نشانی دیگری بود که نمی شد براساس آن امیدوار بود بتواند با رقیبان جدی دیگرش وارد موقعیتی جدی شود. اینها البته گمانه هایی بود که قبل از پخش سریال نوروزی شبکه دو در رسانه های مختلف صورت گرفت. با پخش نشانی می توان مولفه هایی را که گمانه های اصلی عدم موفقیت را رقم زد، با توضیحات و دلایل کافی برشمرد. نشانی در موقعیتی قرار گرفت که مخاطب تلویزیونی به دلیل ایام عید در سفر و دید و بازدید بود و بنابراین به مانند ایام مناسبتی دیگر مجالی برای دنبال کردن تمامی سریال ها نداشت و اگر سریالی در همان قسمت های نخست او را جذب نمی کرد، چندان تمایلی به تماشای بقیه قسمت ها نشان نمی داد. در این میان سریالی از بقیه موفق تر بود که قسمت های بیشتری از آن را مخاطب دنبال می کرد. نشانی در وهله نخست فاقد فیلمنامه یی بود که با ایام نوروز مناسبت داشته باشد. شاید اگر همین فیلمنامه در موقعیت دیگری از شبکه دو پخش می شد، لااقل بخش قابل توجهی از مخاطب عام را با خود همراه می کرد. فیلمنامه «نشانی» فاقد هرگونه نوآوری در ساختار و فاقد ایده یی جذاب برای مخاطب ایرانی بود. فلورا سام فیلمنامه نویس نشانی به این نکته اشاره دارد که قرار نبوده نشانی در ایام نوروز پخش شود و مجید اوجی نیز خبر از این داده که طرح فیلمنامه بیش از سه سال پیش داده شده و قرار بوده چند سالی زودتر از این حرف ها تولید و پخش شود. نشانی گرچه سه سال زودتر قرار بوده تولید و پخش شود، اما حال و هوای سریال های دهه شصتی را دارد. نوع بازی بازیگران و نگاه کارگردان نیز فاقد جذابیت برای مخاطبی است که در سال قبل سریال های اجتماعی با ساختار نو و بازی های خوب تماشا کرده است. نشانی اگرچه از بازیگران باسابقه و باتجربه یی بهره برد، اما هیچ کدام از آنها را به عنوان چهره مورد توجه معرفی نکرد. رامبدجوان، آتنه فقیه نصیری، مرضیه برومند، پروانه معصومی، سعید پورصمیمی، کوروش تهامی، امیرحسین صدیق و پرویز پورحسینی از جمله بازیگرانی هستند که در کارنامه کاری شان بازی های خوبی دارند. می شود گفت محوریت سریال بر نقشی استوار بود که آتنه فقیه نصیری آن را بازی می کرد. دختری دورگه بارها و بارها در سریال ها و فیلم ها دستمایه قرار گرفته و از اتفاق هیچ کدام از آنها نیز نقش های ماندگاری نشده. شاید با کمی اغماض بتوان به بازی هدیه تهرانی در فیلم سینمایی «دنیا» اشاره کرد که از بهترین های چنین نمونه هایی است. دورگه بودن برای آتنه فقیه نصیری در حد یک نشان باقی می ماند که کارکردی خلاقانه در سریال پیدا نمی کند و به تدریج به امری آزاردهنده تبدیل می شود. در نگاهی کلی می توان گفت نشانی در ردیف سریال های گروه خانواده است که در ساعت و زمان خاص خودش باید پخش می شد. سریالی که با شخصیت پردازی قابل تامل فلورا سام سعی بر تاکید در به تصویر کشیدن ارزش ها و سنت های خانواده ایرانی دارد.
اینکه مدیریت شبکه دو اصرار داشته این سریال را در زمانی پخش کند که اغلب مخاطبان عادت دارند به دیدن یکی از سریال های بهتر از بقیه بسنده کنند، پرسشی است که باید از مهدی فرجی پاسخ و تحلیلش را شنید. مدیریت گروه شبکه دو در سال گذشته با تولید سریال «میوه ممنوعه» در ماه رمضان سطح توقع ها را بالا برد. نکته دیگر اینکه مخاطب تلویزیونی گرچه عادت دارد در ایام عید سریالی شاد و طنز تماشا کنند، اما با طراحی و ایده کافی می توان این عادت را از بین برد. این مساله تنها در زمانی اتفاق خواهد افتاد که اگر گروهی کار طنز را به رقیبش در شبکه یی دیگر واگذار کرده، باید مهندسی قابل قبولی برای نگه داشتن مخاطب در زمان پخش اش داشته باشد. فراموش نکنیم تمامی مدیران شبکه ها هم و غم شان را صرف این مهم می کنند تا جدای از رقابت مفیدی که وجود دارد، به مخاطب خود احترام بگذارند.
● قرارگاه مسکونی
تکلیف سریال نوروزی شبکه پنج از همان اولش مشخص بود. اینکه سریالی را شبکه یک به شبکه یی دیگر؛ آن هم بعد از یک سال پخش نکردن حواله دهد، نباید چندان بی ارتباط با کیفیت آن باشد. گرچه عوامل تولید این سریال تلاش کردند این موضوع را مرتبط با ممیزی ها و حذفیات بدانند اما این امر چندان منطقی به نظر نمی رسید. شبکه یک در سال گذشته سریال پرحاشیه یی چون ساعت شنی را پخش کرد که هزینه زیادی برای این شبکه دربر داشت و اگر برخی از وساطت ها و ریش گروگذاشتن ها نبود، شاید آتش آن دامن مدیران ارشد تلویزیون را نیز می گرفت. بنابراین از اولش هم مشخص بود که اگر قرارگاه مسکونی آشی دهن سوز بود، به این راحتی ها با میل و رغبت به شبکه پنج داده نمی شد. قرارگاه مسکونی به کارگردانی جواد رضویان بار دیگر براین نکته صحه گذاشت که تنها به صرف بازیگر یا نویسنده خوب بودن نمی توان کارگردان خوبی هم بود. این نکته برعکس اش هم صدق می کند. جواد رضویان قبل از «قرارگاه مسکونی» تجربه ناموفق دیگری نیز در کارگردانی داشت که بازی خوبش را هم تحت الشعاع قرار داد. شاید بر بازیگران و نویسندگان خوب حرجی نباشد که به سرشان بزند عرصه های دیگر را هم تجربه کنند، اما بی گمان مدیران باتجربه تلویزیون نباید مجال این آزمون و خطا را در سطح کلان بدهند. قرارگاه مسکونی تقلیدی ناموفق از آیتم های طنز دهه شصتی بود که تکرارش بعد از آن همه تجربه موفق و درخشان امر بیهوده و دور از انتظاری بود. جواد رضویان، مهران غفوریان، یوسف صیادی، شهرام قائدی، علی صادقی، آرش نوذری، علی صالحی، مهران رجبی، محمود بهرامی، شهره لرستانی، مائده طهماسبی و مهسا کرامتی بازیگرانی بودند که در قرارگاه مسکونی بازی داشتند؛ بازیگرانی که اغلب تجربه های درخشانی در مجموعه های طنز تلویزیونی داشته اند. زمانی که قرارگاه مسکونی از شبکه یک پخش نشد و جای آن را حبیب آقا گرفت، شایعه یی بود که ناظرکیفی مانع پخش آن شده و ایراد آن نیز به کیفیت اش بوده. این شایعه حتی اگر صحت هم نداشته باشد، امتیازی برای مدیران شبکه یک سیما است که با جسارت و شهامت از پخش یک مجموعه نچسب جلوگیری کرده اند و حاضر نشده اند آنتن را به هر قیمتی پرکنند. البته ناگفته نماند که این روال درباره تمامی برنامه ها با کیفیت هایی در این حد اعمال نشده که نمونه های قابل تاملی را می توان مثال زد.
● پیامک از دیار باقی
درباره سریال نوروزی شبکه یک این نکته را می توان به کرات از مخاطبان تلویزیونی شنید که شروع خوبی داشت، اما پایانش چندان جذاب نبود. برخی هم عکس این نظر را دارند و معتقدند پایان سریال بهتر از شروعش بود. درصد مخاطبان این سریال نسبت به سریال شبکه سه نیز به همین روال است. آنچه مسلم است مدیران شبکه یک در رقابت جدی نوروزی از هیچ کوششی در جهت ارائه محصولی مخاطب پسند و بامحتوا فروگذار نکردند. با توجه به کارنامه تهیه کننده سریال به مدیریت خوب مدیران شبکه یک بیشتر می توان پی برد. سیدزاده در مقام تهیه کننده دو سریال به کارگردانی جواد افشار و حسینعلی لیالستانی، این بار تلاش هایش با هدایتی قابل توجه به بار نشست و طعم موفقیت را چشید. «پیامک از دیار باقی» در وهله نخست برخوردار از فیلمنامه یی خوب بود که برخی از قابلیت هایش در کارگردانی سیروس مقدم از بین رفت. محسن تنابنده با پیامک از دیار باقی بخشی دیگر از توانایی هایش را نشان داد. گرچه «پیامک از دیار باقی» برخوردار از ایده یی نو و ساختاری بکر نبود، پرداخت خوبی در فیلمنامه و شخصیت پردازی داشت. «پیامک از دیار باقی» از منظر کارگردانی ادامه کارهای سیروس مقدم است. ایرادهایی که به کارگردانی مقدم در این سریال وارد است، حاکی از این نکته است که با وجود تمام توانایی های مقدم و تجربه های موفقش می توان گفت که هر متنی را نباید به دست او داد و به کارگردانی اش اعتماد کرد. از سوی دیگر مقدم نیز باید به این نکته توجه داشته باشد که هر فیلمنامه یی شیوه کارگردانی منحصر به فرد خودش را می طلبد و نمی توان تنها به تجربیات گذشته اکتفا کرد. محمدرضا شریفی نیا، افسانه بایگان، شیلا خداداد، حمید لولایی، رضا شفیعی جم، حامد کمیلی، نادر سلیمانی فرد، سروش گودرزی، آرام جعفری، رامین راستاد، سوسن مقصودلو، افشین سنگ چاپ، فخرالدین صدیق شریف، عزت الله مهرآوران، رضا بنفشه خواه و کریم قربانی بازیگران سریال نوروزی شبکه یک سیما بودند. نام محمدرضا شریفی نیا خیلی ها را امیدوارکرد که شاهد سریالی موفق باشند. شاید موفقیت «ساعت شنی» و حضور شریفی نیا به عنوان بازیگردان و کارنامه کاری اش سطح توقع ها را بالا برد. با وجود نقشی که برای شریفی نیا در فیلمنامه طراحی شده بود، این بازیگر چندان نتوانست انتظار مخاطبانش را برآورده کند. شاید بتوان آس بازیگری در «پیامک از دیار باقی» را بازی افسانه بایگان دانست که یکی از بازی های قابل تاملش را در تلویزیون ارائه داد. حمید لولایی و رضا شفیعی جم، حامد کمیلی و نادر سلیمانی در این سریال بازی های قابل تاملی ارائه دادند. شاید مهم ترین نکته برای مدیران شبکه یک سیما از این بابت باشد که سریال نوروزی شان با وجود جذب مخاطب زیاد، کمترین حاشیه ها را به همراه داشت.
● مرد هزار چهره
وقتی پای رقابتی در میان باشد که معیار اصلی برای برنده شدنش مفرح بودنش باشد، بی شک تنها نام مهران مدیری از هر چیز دیگری موثرتر خواهد بود. این امتیاز شبکه سه، خیال مدیران این شبکه را تخت کرد که در این رقابت بی برو برگرد عنوان پرمخاطب ترین سریال را به خود اختصاص خواهند داد. به حتم مدیران شبکه سه بهتر از هر کس دیگر می دانستند که مدت هاست کار دندانگیری در زمینه طنز تحویل مخاطب خود نداده اند. مجموعه «باغ مظفر» به کارگردانی مهران مدیری و «چارخونه» به کارگردانی سروش صحت هیچ کدام نتوانستند توقع مخاطبی را که سطح توقعش بابت کارهای خوب بالا رفته بود، برآورده کند. حضور مجدد مدیری بعد از مدت ها در تلویزیون مجال خوبی برای شبکه سه بود تا بار دیگر کاری خوب پخش کند. مهران مدیری و تیمش در برابر مدعیانی که به راحتی می توانستند چیزی در همان حدود مخاطب را از آنتن شبکه سه داشته باشند، باید کاری می کردند کارستان. تکرار کارهای قبلی نه تنها جواب نمی داد که دست مدعیان و منتقدان را برای انگشت اتهام کاملاً باز می گذاشت. آنچه از هر شبکه یی پخش می شود، محصولی از خلاقیت ها و ظرفیت های گروه تولید و مدیران آن شبکه با توجه به سیاست های کلی سازمان صدا و سیماست که در معاونت نمایشی طراحی و با نظارت شان اعمال می شود. بنابراین اشتباه است اگر همه موفقیت ها و شکست های یک برنامه نمایشی را تنها به پای شخص خاصی نوشت. وقتی پای مهران مدیری به میان می آید، بدین معناست که تمامی ظرفیت ها و امکانات شبکه برای تولید یک برنامه به کار برده می شود و از سوی دیگر به همان میزان حساسیت ها و اعمال نظرها بیشتر می شود. بنابراین محصولی به نام «مردهزارچهره» در چارچوبی طراحی شده که در وهله نخست سیاست های مد نظر سازمان صدا و سیما را رعایت کرده باشد و هم اینکه ظرفیت ها و توانایی های گروه سازنده را به بهترین شکل در رقابتی که حیثیتی است، بروز بدهد. سریال «مردهزارچهره» بیشتر از سریال های دیگر نوروزی حاشیه ساز شد و با واکنش های مختلفی روبه رو شد. تجربه نشان داده سریالی که دیده نشود، کمترین حاشیه را ایجاد خواهد کرد و اصلاً دردسری برای مدیران شبکه اش به همراه نخواهد داشت. طرح کلی مرد هزارچهره از مدت ها قبل از نوشتن متن ها مورد بررسی قرار گرفت و واکنش های احتمالی از ابعاد مختلف سنجیده شد. در مجموعه طنز شبکه سه، چهار گروه، دستمایه خندان و شاد کردن مخاطب در ایام نوروز شد. مافیا عملاً در جامعه ایرانی چیزی نچسب بود و لابد برای کمترکردن دردسرها و حاشیه ها طراحی شد. انتقادها نسبت به قسمت های مافیا نیز بیشتر از جهت فنی و هنری بود. دلیل مهمش هم این بود که کسی نمی توانست مدعی شود، در قسمت های مربوط به مافیا، دستمایه قرارگرفته است. بیشترین حساسیت ها را نیروی انتظامی نسبت به تولیدات نمایشی و چگونگی به تصویر کشیدن چهره های این نیرو در رسانه ملی دارد. قسمت های مربوط به نیروی انتظامی با نظارت دقیق مشاوران این نیرو شکل گرفت. گرچه برخی از رفتارهای نیروی انتظامی در قالب طنز مورد انتقاد قرار گرفته، طراحی کلی مجموعه به گونه یی است که از همان اول مشخص شود شخص متخلف دستگیر و در دادگاه محاکمه خواهد شد. این ترفندی بود که مدیران صدا و سیما بعد از حاشیه های ایجاد شده درباره ساعت شنی اتخاذ کردند؛ شگردی که راه را بر بخش عمده یی از انتقادها می بندد و از همان اول یادآوری می کند که متخلف آدمی اشتباهی است و در زمره آن نیرو نیست. در کنار سرهنگ قلابی در قسمت های نیروی انتظامی، در وهله نخست الگویی وجود دارد که آدمی موثر و نمونه و ایثارگر است و کسی دیگر در قالب نام او دست به کارهایی ناپسند می زند. از سوی دیگر در کنار این آدم اشتباهی که از اولش مدام گفته اشتباهی بوده و از بدشانسی در این موقعیت قرار گرفته، افسری الگو و وظیفه شناس قرار گرفته که هم او در دستگیری سرهنگ غفاری اشتباهی نقش موثری دارد. هزینه بالایی که رسانه های دیگر برای انتقادهایشان نسبت به نیروی انتظامی پرداختند و اتهام هایی که به آنها وارد شد، به حدی بود که مخاطبان تلویزیونی از تماشای همین حد از انتقاد در یک سریال تلویزیونی دچار شگفتی شدند. قسمت مربوط به پزشکان گرچه تصویری از بخش هایی از جامعه پزشکی بود اما به گونه یی دقیق طراحی شده بود که هیچ انتقادی را از سوی پزشکان در پی نداشت. این در حالی است که پزشکان ید طولایی در اعتراض به تحریف چهره شان در برنامه های نمایشی دارند. آنچه مرد هزارچهره را بیش از هر سریال متاخر دیگر واکنش برانگیز کرد، قسمت های مربوط به شاعران بود که برخی آن را به جامعه روشنفکری تعمیم دادند. هر چقدر در قسمت های مربوط به پزشکان و نیروی انتظامی تاکید می شد که این آدم اشتباهی است، در قسمت مربوط به شاعران تاکیدی براین نکته بود که از اتفاق جامعه روشنفکری در ایران یک سوء تفاهم است و اصل و بدل آن زیاد با هم فرقی ندارد. کدهای زیادی در کار داده می شود که در مقالات و یادداشت های منتقدان جریان روشنفکری به کرات دیده ایم. در واقع در مجموعه تلویزیونی «مرد هزارچهره» در قسمت های مربوط به شاعران کدهایی مدام به کار گرفته شد که هدف تنها انتقاد و ایجاد فضای مفرح و شاد نیست. در واقع تلویزیون از فرصتی به نام مهران مدیری و گروهش به بهترین شکل برای حمله مجدد به اردوگاه روشنفکری بهره برده است. اگر اینچنین نبود، لااقل الگویی معقول از جامعه روشنفکری را مانند قسمت های دیگر به کار می برد. لااقل می شد استاد توفان؛ شاعری که شصتچی به اشتباه در موقعیت او قرار می گیرد، به مانند سرهنگ غفاری و پروفسور طبیبیان حضور می یافت. ناگفته نماند بخشی از حاشیه هایی که درباره مرد هزارچهره ایجاد شد و ناشی از سوء تفاهمی بود که از وبلاگ ها شروع شد، تلاش هایی صورت گرفت تا مابه ازاهایی برای برخی از نقش های مربوط به قسمت های شاعران بتراشند. این سوءتفاهم متاسفانه به رسانه های مکتوب نیز کشیده شد. از منظر فنی و هنری نیز نظرات درباره مرد هزارچهره واکنش های مختلفی را در پی داشت. برخی آن را نقطه عطفی در کارنامه مدیری می دانند و عده یی دیگر برعکس از آن به عنوان ضعیف ترین کار او و تیمش یاد می کنند.
نوید برنگی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید