سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


دردسرهای یک آدم معمولی!


دردسرهای یک آدم معمولی!
● نگاهی به سریال تلویزیونی «روزگار خوش حبیب آقا»
یكی از برنامه های پرطرفدار تلویزیون در تعطیلات نوروز مجموعه تلویزیونی «روزگار خوش حبیب آقا» بود كه از شبكه اول سیما روی آنتن رفت. این مجموعه طنز، داستان فردی به نام «حبیب آقا» را روایت می كرد كه كارمند اداره دارایی بود كه همه از او انتظار توافق غیر قانونی مالیاتی داشتند، اما او اهل این قبیل كارها نبود و ناچار به درخواست كمك از اطرافیان می شد و هر لحظه با دردسری تازه مواجه....
شبكه اول سیما قرار بود امسال با دو سریال طنز میهمان خانه بینندگان تلویزیون باشد، اما بنا به دلایلی طنز «سرباز خانه» (جواد رضویان) از برنامه پخش این شبكه حذف شد و بنابراین «حبیب آقا» تنها سریال كانال یك بود كه در ساعتی مناسب از شب پخش گردید و توانست عده زیادی از مخاطبان تلویزیون را هر شب پای تلویزیون بنشاند.
«مهدی مظلومی» كه پیشتر نیز با چند مجموعه طنز شبانه توانسته بود خود را موفق نشان بدهد، این بار انتخاب شده بود تا كمدی روان و خوش ساختی را برای تماشاگران نوروزی بسازد.
تفاوت عمده كار جدید مظلومی با آثار قبلی این كارگردان را مسلماً می توان در اتكای آن به داستان و موقعیتهای داستانی - به جای تكیه صرف بر كمدی گفتار- دانست.
«... حبیب آقا» داستان ساده و سر راستی دارد كه شاید حضور «سیروس گرجستانی» به عنوان شخصیت اصلی در رأس آن خیلی ها را به یاد هاشم آقای «خانه به دوش» عطاران می انداخت. داستان دردسرهای طولانی حبیب آقا درست مثل آقا هاشم از یك دزدی شروع می شد و بتدریج ادامه پیدا می كرد و با سیری تصاعدی به اوج می رسید تا یك باره همه چیز دستخوش تغییر شود و در پایان شرایط به گونه ای مطلوب پایان پذیرد.
ماجرای مشكلات مالی، دختر دم بخت و داماد سمج هم درست همان فاكتورها و عناصری هستند كه در «خانه به دوش»، هاشم آقا با آن درگیر بود و حالا همین مشكلات داستان حبیب آقا را ساخته اند.
حبیب آقا از طرفی روایت یك معضل اجتماعی و ناهنجاری اقتصادی در جامعه است و از طرف دیگر داستانی دارد كه به واسطه حوادث و موقعیتهای در هم پیچ و تصاعدی اش تماشاگر را به راحتی با خود درگیر كرده و همراه می كند.
ساختار داستان این مجموعه متكی بر یك نظام كلی است. قهرمان در مقابل مشكلات متعدد و ضد قهرمانان زیادی قرار می گیرد و هر لحظه با ضربه ای تازه مواجه می شود؛ اما راهش را براساس هدفی كه داستان سعی در تأیید آن دارد ادامه می دهد. در واقع هر ضد قهرمان و هر زمینه درگیری، موقعیت جدیدی را از دل موقعیت قبلی بیرون می كشد و این روال همچنان در بستر خط اصلی داستان ادامه پیدا می كند. ادامه پیدا كردن خط روایی واحد براساس موقعیتهای چند گانه، عاملی است كه تعلیق را ایجاد می كند و براساس چالشهای موضوعی داستان را پیش می برد.
از طرف دیگر سریال مظلومی به لحاظ ایجاد فضای صمیمی و اجتماعی اش قادر بود تا تماشاگر را مجذوب خود سازد. حبیب آقا یك شخصیت است. كارمند ساده ای كه مثل خیلی از بینندگان تلویزیون هر روز با مشكلات تازه ای روبرو می شود و عمده این مشكلات هم مالی هستند، اما حبیب آقا در مواجهه با همه آنها یك موضوع مهم را رعایت می كند و آن «صداقت و راستی» است. در حقیقت مظلومی به این طریق محتوای داستانش را پیاده می كند.
حبیب آقا به همه مشكلات و سختی ها تن در می دهد، اما صداقت و راستی را به عنوان یك ارزش مهم انسانی زیر پا نمی گذارد. از طرف دیگر اصرار و حضور مداوم ضد قهرمانان و مقاومت حبیب آقا در مقابل آنها باعث می شود كه این ارزش انسانی برجسته تر شود، ضمن این كه همین مسأله میزان تعلیق را نیز در داستان سریال افزایش داده و سبب درگیری بیشتر مخاطب با آن می شود.
سریال مهدی مظلومی به لحاظ ایجاد ساختار داستانی و استمرار كنش های روایی با مشكل زیادی مواجه نیست. در واقع می توان گفت كه مظلومی راهی را كه آغاز كرده بدون كاستی و كمبود ادامه می دهد. اما در عین حال باید اعتراف كرد كه این روال و نوع پرداخت در میانه راه ممكن است مخاطب را از موضوع دلزده كند. تكرار مداوم موقعیتهای مشابه و غوطه ور شدن حبیب آقا در مشكلات، تقریباً براساس یك نمودار متعادل شكل می گیرد؛ مشكلی پیش می آید، حبیب آقا در مقابل آن قرار می گیرد، چالش به وجود می آید و در ادامه این مشكل حل می شود تا مسأله جدیدی جای آن را بگیرد.
این روند معمولی تقریباً از آغاز تا پایان سریال مظلومی چندین بار تكرار می شود. بنابراین خود «تكرار» است كه توازن را بر هم می زند و ساختار را دچار نوعی یكدستی و تختی می كند، در صورتی كه مظلومی با خروج موقت از بخشهایی از داستان سریالش می توانست دست كم به تنوع و جذابیت كار بیفزاید. بخشی از این ضعف هم احتمالاً به نوع قرار گرفتن شخصیتها در ساختار داستان برمی گردد.
با اندكی توجه به اهمیت و ارزش شخصیتهای سریال می توان فهمید كه حبیب آقا محور اصلی داستان است. بعد از حبیب آقا تقریباً هیچ شخصیت مهم و مؤثر دیگری در داستان وجود ندارد. بقیه اشخاص در واقع به دو گروه ضد قهرمانان و یاری گران تقسیم می شوند و یا اینكه اصلاً حضوری خنثی و بی تأثیر دارند.
خانواده حبیب آقا، خانواده فرهاد و فهرست همسایه ها و كسانی كه تقاضای زد و بندهای مالیاتی دارند، همگی در یك گستره متعادل و معمولی در كنار هم قرار می گیرند. حتی ارزش و اهمیت برخی از این شخصیتها به تناسب نسبتی كه با حبیب آقا (قهرمان داستان) دارند، زیاد جدی گرفته نشده است. به عنوان مثال دختر و همسر حبیب آقا هیچ نقش و تأثیر جدی و مستقیمی در داستان ندارند، در عوض بچه كم سن و سال او به واسطه كاركرد كمیك گفتارش بیش از اندازه مورد توجه قرار گرفته است. این نوع استفاده از شخصیتها باعث می شود كه تصور سوء استفاده كمیك از برخی اشخاص داستان به وجود بیاید.
چنین پرداختی هم هست كه باعث شده تا در زمینه بازیگری هیچ یك از بازیگران - به جز حبیب آقا- قدرت ارائه كار نداشته باشند. در واقع بازیگران سریال مظلومی هم تحت تأثیر قدرت حضور سیروس گرجستانی قرار گرفته و اجازه خودنمایی پیدا نمی كنند.
در مجموع سریال تلویزیونی مهدی مظلومی به واسطه قدرت خلق موقعیت و ساختار هدفمند و نسبتاً منسجم داستانش كار موفقی است و به نظر می رسد بعد از «ترش و شیرین» رضا عطاران پرمخاطب ترین و محبوب ترین سریال تلویزیون باشد.
مهدی نصیری
منبع : روزنامه قدس