دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


تلویزیون و چالش های صنفی


تلویزیون و چالش های صنفی
هنوز مدت زیادی از اعتراض برخی پزشکان و پرستاران به نقاط ضعف سریال «اغماء» در به تصویر کشیدن مناسبات حرفه ای و فضای بیمارستانی در فیلم نمی گذرد که اینک برخی انجمن های تخصصی گروه پزشکی اعتراض گسترده ای در واکنش به سریال «حلقه سبز» از خود نشان داده اند و خواستار توقف آن شدند.
دلیل آنها برای این کار تاثیر منفی این سریال در فرهنگ اهدای اعضاء در جامعه است ، به این معنی که نارضایتی روح شخص اهدائکننده در این سریال موجب می شود روحیه ایثار و فداکاری و ترویج فرهنگ اهدای عضو کمرنگ شود و در نهایت سلامت بسیاری از افراد به خطر بیفتد.
اینک بحث بر سر صحت و سقم این ادعا نیست که یک طرفه نمی توان به قاضی رفت. اما آنچه که برای نگارنده در این ماجراها اهمیت دارد، برجستگی و اثرگذاری تلویزیون بر زندگی اجتماعی است.
این اعتراض ها پیشتر از این در حوزه سینما مطرح بود که شاید نقطه عطف آن اعتراض پرستاران به فیلم «شوکران» ساخته بهروز افخمی بود.
اما اکنون دامنه این بحثها به عرصه تلویزیون نیز کشیده شد و هر از چند گاهی شاهد اعتراض برخی اصناف و مشاغل به سریال ها و برنامه های صداوسیما هستیم که به گمان آنها حیثیت حرفه ای یا اخلاقی طبقه یا شغل این افراد را به چالش کشیده اند و خدشه دار کرده اند.
این موضوع بیش از آن که ناشی از توجه رسانه ها بویژه سینما و تلویزیون به اصناف و طبقات اجتماعی گوناگون باشد، به رسانه ای شدن جهان معاصر بویژه هژمونی تصویر بر مناسبات اجتماعی و فرهنگی انسان مدرن برمی گردد.
چه بسا در گذشته نیز آثار سینمایی به برخی گروهها یا صنف های شغلی طعنه ای زده یا تصویر غلطی از آنها به تصویر کشیده باشند، اما کسی ، صنفی یا اتحادیه ای به آن اعتراض یا شکایت نکرده است.
ولی در دهکده جهانی امروز که عالم به تسخیر تصویر و رسانه درآمده ، براحتی نمی توان از همه چیز گذشت و واقعیات را آنچنان که خواست روایت کرد.
امروز در میان هر خانواده متوسط ایرانی نه تنها تلویزیون بلکه ویدئو، سی دی ، اینترنت ، ماهواره و وسایل ارتباطی دیگری حضور دارد که بر زیست جهان آنان تاثیر می گذارد و اساسا به چگونه زیستن آنها شکل می دهد. در زندگی امروز از حضور تلویزیون و تصویر گریزی نیست و تقدیر انسان و جهان جدید با آن رقم می خورد.
در واقع تلویزیون صرفا کارکرد تفریحی و سرگرم کننده ندارد؛ بلکه بازتاب و بازنمایی واقعیت اجتماعی است ؛ واقعیتی که به واسطه قدرت و فریب تصویر ممکن است مخدوش شود یا وارونه جلوه کند و منافع و موقعیت گروهی را به خطر بیندازد. دامنه نفوذ تلویزیون به خانواده محدود نمی شود، بلکه قلمرو وسیع تری از جامعه را تحت تاثیر خود قرار می دهد.
در ساختار فرهنگی مدرن ، افکار عمومی برساخته رسانه ها بویژه تلویزیون هستند و این جعبه جادو به یکی از مراجع قدرتمند در شکل گیری توده و افکار عمومی بدل شده است.
بنابراین اهمیت تلویزیون در ایجاد، تغییر و هدایت افکار عمومی نسبت به یک واقعیت اجتماعی ، جامعه را نسبت به محتوای برنامه های این فناوری حساس کرده است. افزایش سطح سواد شهروندان و بمباران اطلاعاتی افراد نیز آگاهی آنان را به حق و حقوق خویش بالا برده و در نهایت ، نظارت بر عملکرد صداوسیما را در سطح جامعه بیشتر کرده است.
تلاقی این دو موضوع گاهی به چالش های جدی میان رسانه ها و اصناف و طبقات مختلف منجر می شود که سهم تلویزیون در این میان ، بیش از دیگر گونه های رسانه ای است! این حساسیت در گذشته کمتر بود، اما امروز تماشای تلویزیون به عنوان یک رفتار و فرهنگ نهادینه شده درآمده که گویا در غیر این صورت ، چیزی در زندگی کم است. اهمیت و نقش تلویزیون را به عنوان جزیی تفکیک ناپذیر از کنش روزانه می توان از فصلی و مناسبتی شدن برنامه ها و سریال های آن دریافت.
امروز هر یک از مشاغل و اصناف به تاثیر تلویزیون در سرنوشت حرفه ای خود ایمان آورده اند و می دانند لغزش تلویزیون در به تصویر کشیدن هویت حرفه ای آنان چقدر موثر است. در واقع هویت حرفه ای افراد در اصناف مختلف تحت تاثیر هویت رسانه ای آنها قرار دارد و می تواند موجبات رشد یا سقوط آنها را فراهم کند و البته این موضوع برای سینما و تلویزیون نیز مشکلاتی به وجود آورده است.
مدیران و برنامه ریزان تلویزیون نمی دانند باید به بازتولید و نمایش واقعیت اجتماعی بپردازند که ممکن است در این بازنمایی نقاط تاریکی نیز وجود داشته باشد یا این که مراقب باشند در بازآفرینی خویش ، به سرنوشت فردی یا اجتماعی کسی لطمه نزنند!
و البته این بحث به موضوع عمیق تر فلسفه هنر و رسانه برمی گردد که آیا هنر یا رسانه باید بازتاب آینه گون واقعیت خارجی باشد یا این که واقعیت بیرونی را در جهت بهبود بازآفرینی کند؟ ولی به هر حال هر پاسخی که برای این سوال وجود داشته باشد، نمی توانیم نقش تلویزیون را در شکل گیری نظم اجتماعی و هدایت افکار عمومی نادیده بگیریم.
چالش تلویزیون با اصناف و گروه های مختلف بیش از آن که به نقاط ضعف این رسانه دلالت کند، از اهمیت و اثرگذاری آن در لایه های درونی و زیرساختارهای اجتماعی پرده برمی دارد.
اعتراض به فیلم ها و آثار سینمایی و تلویزیونی باز هم اتفاق خواهد افتاد؛ چرا که چرخه نظام اجتماعی در جهان امروز بر پایه تصویر و رسانه بنا شده و از سلطه آن گریزی نیست و البته این چالش ها را نباید به فال بد گرفت.
وقوع چنین اعتراض هایی از یک سو نشانه اهمیت یافتن تلویزیون در زیست جهان انسان ایرانی است و از سوی دیگر، دلیل افزایش آگاهی شهروندان به حقوق اجتماعی خویش است. این چالش ها و چانه زنی ها هم اگر بدرستی مدیریت شود نه تنها به محدودیت تلویزیون منجر نمی شود، بلکه در ارتقای کیفی آن تاثیر مثبت می گذارد.
http://ssaemi.blogfa.com
سیدرضاصائمی


همچنین مشاهده کنید