جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نص، نظ، نع، نغ


نصف عمر آدمى به غم و غصّه مى‌گذرد و نصف ديگرش به فراموش کردن غم و غصّه!
نصف لى و نصف لک و الله خيرالرّازقين!
نصيب کسى را کسى نمى‌خورد
رک: هرکس روزى خودش را مى‌خورد
نصيب و قسمت را سيمرغ هم در قاف نمى‌تواند به‌هم بزند
مقا: 'هر سرى قسمت و نصيبى دارد' و نظاير آن
نصيب همه بخت و روز، نصيب من سرفه و تيز! (عا).
نظير:
باغ به اين بزرگى غوره نصيب ما شد، دِهِ به اين بزرگى کوره نصيب ما شد! ب
ـ بخت من اگر بخت بود، اسفناج سرِ دماغم درخت بود (عا).
نيزرک: الهى بخت برگردد از اين طالع که من دارم
نصيحت بر مَلاَء فضيحت است٭
٭ تحريفى است از اين عبارت غزّالى در کيمياى سعادت: نصيحت بر ملاء فضيحت باشد
نصيحت تلخ است
نصيحت نيکبختان گوش گيرند٭
٭ ..............................   حکيمان پند درويشان پذيرند (سعدى)
نصيحت همه عالم به گوش من باد است٭(حافظ)
رک: يک گوشش در است، يک گوشش دروازه
٭ به کام تا نرساند مرا لبش چون ناى .................................. (حافظ)
نظافت شيوهٔ پيغمبران است
نظير: النظافة من‌الايمان
نظر به حال تو پيداست کز بزرگانى!
بر سبيل مزاح به‌کار برند
نظر به روى نکو گر گناه خواهد بود چه نامه‌ها که به محشر سياه خواهد بود!
نظر کردن به درويشان بزرگى کم نمى‌گردد٭
٭ تصحيحى است از اين بيت خواجه حافظ شيرازى:
نظر کردن به درويشان منافى با بزرگى نيست سلمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش (حافظ)
نعلش را پيدا کرده عقب اسبش مى‌گردد
رک: خدا به ما داده مالى، يک خر مانده و سه تا نالى
نعمت از دنيا خورَد عاقل نه غم
نعمت افزون‌تر شود آن را که او شاکر بوَد٭
رک: شکر نعمت نعمتت افزون کند
٭ نعمت بسيار دارى شکر از آن بسيارتر ............................ (منوچهرى)
نعمتان مجهولتان الصّحة و الامان
رک: ز جمله نعمت دنيا چو تندرستى نيست
  نعمت دنيا که تمنّا کند   يا که وفا کرد که با ما کند (...؟)
    نظير: مکن تکيه بر ملک دنيا و پشت که بسيار کس چون تو پرورد کُشت (سعدى)
نعمت روى زمين قسمت پُر رويان است خون دل مى‌خورد هر کس که حيائى دارد (لاادرى)
ِنظير:
ناز و نعمت به جهان قسمت پر رويان است
ـ کسى‌که روى وى از سنگ آسيا باشد
ـ هميشه گردش اين آسيا به نوبت اوست (اميرفيروز کوهى)
نعمت ما به چشم همساى صد برابر فزون کند سايه (رشيد ياسمى)
رک: مرغ همسايه غاز مى‌نمايد
نعمت ما به چشم همسايه    صد برابر فزون کند سايه (رشيد ياسمى)
رک: مرغ همسايه غاز مى‌نمايد
نعمتى نيست بِهْ از آزادى
رک: آزادى آبادى است
نغمه از دهان داوود خوش است
نغمه هان نغمه است و ساز همان ساز
رک: همان آش است و همان کاسه


همچنین مشاهده کنید