جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نج، نخ، ند، نذ


نَجَست و هم نجهد هرگز از خيار آتش٭
رک: آتش از خيار نجهد
٭ ما درد پنهان با يار گفتيم .............................. (اديب صابر)
نجس چون ‌تر شود نجستر شود
نظير:
    سگ به درياى هفتگانه بشوى چون که تر شد پليدتر گردد (سعدى)
ـ سگ که به آب تر شود پليدتر شود
ـ سگ از شستن نجستر شود
نَجُنْب که گنجى!
رک: مَجُنْب که گنجى!
نجوا کار شيطان است
نخست استاد بايد وانگهى کار٭
نظير: تا مربّى نباشد مربّا درست نمى‌شود
٭ ............................ نخست انگور و آنگه آب انگور (نظامى)
نخست انديشه کن و آنگاه گفتار (سعدى)
رک: اوّل انديشه وآنگهى گفتار
نخست چشم بيند و آنگه دل پسندد (قابوس‌نامه)
رک: چشم مى‌بيند دل مى‌خواهد
نخلى که کهن گشت دگر خم‌شدنى نيست (صابر همدانى)
نخندد زمين تا نگريد هوا٭
رک: تا نگريد ابر کى خندد چمن؟
٭ ز شيران بوَد روبهان را نوا  ............................... (نظامى)
نخوانده مُلاّست!
به مزاح و تمسخر در مورد نادانى به‌کار برند که درس نخوانده ادعاى مُلاّئى و دانش مى‌کند
نخواهد اسب تازى تازيانه (شبسترى)
رک: آن کس که اهل بشارت است اشارت داند
نخود اُو،٭ بخور و بدو! (عا).
نظير: راست بيا، راست برو، ماست بخور، سُرنا بزن! (عا).
      ٭ نخود او (ov ـ Nokhod) = نخود آب
نخودچى بِهْ از هيچى!
نظير:
سنگ بِهْ از گوهر نايافته
ـ کال به ما رسيده، بهتر ز رسيدهٔ به ما نرسيده
نيزرک: کاچى بِهْ از هيچى
نخود نخود، هر که رود خانهٔ خود!
نخورَد خربزهٔ شيرين الاّ کفتار (قاآنى)
رک: خربزهٔ شيرين نصيب کفتار مى‌شود
نخورَد ديگ گرم کرده کريم٭
رک: نخورَد شير نيم‌خوردهٔ سگ
٭ سفله دارد ز بهر روزى بيم ...................... (سنائى)
نخورَد شير نيم‌خوردهٔ سگ٭
نظير:
نخورد ديگ گرم کرده کريم
    ـ اگر عنقا ز بى‌برگى بميرد شکار از دست گنجشکان نگيرد (سعدى)
    ـ اگر از درد بى‌گوشتى بميرم کلاغ از روى قبرستان نگيرم
نخورده است کس روزى هيچ‌کس (نظامى)
رک: هر کس روزى خودش را مى‌خورد
نخورده‌ايم نان گندم ديده‌ايم در دست مردم (عا).
صورت ديگرى است از مَثَل: 'اگر نخورده‌ايم نان گندم، ديده‌ايم دست مرد'
نخورده مست است
نخورده و نبرده، گرفته درد گُرده (عا).
رک: نه خورده و نه بُرده، گرفتار درد گرده!
نخورى هميشه دارى
ندارد بو و لذّت ميوهٔ خام
نظير: گل کاغذين بوى ندهد
ندارد گريه شرم از ديگِ سرباز (عطّار)
رک: درِ ديزى باز است حياى گربه کجاست؟
ندامت مى‌کشد هرکس به نااهلان کند نيکي
رک: سگ را اگر خدمت کنى بهتر که بدبنياد را
ندهد چهرهٔ دروغ فروغ٭
رک: چراغ دروغ فروغ ندارد
٭ نيست در دينِ شرع و مذهبِ عقل خصلتى ناستوده‌تر ز دروغ
نشود جمع با نفاق وفاق ......................... (...؟)
نديد بديد وقتى‌که ديد به خودش چيد! (عا).
رک: اين منم تى‌تيش مامانى به تنم
نديده‌ام که فروشند بخت در بازار
(جهان بگشتم و دردا به هيچ شهر و ديار...) (عرفى)
نديده ديد به خودش چيد! (عا).
صورت ديگرى است از: 'نديد بديد وقتى‌که ديد به خودش چيد!'
نديده کس که سر بالا روَد سيل (عطّار)
نذر مى‌کنم براى سرم، خودم مى‌خورم و پسرم! (عا).


همچنین مشاهده کنید