یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

بحران بنیادگرایی لیبرالی


سرزمین باستانی یونان در جوار مناطقی در جهان مدرن قرار دارد که امروز، در آن ها، سرنوشت بشریت در حال رقم خوردن است. شبه جزیره کوچک شما از خاورمیانه، جایی که در آن جوی خون جاری است، چندان دور نیست و من مایلم برای مردم فلسطین در مبارزه شان برای استقلال و ایجاد دولتشان، آرزوی پیروزی کنم. مایلم برای مردم عراق در مبارزه سترگی که برای حاکمیت خود درگیر آن هستند آرزوی پیروزی کنم. همچنین مایلم برای مردم قبرس در مبارزه شان برای وحدت کشور و زندگی آرام و سازنده، آرزوی موفقیت کنم. مردم یونان و روسیه طی سده ها مذهب مشترکی داشته اند. مذهب ارتدکس که دوستی، حقیقت و صلح جوهر آن را تشکیل می دهد. ما همیشه به این ارزش های والا و به راستی جهانی و جهان شمول صادق بوده ایم. انتقال مشعل المپیک از یونان به چین سوسیالیستی، جایی که بازی های بعدی المپیک برگزار خواهد شد، نیز سمبولیک است. امروز، جمهوری خلق چین، کشور قدرتمندی با بالاترین نرخ رشد اقتصادی در جهان است. رفقای چینی با خارج کردن ۴۰۰ میلیون نفر از فقر و قرار دادن کشورشان در سطح پویاترین دولت ها، یک شاهکار واقعی تاریخی انجام داده اند.
آفریقا نیز در فاصله کمی از یونان قرار دارد. آفریقا، قاره ای است که در آن، زخم های سرمایه داری، خونبارترین و نفرت انگیزترین است. ما از مبارزه مردم آن قاره برای حقشان به زندگی، به آینده و برای جایگاهی شایسته در تمدن مدرن، همیشه حمایت کرده ایم، حمایت می کنیم و حمایت خواهیم کرد.
یونان دقیقاً از نگرانی ها و دغدغه های کشورهای آمریکای لاتین مطلع است. آن قاره در برابر چشمان ما «سرخ تر» می شود. این تعجب آور نیست، زیرا قبل از هر چیز، خانه فیدل کاسترو، بزرگ جنبش کمونیستی و رهایی بخش ملی است؛ کسی که به رغم همه موانع، مصرانه نسل های جدیدی از مبارزان راه عدالت و سعادت زحمتکشان را پرورش می دهد. ما آن رهبران دولت های آمریکای لاتین را، که اخیراً در برابر «جورج بوش» رئیس جمهوری آمریکا - که می خواست به حرمت ملی و حاکمیت آنها توهین کند - ایستادند، ارج می نهیم. شاید برای نخستین بار در تاریخ آمریکای لاتین، کل قاره عملاً به طور هماهنگ دست رد بر سینه رئیس جمهوری آمریکا زد.
در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، سرمایه همه منابع خود را برای ایجاد یک جهان تک قطبی با سلطه مطلق آمریکا و متحدانش، به کار گرفت. تصادفی نیست که از اوایل ۱۹۹۲ تا کنون، آمریکا از امضای قطع نامه نشست ریو دو ژانیرو که خواهان رعایت عدالت در روابط بین دولت ها می شود، امتناع کرده است و امروز، ایالات متحده کشوری است که با ۵ درصد جمعیت جهان از هیچ کاری برای کشیدن شیره حیاتی بقیه جهان خودداری نمی کند. آمریکا ۴۰ درصد مواد خام جهان را مصرف و با ۵۰ درصد زائده صنعتی جهان، به نحو فزاینده ای کره زمین را آلوده می کند.
امروز، در قرن بیست و یکم، ایالات متحده امپراتوری جدیدی را بر اساس اردوگاه الکترونیکی کار اجباری برقرار کرده، در صدد کنترل کامل بر بشر است و کل خلق ها را به بردگان و بی خانمان ها مبدل می کند. کسانی که نخواهند بوش و کاندولیزا رایس را دوست داشته باشند و نخواهند از منافع ملی خود دست بردارند، متمرد نامیده و با خشن ترین و غیرانسانی ترین شیوه ها سرکوب می شوند.
نه به دیکتاتوری و هرج و مرج!
حزب کمونیست فدراسیون روسیه چندین سال است که نسبت به وجود ۳ سناریوی محتمل برای حرکت جهان هشدار داده است: دیکتاتوری آمریکا، تعادل منافع و هرج و مرج کامل.
امروزه آشکار است که آمریکا همه جانبه به سمت اجرای سناریوی اول پیش می رود. ناتو، صندوق بین المللی پول، و نهادهای مالی بین المللی تحت کنترل آمریکا، مانند یک غده سرطانی در سراسر جهان در حال گسترش هستند و خلق ها را در چاه قرضه خارجی می اندازند. هالیوود و رسانه های آمریکایی، بشریت را شست وشوی مغزی و شیوه زندگی آمریکایی را به آنها تحمیل می کنند.
با این وجود، تلاش هر دیکتاتوری برای سلطه بر جهان، به ناچار بی نتیجه می ماند و درنهایت به هرج ومرج منتهی می شود. نجات بشریت و ایجاد امکانات برای تکامل آن از مبارزه برای اجرای سناریوی دوم، یعنی تعادل فرهنگ ها، سنن و منافع اساسی، جدا شدنی نیست.
اما رسیدن به این هدف در سرمایه داری غیرممکن است. این هدف تنها در یک جامعه عادلانه، قابل دستیابی است. همان طور که تاریخ جهان نشان می دهد، روسیه همیشه در جهان نقش یک نیروی متعادل کننده را ایفا کرده است. روسیه در همه جنگ های ویرانگر درگیر شد و این روسیه بود که دیر یا زود همه متجاوزینی را که رؤیای سطله بر جهان داشتند، در هم شکست.
اما اگر قرار باشد امروز و در آینده، چنین نقشی ایفا شود، روسیه باید یک بار دیگر به یک قدرت بزرگ، نیرومند و واقعاً دموکراتیک، تبدیل شود و این دوباره، تنها از طریق دگرگونی سوسیالیستی جامعه روسیه تأمین خواهد شد و ایجاد دوباره دولت متحد، که در سرزمین ما یک سنت به شمار می آید، لازمه ایفای نقش کلیدی در چنین دگرگونی است. تأسیس اتحاد روسیه، بیلوروس و اوکراین گام اول در این مسیر است. اعتقاد راسخ دارم که چنین اتحادی تأمین کننده منافع حیاتی نیروهای چپ جهان و همه مردم کره زمین است. ما همه چیز های ضروری برای تشکیل دوباره یک اتحاد جدید را داریم: خواست خلق های برادر برای اتحاد، منابع عظیم طبیعی و اقتصادهای مکمل هم، مهارت فوق العاده مردم و فرهنگ باستانی و نظام های ارزشی کهنسال.
بحران بنیادگرایی لیبرالی
امروزه ما شاهد شکست بنیادگرایی لیبرالی در سراسر جهان هستیم. غرق شدن شهر «نیواورلئان» نمونه بارز آن است. ایالات متحده آمریکا، ثروتمندترین کشور جهان، ثابت کرد در رساندن امداد به شهروندان بلادیده اش درمانده و ناتوان است. در عراق هم ضعف آمریکا - در برابر مردم آزادیخواهی که حاضر نیستند تصاحب خائنانه کشورشان را بپذیرند - مشهود است. در آمریکای لاتین، جایی که «مرگ بر یانکی» شعار اصلی زندگی و مبارزه است، شیوه زندگی آمریکایی با تلخی بیشتری مورد نفرت است.
اما هدف جهانی سازی آمریکایی، ضربه بسیار بزرگی به روسیه است. دیکتاتوری لیبرالی فعلی برای روسیه، مرگ را به ارمغان آورده است. طی ۱۰ سالی که از تحمیل به اصطلاح اصلاحات به کشور می گذرد، ملت بیش از ۱۰ میلیون نفر را از دست داده است، که ۹ میلیون آنها روس بوده اند. سالمندان و کودکان به حال خود رها شده اند. نسل میانی، محروم از کار مناسب و چشم انداز زندگی، در یک وضعیت نیمه حاشیه ای به سر می برد. کل مناطقی از روسیه در حال احتزار به سر می برند. قفقاز شمالی غرق در خون است. اما روسیه فقر زده پوتین از نظر تعداد میلیونر و بیلیونر، بعد از ایالات متحده در ردیف دوم است. همزمان، در همسایگی ما، در چین سوسیالیستی و بیلوروس کوچک، نمونه هایی از توسعه موفق و عمیقاً انسانی دیده می شود. به عنوان مثال، در حالی که روسیه به زحمت به ۸۲ درصد سطح تولید سال ۱۹۹۰ (آخرین سال شوروی) دست یافته و اوکراین در ۶۰ درصد سطح تولید آن سال باقی مانده، بیلوروس مرز ۱۲۰درصد تولید آن سال را پشت سر گذاشته است. ما شاهد توسعه توانمند ویتنام سوسیالیستی با نرخ رشد سالانه بیش از ۸ درصد، هستیم. کوبای سوسیالیستی به نحو خیره کننده ای به راه خود ادامه می دهد، و در اینجا مایلم به هیأت نمایندگی کوبا درود بفرستم. امروز کوبا به ۷۰ کشور جهان کمک می کند و با اعزام بیش از ۳۰ هزار پزشک، آموزگار، مربی و کارشناس خود به این کشور ها، سرمشقی در وفاداری به وظایف انترناسیونالیستی بوده است. جهان شاهد برخورد هر چه شدیدتر بین دو گرایش است: جهانی سازی الگوی آمریکایی و همگانی سازی الگوی شورایی.
جهانی سازی الگوی آمریکایی یعنی بنیادگرایی لیبرالی، به علاوه تروریسم، تروریسم دولتی، جنگ اطلاعاتی و روانی علیه کل جهان. اما تنها راه مقابله با این روند پیوستگی نیروهای چپ جهان است.
منبع : روزنامه ایران