دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

میترا ستاره قطبی باستانی


میترا ستاره قطبی باستانی
نام «میترا» در فرهنگ و ادبیات ایرانی حضوری چشمگیر داشته است و به مرور زمان با ایزدمهر، خورشید، مهربانی و دوستی، پیوند عمیق یافته است. اما پیش از آنكه كاركردهای میترا جلوه های گوناگونی پیدا كنند؛ بیشتر با ویژگی «روشنایی همیشگی» شناخته می شده است.منابع موجود نشان دهنده این است كه ستاره قطبی باستانی، خاستگاه باورهای منسوب به میترا بوده است و بی تردید برای پیشینیان دوستدار پدیده های كیهانی، وجود ستاره ای دائمی كه هیچ گاه طلوع یا غروب نمی كرده است، تا چه اندازه می توانسته مهم و جالب توجه جلوه كند.به گمان نگارنده، سرچشمه باور به میترا و گردونه میترا در میان ایرانیان و هندوان باستان، عبارت بوده از ستاره قطبی و دو صورت فلكی پیراقطبی به نام های خرس بزرگ و خرس كوچك (دب اكبر و دب اصغر).می دانیم كه قطب آسمانی در هر ۲۵۸۰۰ سال یك بار بر دور قطب دایره البروج می گردد و امروزه در كنار ستاره جدی قرار دارد. اما در حدود پنج هزار سال پیش، قطب آسمانی در نزدیكی ستاره سرخ رنگ «ذیخ» از صورت فلكی اژدها (ثعبان) بوده است. در آن زمان این ستاره، قطب آسمانی زمین بوده و مانند ستاره قطبی امروزی در جای خود ثابت و بی حركت ایستاده و در همه شب های سال دیده می شده و هیچ گاه طلوع و غروب نمی كرده است. این ستاره در میانه دو صورت فلكی خرس بزرگ و كوچك واقع شده است و این دو صورت فلكی در هر شبانه روز یك بار به دور آن می گردیده اند. این گردش، نگاره باستانی چلیپا یا صلیب شكسته را در آسمان رسم می كرده كه به عنوان «گردونه میترا» دانسته می شده است.در برخی نگاره های كهن، نقش صورت فلكی خرس بزرگ را آشكارا به مانند گردونه ای چهاراسبه كه نماد میترا بوده است، رسم كرده اند. همچنین نگاره میترا را به گونه مردی كه پرتوهای نورانی به گرد سرش دیده می شود، نشان می داده اند.اما پس از پنج هزار سال پیش و هنگامی كه این ستاره از قطب آسمانی فاصله می گیرد، این فاصله منجر به گردش این ستاره به دور نقطه قطب آسمانی و ترسیم دایره یا حلقه كوچكی می شود كه سرچشمه پیدایش باوری به نام «حلقه مهر/ حلقه پیمان» است.نام مهر در متون ادبیات فارسی برای قبه ای كه بر فراز خیمه و خرگاه، علم و چتر نصب می كرده اند هم به كار رفته است كه شباهت ستاره قطبی با این قبه ها نیز توجه برانگیز است.در مهر یشت اوستا، عبارت های «در فرازنای آسمان ایستاده» و «به خواب نرونده» اشاره آشكاری به ستاره قطبی است: «می ستاییم مهر دارنده دشت های پهناور را، آن بلندبالای برومندی كه در فرازنای آسمان ایستاده و نگاهبانی نیرومند و به خواب نرونده است... میترا همه مردمان را با چشمانی كه هیچ گاه بسته نمی شود، می نگرد.»به همین دلیل كه میترا، نقطه ثقل آسمان و ستارگان بوده است و از دید ناظر زمینی، همه ستارگان و صورت های فلكی بر گرد او می چرخیده اند؛ میترا را سامان دهنده هستی و برقراركننده و پاسبان قانون و هنجار كیهانی و نظام حاكم بر نظام جهان و بعدها او را ایزد روشنایی و راستی و پیمان و حتی محبت دانستند.فردیناند یوستی در Iranisches Namenbuch حتی واژه میترا را نیز به معنای «روشنایی همیشگی» می داند.بعدها از باورهای منسوب به ستاره میترا، دینی موسوم به میتراپرستی (مهرپرستی) به وجود می آید كه در سده یكم پیش از میلاد، در دوره پادشاهی اشكانیان، به غرب آناتولی و روم راه یافت. این دین توسط لژیون های رومی كه با فرهنگ ایرانی آشنا شده بودند، در سرتاسر سرزمین های غربی و اروپا منتشر شد و بعدها آیین ها و مراسم و به ویژه تقویم آن در دین تازه مسیحیت نفوذ كرد.در اینجا به این نكته نیز باید اشاره كرد كه واژه «میلادی» برای تقویمی به همین نام كافی است و افزودن «میلاد مسیح» به آن درست به نظر نمی رسد. چرا كه منسوب كردن میلاد به میلاد مسیح، در اواخر سده چهارم میلادی از سوی دستگاه روحانیت مسیحی روم روی داد. در آثار ایرانی و از جمله در «آثارالباقیه» نوشته ابوریحان بیرونی، منظور از میلاد، «میلاد خورشید» دانسته شده است و آشكار است كه این نام با شب چله و جشن زایش خورشید در ارتباط است. از سوی دیگر جالب است كه به روایت بیرونی، نام نخستین ماه سال در تقویم كهن سیستانی كه از ابتدای زمستان آغاز می شده؛ «كریست» بوده است كه گمان می رود واژه كریسمس نیز از آن برگرفته شده باشد.
ـ پاسخ به پرسش های رسیده: خانم مینو هرندی نمونه هایی از نتیجه محاسبه طول سال خورشیدی در منابع ایرانی را پرسیده اند كه به برخی از آنها اشاره می شود:حسن بن حسین شاهنشاه سمنانی، ستاره شناس سده هشتم هجری در «زیج ایلخانی» طول سال را ۳۶۵ روز و ۵ ساعت و ۴۸دقیقه و ۴۶ ثانیه ثبت كرده است. با توجه به اینكه طول متوسط سال در هر قرن حدود نیم ثانیه كم می شود؛ محاسبه ایشان تنها سه ثانیه بیشتر از طول سال در آن زمان بوده است. در مقدمه «زیج الغ بیگ» از قرن نهم هجری، كسر طول سال ۵ ساعت و ۴۸ دقیقه و ۴۹ ثانیه آمده است كه با دقتی در حدود نیم ثانیه، دقیقاً برابر با طول سال خورشیدی در آن زمان است. حسین بن موسی هرمزی ستاره شناس سده چهارم و پنجم هجری در زیج «شستكه» كسر طول سال را ۵ ساعت و ۴۸ دقیقه كامل می داند كه ۵۱ ثانیه كمتر از اندازه حقیقی در زمان خود بوده است.(برای آگاهی بیشتر از حسین هرمزی نگاه كنید به مقاله استاد محمد باقری به نام «زیج شستكه حسین هرمز» در كتاب «بیرشك نامه»، ۱۳۷۷)لازم به یادآوری است در دورانی كه ایرانیان تنها بر سر چند ثانیه كمتر یا بیشتر بودن طول سال به محاسبه و بحث های پردامنه می پرداختند؛ طول سال نزد اروپاییان بدون هیچ جزئیاتی، تنها ۳۶۵ روز و ۶ ساعت كامل بوده است. باشد تا جایگاه علمی پیشینیان خود را بازیابیم.
رضا مرادی غیاث آبادی
ghiasabadi@gmail.com
منبع : روزنامه شرق