یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

Disturbia


Disturbia
▪ زمان: ۱۰۴ دقیقه
▪ کارگردان: دی‌جی کاروسو
▪ نویسندگان فیلم‌نامه: کریستوفر لندون و کارل الس‌ورث بر مبنای داستانی از لندون
”دیستربیا“، نوعی ”پنجره پشتی“ به دوره نوجوانی بوده و همانند عنوانش، خام و عالی است و در هیچ کجا در اطراف ما به‌چشم نمی‌خورد. قهرمان فیلم نوجوان مشکل‌دار اما محجوبی به نام کیل (شیا لابیوف) است که چندین بار تیرگی و تظاهر اجتماع حومه شهری خود را نشان می‌دهد و این‌کار در واقع تنها نوعی حالت جوانانه اجتماعی است.
کیل و مادرش (کری ـ آن‌موس) در یک خانه دوست‌داشتنی با سبک هنری در یک مجتمع زندگی می‌کنند و این احتمال که قاتلی زنجیره‌ای در همسایگی آنها زندگی کند، شخصیت‌هائی را به فیلم می‌افزاید. همسایه دیگر آنها دختر نوجوان بسیار زیبائی به نام اشلی (سارا رایمر) است که تنها سرگرمی‌اش گرفتن حمام آفتاب و یوگا است.
زندگی کیل هم‌چون قصیده‌ای کوتاه است. او در نتیجه یک تراژدی خانوادگی، خود را در یک‌سری مشکلات محصور می‌بیند. زدن مشت به‌صورت معلم زبان اسپانیولی‌اش منشأ این مشکلات بود که او در نتیجه آن محکوم به توقیف خانگی شد. به پاهای کیل پای‌بندی زده شده بود که در صورت خروج او از حیاط، پلیس اطلاع پیدا می‌کرد. در نتیجه او مجبور بود که تنها از تلویزیون، بازی‌های ویدئویی و iPod استفاده کند. کیل کاری برای انجام دادن نداشت، به‌جزء جاسوسی همسایگان.
مثل شخصیت‌های بی‌تحرک جیمز استوارت در فیلم ”پنجره پشتی“ او با یک دوربین ویدئویی دیجیتال کوچک و دوربین دو چشمی، عادت‌های همسایگان خود را می‌بیند، هر چند که بیشتر به تماشای اشلی علاقه دارد که در این شهر تازه وارد است و با خوش‌مشربی توجه او را به‌خود جلب کرده است.
”دیستربیا“ که به‌شکل شایسته‌ای توسط دی‌جی‌کارسو کارگردانی شده است، بیشتر ستارگانش را هیجان‌آور، باهوش و با فراست نشان داده است. کیل دوست‌داشتنی و پیچیده با همکاری اشلی و همراهی رونی (آرون‌یو) این فیلم را زنده و جالب می‌کنند، در حالی‌که تم تعلیق قابل پیش‌بینی آن شکل می‌گیرد. این‌جا یک حومه هالیوودی بودن راز سیاهی در پس یکی از خانه‌های محافظت‌شده‌اش نخواهد بود و مردی که لباس آبی مستعمراتی به تن دارد و با دمدمی مزاجی مشخص خود هم‌چون یک ماشین چمن‌زنی به‌نظر می‌رسد، احتمالاً بسیار شریرتر خواهد بود. این نتیجه‌ای است که کیل پس از دیدن برخی از رفتارهای عجیب افراد در آخر شب در خانه‌شان به آن می‌رسد.
”دیستربیا“ هرگز به ابتکار غیرضروری متهم نیست، اما تبعیت از نوع فیلم موجب طرفداری بیشتر از آن شده است. آقای کارسو و نویسندگان فیلم‌نامه، کریستوفر لندن و کارل الس‌ورث، به‌جای ساختن پیچیدگی‌های خنده‌دار و استادانه یا به‌کارگیری ملودرام روان‌شناسی عصبی برمبنای یک موضوع بی‌معنی، یک فیلم درجه دوی مؤثر و زیرکانه خلق کرده‌اند. شگفتی چندانی وجود ندارد، اما جست و خیزها به‌خوبی زمان‌بندی شده‌اند و شکل کلی آن وحشتناک، ملایم و بیشتر سرگرم‌کننده است تا آن‌که مضطرب‌کننده باشد.
منبع : نشریه تخصصی هنر و رایانه


همچنین مشاهده کنید