جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به شیوه بازیگری آل پاچینو به بهانه حضور در فیلم « ۸۸ دقیقه »


نگاهی به شیوه بازیگری آل پاچینو به بهانه حضور در فیلم « ۸۸ دقیقه »
شاید امروزه بازیگران اندکی باشند که تماشاگران مشتاقانه به انتظار تماشای آخرین آثارشان بنشینند و به نوعی، به خودشان دلداری دهند که یک فیلم خوب از آنها خواهند دید. البته این امر شاید به خاطر آن است که دیگر ستاره سازی به آن مفهوم قدیمی، آن طور که مثلاً در دهه های ٤٠ و ٥٠ هالیوود رایج بوده، وجود ندارد و مثلاً می بینیم که پر فروش ترین های این سالهای هالیوود، بیشتر به مدد جلوه های ویژه ی رایانه ای و یا تمسک جستن به داستان های مصور، توفیق یافته اند و نه حضور بازیگرانی در ابعاد ستاره های سینمایی در معنای متعارف آن. (مثل همین توبی مگوایر در سری "اسپایدرمن"، حالا شما بگویید که مگوایر این همه تماشاگر را به سینما ها می کشاند و یا خود شخصیت اسپایدرمن به عنوان یک پدیده - ستاره ی سینمایی نو ظهور؟).
اما بعضی ها هم مثل رابرت دنیرو، داستین هافمن وستاره همین فیلم « ۸۸ دقیقه »، آل پاچینو، سالهاست که به خاطر نبوغ کم نظیرشان در هنر بازیگری، عنوان ستاره را با خود به همراه داشته اند و همچون پیر و معبود شان مارلون براندو، تلیفیقی راستین از دو کلمه بازیگر وستاره پدید آورده اند و سبب شده اند که خواننده - تماشاگری مثل من با خواندن تیتری درباره ی فیلم « ٨٨ دقیقه »، بی قراری اش برای تماشای آخرین اثر این بازیگر محبوب چند برابر شود و پیش آگاهی های بازدارنده ای مانند اینکه با فیلمی خوب روبرو نخواهد شد، هم نتواند مانع مستحکم متوقف کننده ای برای تماشای این اثر باشد.
حالا اینکه چرا مطالب بالا را گفتم به خود فیلم برمیگردد که آشکارا اثری نفس گیر و البته طاقت فرسا است ، نه اینکه تماشاگر را دچار دلزدگی کند و او را در میانه ی تماشای اثر از انتخاب چنین فیلمی برای دیدن، پشیمان سازد، بلکه به این دلیل که کارگردان این تریلر جنایی پرهیجان، چارچوب ساختاری اثر خود را بر حرکات و واکنش های شخصیت اول خود بنا می نهد. خوشبختانه در اینجا این شخصیت کسی نیست جز آل پاچینو که ایفای چنین نقش هایی برای کسی با کارنامه ی او نه تنها کاری ندارد، بلکه به تماشاگر علاقه مند به او، اجازه می دهد که شاهد مجدد ارائه ی توانایی های این هنر مند تراز اول دربازآفرینی واکنش های یک شخصیت گیر افتاده در یک موقعیت بحرانی باشد. حرکات و رفتار پاچینو علاوه بر اینکه تماشاگر را به خود جذب میکند (که البته به نوعی همراه با تجدید خاطره ی بازی این هنر مند در نمونه هایی چون "بعداز ظهر سگی" ، "مخمصه" و "مردمی که می شناسم" است)، در مخفی کردن ضعف های ساختاری و روایی فیلم نیز که ناشی شده از موقعیت آفرینی های پیاپی و البته سطحی و عدم شخصیت پردازی کامل شخصیت های مکمل است، موثر واقع می شود.
فیلم قصد جذب تماشاگر را دارد و می خواهد با پدید آوردن موقعیت های ظاهراً تنش زا تماشاگر را راضی نگه دارد و به او اجازه ندهد که حتی در کوران تماشای فیلم لحظه ای چشم از پرده بردارد ،اما اصلاً به این موضوع نمی اندیشد که فقط با بالا بردن ضرباهنگ فیلم در صدد دستیابی به این مقصود بوده است و تماشاگران را با عده ای شخصیت جدا افتاده، که به سختی می توان با آنها به طورجدی در گیر شد رها کرده است. تا بدان جا که در لحظاتی تماشاگر غرق شده در این هیجان کاذب ممکن است به خود بگوید که چرا این کلاف داستانی، بدون داشتن مصالح لازم ، اینقدربه هم تنیده شده است. بدان حد که با اطمینان می توان گفت که اگر بخاطر حضورآل پاچینو در بسیاری از صحنه ها نبود نوعی سردر گمی در رابطه با دیگر شخصیت های از قضا پرورش نیافته ی داستان رخ می داد، هرچند که در لحظه هایی این اتفاق می افتد.
با تمام این اوصاف کمی دور از انصاف خواهد بود که به تلاش فیلم برای مجذوب کردن تماشاگر احترام نگذاریم و تمامی شگرد های مورد استفاده ی فیلمساز برای خلق یک محیط پر هیجان آمیخته با تعلیق را به تمسخر بگیریم، چرا که لحظاتی هم وجود دارد که تماشاگر از شگردهای سینمایی فیلم لذت می برد. هرچند که به قول پالین کیل فقید، بخشی از لذت تماشای فیلم نیز، همین است.
موخره: نمی دانم با کارگردان هایی که با آل پاچینو کار می کنند چه می شود که همیشه یک سکانس سخنرانی پر طمطراق در فیلم هایشان برای او ایجاد می کنند که حتی جان آونت در این تریلر نفس گیر خود هم نتوانسته از آن چشم پوشی کند!
منبع : سی‌نت