سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

مبانی قرآنی دولت اسلامی


مبانی قرآنی دولت اسلامی
مفهوم «دولت اسلامی» چند سالی است در گفتمان و ادبیات سیاسی كشور به كار می رود اما هنوز تبیین و تحلیل جامعی از این مفهوم صورت نگرفته است؛ گرچه رهبر معظم انقلاب به تناسب، مطالبی در این باره بیان فرموده اند ، اما به نظر می رسد ضرورت داشته باشد نخبگان و علما با بسط نظری ابعاد « دولت اسلامی » به بررسی دقیق تر و عمیق تر این مفهوم ، كه از نگاه رهبر فرزانه انقلاب یكی از مراحل پنجگانه تحقق تمدن اسلامی است ، بپردازند . آنچه در پی می آید ، گفت و گویی با حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خاتمی عضو هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه موقت تهران در باره این مفهوم است .
جناب آقای خاتمی ! در فرهنگ های سیاسی مختلف ، تعاریف متفاوتی از مفهوم «دولت » ارائه شده است . تعریف دولت از منظر اسلام و یا به تعبیری تعریف « دولت اسلامی » چیست ؟
معمولاً هر دولتی از دو بخش اساسی تشكیل یافته است؛ یك بخش «قانون» است و بخش دیگر آن «مجریان قانون»، بر همین اساس «دولت اسلامی» هم تفسیر می شود. دولت اسلامی دولتی است كه اولاً قانونش، قانون اسلامی باشد و ثانیاً مجریان آن مسلمان باشند.
این دو ویژگی دولت اسلامی است: «ان الحكم الالله» قانون، قانون خداست «و من احسن من الله حكماً لقوم یوقنون». چه قانونی از قانون خدا بهتر: «و من لم یحكم بما انزل الله فاولئك هم الكافرون»، «فاولئك هم الفاسقون»، «فاولئك هم الظالمون». اما بخش دوم این كه مجریان عالی رتبه نظام، مسلمان باشند پس دولت اسلامی دولتی است كه هم قوانین اش اسلامی باشد و هم مجریانش مسلمان باشند.
سؤالی كه پیش می آید این است كه فرق «دولت اسلامی» با «نظام اسلامی» و «انقلاب اسلامی» چیست؟ اگر ما معتقدیم انقلاب ما اسلامی بود و حكومت اسلامی تشكیل داده ایم پس قضیه «دولت اسلامی» چیست؟ آیا الآن دولت ما «اسلامی» نیست؟
نظام اسلامی و دولت اسلامی یك مفهوم دارد. نظام به معنای سامان است . ساماندهی اسلامی خود را در شكل «دولت اسلامی» نشان می دهد اما «انقلاب اسلامی» مرحله گذر محسوب می شود و پس از آن، به «دولت اسلامی» می رسد. تا انقلاب اسلامی تحقق پیدا نكند، تا حاكمان طاغوت كنار نروند تا قوانین طاغوتی كنار زده نشود، دولت اسلامی تحقق پیدا نمی كند. بنابراین تفاوت «دولت اسلامی» با «انقلاب اسلامی» در این است كه انقلاب اسلامی زمینه گذر از آن، به دولت اسلامی است كه پس از انقلاب اسلامی تحقق پیدا می كند. واژه انقلاب به معنای زیر و رو شدن است. دولتمردان طاغوتی می روند دولتمردان اسلامی می آیند. قانون طاغوتی می رود و قانون اسلامی جای آن را می گیرد.
در ادبیات سیاسی كشور، وقتی دولت اسلامی شنیده می شود، یك مفهوم عام به ذهن متبادر می شود كه شما هم توضیح فرمودید و طبق این مفهوم، «حكومت اسلامی» ، مترادف «نظام اسلامی» به كار می رود، فكر می كنم بهتر است این مرزبندی ها دقیق تر تعریف بشود . پنج مرحله ای كه رهبر انقلاب اسلامی فرمودند ، یعنی «نظام اسلامی»، «دولت اسلامی»، «كشور اسلامی»، «دنیا و تمدن اسلامی» را اگر در نظر بگیریم، می خواهیم دولت اسلامی را به عنوان سومین گام از این پنج مرحله تبیین كنید؟
مقصود از نظام اسلامی یعنی برنامه ریزی و تئوری، الزاماً نظام اسلامی، دولت اسلامی نیست. ما تعریف كردیم نظام اسلامی این است نقشه كشیدیم اما در عمل اگرچه آنچه در عمل پیاده می شود، اسلامی بود این می شود نظام اسلامی .
این فرمایش حضرت آقا فرمایش متینی است اما فعلاً داریم در باب ویژگی اسلامی و صیغه عامش بحث می كنیم بعد كه وارد ریز قضایا شدیم آن وقت خواهیم گفت كه دولت نمونه اسلامی وقتی دولت امام زمان (عج ) را عرضه می كنیم دولت حضرت امیرالمؤمنین (ع) را مطرح می كنیم یا دولت پیامبر اكرم (ص) را مطرح می كنیم خود به خود آن دولت اسلامی مطلوب است.
اما این كه گفتید دولت ما الآن اسلامی هست یا نه؟ جواب این سؤال را به دو طریق می شود داد ؛ یكی در فضای احساسی، یكی هم در فضای منطقی و استدلالی . ما در فضای منطقی این طور فرض می كنیم كه دولت اسلامی ما چند بخش دارد . یك بخش آن در بعد قوانین است، در بعد قوانین چه در بعد قانون اساسی و چه در بعد قوانین دیگر ما می گوییم و از عهده آن نیز برمی آییم كه دولت ما اسلامی است .
چون قانون اساسی كه روشن است و قوانین دیگر هم فیلتر شورای نگهبان را دارد حتی قوانینی را كه مجمع تشخیص مصلحت تصویب می كند آن هم بی حساب و كتاب نیست ؛ براساس قانون اهم و مهم است . در عرصه اجرا و مجریان، بحمدالله مجریانی داریم در سطوح بالا و پائین تر كه از بن دندان معتقد به اسلامند و معتقدند باید اسلام را به تمام معنا اجرا كرد بخصوص با شكل گیری دولت جدید ما شاهد رشد این جریان هستیم یعنی وقتی یك نگاه به وزرا، به استانداران و مدیران سطح بالا می اندازیم می بینیم از آنهایی هستند كه به این اصل معتقد هستند .
اما نمی توانیم انكار كنیم كه در برخی از دولت های قبل از دولت نهم و چه بسا امروز كسانی باشند كه آن اعتقاد بایسته به توان اسلام در عرصه مدیریت و حكومت را نداشته باشند و جاذبه های دیگر در نظرشان بیش از اسلام است . ما شاهد بودیم در گذشته كسانی در دولت ها مسئولیت داشتند كه مسلمان بودند، اهل نماز شب بودند اما در عرصه اقتصاد اسلامی كه وارد می شدیم می دیدیم كه تئوری های شرقی و غربی در نظرشان جذابتر است و آنها را اجرایی تر می بینند. بنابراین آیا دولت ما اسلامی است یا نیست ؟ این كه بگوییم صد درصد اسلامی است مثل دولت امام زمان (عج) است گزافه گویی كرده ایم .
این كه مثل دولت پیغمبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) است گزافه گویی است . هیچ كس هم این ادعا را ندارد . اما این كه كسانی مدعی شوند این دولت اصلاً اسلامی نیست آنها هم كم لطفی كرده اند و بی انصافی كرده اند . بحمدالله مسیر ، مسیر اسلامی شدن كامل نظام اسلامی است به این سمت حركت می كند منتهی تا رسیدن به قله كار داریم و مشكلات و موانع داریم.
آیا دولت اسلامی در صورت تحقق در كشور ما یك مدل و الگوی كامل است كه برای كل دنیا قابل الگو برداری است یا نه دولت اسلامی یك حالت گذار دارد كه باید از آن گذشت تا به یك الگو و مدل كامل رسید؟
ما معتقدیم اصولاً امت اسلام امت نمونه است «و كذلك جعلناكم امه وسطاً لتكونوا شهداء علی الناس» از عبارت «شهداء» الگو بودن امت اسلامی برمی آید و ما معتقدیم كه اگر دولت اسلامی به معنای كاملاً اسلامی اش تحقق پیدا كند می تواند الگوی جهان بشریت بشود نه تنها جهان اسلام ؛ منتها اینجا بایستی این مسأله را باز كنیم كه دولت اسلامی كه می گوییم فعلاً شكل خاصی در نظر ما نیست گرچه یك شكل دولت اسلامی «جمهوری اسلامی» است اما فعلاً كلیت دولت اسلامی را بحث می كنیم.
دولت اسلامی همان است كه گفته شد یعنی نظامی كه قوانینش براساس دولت اسلام و مجریانش مسلمانند و قهراً عملكرد آنها اسلامی است.به نظر ما كه شیعه هستیم الگوی دولت نمونه ای كه در انتظارش هستیم ، دولت جان جانان بقیهٔ الله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفدا است . آن حكومت را حكومت الگوی اسلامی می دانیم كه به معنای دقیق كلمه تحقق پیدا می كند و با حكومتش جهان را گلستان می كند.
هر مقداری كه ما به آن الگو و قله نزدیك شویم دولت ما اسلامی تر می شود. پس الگوی دولت اسلامی ما دولت بقیهٔ الله الاعظم (عج) است، الگوی دولت اسلامی ما دولت ۱۰ساله پیامبراكرم(ص) در مدینه است.الگوی ما دولت اسلامی حدود ۵ ساله امیرالمؤمنین ( ع) است ما آنها را دولت اسلامی می نامیم بنابراین دولت اسلامی حالت گذار ندارد . در عرصه سیاسی دولت اسلامی مقصد است البته مقصد نهایی و هدف نهایی باز یك چیز دیگر است . هدف نهایی چیست؟ «یعبدوننی لایشركون به شیئا» هدف نهایی این است كه یك بستری فراهم كنید تا در این بستر زمینه عبادت و زمینه بندگی خدا فراهم شود .
آنچنان كه در باب هدف انبیاء هم ما معتقدیم كه اقامه «قسط» هدف میانی است «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات وانزلنا معهم الكتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط» مردم را به گونه ای می سازند كه خود مردم قائم به قسط باشند . ولی این باز هدف میانی است و هدف نهایی آن است كه «یا ایها النبی انا ارسلناك شاهداً و مبشراً و نذیراً و داعیاً الی الله باذنه» دعوت به خدا. هدف نهایی آن است كه بستری بسازیم تا مردم با خدا آشتی كنند این هدف نهایی است.
مجریان و مدیران «دولت اسلامی» چه ویژگی هایی باید داشته باشند؟ مسئولان و مدیران نظام اسلامی عمدتاً دو ویژگی باید داشته باشند.ویژگی تعهد، تدین، تقوا «ان اكرمكم عندالله اتقاكم» یك معیار است در همه عرصه ها در عرصه فردی اگرچند خواستگار برای دختر آمدند «ان اكرمكم عندالله اتقاكم» در عرصه سیاسی اگر برای مسئولیتی چند تا نامزد پیدا شدند، «ان اكرمكم عندالله اتقاكم» تقوا هم در نگاه قرآنی اش به معنی حریم نگهداری برای خداست «اتقاكم» یعنی آنهایی كه حریم بیشتری برای خدا نگه می دارند. ایمان شرط لازم مسئولیتها در نظام اسلامی است نه شرط اولویت.
وقتی به متون اسلامی مراجعه می كنیم می بینیم درحوزه محدود خانوادگی كه تشكیل یك خانواده دونفره است قرآن هم نسبت به زوج و هم نسبت به زوجه روی ایمان تأكید می كند. شما این حوزه محدود خانوادگی را بگیرید و گسترش بدهید می بینید كه در همه عرصه ها ایمان ركن اول، تعهد ركن اول، باورهای دینی ركن اول است. دومین ویژگی مسأله لیاقت است. لیاقت یعنی توان كاری كه به او سپرده شده ؛ این دو مبنا مبنای اصلی مدیران در نظام اسلامی است. لیاقت هم زیربنای قرآنی دارد. حضرت یوسف گفت: «اجعلنی علی خزائن الارض انی حفیظ علیم» چون من هم حفظ سرمایه ها را بلدم و هم توان خرج آنها را دارم و نسبت به خرج آن عالم هستم به درد این كار می خورم .
خود «مدیریت اسلامی» یا قرآنی چه ویژگی هایی دارد. اساساً مدیریت اسلامی و تئوری مدیریت در اسلام از احكام و مباحث امضایی دین ماست یا تأسیسی؟ یعنی ما از منابع دینی مان چیزی به نام «مدیریت» می توانیم استخراج یا تولید كنیم یا این كه دین كارش این است كه فقط برروشهای مدیریت دیگر صحه بگذارد یا رد كند؟
پاسخ این است كه ما در مجموعه نظام و قهراً در مدیریت یك اهدافی داریم، مدیریت اسلامی مدیریتی است كه آن اهداف را دنبال كند. در قانون اساسی ما - كه انصافاً من معتقدم می تواند به عنوان سیستم نظام اسلامی مطرح شود كه این قانون اساسی ۱۷۷ اصلی دارد كه بیش از ۵۰ مجتهد در مورد كلمه به كلمه اش بحث كرده اند - اهداف نظام اسلامی بیان شده است.
قانون اساسی در اصل دوم ، پایه های جمهوری اسلامی را بیان كرده است . توحید، وحی، معاد، عدل، امامت، كرامت و ارزش والای انسان از راه اجتهاد مستمر فقها ، استفاده از علوم و فنون و تجارب بشری، نفی هرگونه سیستم گری و ستم كشی و سلطه گری و سلطه پذیری می باشد این اهداف است، هدف این است براساس توحید ، نظامی را بسازیم كه این نظام ، نظامی مستقل و تأمین كننده دین و دنیای مردم باشد.
بنابراین ، مدیریت اسلامی آن مدیریتی است كه اهداف اسلامی را دنبال می كند از راههای مشروع. وقتی كه این مدیریت تجزیه می شود به عرصه های مختلف مثلاً عرصه فرهنگی، در عرصه اقتصادی، سیاسی و عرصه نظامی از راههای متفاوتی باید به آن اهداف رسید. خب در عرصه نظامی تحقق اهداف اسلامی از این راه است كه به گونه ای مقتدر بشویم كه بازدارنده باشد.«ترهبون به عدوالله و عدوكم» باید به این سمت حركت كرد اما چگونه؟ اینجاست كه جای این سؤال مطرح می شود كه تأسیسی است یا امضایی؟ می گوییم این كه چگونه برسیم به آن هدف ، امضایی است. گاه از این راه می رسیم كه درعرصه تجهیزات نظامی مقتدر شویم، گاه از این راه می رسیم كه در عرصه نرم افزار مقتدر بشویم گاهی در عرصه سخت افزار مقتدر شویم این كه چگونه به آن اقتدای بازدارنده برسیم ، این دیگر آیه و روایت نداریم. «واعدوا لهم ما استطعتم من قوه» یك روز شمشیر بود امروز تانك و توپ، موشك و امثال ذلك . درعرصه اقتصادی كه چالش بزرگ كشور است، آنچه مهم است این است كه نظام اسلامی قله ای كه می خواهند به آن برسند را تعریف كند كه كجاست؟ آن هدفی كه می خواهند به آن برسد كجاست؟ مدیریت اسلامی آن است كه آن هدف را به صورت اسلامی تعریف كند. درعرصه مدیریت فرهنگی مدیریت اسلامی آن مدیریتی است كه قله ها را مشخص كند.
مثلاً ما در عرصه ورزش به كجا می خواهیم برسیم؟ واقعاً مشخص شود آیا هدف ما توانمند كردن مردم است؟ آیا قله این است كه ما كاری كنیم كه مردم با ورزش سالم بمانند، سلامتی شان را حفظ كنند یا ما با ورزش در پی آنیم كه با بازی ای كه دنیای استكبار درست كرده همراه شویم.
مدیریت اسلامی در عرصه رسانه باید تعریف شود بخصوص رسانه های مكتوب كه واقعاً الگو چیست؟ می خواهیم رسانه ها را به كدام سمت و سو بكشانیم؟ اول تعریف شود و بعد هیأت های نظارت شكل بگیرند كه چه كار كنیم و بعد به آنجا برسیم.
شیوه و روشی كه برای رسیدن به هدفی در نظر گرفته می شود براساس همان هدف تهیه و تبیین شده، حالا آیا ما می توانیم شیوه های غربی را كه با توجه به اهدافی خاص ابداع شده اند بگیریم و برای رسیدن به اهداف اسلامی خودمان به كار گیریم؟
روح مدیریت اسلامی ، اول اسلامی كردن اهداف است. اول باید آن را مشخص كرد یعنی تا ما اهداف اسلامی را تعریف نكردیم نمی توانیم سراغ باقی مسائل بیاییم. بنابراین نمی توانیم اهداف غربی را انتخاب كنیم؛ ابزار اسلامی بخواهیم به اهداف غربی برسیم.
برعكس این چه می شود؟ اهداف اسلامی و ابزار غربی؟یك فرق بین ما و ماتریالیستها هست و آن این است كه ما معتقدیم، هدف ، وسیله را توجیه نمی كند، آنها می گویند هدف، وسیله را توجیه می كند. بنابراین با این تعریف، چه بسا ابزار هم متفاوت خواهدشد.
مثال عرض كنم. یك هدف است به نام كمك به محرومین . ما می گوییم كه باید از كانال اسلامی باشدیعنی چه؟ یعنی این كه بیاییم با یك مسابقه حرام ، با یك معامله حرام، مثل گلدكوئیست یك درآمدی به هم بزنیم و از آن راه به محرومین كمك كنیم، یا یك چیزی بهزیستی داشت كه مراجع مخالفت كردند، ارمغان بهزیستی ، و بعد هم همای رحمت كه از كانال دیگری درست شد، مراجع اعلام كردند كه این اسلامی نیست، معنای این چیست؟ معنایش این است كه كمك به محرومین آری ولی از هر راهی نه. در غرب این حرفها نیست ولو مشروب خانه ها هم یك روز درآمدشان را برای كمك به محرومین بدهند، می پذیرند ولی ما آن درآمد را حرام می دانیم بنابراین در ابزار و روشها هم ما مسأله حرام و حلال را داریم.
یك گفتمان مرتبط با دولت اسلامی ، گفتمان تولید علم است و بخش قابل توجهی از تولید علم، استخراج مبانی معرفتی و تئوریها از متون دینی ، روایات و قرآن است. یك بخش تولید علم هم تولیدخوراك فكری و قانون برای مدیران است، این كه قوانینی كه مدیران ما باید با آن كشور را بگردانند باید تولید كرد. چیزی كه در شورای نگهبان داریم انطباق قوانین است. در مجلس ما و دولت ما معمولاً خیلی موقع ها قوانین را می گیرند و اسلامیزه می كنند.
می گویند مشكلاتش را حذف می كنیم، عدم انطباقش را با احكام حذف می كنیم، درواقع یك كار امضایی می كند نه یك كار تولیدی. ما الآن یك سری قوانین درحیطه مدیریت كشور نیاز داریم مثلاً درعرصه فرهنگ، یك گزاره ها و آموزه هایی نیاز داریم. مثلاً وقتی می گوییم، فرهنگ اسلامی یا هنر اسلامی كه بعد اینها می شود قوانین اسلامی و مدیران باید با اینها كشور را بچرخانند، اینهاچیست و كجاست از كجا باید بیاید؟
عرض كنم ، كلیات همه اینها در قانون اساسی آمده و ما معتقدیم قانون اساسی مصداق همان تولید علمی است كه شما می فرمایید. عده ای مجتهد نشستند در ۹۰ روز، بزرگان فقیهی ، مثل ، آیت الله العظمی فاضل لنكرانی ، آیت الله العظمی مكارم، آیت الله العظمی جوادی آملی، آیت الله العظمی سبحانی كه اگر بخواهیم در این كشور اسلام شناس پیدا كنیم ، بهتر از اینها پیدا نمی كنیم. اینها این قانون اساسی را تولید كردند. كار مجلس این است كه آن قوانین كلی را در قالب نیازها می ریزد. مسئولیتی كه به شورای نگهبان داده شده ، این است كه مراقبت كند این خلاف قانون اساسی نباشد.
اما این نكته ای كه شما رویش انگشت گذاشتید، این نقطه ضعفی است كه وجود دارد و اختصاص هم به هنر ندارد، در عرصه ورزش هم داریم، این نیاز به این دارد كه آنهاكه با این مسائل سر وكار دارند، مشكلات را ریز كنند . یعنی ۵۰تا سؤال بنویسند كه ما درعرصه هنر این سؤالات را داریم، سؤالات را بدهند به مراجع، به حوزه ها، پاسخ شفاف شفاف بیان می شود. مشكل از آن سو نبوده، از این سو بوده از این سو كسی نیامده مشكلات ورزش را در ۱۰۰ تا سؤال بنویسد، مثلاً بنویسد این پوشش كه در باب ورزش هست، اسلامی هست یا نیست. بیایند سؤال كنند كه در باب ورزش با چه كشوری به مسابقه باید وارد شد و با چه كشوری نباید شد؟ ورزش های حلال و غیرحلال را بپرسند؟
تا حالا در هر عرصه ای كه از حوزه خواستند جواب داده است، در عرصه پزشكی خواستند و بزرگان ما جواب دادند، در این عرصه ها نخواستند. بنابراین اگر قرار باشد در این عرصه ، مسائل اسلامی، احكام اسلامی، تولید بشود نیازها باید به صورت ریز و نه كلی تبیین شود تا جواب ریز بگیرند و الا جز كلیات جواب دیگری نخواهند گرفت.
گفتمان های اصلی و اساسی در دولت اسلامی چیست؟ آیا عدالت و تولید علم را می توان جزو گفتمان های اسلامی دولت اسلامی دانست؟شكی نیست كه در دولت اسلامی رشد علمی یك ركن است. دولت اسلامی در جا نمی زند آنچنان كه مسلمانان روزی پیشگام علم و تمدن در دنیا بودند و آن زمانی كه خبر از اروپا نبود مسلمانان در قله پیشرفت و كمال بودند . شكی نیست كه گفتمان عدالت ، روح نظام اسلامی است . اصولاً نظام اسلامی بدون گفتمان عدالت معنا ندارد اما نباید در این دو محدود كرد. گفتمان معنویت و دین، گفتمان اخلاق و محبت اینها هم جزو گفتمان های اصلی نظام اسلامی است .
من معتقدم گفتمان معنویت را در صدر لیست باید قرار دهیم چون «محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الكفار رحماء بینهم تراهم ركعاً سجداً یبتغون فضلاً من الله و رضواناً سیماهم فی وجوههم من اثر السجود» . گفتمان معنویت ، گفتمان اول نظام اسلامی است در نظام اسلامی باید همه جا صبغه معنویت، داشته باشیم. اداراتش، كوچه و خیابانش، مدیرانش باید معنویت از آنها متلالی باشد . بعد نوبت می رسد به گفتمان محبت، افراد جامعه اسلامی باید نسبت به خودشان در جامعه محبت داشته باشند «رحماء بینهم، ادله علی المؤمنین» و ما وقتی به اسلام نگاه می كنیم می بینیم جای جای این اسلام محبت موج می زند.
تفسیر تعبیر «دولت كریمه» كه در دعای «اللهم انا نرغب» آمده چیست؟ منظور از عزت اسلام و ذلت نفاق كه در این جا آمده است چیست؟منظور دولت آقا امام زمان (عج) است كه ویژگی هایش را هم بیان كرده، منظور از عزت اسلام این است كه اسلام در همه حوزه ها حرف اول را بزند. «عزت»، به معنای نفوذناپذیری است. دولت كریمه ، دولتی است كه در همه عرصه ها اسلام را به عزت برساند.
در عرصه سیاسی، در عرصه فرهنگی، نظامی و اقتصادی «و تذل بها النفاق و اهله» در سایه این حكومت ، نفاق ذلیل و سرافكنده باشد و مقصود از ذلت نفاق این است كه كفر در هر شكل اش هیچ جایگاهی نداشته باشد. كفر هم حتماً لازم نیست به صورت كفر صریح باشد، اگر در جامعه گفتمان های غیراسلامی اصل شد، این می شود شرك، می شود كفر . بت فرق نمی كند كه بت چوبی باشد، یا این كه امروز در نظام غربی می گویند حرام و حلال آن است كه مردم می خواهند، مردم چیزی را بخواهند حلال باشد، حلال است وچیزی را بخواهند حرام باشد . حرام می شود، پس مقصود از عزت اسلام و ذلت نفاق این است. اما ما در این دولت كریمه چه كاره ایم؟ «و تجعلنا فیها من الدعاه الی سبیلك» ما هم در این حكومت مردم را به سوی خدا بخوانیم.
چرا در برابر اسلام ، تعبیر نفاق آمده و كفر نیامده؟ به دلیل این كه در عصر آقا بقیهٔ الله الاعظم (عج) جریان نفاق، آنهایی كه دم از دین می زنند و مقابله با حضرت می كنند، جریان قوی ای است، به همین دلیل است كه این را می گوید.
حسن روزی طلب
منبع : روزنامه ایران