شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

چند سطری درباره زیبائی


چند سطری درباره زیبائی
استاندال نویسنده قرن ۱۹ فرانسه اشاره می کند که زیبائی قولی است به خوشبختی (La beauté nُ est que la promesse du bonheur ) . اما به احتمال خیلی زیاد این قول برآورده نمی شود !!
در طبیعت طاووس یکی از زیبا ترین مرغان است، اما چرا طبیعت ( Evolution ) چنین پر های بزرگ و قشنگی به این مرغ داده است: این پر های بلند و زیبا مانع از فرار طاووس از دست دشمن می گردند و در نهایت زیبائی بیک طعمه تبدیل می گردد.
چرا اسطوره امکان ادامه زندگی به زیبائی نداد: Adonis پسر بچه زیبا طعمه یک خوک می شود.
نارسیس ،جوان زیبا دوران اسطوره ی یونان ، حیرت زده از زیبائی خود شده بود و سرانجام همین حیرت و تحسین از زیبائی خود به نابودی نارسیس منجر گردید. تا بامروز این نظریه ابراز می گردد که زیبائی یک پدیده استثنائی است و امکان اینکه زیبا رویان به شهروندان غیر اجتماعی مبدل شوند نیر زیاد است.
هیچ کدام از جوانان زیبا یونان باستان جنگجو نبودند و بیشتر آن ها خیلی زود و بودن اینکه قهرمان باشند درگذشتند.
فروید تکامل بدن انسان بیک پدیده زیبا را نه فقط خطری برای فرهنگ می داند ، بلکه احساس زیبائی و نه تمایل جنسی ، بعقیده این روانشناس اطریشی ،حتی نسل بشر را به نابودی تهدید می کند. فروید تفاوتی قائل می شود مابین لذت بردن از زیبائی و لذت جنسی .لذت بردن از زیبائی یک پدیده فرهنگی ( انسانی ) است که با تعلیم و تربیت شخص ناظر در ارتباط است .این نوع لذت بردن از زیبائی را طبیعت (حیوانات ) نمی شناسد .فروید در کتاب ” ناخوشایندی در فرهنگ ” اشاره میکند که فرهنگ غریزه های طبیعی را سرکوب می کند ، بدین معنا که با پیشرفت فرهنگ بدن انسان تبدیل به یک پدیده ای می گردد که از نظر زیبائی قابل توجه است و نه از نظر جنسی - بدون خواسته جنسی از دیدن یک بدن زیبا لذت بردن. بهمین علت نیز نسل بشر در خطر است : با تقدم احساس زیبائی بر تمایلات جنسی تولید مثل فراموش می شود !!!.
Freud, über die allgemeinste Erniedrigung des Liebeslebens ,S. ۹۰
این امکان وجود دارد که ما تمایل شدید (جنسی ) بیک زن نه چندان زیبا داشته باشیم ، اما هم چنین می توان این تصور را کرد که علاقه ما به یک انسان زیبا شدید باشد ، اما این زیبائی تمایل جنسی را تحریک نکند. ( فیلسوف ایرلندی Burke)
Symposion معروف ترین نوشته دوره باستان در باره زیبائی از افلاطون است . افلاطون در این نوشته اشاره می کند که عشق چیزی نیست بجز احساس تمایل به زیبائی . اما منظور افلاطون از احساس تمایل به زیبائی چیست ؟. این بدین معنا است که ما در مرحله اول خواهان بدست آوردن زیبائی هستیم ، اما خواهان بودن در اینجا به معنی تصاحب زیبائی ، آنچه که بورژوازی از مالکیت می فهمد ، نیست ، بلکه به معنی شریک بودن در زیبائی است. ما لذت می بریم که تحت الشعاع زیبائی قرار گرفته ایم.
طبقه آریستوکرات بعلت توانایی مالی که داشت می توانست زیباترین زن ها را به همسری انتخاب کند و بهمین دلیل نیز این طبقه زیبا تر از سایر طبقات دیگر اجتماع شد ( ژن های زیبائی نسل به نسل انتقال یافتند ) . این sexual choice تا بامروز نیز ادامه دارد .ثروتمندان زیباتر از فقرا هستند و اگر قبول کنیم که طبقه مرفه بر مسند قدرت نشسته است ، پس قدرت و زیبائی در کنار یک دیگر قرار دارند . اما تحت شرایط بخصوصی می توانند زیبایان فقیر به طبقات بالا راه پیدا کنند .
مارکس اشاره می‌کند که نه فقط زیباتر از هنر یونان قدیم تا به امروز به‌ وجود نیآمده است،بلکه ما هنوز نیز از این هنر لذت می بریم . باید توجه نمود که این هنر زیبا که مارکس از آن نام می‌برد در یک جامعه برده‌داری پدیدار گشته است. اما سووال این است که چگونه یک زیر بنای عقب ‌افتاده برده‌ داری می تواند روبنای ( هنری ) را خلق کند که سیستم های پیشرفته تر فئودالی و یا سرمایه داری قادر به وجود آوردن آن نبوده اند.
به نظر ارسطو هیچ توصیه ‌نامه‌ای موثر تر از زیبائی نیست (در اینجا منظور زیبائی انسان‌ ها است و در مرحله اول زیبائی زنان) و به زبان دیگر زیبائی خود توصیه‌ نامه است. این توصیه ‌نامه را طبیعت امضاء می کند. کاربرد زیبائی قوی تر و مهم ‌تر از ثروت ، اصل و نصب ، خرد و شعور است و حتی در موارد بخصوصی زیبائی قدرت اجتماعی را نیز تحت تاثیر خود قرار می‌دهد. برخلاف عقیده بسیاری از انسان‌ها که زیبائی را یک پدیده نسبی می‌دانند که نظرها و سلیقه‌های مختلفی در باره آن وجود دارد، زیبائی پدیده ‌ای مطلق است و امکان بحث و گفتگو ( Diskurse ) در باره زیبائی وجود ندارد.
از همان مراحل اولیه زندگی زیبائی یک قدرت اجتماعی است، یک کودک زیبا بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد تا یک کودک کمتر زیبا و یا بامزه. کودک زیبا می‌تواند هر کاری که بخواهد انجام بدهد و مورد بخشش و عفو قرار می‌گیرد. در مدرسه زیبایان دوستان بیشتری داردند و حتی شاید نمره‌های بهتری نیز بگیرند. از آن‌ جائی که زیبا رویان همیشه مورد توجه هستند اعتماد به نفس بیشتری نیز پیدا می‌ کنند که باعث می‌شود شخص زیبا با اطمینان بیشری خود را در اجتماع نمایان سازد که در نهایت همین خصوصیات او را جذاب و جالب ‌تر می‌ کند.
اما آن عده از افردای که معتقدند که عشق یک پدیده احساسی و قلبی است در اشتباه هستند، چرا که حتی قلب نیز با چشم ‌های خود در جستجوی زیبائی است.
فمینیست‌ها به جنگ تاثیر و نفوذی که زیبائی در اجتماع اعمال می‌کند می ‌روند و اصولا “نهضت آزادی زنان” رابطه درست و سالمی با پدیده زیبائی زنانه ندارد. اما فمینیست‌ها این اصل را نادیده می‌گیرند که زیبائی زنانه امتیازی است که طبیعت به زن اهداء کرده و با نادیده گرفتن این واقعیت طبیعی، فمنیست‌ها در واقع طبیعت را نیز نفی می‌کنند.
منشاء پرستش شدید زیبائی بدن که امروزه در فرهنگ غرب مشاهده می شود یونان باستان است. منظومه هومر که پایه های تمدن غرب را بنا نمود از جنگی خبر می دهد که بمدت ۱۰ سال بطول انجامید. این جنگ بخاطر یک زن زیبا مابین یونان و ترویا در گرفت. پاریس پسر پادشاه ترویا Helena ،زن زیبای پادشاه اشپارتا ، را ربود . ترویا تقاضای یونان برای بازگرداندن زن پادشاه اشپارتا را رد کرد. یونانیان برای برگرداندن Helena به ترویا حمله کردند. اما بنقل از افلاطون و نقاشی های بر روی گلدان ها مردان آتن بیشتر پسر بچه های زیبا را مورد شتایش قرار می دادند تا زنان زیبا را .
منبع : فلسفه تاریخ