یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


آینده چین، صعود یا سقوط


آینده چین، صعود یا سقوط
اقتصاد نوپا و بسیار قدرتمند چین با سرعتی بسیار در حال فربهی و برتری بر جهان است. این اقتصاد قدرتمند به غول اقتصادی اشتهار یافته است. این غول اقتصادی رو به رشد استعداد و قدرت نابودی و بلعیدن دیگر قدرت های اقتصادی را دارا است. چین با این قدرت اقتصادی بسیار بالا تا به حال چندان چالشی جدی و دردسرساز برای کشورهای جهان و قطب های اول اقتصادی به وجود نمی آورد، اما از این زمان به بعد دیگر کشورهای جهان خصوصاً قدرت های اول و مطرح اقتصادی و سیاسی را در تنگنا قرار خواهد داد و بالطبع این کشورها را به واکنش متقابل خواهد انداخت.
چین با در اختیار داشتن چندین گزینه و ویژگی در حال گذار استیلای مطلق بر اقتصاد بین الملل است. نیروی کار فراوان و بسیار ارزان اولین ویژگی و گزینه منحصر به فردی است که چین در اختیار دارد و دیگر کشورهای جهان از داشتن چنین ویژگی محروم هستند. در میان دیگر کشورها هیچ کشوری به استثنای هندوستان را نمی توان نام برد که دارای این نیروی فوق العاده بزرگ و ارزان کار باشد. البته هندوستان به دلایل بسیار از جمله عقاید مذهبی، عقیدتی، اقلیمی، نژادی، سیاسی و غیره نمی تواند یک رقیب جدی برای کشور چین محسوب شود و نیروی انسانی بزرگ هندوستان برخلاف چین باعث فقر هر چه بیشتر این ملت شده است.
اما دومین گزینه بسیار مهمی که در اختیار چین قرار دارد و این کشور را برای تبدیل شدن به یک ابرقدرت اقتصادی و همچنین سیاسی یاری می رساند، سازمان تجارت جهانی است. قوانین سازمان تجارت جهانی به عنوان مهمترین سازمان اقتصادی بین الملل باعث می شود تا تبادلات اقتصادی میان اعضا تسهیل شود و مشکلات اقتصادی بین المللی برای اعضای سازمان به حداقل تقلیل یابد. اما در سال های اخیر موجودیت سازمان مذکور رفته رفته به سود چین و به ضرر دیگر کشورها در حال به کارگیری است. شاید چینی ها از این بابت چندان تقصیری نداشته باشند و این چرخش سازمان به سود چین از طبیعت این سازمان باشد. قوانین این سازمان حق چنین استفاده یی را برای چین یا هر عضو دیگری قائل بوده و حال که چین در حال گذار به سمت ابرقدرت اقتصادی است، این قوانین به سود چین و به ضرر دیگر اعضا در چرخش قرار می گیرند. این تسهیل تبادلات اقتصادی را سازمان تجارت جهانی و قوانین این سازمان در اختیار چین گذاشته اند و چین از این قوانین و سازمان نهایت استفاده را می برد. از جمله قوانین و تسهیلاتی که سازمان تجارت جهانی در اختیار اعضای خود قرار می دهد، منع تعرفه های بالای گمرکی و جلوگیری از منع ورود کالاهای یکی از کشورهای عضو به دیگر اعضا است. پس بالطبع این قانون نیز مانند دیگر قوانین این سازمان در اختیار چین به عنوان یکی از کشورهای عضو قرار می گیرد و دیگر اعضا نمی توانند مانع ورود کالاهای چینی به کشورهای خود شوند یا بخواهند برای تقابل با هجوم کالاهای ارزان قیمت چینی بر صادرات این کشور تعرفه های بالای گمرکی وضع کنند.
در این حال تمامی کشورهای جهان به خصوص کشورهای عضو سازمان تجارت جهانی با سرازیر شدن سیل آسای کالاهای چینی به کشورهای خود مواجه هستند. اعضای این سازمان هر روزه شاهد قدرتمندتر شدن چین از لحاظ اقتصادی و همچنین سیاسی بوده و در مقابل نظاره گر ضعف اقتصادی و به زانو درآمدن اقتصاد خود در مقابل اقتصاد چین هستند که این ضعف و افول اقتصادی برای آنها ضعف و افول سیاسی را نیز در پی خواهد داشت. سومین ویژگی یا یاریگر که در اختیار کشور چین قرار دارد، پایین نگاه داشتن عمدی ارزش یوان (واحد پول کشور چین) در برابر دیگر ارزهای رایج بین المللی است.
چینی ها با پایین نگه داشتن ارزش یوان به طریقی دیگر قدرت رقابت را از دیگر قطب های اقتصادی، خصوصاً اروپای غربی و امریکای شمالی گرفته اند. پس بازرگانان و صاحبان صنایع چینی با یوان ارزان مواد اولیه و نیروی کار خود را تهیه می کنند و با دلار و یورو و دیگر ارزهای رایج و گران بین المللی کالاهای خود را به فروش می رسانند. در نتیجه صاحبان صنایع و بازرگانان دیگر کشورها به خصوص کشورهای غربی باید مواد اولیه و نیروی کار خود را با ارزهای قدرتمند و گران تهیه کنند و قدرت رقابت از آنها سلب می شود.
چین به قطب اقتصادی قانع نبوده و نیست و فقط برتری و سلطه مطلق اقتصادی بر تمامی جهان را در اندیشه می پروراند و این استیلای اقتصادی را زمینه یی می داند و می سازد برای استیلا و سلطه سیاسی و نظامی بر تمامی جهان. چین در نظر دارد تا از این طریق سلطه و امپراتوری خود را توسعه دهد و متفاوت از دیگر ابرقدرت های فعلی و ابرقدرت های پیشین با سلاح اقتصاد و سلطه اقتصادی قدم پیش گذاشته و به دیگر کشورها هجوم آورد و بعد از اینکه توانست دیگر کشورها را به زیر سلطه اقتصادی خود ببرد، سلاح سیاسی و نظامی خود را بیرون خواهد کشید. جهان این زنگ خطر را شنیده و به خصوص کشورهای غربی را به فکر مقابله با این بحران واداشته است.
در همین زمان چندین واکنش از طرف کشورهای غربی مشاهده شده است که به وضوح بیانگر عمق ناراحتی آن کشورها و مقابله آنها با این هجوم اقتصادی - سیاسی است. از جمله این واکنش ها به چند مورد زیر اشاره می شود. کشورهای غربی در یک اقدام محموله یی عظیم از مواد خوراکی چین را به این دلیل که از استاندارد بهداشتی لازم برخوردار نبوده پس فرستادند. در یک اقدام مشابه دیگر کشورهای غربی چندین محموله اسباب بازی و وسایل تفریحی کودکان را به دلیل پایین بودن کیفیت بهداشتی به چین مسترد داشتند. در همین راستا در یک اقدام دیگر کشورهای اروپایی برای مقابله با هجوم کالاهای ارزان قیمت چینی، اقدام به بالا بردن تعرفه های گمرکی بر کالاهای چینی کرده اند. شاید این اقدام ها چندان چشمگیر نباشد اما در اصل گویای عمق نگرانی جامعه جهانی خصوصاً کشورهای غربی بوده و گویای واکنش های بعدی و جدی این کشورها خواهد بود.
این سه مورد واکنش که از طرف کشورهای غربی عنوان شد نه فقط در تقابل با هجوم اقتصادی چین بوده بلکه در تقابل با قوانین سازمان تجارت جهانی نیز خواهد بود. واکنش هایی از این دست از طرف اعضای سازمان تجارت جهانی قوانین این سازمان را کم رنگ ساخته و رفته رفته موجودیت سازمان را زیر سوال خواهد برد.
البته راهی به جز این برای اعضای سازمان و کشورهای غربی باقی نمانده یا بهتر است گفته شود چین راهی برای این کشورها باقی نگذاشته است و به مرور چین عرصه را هر چه بیشتر بر این کشورها تنگ خواهد کرد. اعضای این سازمان و در اصل عضوهای قدرتمند اقتصادی این سازمان به مرور قوانین این سازمان را نادیده خواهند گرفت و عملاً آن را از کار خواهند انداخت.
همان طور که مسلم است با ضعف و نابودی سازمان تجارت جهانی کشور و ملتی که بیش از دیگران متضرر و بازنده اصلی می شود کشور و ملت چین خواهد بود.
غول و ابرقدرت اقتصادی شدن کشور چین رفاه و برخورداری را برای ملت چین در پی داشته است و ملت فعلی چین ملت زمان مائو و سال های اول انقلاب نیست، بلکه ملتی است که هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی طعم برخورداری و رفاه را چشیده است. پس توجه داشته باشیم ملتی که در رفاه زندگی کرد و روی هم رفته دو تا سه نسل آن طعم برخورداری و دارایی را چشید، نمی توان این ملت را به دوران فقر و نداری رجوع داد و آنها را به قناعت وساده زیستی تشویق کرد.
مردم چین به هیچ عنوان نمی توانند رکود و شکست اقتصادی را تحمل کنند و اصلاً نمی شود آنها را وادار ساخت به شرایط زندگی عصر مائو یا قبل از انقلاب برگردند. پس شکست اقتصادی چین مصادف است با بحران و بلبشوی درونی کشور چین که در آن حال نظام خشک تک حزبی و اعمال روش میلیتاریستی نیز نخواهد توانست آرامش را به جامعه برگرداند. پس دولت چین در این موقعیت برابر است با یک جمعیت فوق العاده زیاد که خواستار رفاه و حفظ توسعه اقتصادی هستند و دولت چین دیگر نخواهد توانست برای ملت خود غول اقتصادی بسازد.ملتی که رفاه اقتصادی را تجربه کرد و در کنار این رفاه اقتصادی هر چند کم به شعور سیاسی نیز دست یافت، هم خواستار برخورداری بیشتر اقتصادی خواهد بود و هم دیگر سلطه دیکتاتوری تک حزبی را نخواهد پذیرفت.
در جبهه مقابل دولت نیز همچنان تلاش می کند تا موقعیت خود را حفظ کند و همچنان سیستم خشک تک حزبی کمونیست را بر جامعه اعمال سازد.در مدت زمانی بسیار اندک با جمعیتی فوق العاده زیاد غول اقتصادی شدن همان طور که رفاه و توسعه را به همراه دارد، می تواند عواقب بسیار خطرناکی نیز در پی داشته باشد که اگر با سقوط اقتصادی مواجه شود از آن جمله فروپاشی یک کشور بسیار تاریخی است. چون جمعیتی با این فراوانی را نه با تهدید و نه با تشویق در آن زمان می توان مهار ساخت. در همین اواخر عده یی از دانشجویان غربی روی دیوار چین پرده یی بزرگ را آویزان کرده بودند که روی آن نوشته شده بود؛ «تبت را آزاد کنید» این افراد توسط پلیس چین دستگیر شدند. جزیره تایوان نیز در این اواخر به صورت جدی خواستار جدایی از چین و استقلال کامل شده است. باید توجه داشت این دو مورد در زمانی رخ داده و پیگیری می شود که چین هنوز دچار ضعف اقتصادی نشده است و از طرف جامعه جهانی و اعضای سازمان تجارت جهانی با دست انداز جدی مواجه نیست.
می توان این دو مورد را نیز ضمیمه چند واکنش غربی ها دانست که قبل از این عنوان شد.همان طور که قبل از این نیز اشاره شد، سقوط اقتصادی چین تقابل جدی میان دولت و ملت را در پی خواهد داشت. این رویارویی به انهدام چین ختم خواهد شد و همان طور که اشاره شد پیش زمینه های آن مهیا شده است. از جمله ایالات و قسمت هایی که در چین مستعد اعلام استقلال هستند می توان تبت، تایوان و در پی اینها ایالت مسلمان نشین غربی چین سین کیانگ و همچنین ایالت مغولستان داخلی را نام برد و همین طور هنگ کنگ را نیز می توان به این دسته وارد کرد. این چند مورد ایالات و قسمت هایی هستند که دارای استعداد استقلال خواهی بوده و مسلم است این ایالات و قسمت ها می توانند برای دیگر قسمت ها الگو بوده و دیگر ایالات و قسمت ها را به دنبال خود گسیل دارند.
قیصر ملکی
منبع : روزنامه اعتماد