پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا
الهیات فمینیستی؛ مبارزه با تبعیض جنسیتی
نویسنده معتقد است پیش فرضهای مردسالارانه و تفسیر ناصوابِ مسلمانان از متونِ دینی سبب شده است مرد را برتر و زن را جنس دوم تلقی نمایند بنابراین باید با قرائت جدید از دین موقعیت مستقل زن را اثبات كرد و نشان داد كه اسلام دین برابری و تساوی زن و مرد است.
جوامع مسلمان تا به امروز غالباً و به شدت مردسالار ماندهاند؛ بدین معنا كه منابع اصلی سنت اسلامی ـ یعنی قرآن (كه مسلمانان معتقدند كلام خداست و از طریق جبرئیل بر پیامبر نازل شده است)، سنت (عمل پیغمبر اسلام)، حدیث (سنتهای شفاهی نسبت داده شده به پیامبر) و فقه (الهیات یا فلسفه حقوق) همگی فقط از سوی مردان مسلمان تفسیر شدهاند، مردانی كه تعیین موقعیت هستی شناختی، الهیاتی، جامعه شناختی و معاد شناختی زنان مسلمان را وظیفه خود دانستهاند.
آنچه باید در مرحله نخست انجام شود بررسی زمینه كلامیای است كه همه مباحث ضد زنان از آن ریشه گرفته است تا معلوم شود آیا میتوان اثبات كرد كه از دیدگاه اسلام عرفی، مردان و زنان، به رغم تفاوتهای بیولوژیكی و سایر تفاوتها، اساساً و ذاتاً برابرند.در سنت مسلمانان، مانند سنت یهودیان و مسیحیان، سه فرض كلامی وجوددارد كه برتری مردان نسبت به زنان بر پایه آنها بنا شده است.
این سه فرض عبارتاند از:
۱) مرد، نخستین آفریده خداوند است، زیرا عقیده بر این است كه زن از دنده مرد خلق شده است.
بنابراین، به لحاظ هستی شناختی، زن موجودی فرعی و ثانوی است؛
۲) زن عامل اولیه چیزی است كه عموماً بهعنوان «هبوط بشر» یا خروج بشر از بهشت عدن تلقی میشود. بنابراین باید با همه دختران حوا با دیده تردید و تحقیر نگریست؛
۳) زن نه تنها از مرد، بلكه برای مرد آفریده شده است و این امر از او موجودی صرفاً ابزاری میسازد نه موجودی اصیل.
سه پرسش كلامی كه فرضیات فوق میتوانند پاسخ آنها تلقی شوند، از این قرارند:
۱) زن چگونه آفریده شده؟
۲) آیا زن مسئول هبوط مرد است؟
۳) چرا زن آفریده شد؟
● زن چگونه آفریده شد؟
عامه مسلمانان، مانند عامه مسیحیان یا یهودیان، معتقدند آدم نخستین مخلوق خداوند بود و زن از دنده آدم خلق شد. این اسطوره به وضوح ریشه در برداشت یهودیت از آفرینش در سفر پیدایش (۲۴ ـ ۲:۱۸) دارد و هیچ بنیادی در قرآن ندارد. قرآن خلقت انسان را در شرایطی كاملاً برابر (برای زن و مرد) توصیف میكند. در ۳۰ عبارت قرآنی یا بیشتر، كه با موضوع خلقت انسان مرتبط است، برای انسان از عبارات و كلمات عام استفاده شده است (الناس، الانسان، بشر). همچنین در قرآن هیچ اشارهای به حوا وجود ندارد. كلمه آدم ۲۵ بار در قرآن به كار رفته اما در ۲۱ مورد از آن به عنوان نماد انسان خودآگاه استفاده شده است. باید اشاره كرد كه «آدم» كلمهای عبری است (ریشه گرفته از آداما به معنای خاك) و عموماً بهعنوان اسم جمع بهكار میرود كه به انسان بهطور كلی و نه به یك شخص مذكر اشاره میكند.
تحلیل و توصیف قرآن از خلقت انسان نشان میدهد كه قرآن عبارات مؤنث و مذكر را به گونهای برابر برای وصف خلقت انسانها از منبعی واحد به كار میبرد. حال سؤال این است كه اگر قرآن تمایزی بین خلقت مرد و زن قائل نیست ـ كه قطعاً چنین است ـ پس چرا مسلمانان معتقدند حوا از دنده آدم آفریده شده است؟ بعید است مسلمانان این ایده را مستقیماً از سفر پیدایش گرفته باشند. به احتمال زیاد، داستان خلقت حوا از دنده آدم از طریق ادبیات صدر اسلام وارد سنت اسلامی شده است.
▪ در صحیح بخاری و صحیح مسلم احادیثی در این زمینه آمده است كه دو مورد آن ذكر میگردد:
۱) «با زنان به خوبی رفتار كنید، زیرا زن از یك دنده خلق میشود و خمیدهترین قسمت دنده قسمت بالای آن است. پس اگر سعی كنید آن را راست كنید، میشكند. اما اگر آن را به حال خود رها كنید، خمیده خواهد ماند. پس با زنان به خوبی رفتار كنید
۲) «زن مانند دنده است. اگر سعی كنید او را راست كنید، میشكند. لذا اگر میخواهید از او بهرهمند شوید، زمانی این كار را بكنید كه هنوز اندكی خمیدگی دارد.»
احادیث فوق احادیثی ضعیف هستند و متن آنها نیز به وضوح با برداشت قرآن در مورد خلقت انسان در تضاد است. همه علمای مسلمان درباره این اصل وفاق دارند كه هر حدیثی كه با قرآن در تضاد باشد، نمیتواند بهعنوان حدیث معتبر پذیرفته شود. لذا باید از احادیث فوق ـ به دلیل ضعف محتوا و سندیت آنها ـ اجتناب كرد.
از نظر كلامی، موقعیت فروتر زنان در سنت مسلمانان (و نیز در سنت مسیحی و یهودی) با داستان خلقت حوا از دنده (خمیده) شروع شده است. تغییر موقعیت او مستلزم بازگشت به نقطه خلقت و تصحیح آن است. با توجه به شیوههایی كه این داستان مورد استفاده قرار گرفته، اهمیت آن (در شكلگیری نگرش مسلمانان نسبت به زنان) غیر قابل انكار است. موضوع خلقت زن از بُعد الهیاتی، نسبت به سایر ابعاد، اهمیت بیشتری دارد، زیرا اگر خداوند، كه ارزش دهنده نهایی است، مرد و زن را برابر خلق كرده است، نمیتوانند پس از خلقت نابرابر باشند. همچنین اگر خداوند زن و مرد را نابرابر خلق كرده باشد، ذاتاً نمیتوانند پس از خلقت برابر شوند. اگر این نگرش كه خداوند زن و مرد را برابر آفریده است ـ كه تعالیم قرآن نیز همین است ـ پذیرفته شود، دیگر نمیتوان نابرابری موجود بین زن و مرد را امری الهی محسوب كرد، بلكه باید این نابرابری را تحریف طرح اصلی خداوند برای بشریت دانست.
● آیا زن مسئول هبوط مرد است؟
پاسخ مسلمانان به سؤال فوق، مانند یهودیان و مسیحیان، عموماً مثبت است، هر چند این پاسخ در قرآن تأیید نمیشود. لازم به ذكر است كه برداشت قرآن از واقعه هبوط به نحو بارزی با برداشت انجیل از این واقعه متفاوت است. «در حالی كه در سفر آفرینش در این مورد كه چرا افعی حوا، یا آدم و حوا هر دو، را وسوسه میكند هیچ توضیحی داده نشده است، قرآن علت فریب خوردن زوج انسانی از شیطان را در بهشت به وضوح در چندین عبارت بیان میكند
سرپیچی شیطان از دستور خداوند در سجده و تعظیم به آدم، به معنای فرمانبرداری از او، از این اعتقاد شیطان ناشی میشود كه خود را به جهت آنكه از جنس آتش است از فرمان اساساً برتر از آدم میداند كه موجودی خاكی است. وقتی شیطان به دلیل تكبرش محكوم میشود و به دستور خداوند با خفت و خواری اخراج میشود، خداوند را به مبارزه دعوت میكند. مدعی میشود به خدا ثابت خواهد كرد كه آدم و فرزندانش ناسپاس و ضعیفاند و به سادگی در دام وسوسه میافتند و در نتیجه در خور احترامی نیستند كه خدا به آنها میگذارد. شیطان بیآنكه تمایلش را برای غلبه بر انسان پنهان كند، از خداوند مهلت میخواهد و تا زمان موعود به او مهلت داده میشود. خداوند نه تنها به او مهلت میدهد، بلكه از او میخواهد از همه تزویر، وسوسه و قدرتش در جهت حمله به انسان استفاده كند و ببیند آیا انسان از او تبعیت خواهد كرد یا نه. از آن پس، نمایشی عظیم از تضاد ابدی بین خیر و شر، كه در وجود انسان متجلی است، آغاز میشود تا او از اقتدار اخلاقی خود استفاده كند و بین درست و نادرست دست به انتخاب بزند.
بر اساس داستان قرآنی، آنچه برای زوج انسانی در بهشت رخ میدهد، پیامد مواجهه خدا و شیطان است. در پی این رویداد، به زوج انسانی دستور داده میشود به درخت نزدیك نشوند مبادا كه جزو ظالمان گردند. آنها با وسوسه شیطان از فرمان خدا سر میپیچند. در سوره الاعراف، آیه ۲۳، آن دو در پیشگاه خدا اعتراف میكنند كه به خود ظلم كردهاند و از صمیم قلب خواستار بخشایش و رحمت خداوندند. به آنها گفته میشود خارج شوید و از بهشت فرود آیید. اما قرآن در خطاب به آنها تنها یك بار از صیغه تثنیه استفاده میكند و در سایر موارد از صیغه جمع به كل بشریت اشاره میكند.
گرچه در قرآن به هیچ هبوط یا گناه اولیهای اشاره نشده است، ارتباط قصهای كه در سفر آفرینش آمده با انسان هبوط یافته و تمایلات جنسی غیر مجاز (كه نقش عظیمی در تداوم اسطوره شر زنانه در سنت مسیحی ایفا میكند) هنوز در ذهن بسیاری از مسلمانان وجود دارد و تأثیری بسیاری منفی بر زندگی میلیونها زن مسلمان بهجا گذاشته است. اظهار نظر زیر از مودودی، یكی از بانفوذترین علمای اسلامی معاصر، نمونه تفكر بسیاری از مسلمانان است:
«غریزه جنسی بزرگترین ضعف نوع بشر است، به همین دلیل، شیطان این نقطه ضعف را برای حمله به انسان برگزید و این برنامه را برای خدشهدار كردن نجابت انسانها ابداع كرد. به همین دلیل، اولین اقدام او در این جهت، افشای برهنگی آنان برای خودشان بود تا راه برای بیحیایی و وسوسه تمایلات جنسی هموار شود. حتی هماكنون نیز شیطان و مریدانش همان روش محروم كردن زن از حیا و نجابت را اتخاذ میكنند و هیچ برنامه پیشرفتی برای آنان متصور نیست مگر آنكه زن را برای همه نوع آدمی به معرض نمایش بگذارند.»
به رغم آنكه به زنان بر چسب «دروازه شیطان»[۵] این اصطلاح از ترتولیان (۱۶۰ ـ ۲۲۵ میلادی) كشیش مسیحی وام گرفته شده است. وی مینویسد: «آیا نمیدانید هر یك از شما یك حواست؟ جمله خداوند درباره جنس شما، در این عصر نیز صادق است. جرم و گناه نیز بالضروره باید وجود داشته باشد. شما دروازه شیطان هستید. شما نخستین متمردان از قوانین الهی هستید. شما كسانی هستید كه كسی را وسوسه كردید كه شیطان شجاعت كافی برای حملهور شدن به او نداشت. شما به آسانی انسان خداگونه را نابود كردید. برای رهایی از دست شما ـ یعنی مرگ ـ حتی فرزند خدا نیز مجبور شد مرگ را برگزیند.»
(بین مسلمانان) میزنند، چنین تفكری هرگز مرداد اسطوره قرآنی از داستان هبوط نیست. برخی از مسلمانان، همچون مسیحیان و یهودیان، این داستان را به منظور ابراز احساسات زن ستیز خود به كار بردهاند. به همین دلیل است كه احادیثی چون احادیث زیر هنوز بین مسلمانان محبوبیت و شهرت دارند:
پیامبر فرمود: «من بعد از مرگم هیچ مصیبتی مضرتر از زنان برای مردان باقی نگذاشتهام.»
از ابوسعید خدری نقل است كه پیامبر فرمود: «جهان شیرین و جذاب است و به راستی خداوند میخواهد شما را جانشین خود در آن قرار دهد تا دریابد چگونه عمل میكنید. پس از وسوسه زنان بپرهیزید؛ در حقیقت، اولین فتنه را برای قوم بنی اسرائیل زنان ایجاد كردند.»
● چرا زن خلق شد؟
قرآن، كه در زمینه خلقت یا هبوط تبعیضی در مورد زنان قائل نمیشود، از این باور كه زن نه فقط از دنده مرد بلكه برای او خلق شده است، حمایت نمیكند. این باور مورد قبول بسیاری از مسلمانان، مسیحیان و یهودیان است. اینكه خلقت یك كل «هدفمند» (سوره حجر، آیه ۸۵) است نه یك بازی بیهوده (سوره انبیا، آیه ۱۶)، یكی از مضامین مهم قرآنی است. انسان، شامل مردان و زنان، «در بهترین صورت» (سوره التین، آیه ۴) آفریده شده و به نیكی، كه مستلزم احترام به حقوق خدا و نیز خلق خداست، دعوت میشود. در قرآن به وضوح بیان شده كه نه تنها زن و مرد در پیشگاه خداوند كاملاً برابرند، بلكه حامی یكدیگر و مانند اعضای یكدیگرند. به عبارت دیگر، قرآن سلسله مراتبی ایجاد نمیكند كه در آن مردان نسبت به زنان موقعیت برتری داشته باشند و مردان را در رابطهای خصمانه به رقابت با زنان وا نمیدارد. زن و مرد، به عنوان مخلوقات برابر پروردگار عادل و رحیم جهان خلق میشوند، خداوند كه خواستش این است كه آنها با یكدیگر در هماهنگی و نیكی زندگی كنند.به رغم تأیید برابری زن و مرد در قرآن، جوامع مسلمان هرگز زنان و مردان را موجوداتی برابر، خصوصاً در زمینه ازدواج، در نظر نگرفتهاند.
پرهیز مفرط جوامع مسلمان از پذیرش ایده برابری زن و مرد، عمیقاً ریشه در این باور دارد كه زنان ـ كه در خلقت (خلق شده از دندهای كج و خمیده) و در تقوا (به دلیل كمك به شیطان در شكست طرح خداوند برای آدم) از مردان پستترند ـ اصولاً برای استفاده مردان خلق شدهاند.
برتری مردان نسبت به زنان، كه در سنت مسلمانان (مانند مسیحیت و یهودیت) وجود دارد، نه تنها بر متون روایی، بلكه بر تفاسیر معروفِ برخی عبارات قرآنی نیز مبتنی است. از دو عبارت قرآنی سوره نساء، آیه ۳۴ و سوره بقره، آیه ۲۲۸ غالباً برای توجیه این ادعا كه مردان از زنان برترند، بهره برداری نادرست میشود. در ترجمه مودودی از متن عربی، آیه نخست به این صورت است:
«مردان سرپرست امور زنان هستند، زیرا خداوند یكی را بر دیگری برتری داده است زیرا مردان ثروتشان را برای زنان خرج میكنند. لذا زنان پرهیزكار مطیعاند و حقوق شوهرانشان را در غیاب آنها و تحت نظارت و مراقبت خداوند به دقت حفظ میكنند و زنانی را كه از نافرمانیشان میهراسید، پند دهید و آنها را از خوابگاه خود جدا كنید و آنها را بزنید. پس اگر از شما اطاعت كردند، به دنبال بهانه برای تنبیه آنها نباشید؛ به این امر توجه كنید كه خدا والاتر از شماست، خدایی كه بزرگ و برتر است.»
تأثیر منفی برداشت عامه مسلمانان از آیه فوق بر زندگی زنان مسلمان قابل انكار نیست. بهعنوان مثال، كلمه مهم جمله نخست، كلمه «قوامون» است. این كلمه غالباً به حاكم یا رئیس و سرپرست ترجمه میشود. با حاكم كردن مردان بر زنان، سلسله مراتبی مشابه سلسله مراتب ایجاد شده توسط سن پل و پیروانش در سنت مسیحی به وجود میآید. كلمه «قوامون»، به لحاظ زبان شناختی، به كسانی اشاره دارد كه ابزار معیشت و حمایت (مادی) برای دیگران فراهم میكنند. كاركرد حمایت مالی مردان از زنان به زمان بارداری و شیر دادن فرزند مربوط میشود و كاركردی صرفاً زنانه است. هدف این آیه قدرت بخشیدن به مردان در مقابل زنان نیست، بلكه تضمین این امر است كه وقتی زنان وظایف مهم بارداری و بچهداری را به عهده دارند، مسئولیت اضافی نانآور بودن را بر دوش نداشته باشند.
به عقیده من، قرائت و فهم قرآن بر پایه حدیث (و نه بالعكس) دلیل اصلی بدخوانی و تفسیر نادرست بسیاری از عباراتی است كه عموماً در جهت انكار برابری زن و مرد به كار رفتهاند. حدیث زیر اغلب برای ارتقای مقام مرد به مقام «خدا مجازی» (خدای در شكل زمینی) نقل میشود:
«مردی با دخترش نزد پیامبر آمد و گفت: دخترم از ازدواج خودداری میكند. پیامبر فرمود از پدرت اطاعت كن. دختر گفت به نام خدایی كه تو را به حق فرستاده، تا نگویی حق شوهر بر همسرش چیست ازدواج نخواهم كرد. پیامبر گفت اگر جایز بود كه بشر بر بشر دیگری سجده كند، به زن دستور میدادم وقتی شوهرش وارد میشود برای شكر نعمت خدا بر او (یعنی شوهر) سجده كند. دختر پاسخ داد به نام خدایی كه تو را به حقیقت فرستاده، هرگز ازدواج نخواهم كرد.»
دینی چون اسلام كه به شدت توحیدگر است و شریك قائل شدن برای خدا را از گناهان نابخشودنی میداند، مسلماً نمیتواند اجازه پرستش انسانی توسط انسانی دیگر را بدهد. از این حدیث چنین برمیآید كه گویی سجده همسر در مقابل شوهرش نه خواست خداوند، كه خواست پیامبر بوده است (دادن چنین نسبتی به پیامبر خدا روا نیست). از آنجا كه مسلمانان هر كلمه، عمل یا نصیحت پیامبر را مقدس میدانند، میتوان دریافت كه این حدیث تا چه حد بر زنان مسلمان تأثیر گذاشته است. حال این سؤال مطرح میشود كه چگونه میتوان چنین حدیثی را به پیامبر نسبت داد، پیامبری كه اصل توحید (یكی بودن خدا) را اساس و پایه اسلام میدانست؛ حقیقتاً دادن چنین نسبتی به او كاملاً بیمعناست.
بسط آنچه غرب «الهیات فمینیستی» در زمینه سنت اسلامی میخواند، امروز برای آزادسازی نه تنها زنان بلكه مردان مسلمان از قید ساختارهای اجتماعی و نظامهای تفكر ناعادلانه اهمیت زیادی دارد. این نظامها و ساختارها رابطه برابر بین زنان و مردان را ناممكن میسازند. برای زنان مسلمان فعال سیاسی بسیار مهم است كه بدانند در دنیای معاصر نمیتوان تنها از طریق عمل سیاسی قوانین تبعیضآمیز علیه زنان را ریشه كن كرد، بلكه حذف این گونه قوانین با بهرهگیری از مباحث مذهبی بهتر میسر است. به گفته پروفسور فضل الرحمان، مشكل مسلمانان جدید در این واقعیت نهفته است كه آنهایی كه مدرنیته را فهمیدهاند اسلام را نفهمیدهاند، و كسانی كه اسلام را فهمیدهاند مدرنیته را نفهمیدهاند.
● در حاشیه
نویسنده معتقد است منابع اسلامی ـ یعنی كتاب و سنت در طول تاریخ اسلام، همواره توسط مردان و دیدگاه مرد سالارانه آنان، به نفع مردان و بر علیه زنان تفسیر شده است. این سخن نویسنده مبتنی بر دیدگاهی است كه معتقد است جنسیت، تأثیر اساسی در برداشت از متون دارد. آنچه در اینجا میتوان مطرح ساخت این است كه جنسیت هر چند میتواند در شناخت انسان تأثیر گذار باشد امّا این تأثیر تا آن حد نیست كه برداشت انسان از متون دینی را متحول و كاملاً متفاوت سازد. تفسیر متون دینی در اسلام، مبتنی بر اصولی غیر جنسیتی است همچنانكه گزارههای علمی در علوم مختلف همانند دانشهای ریاضی، فیزیك، جامعهشناسی روانشناسی و فلسفه تاریخ از جنسیت و مبتنی بر اصولِ علمی شكل میگیرند.
▪ به اعتقاد نویسنده سه فرض كلامی در سنت مسلمانان وجود دارد كه برتری مردان بر زنان بر پایه آنها بنا شده است:
۱) زن از دنده چپ مرد آفریده شده است پس به لحاظ هستی شناختی، موجودی فرعی و ثانوی است.
۲) زن عامل سقوط و هبوط آدم بوده پس همه زنان موجودات شرّ و پلیدی هستند.
۳) زن برای مرد آفریده شده است یعنی هدف از خلقت زن، استفاده مرد است پس مردان برتر از زنان هستند.
درباره نگاه نویسنده دو نكته قابل توجه است: نخست آنكه فرهنگ و انگارههای جوامع اسلامی و نیز دیدگاههای برخی از اندیشمندان مسلمان را نمیتوان لزوماً دیدگاه اسلام دانست. آنچه نویسنده بدان اشاره كرده است تفكر رایج در برخی از منابع تفسیری و حدیثی است امّا اندیشمندان و مفسرّانی هم چون علامه طباطبایی در المیزان و بسیاری از مفسران و قرآن شناسان معاصر، چنین پیش فرضهایی را دیدگاه اسلام نمیدانند و از جمله روایات خلقت حوّا از دنده چپ حضرت آدم (ع) را جعلی دانستند و بر اساس روایات معصومین (ع) مادّه اولیه خلقت حضرت حوّا را از همان گلی میدانند كه حضرت آدم از آن خلق گردیده همچنین آیات قرآن و روایات اهل بیت عامل سقوط آدم را گناه خودِ او میدانند نه وسوسه همسرش حوّا، پیش فرض سوم ذكر شده از سوی نویسنده نیز به شدت از سوی بسیاری از اندیشمندان مسلمان مردود شمرده شده است.
آری اگر در آیات و روایات، شأن زن، شأن آرامش بخش به مرد ذكر شده است بدین معنا نیست كه هدف از خلقت زن، آرامش بخشی به مرد است. كاركردها و مسئولیتهای یك جنس هدف از خلقت او نیست هر یك از دو جنس زن و مرد با كاركردهای مشترك و متمایز، تنها برای یك هدف خلق شدهاند و آن كمال و قرب الیاللَّه است.
نكته دوم آن است كه حتی اگر كسی معتقد شود زن از دنده چپ مرد آفریده شده است نمیتوان از این گزاره فرع بودن و قانوی بودن زن نسبت به مرد را نتیجه گرفت و اشكال سوم آن است كه با نفیِ هر سه پیش فرض و اثبات اینكه خلقت زن قانوی نیست و زن عامل سقوط و گناه آدم نبوده است و خلقتِ او هدفِ مستقلی را در بردارد، نمیتوان نتیجه گرفت كه زن و مرد در همه حقوق و مسئولیتهای خانوادگی با هم برابرند.
به عبارت دیگر برابری زن و مرد در منشأ خلقت و چگونگی آفرینش و هدفِ آفرینش، هیچگونه تلازمی با برابری آن دو در حقوق و مسئولیتهای خانوادگی و اجتماعی ندارد، زن و مرد در نظام تفكر اسلامی با برخورداری از انسانیت یكسان دارای ارزشمندی یكسانی هستند و آفرینش هر یك دارای هدف مستقلی است و آن عبودیت و تقرب به خداوند است و هدف از آفرینش زن به هیچ روی هدفِ تبعی و قانونی نیست امّا هیچكدام از پیش فرضها و انگارهای پیش گفته این نتیجه را به دنبال ندارد كه زن و مرد دارای حقوق و وظایف یكسان خانوادگی و اجتماعیاند. در دیدگاه اسلامی، زن و مرد علاوه بر مسئولیتها و حقوق مشترك، به دلیل تقاوتهای جسمی، روحی و ذهنی، دارای حقوق و وظایفِ متفاوتی نیز هستند كه همگی آنها مبتنی بر مصالح و حكمتهایی است كه در متن آفرینش آن دو نهفته است و این تفاوتها در حقوق و وظایف هرگز به معنی برتری یك جنس بر دیگری نیست.
بسیاری از روایات كه مردان را از زنان بر حذر داشته است است ناظر بر انحرافات جنسی است كه مردان بدانها مبتلا میشوند این روایات در حقیقت مذمتِ زنان نیست بلكه مردان را هشدار میدهد كه جاذبههای جنسی زنان، آنان را به انحراف نكشاند.
آنچه نویسنده در باره مفهوم قوّامیت مرد بر زن گفته است، مبتنی بر نظر علمی و كارشناسی و آشنایی با ادبیات زبان عرب نیست. بر اساس تفسیر مفسران بزرگ شیعه اهل سنت و نیز زبان شناسان بزرگ و معروف، قوّام در آیه الرجال قوامون علی النساء با فضل اللَّه بعضهم علی بعض و بما انفقوا؛ به معنای «ما یقیم به» آمده است یعنی كسی كه قوام و پایداریِ چیزی وابسته به اوست و به پاداشتن زن از سوی مرد تنها به تأمین معاش نیست سرپرستی خانواده در امور كلان و اساسی آن، مهمترین جنبه قوّامیت است از این روی بسیاری از مترجمان و مفسران قرآن كریم، قوّامیت را در این آیه به معنی سرپرستی دانستهاند.[۱۰] ر.ك به تفاسیر المیزان، نمونه، مجمع البیان و...
البته این سرپرستی بر اساس چارچوبهای اسلامی و در محدوده امور خاصی در خانواده است و بدین معنی نیست كه زن در همه چیز تحتِ سرپرستی شوهر خویش است بلكه در بسیاری از مسائل زندگی دارای استقلال كامل میباشد آنچه مورد نظر اسلام است ضرورت وجود یك سرپرست واحد برای كانون خانواده است.
چراكه اجتماعِ خانواده همچون سایر اجتماعات كوچك و بزرگ بشری، نیازمند مدیریت و سرپرستی است و اسلام بر اساس صفات و ویژگیهای زن و مرد و به دلیل مسئولیتهای پرمشغله و گاه طاقت فرسای تأمین معاش خانواده، پاسخگویی قانونی در برابر اعمال فرزندان، دفاع از خانواده در برابر تهدیدها و خطرها، حمایت از خانواده در مخاطرات و فراز و نشیبها و... .
مسئولیت و سرپرستی كلی خانواده را بر عهده مرد قرار داده و او را موظف به بر آوردن نیازهای مختلف همسر و فرزندان و حمایت از آنان ساخته است. در واقع سرپرستی مرد در دیدگاه اسلامی سرپرستی یك حاكم ستمگر و زورگو بر زیر دستان نیست سرپرستی پدری مهربان و همسری دلسوز بر خانواده است كه با محبت و مهر به اداره خانواده میپردازد. این دیدگاه اسلام است امّا اگر در میان مسلمانان كم بیش رویههای متفاوتی مشاهده میشود شكلِ فاصله گرفتن فرهنگ مسلمانان از اسلام اصیل است نه مشكل تفكر اسلامی.
نویسنده علت بد فهمی از قرآن را فهم قرآن قرآن بر پایه حدیث دانسته است و معتقد است بسیاری از احادیث درباره زنان جعلی و ساختگی است. بر اساس سخن معروف پیامبر(ص) كه فرمودند من دو چیز گرانبها در میان شما باقی میگذارم كتابِ خدا و عترت یعنی اهل بیتِ من، و این دو هرگز از یكدیگر جدا نخواهند شد، تفسیر قرآن بدون كلام پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت تفسیری ناقص خواهد بود و كلمات و سخنان پیامبر و جانشینان او مهمترین منابع تفسیر كتاب خدایند. آری اگر ساختگی بودن حدیث یا احادیثی آشكار گردد بیتردید نباید ملاك فهم و تفسیر قرآن قرار گیرد؛ چنانكه بر احادیث مجعول و نامطمئن نیز نمیتوان بنائی محكم ساخت
رأفت حسن
ترجمهی نفیسه غفورنیا
ترجمهی نفیسه غفورنیا
منبع : نشریه حورا
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه روز معلم مجلس شورای اسلامی دولت رهبر انقلاب نیکا شاکرمی دولت سیزدهم مجلس بابک زنجانی شهید مطهری
آتش سوزی تهران پلیس زلزله قوه قضاییه پلیس راهور شهرداری تهران سیل آموزش و پرورش سلامت سازمان هواشناسی دستگیری
قیمت طلا قیمت خودرو قیمت دلار خودرو بازار خودرو دلار بانک مرکزی ایران خودرو سایپا کارگران تورم حقوق بازنشستگان
سریال نمایشگاه کتاب فیلم سینمایی عفاف و حجاب تلویزیون جواد عزتی مسعود اسکویی سینما رضا عطاران سینمای ایران دفاع مقدس فیلم
مکزیک
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس اوکراین نوار غزه انگلیس نتانیاهو یمن افغانستان ایالات متحده آمریکا
پرسپولیس استقلال فوتبال سپاهان تراکتور علی خطیر لیگ برتر ایران لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید باشگاه استقلال بایرن مونیخ لیگ برتر
هوش مصنوعی تلفن همراه اپل اینستاگرام گوگل همراه اول فرودگاه واکسن تبلیغات ناسا پهپاد
سرطان کبد چرب فشار خون بیمه کاهش وزن بیماری قلبی دیابت مسمومیت داروخانه