پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

شاهان و ملکه - ROIS ET REINE


شاهان و ملکه - ROIS ET REINE
سال تولید : ۲۰۰۴
کشور تولیدکننده : فرانسه
محصول : پاسکال کوشتو
کارگردان : آرنو دپلشن
فیلمنامه‌نویس : روژه بوبو و دپلشن
فیلمبردار : اریک گوتیه
آهنگساز(موسیقی متن) : گره‌گوار هتسل
هنرپیشگان : ماتیو آمالریک، ناتالی بوتفو، کاترین دونوو، امانوئل دِووو، موریس گارل، هیپولیت ژیراردو، ماگالی ووش و والنتن لولونگ
نوع فیلم : رنگی، ۱۵۰ دقیقه


پاریس. زمان حال. ̎نورا̎ (دِووو) پیش از عزیمت به گرونوبل، از نامزدش در ایستگاه قطار خداحافظی می‌کند. ̎نورا̎ خیال دارد پسرش را در گرونوبل، از پدرش، ̎لوئی̎ (گارل)، تحویل بگیرد. موقع رسیدن ̎نورا̎ به گرونوبل، ̎لوئی̎ که نویسنده است، از درد شکم می‌نالد و به بیمارستان می‌رود و در آن‌جا پس از آزمایش‌هائی معلوم می‌شود سرطان دارد و چند روزی از عمرش بیشتر باقی نمانده است. ̎اسماعیل̎ (آمالریک)، ویولونیست و همسر سابق ̎نورا̎، بدون رضایت خودش در یک بیمارستان روانی بستری شده است. او پس از گفت‌وگوئی با ̎دوشیزه واسه̎ (دونوو)، رزیدنت (روان‌کاو) بیمارستان، باخبر می‌شود که خواهرش او را به آن‌جا تحویل داده است. ̎اسماعیل̎ با وکیلش تماس می‌گیرد و وکیل پیشنهاد می‌کند که اگر او را بیمار روانی تشخیص دهند، همین مسئله به مشکلات او با ادارهٔ مالیات کمک خواهد کرد، ولی به هر حال قول می‌دهد کمکش کند تا از بیمارستان بیرون بیاید. ̎آری‌کیل̎ (ووش)، بیماری جدید که به خودکشی تمایل دارد با ̎اسماعیل̎ دوست می‌شود. ̎نورا̎ خواب پدر ̎الیاس̎ (لولونگ)، شوهر اولش، را می‌بیند که قبل از تولد پسرش درگذشته است. وقتی ̎لوئی̎ به خانه برمی‌گردد، ̎نورا̎ تصمیم می‌گیرد نزدش بماند. ̎نورا̎ تلفنی با ̎کلوئه̎، خواهرش صحبت می‌کند و او را تشویق می‌کند به آنان ملحق شود. ̎نورا̎ پسرش را به نامزدش ـ که پسرش از او خوشش نمی‌آید ـ می‌سپارد و سپس به سراغ ̎اسماعیل̎ می‌رود و از او می‌خواهد که پدرخواندهٔ ̎الیاس̎ باشد. ̎لوئی̎ می‌میرد. ̎نورا̎ به آخرین نوشته‌اش، یک کتاب خاطرات، نگاهی می‌اندازد. با خواندنِ آن کتاب، ̎نورا̎ از علت ضدیت و موضع‌گیری‌های تلخ پدر نسبت به خودش آگاه می‌شود. ̎اسماعیل̎ پس از مرخصی از بیمارستان باخبر می‌شود که یکی از هم‌کاران نوازنده‌اش که باعث شده او را از گروه موسیقی‌اش کنار بگذارند، مسئول بستری کردن او در بیماستان بوده است. ̎اسماعیل̎ به دیدار خانوادهٔ خود در جنوب فرانسه می‌رود و در آن‌جا پدرش اعلام می‌کند که خیال دارد برادرخواندهٔ ̎اسماعیل̎ را نیز جزو وارثان خود اعلام کند. ̎اسماعیل̎ در بازگشت به پاریس به یک گروه موسیقی دیگر می‌پیوندد و سپس به دیدار ̎آری‌یل̎ که او نیز از بیمارستان مرخص شده می‌رود و احساسش را نسبت به او اعلام می‌دارد. ̎نورا̎ در روز ازدواج، صفحات آزاردهندهٔ مربوط به خودش را از کتاب خاطرات پدر می‌کند و می‌سوزاند. ̎اسماعیل̎ به ̎الیاس̎ توضیح می‌دهد که چرا او را به فرزندخواندگی قبول نمی‌کند. او دوستانه از پسر و مادرش جدا می‌شود. ̎نورا̎ اعلام می‌کند که حالا دیگر از خودش و زندگی‌اش رضایت دارد.
● دپلشن که انگلیسی را با لهجهٔ فرانسوی ناجوری حرف می‌زند، باید شایسته‌ترین جانشین کنونی برای نسل‌های قبلی ̎خوره‌̎های سینمای نامدار فرانسوی باشد، چون صادقانه و مصرانه دوست دارد دربارهٔ دیگر فیلم‌های تاریخ سینما ـ از سرگیجه (آلفرد هیچکاک، ۱۹۵۷) گرفته تا کازینو (مارتین اسکورسیزی، ۱۹۹۵) ـ حرف بزند ـ یا در واقع شگفتی‌هایش را به قالب کلمات و عباراتی معقول درآورد ـ نه دربارهٔ فیلم‌های خودش که رفته‌رفته او را به‌صورت یکی از جدی‌ترین سینماگران امروز فرانسه درآورده‌اند. او که از جمله عاشق و والهٔ فرانسوا تروفو است (که چه قابل درک است!) می‌گوید که سرلوحهٔ شیوهٔ کارش را جمله‌ای از او قرار داده است: ̎در هر دقیقه از فیلم باید چهار ایده وجود داشته باشد̎ و شاهان و ملکه آن‌قدر غنی است که می‌توان گفت به این شعار عمل کرده است. فیلم ملودرامی خانوادگی است که برخلاف تصور اولیه از ژانر ،لحظه‌ای آرام و قرار ندارد و غریب و دمدمی بودنش ـ برخاسته از نوعی شور شور سینمائی برای تجربه‌گری با ساختار ـ آدم را شگفت‌زده می‌کند. دپلشن به‌عنوان کارگردان بازیگران شناخته شده است، و بازی‌های شاهان و ملکه واقعاً می‌خواهند از پرده بیرون بزنند، اما دپلشن نمی‌گذارد این موضوع به عشق او به تدوین و بازی مونتاژی بابازی‌های ارائه شده لطمه‌ای بزند. دِووو و آمالریک (که در دو فیلم قبلی دپلشن نیز بازی کرده‌اند) محورهای دو داستان متداخل هستند: داستان زنی که وادار شده حضور مرد در زندگی‌اش را از نو برای خود تعریف کند (پدر، نخستین عشق، شوهر سابق و پسر نوجوان) و داستان مردی در آستانهٔ خودکشی که وادار شده به خود و دنیا ثابت کند که تعادل روحی‌اش پابرجاست. سبک فیلم برای داستان‌گوئی، اجازه نمی‌دهد در آن غرق شویم، بلکه می‌گذارد دست و پا بزنیم. فیلم پُر از پرش و قطع از آشفتگی به آشفتگی است. دپلشن به معنی واقعی کلمه بی‌توازنی زندگی‌های فیلم را با فیلم‌برداری، تدوین و موسیقی معادل‌سازی می‌کند. رابطه‌ها اندک‌اندک پیچیدگی‌های‌شان را آشکار و همیشه تماشاگر را غافل‌گیر می‌کنند ـ طوری‌که تا به آخر روایت هنوز چیزی برای دانستن باقی نمانده است ـ و این گاه لازمه‌اش صحنه‌های تأثیرگذار رویاروئی و اعتراف است که در آن کارگردان و بازیگرانش با ̎بازیگری̎ تجربه می‌کنند (فیلم هیچ‌گاه فرصتی برای ̎خودنمائی̎ بازیگر ایجاد نمی‌کند). شاهان و ملکه تماماً ̎حرکت̎ است: میان گذشته و حال، مرد و زن، آرامش و التهاب و تراژدی و کمدی.