دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا
مولانا در برابر خوبان دیگر
حافظ، سعدی، مولانا، فردوسی و نظامی را نمیتوان با هم قیاس کرد. ما فقط میتوانیم ویژگیهای هر کدام را کنار یکدیگر قرار دهیم. باقی قضایا با هر کسی است که با متن روبروست.
منشور را که نگاهی کنی، از سویی نوری میگیرد و از سویی به چند طیف که هر یک به رنگیاند بدل میشود.
بحث شاعران و ادیبان گوناگون و حکایتهای مختلف ادبی نیز همچنین است، شاید هر کسی از رنگی لذت ببرد، رنگ مادر به جلوههای گوناگون ظاهر میشود تا همه را به خود جلب کند. و سر آخر همه به وحده لا اله الاهو برسند.
رنگهای طرف دوم منشور را نمیشود با هم قیاس کرد. هر چند که از یک رنگ مادر آمدهاند اما هر کدام ویژگی خود را دارند.
بحث شاعران و ادیبان مختلف و حکایتهای نقل شده از آنها نیز به همین شکل است. حافظ، سعدی، مولانا، فردوسی و نظامی را نمیتوان با هم قیاس کرد. (که اصلا قیاس کار ما نیست). ما فقط میتوانیم ویژگیهای هر کدام را کنار یکدیگر قرار دهیم. باقی قضایا با هر کسی است که با متن روبروست.
شاعران نامبرده شده هر کدام در گونهای از قالبها متفکر و اندیشمند و صاحب ذوق بوده و هستند. اما از ین میان مولانا تجربه دیگران را نیز در توشه خود قرار داده است. وی با مثنوی معنوی، تجربه اندیشهسازی را در جامعه دارشته و دارد. کاری که نظامی در هفتپیکر میکند. مدعای این نظر تشابه مضمون آغاز دفترهاست. مولانا میگوید: « بشنو از نی چون حکایت میکند / از جداییها شکایت میکند» و هفتپیکر نظامی که میگوید: «ای جهان دیده، بود خویش از تو / هیچ بودی نبوده پیش از تو / در برایت برایت همه چیز / در نهایت نهایت همه چیز»
ازین دست تشابهات که بیشتر در مضمون رخ میدهد میان شعر نظامی و مولانا بسیار است اما تفاوت آنها که در ظاهر انجام میگیرد و نحوه سرایش است.
هفتپیکر نظامی، داستانهایی اند که از قبل مشخص بودهاند، ساختار یکنواختی داشتهاند و معلوم بوده اگر A به B در حال سفر است از کدام سمت و سو حرکت میکند. اما مثنوی بدین گونه نیست، مثنوی زاده جلساتی است که مولانا در آنها درس میگفته و بنا به نیاز دانشجویان اش مثالهای مختلفی میزده و میطلبد که از هر بابی سخنی باشد به وحدت موضوعی.
از دیگر بررسیهایی که شاید بتوان گذری هر چند سهلانگارانه بر آن داشت، تقابل بوستان با مثنوی است.
دو متن در حیطه ادبیات تعلیمی که هر دو هر قدر که به تعلیم پرداختهاند همانقدر - و شاید بیشتر - به هنر و زیباییهای کلامی خود.
اما در بوستان نیز بحث را در ده موضوع دنبال میکنیم، نظم حاکم بر کتاب فضای ناسالم هر مخاطبی را بهصورت آکادمیک به جلو میبرد.
اما در مثنوی بنا به نیاز مباحث و حکایتها نشستهاند، مثنوی را شاید بتوان گفت تلنگر است از صورتهای گوناگون نصایح ای که باید بدانها عمل کرد.
اما شاید بیشتر شباهت را از سویی و بیشترین فاصله را در ادبیات فردوسی و مولانا بتوان پیدا کرد. ادبیات فردوسی، ادبیاتی صرف بسته به اسطورهها و شناسههای گذشته است که هر یک جای خود بکار میرود و در لابهلای داستان اندیشههای را در چند بیت کوتاه بیان میکند، اما مولوی در مثنوی خود عناصر داستانی یا اسطورهای ادبیات را به گونهای که خود میل دارد بکار میبندد و به اقتضای فضای حاضر بحثش را ادامه میدهد. مولوی و فردوسی چون دو تیراندازی هستند که از یک مبدا کمان به دست دارند تیر میاندازند اما هر یک به شیوه خود.
ادبیات میدان جنگ نیست، فاصله میان بزرگان آن که مولوی میگوید:
جان گرگان و سگان از هم جداست / متحد جانهای شیران خداست
در جای دیگر با غزلیات مولانا روبرو هستیم. غزلیاتی محکم ایستاده بر بنای انتقال اندیشه. انتقال اندیشهای که در آنها نیز هر یک بفراخور حال سروده شده. در جای جای غزلیات شمس میبینیم غزلهایی در سه بیت، چهار بیت و در جایجای دیگر آن غزلهایی میبینیم در تعداد بیتهای بالا. این نشانگر ان است که شاعر هدفش از شعر انتقال غرض است.
و سندی بر گفته ی وی که بخاطر مهمان دست شکنبه میکند. از سوی دیگر بسیاری از غزلهای وی غزلهایی است که قرار بوده هنگام رقص سماع خوانده شود - یا شاید هنگام سماع به زبان مولانا جاری شده باشد - غزلهایی سخت فهم اما با موسیقی خاص خود پر از قافیههای درونی و اوزان بلند دوری.
این شیوه غزل سرایی را اگر در مقابل حد کمال آن حافظ قرار دهیم آئینهای را در مقابل آئینهای قرار دادهایم. و ناباورانه منتظر دیدن یک تصویر هستیم - که بعید است - حافظ نیز غزلیاتی استوار بر معنا بیان میدارد با پیچیدگیهای صنقی که برای خود تامل است. غزل حافظ، غزل مهندسیشدهای در هنرمندی تمام است.
(البته نه آنکه حافظ و مولوی غزلهای ضعیف نداشته باشند که هر کس در تجربههای اول خود دچار تزلزل میشود، اما آنقدر بعضی عناصر دیگر آن قوت دارد که اجازه بحث راجع به ضعفها را نمیدهد.)
همانطور که دیگر بار اشاره شد. هدف نگاه به منشوری بود که بارها در مقابلمان گرفتهایم اما باید برای دیدن طیفهای او از آن کمی فاصله بگیریم تا صحیحتر به انها نگاه کنیم و صحیح را ببینیم.
در این هنگام کوتاه نیز نمیتوان درباره بزرگان و مشاهیر ادبیات نوشت که تقابل هر کدام کتابی در مجلداتی است ، اما در این حد که باید گامی برداشته ام لرزان و شکننده مگر پایه و بنیهای از طرف بزرگان بر آن نهاده شود.
امیر حسین پندار
منبع : مجله اینترنتی هفت سنگ
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران صادق زیباکلام مجلس شورای اسلامی مجلس انتخابات مجلس دوازدهم انتخابات مجلس انتخابات مجلس دوازدهم دولت انتخابات مجلس شورای اسلامی ستاد انتخابات کشور دولت سیزدهم
قتل سیل تهران هواشناسی شهرداری تهران آتش سوزی زلزله سازمان هواشناسی وزارت بهداشت پلیس بارش باران هلال احمر
حقوق سربازان سلامت وزارت جهاد کشاورزی خودرو قیمت دلار قیمت خودرو قیمت طلا گاز بازار خودرو نمایشگاه نفت ایران خودرو بانک مرکزی
فضای مجازی نمایشگاه کتاب کتاب نمایشگاه کتاب تهران سینمای ایران تلویزیون رضا عطاران دفاع مقدس سینما نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران تئاتر
فناوری کره زمین
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه فلسطین جنگ غزه روسیه آمریکا حماس افغانستان سازمان ملل اوکراین رفح
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید لیگ برتر بازی هوادار باشگاه پرسپولیس لیگ برتر فوتبال ایران لیگ برتر ایران سپاهان باشگاه استقلال
هوش مصنوعی شفق قطبی خورشید مریم میرزاخانی ایلان ماسک ناسا اپل تبلیغات نوآوری گوگل
رژیم غذایی کاهش وزن درمان و آموزش پزشکی دیابت فشار خون قهوه بارداری افسردگی