سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

بردبارانه به پیش


بردبارانه به پیش
اینک که قیام باریکه غزه با اتخاذ روش ها و منش های اخلاقی و انسانی اعتراض به سوی اسلامی شدن پیش می رود و مبارزه منفی و بدون خشونت در دستور کار رهبران و مردم قرار گرفته است و رفتارهای خشونت آمیز ارتش اسرائیل در طول آتش بس، رهبران حماس را دچار تردید کرده است، بر ماست که بی تفاوت ننشینیم و علاوه بر ایمان و صبر بر راه اسلامی که منش بسیاری از پیامبران و اولیاء الهی بوده است، گام هایمان را استوارتر سازیم و همزمان بدنبال راه هایی عملی برای شکستن محاصره غیرانسانی غزه و کمک های انسان دوستانه به مردم آن سرزمین باشیم.
نخست باید شرایط کنونی محاصره غزه را که اسرائیل در پیش گرفته است، تغییر دهیم. این کار باید با تنوع روش ها و گستردگی طنین تأثیرات پیش رود. تفکرات جهانی و راه های بومی همزمان راه گشا خواهد بود. رهبران حماس باید بخشی از خواسته ها و اعتراض شان را متوجه افکار عمومی جهانی، بخشی را معطوف به جهان اسلام و اعراب و پاره ای را به همفکران و مبارزانی که در جایگاه مشابه ای قرار داشته اند، سازند. روش هایی که حزب الله لبنان اخیراً اتخاذ کرده و در آخرین نامه نصرالله به روشنی دیده می شود. حزب الله در درگیری هایی که با گروه ۱۴ مارس داشت، آن را عملاً به اجرا گذارد. حزب الله پس از تصرف مناق تحت امر ۱۴ مارس گذشت نشان داد و اینک دیدار و توافق نصرالله با حریری عملاً راهی انسانی و اسلامی را نشان می دهد (که این توافق مهم، متأسفانه چنان که باید در رسانه ها انعکاس نیافت!).
حماس باید همچون آن ها با گروه های رقیب، اما دوست، روش مشابه ای در پیش گیرد. گروه فتح و محمود عباس که با تمام فشارهایی که از هر طرف دریافت می کند، تاکنون از حقوق فلسطینیان نگذشته و به راه دشوار و ظریف خود ادامه می دهد. مذاکره و اتخاذ راه ها و روش هایی که مورد توافق همه طرف های فلسطینی باشد، از این جمله است.
محاصره غزه به چند طریق می تواند شکسته شود. نخست همان راه ها و تونل هایی که پیش از این به عنوان کانال های نقل و انتقالات مخفیانه استفاده می شوند. کمک های انسان دوستانه بهترین سلاح خنثی کردن شکست محاصره غزه هستند و مهمتر از آن، راهی است که به سبب رفع ظلم با روش انسانی، از این روی اسلامی است (نه به سبب نوشتن لااله الاالله روی پرچم ها و شعارهای دینی و امثالهم). گروه های مبارز فلسطینی باید بردباری را در هر تصمیم خود مدنظر قرار دهند. بردباری ای که نه به معنای سکوت است و نه به مفهوم اتخاذ روش های غیرانسانی و غیراسلامی. شکست حقیقی ما هنگامی نیست که دشمنان ما را می کشند، چون ما به عنوان ایمان آورندگان به دنیای دیگر باور داریم که اگر در این دنیای ظلمی شد، و حقی ضایع شد، ولی حقوق پایمال شدگان و مظلومان جبران نشد، در دنیایی دیگر حتی اگر شده به اندازه ذره و خردلی که باشد، حق خود را در آخرت دریافت خواهند کرد. شکست حقیقی ما زمانی است، که دانسته یا نادانسته، خواسته یا ناخواسته، روش ها و منش های دشمنان و ظالمان را در خود درونی ساخته و در گفتار و رفتار خود انعکاس دهیم. آن شکستی خواهد بود، حقیقی، از درون و بی صدا. وای بر ما اگر کشتار انسان های بی گناه و مردم عادی و ناشناس را به عنوان انتقامی کور جایگزین روش و منش پیامبر عزیزمان سازیم که او در زمان جنگ های مختلف صدر اسلام حتی در مقابل کافران و مشرکان (در حالی که اکنون طرف مقابل، رقبای مسلمان و حتی در مورد یهودیان، اهل کتاب اند). ما نباید نگران آن ضربتی باشیم که برحسب عملکردمان متقابلاً از دشمنان دریافت می کنیم، ما می بایست نگران آن رفتاری باشیم که چه بسا دشمنان توانایی جبران شان را ندارند، اما عمل مان چون غیرانسانی و غیراسلامی بوده، در جهانی دیگر مجازات خواهیم شد و چون در زمره باورمندان بودیم، چه بسا بیش از دیگران مجازات الهی شویم! از این روی همچون بی ایمانان روش های غیردینی و غیرانسانی شان را الگو قرار ندهیم، چون برخلاف آنان به خدایی اعتقاد داریم که خداوند ما و آن هاست و از این روی عادلانه ما را نیز داوری خواهد کرد و اگر ظلمی در حق کسی کردیم -حتی دشمنان- بیش از ناباوران مجازات خواهیم شد.
روش های مبارزه در غزه و منطقه علاوه بر اعمال از طریق برخی از گروه ها و احزاب، باید طنینی گسترده و سنگین داشته باشد و از این روی اکثریت آحاد مردم را در بر گیرد و تنها شامل باریکه غزه نیز نشود و لبنان، مصر و منطقه را پوشش دهد.
هم اینک که چندین ماه از روش مبارزه منفی در غزه می گذرد و روش های مختلف مبارزه منفی و به خصوص آوردن کودکان و درخواست از بازدیدکنندگان بین المللی و مدافعان حقوق بشر برای مشاهده وضعیت اسفبار مردم غزه توسط جهانیان، تأثیر خود را گذارده و می توان کاملاً تغییر افکار عمومی جهانیان را بر علیه محاصره اسرائیل در غزه مشاهده کرد که حتی سازمان ملل و سازمان های حقوق بشر را نیز به اتخاذ تصمیماتی بر علیه آن تهییج کرده است. گستردگی این راه های مبارزه منفی تأثیری بیش از این نیز خواهد داشت و شادی قلبی و حقیقی ما زمانی است که با این روش های انسانی و اسلامی و اما دشوار، به اهداف خود و شکستن محاصره غزه رسیده باشیم. در مصر گروه ها و احزاب اسلامی نیز می توانند با روش های قانونی و دیپلماسی بر تصمیمات دولت مصر تأیر بگذارند.
جهان اسلام و جهان عرب اگر تصور می کنند که هر نوع پشتیبانی نظامی که شرایط منطقه را در نظر نگیرد، ممکن است اوضاع را خراب تر کند، دیگر نمی توانند کمک های انسان دوستانه ای چون غذا، پوشاک و دارو را برای مردم غزه با این بهانه، از گوشه چشم دور دارد. عربستان و به ویژه مصر در این میان نقشی کلیدی دارند. مصر اگر می خواهد تا حقیقتاً در گفتگوهای آتش بس و صلح، نقش میانجی را بازی کند و با انتقال سلاح نیز مخالف است، نمی تواند با ارسال کالاهای ضروری و دارو مخالفت ورزد. این فشار نباید تنها از طریق فلسطینیان اعمال شود و برای موثر بودن باید از طرف جمهوری اسلامی ایران و سوریه و با دیپلماسی به دولت های عربستان و مصر فشار وارد شود. مالزی و اندونزی و ترکیه نیز با نقشی که در جهان اسلام دارند، قادرند که تأثیرگذار باشند.
و اما حکومت اسرائیل. سردمداران اسرائیلی باید بدانند که صلح نیاز به گذشت و تصمیمات دردآور آشتی جویانه دارد؛ آیا تا بدین حد ساده لوح هستید که تصور می کنید تنها با ژست ها و لبخندهای صلح مآبانه جلوی دوربین و رسانه ها می توان جنگ چند ساله در منطقه را پایان داد و به صلح عملی رسید!؟ حکومت اسرائیل که مبارزان فلسطینی و کشورهای اسلامی را متهم می کند با مشکل گروه های تندرو و متعصب مواجه است، خود با مسأله گروه های متعصب و نژادپرست رو به روست. احزاب و سیاستمداران طرفدار گفتگوهای صلح که با نرمش و انعطاف در گفتگوها مدام توسط احزاب و شخصیت های تندرو آنقدر تحت فشارند که عملاً با به جریان انداختن پرونده هایی علیه انعطاف طلبان، آنان را از گردونه قدرت دور می کنند؛ اولمرت نمونه بارز آن بود که تا از گذشت های اجتناب ناپذیر و دردناک برای صلح با فلسینیان سخن گفت، ناگهان پرونده فساد مالی او پیدا شد! و حتی برخلاف عرف، مقامات پلیس همراه دادخواست و پرونده، توصیه هایی نیز برای محکومیت اولمرت به دادگاه کردند که موجب تعجب و اعتراض هم حزبی های اولمرت گردید!
هند از وضعیتی مشابه رنج می برد، اما رفتار دولتمردان هند بسیار مسؤلانه و انسانی بود. در زمان حکومت مشرف، همکاری هند با پاکستان، اعتماد دولتمردان پاکستانی را جلب کرد و موجب شد، جلوی بسیاری از اقدامات گروه های متعصب، ضد انسانی و تروریستی گرفته شود. اینک نیز که با کنار رفتن مشرف از قدرت، انگار برخی نظامیان مستبد و تشنه قدرت پاکستانی می خواهند شیطنت کنند و با زبان تروریستی با جهان سخن بگویند، هند در حملات بمبئی نیز بردباری و رفتار مسؤلانه را از نظر دور نداشت. روش حکومت هند باید سرمشقی برای دولتمردان اسرائیلی باشد. آن ها می بایست، گذشت و انعطاف های عملی را در راه دستیابی به صلح بپذیرند.
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکترای(phd) فلسفه و مطالعات ادیان از تگزاس آمریکا