یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

لابی‏های قدرت اقوام مهاجر در آمریکا


لابی‏های قدرت اقوام مهاجر در آمریکا
نگاهی گذرا به تاریخ آمریکا نشان می دهد که مهاجرینی از کشورهای اروپایی، هسته اولیه یک واحد حکومتی را تشکیل داده اند. شکل گیری حکومت مستقلی تحت عنوان ایالات متحده آمریکا و استقلال آن از استعمار بریتانیا طی باصطلاح جنگهای انقلابی آمریکا[۱] با قبول شرایط کنفدرالی در سال ۱۷۸۱ و نهایتا عقد قرارداد ۱۷۸۳ پاریس[۲] با مساعدت و تمایل کشورهای قدیمی تر متصرف آنجا یعنی اسپانیا و فرانسه و غلبه بر پادشاهی بریتانیا واقع گردید.
بدین ترتیب این کشور توسط مکتشفین و بازرگانان مهاجر اروپایی که در قرن پانزدهم میلادی به مرکز شمال قاره آمریکا آمده بودند پایه گذاری گردید. سرزمین وسیعی که اطراف آن توسط کانادا، مکزیک، اقیانوس اطلس، اقیانوس آرام و آلاسکا احاطه شده و امکانات پذیرش مهاجرین بیشمار دیگری را برای استحصال منابع بکر و سرشار آن دارا بوده و تاکنون نیز باوجود گذشت چند قرن هنوز بعنوان کشوری مهاجر پذیر و در نتیجه دارای فرهنگ ها و نژادهای متفاوت شناخته می شود.
قوانین تدوین یافته این کشور نیز در جهت جذب سازمان یافته مهاجرین از دیگر نقاط جهان بوده و از سال ۱۹۶۵ که اصلاحیه قانون تابعیت و مهاجرت[۳] از کنگره تحت کنترل دمکراتها تصویب گردید تعداد ۲۸ میلیون نفر مهاجر قانونی در چارچوب این قانون به آمریکا مهاجرت کرده اند و قبل از تصویب این قانون نیز طبق برآورد های بعمل آمده سالیانه حدود ۱۷۸هزار نفر مهاجر قانونی به این کشور وارد شده اند. طی سالهای اخیر نیز مهاجرین زیادی اقامت قانونی این کشور را دریافت کرده اند بعنوان نمونه در سال ۲۰۰۶ جمعایک میلیون و دویست و شصت و شش هزار و دویست و شصت و چهار نفر مهاجر بعنوان مقیم قانونی پذیرفته شدند که از این تعداد ششصد و شش هزار وسیصد و هفتاد نفر مسلمان بودند.
از طرفی بلحاظ قانونی در اصلاحیه چهاردهم و پانزدهم قانون اساسی آمریکا حقوق کامل شهروندی و حق رأی برای همه از هر نژاد مورد تأکید قرار گرفته است. بدین ترتیب زمینه برای فعالیت اجتماعی و موثر لابی های مختلف در کشوری که نژادها و فرهنگهای متفاوت نیاز طبیعی به همگرایی دارند از طریق حقوق شهروندی و حق رای وجهه قانونی یافته است.
با توجه به نفوذ جهانی اقتصاد آمریکا در دهه های گذشته نحوه تاثیر گذاری گروههای قومی و فرهنگی در آمریکا نیز به مرور زمان گسترش و تکامل یافته و بسته به انگیزه های همگرایی این گروهها، لابی های قدرت در اشکال و سطوح مختلف تاثیرگذاری شکل گرفته اند. در این راستا تعاریف متفاوتی از اصطلاح لابی عنوان گردیده که متعارف ترین آن: "شامل تلاشها برای تأثیرگذاری و نفوذ بر قانونگذاران و مراجع رسمی[۴] از طریق سایر قانونگذاران[۵]، رأی دهندگان و یا گروههای سازمان یافته[۶] می باشد". درسال ۱۹۵۳ توسط یک کمیته تحقیق قضایی درمورد نحوه عملکرد لابی ها درخصوص موارد نفوذ، ترغیب، ترویج و تعویق مصوبات کنگره دادخواستی تنظیم گردید، در رأی دادگاه عالی آمریکا[۷] (ناحیه کلمبیا) در قبال این دادخواست آمده است: "هیچ ادله و منطقی نمی تواند مانع حق آزادی عده ای از مردم برای نفوذ و تاثیر بر عده ای دیگر از طریق رسانه های عمومی باشد."
در دادخواست قید شده که لابی کردن برای تاثیر بر فرآیند قانونگذاری فی نفسه خطرناک است. این دادگاه موافق است که لابی در شکل تماس شخصی ممکن است یک خطر بالقوه در روند بهترین شرایط قانونگذاری باشد.
در دادخواست آمده:
ـ لابی غیرمسقیم از طریق فشار افکار عمومی بر کنگره مفسده آمیز و خطرناک است.
این دادگاه اعلام می کند که این فرآیند نه تنها مفسده آمیز نیست بلکه فعالیتی خوب و نشانه سلامت جوهری روند دموکراتیک[۸] است. بهرحال با وجود برخی انتقادات به نحوه تأثیر و تاثر لابی ها، آنها تاکنون به فعالیت خود برای افزایش این نفوذ و تاثیر ادامه داده اند. برخی از این لابی ها در عرصه فعالیت اجتماعی عبارتند از:
ـ گروههای یهودی یا بعبارت روشن تر لابی رژیم صهیونیستی[۹]، لابی های اسپانیایی ها، ایتالیایی ها، ایرلندی ها، یونانی ها، چینی ها، کوبایی ها، عربها، فیلیپینی ها، هندی ها و ایرانیان که البته با توجه به تواناییهای مالی و قدرت ارتباطات و سازمان تشکیلاتی شان میزان نفوذ و اعتبارشان متفاوت می باشد. اگرچه در اظهار مواضع رسمی برخی سیاست مداران آمریکا، میزان نفوذ لابی ها را تا خط قرمز منافع ملی این کشور قلمداد می نمایند ولی برای مثال لابی صهیونیستی با امکانات مالی بی انتها تاثیری مستقیم بر سیاستگذاران این کشور داشته و بنوعی قادر به شکل دهی آنهاست و یکی از پرقدرت ترین لابی های صهیونیستی در شکلی رسمی و ثبت شده با تاثیر و نفوذ گسترده و غیرقابل انکار، کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل[۱۰] است.
از گروه های پرانگیزه و قدرتمند قومی دیگر آمریکا می توان از لابی ایرلندی ها نام برد. طبق آمار نزدیک به ۳۶ میلیون نفر ایرلندی تبار ۱۲درصد کل جمعیت آمریکا را تشکیل می دهند. در سال ۱۹۹۴ لابی ایرلندی ها در آمریکا با فشار و پیگیری فراوان توانست برای جری آدامز رهبر شین فین (شاخه سیاسی ارتش ازدیبخش ایرلند) بعنوان رئیس یک حزب سیاسی ویزای ورود به ایالات متحده امریکا را پس از دوبار رد این درخواست توسط دولت آمریکا اخذ و آن را یک پیروزی بزرگ برای آمریکایی های ایرلندی تبار قلمداد نمایند. بدین ترتیب بدست لابی ایرلندیها شکست سختی به سیاست انگلیس در قبال ایرلند شمالی وارد شد. این درحالی بود که حتی پخش صدا و تصویر آقای جری آدامز توسط رسانه های انگلیسی ممنوع اعلام شده بود. البته باید گفت که همیشه خواستگاه لابی های قومی در جامعه آمریکا منطبق با نقطه نظرات سیاستمداران کشور نیاکان شان نیست برای نمونه آمریکایی های کوبایی تبار اکثرا رویکردی مخالف دولت کوبا داشته اند و در موردی دیگر لابی ایتالیایی ها بعنوان نماینده ۲۰ میلیون ایتالیایی تبار مقیم آمریکا، بر خلاف پیشنهاد آقای برلوسکونی نخست وزیر ایتالیا مبنی برای اعطای تابعیت افتخاری ایتالیا به یک هنرپیشه معروف ایتالیایی تبار ( رابرت دنیرو) با اعتراض و پیگیری های فراوان، نهایتا این تصمیم را تغییر داد و چندی بعد وزیر فرهنگ ایتالیا تعلیق اعطای این تابعیت را اعلام نمود. دلیل اعتراض ایتالیایی تبارها، بازی این هنرپیشه در فیلم مافیایی پدرخوانده عنوان گردید که وجهه ایتالیا را تخریب نموده بود.
برخی اقوام در آمریکا به صورت قدرتی موثر ظاهر نشده اند بعنوان مثال آقای لی اندرو کرونل نویسنده فیلی پینی تبار آمریکایی، در کتابی که منتشر نموده فیلی پینی ها را یکی از بزرگترین گروههای قومی آسیایی در آمریکا نام برده ولی بدلیل عدم تلاش آنها برای دستیابی به قدرت، آنها را منزوی و نامرئی خوانده است. این نویسنده ضمن انتقاد از جامعه فیلیپینی تبار مقیم آمریکا آنان را مورد انتقاد قرار می دهد که از اهرمهای اقتصادی، قدرت و منزلت سیاسی کسب ننموده اند. نویسنده لیستی از سرمایه داران و صاحب منصبان فیلیپینی را در کتابش ارائه داده و افزوده است اینان گسترش ارتباطاتشان را نادیده گرفته اند. وی در این کتاب به هم تبارانش توصیه می کند که باید پولشان را در جلوی دهانشان قرار دهند و نباید نسبت به استفاده از اهرمهای اقتصادی خویش برای کسب منزلت سیاسی و تاثیرات اجتماعی بهراسند.
ایرانیان مقیم آمریکا نیز یکی از اقوام دارای همگرایی در ارتباط با منافع سرزمین مادری هستند. از تعداد ایرانیان مقیم آمریکا آمار دقیقی در دست نیست ولی بصورت تقریبی جمعیت ایرانیان حدود یک و نیم میلیون نفر برآورد می گردد. اگرچه تعداد ایرانیان در مقایسه با جمعیت پرشمار اقوامی نظیر ایرلندی ها، یونانی ها و ایتالیایی ها کم تعداد هستند ولی همواره حساسیت خود را نسبت به منافع ملی و میهنی کشورمان در سطحی بیش از تعدادشان نمود داده اند. ایرانیان در مسائلی نظیر مباحث تحریم (مانندآخرین واکنش نسبت به پیشنویس قطعنامه ۳۶۲ تحریم دریایی مجلس نمایندگان آمریکا)، استفاده از نام جعلی برای خلیج فارس و تولید برنامه های فرهنگی و نمایشی ضد ایرانی تلاش گسترده ای را از طریق ملاقاتها، نامه های الکترونیکی و تماس های تلفنی در ممانعت از اینگونه دسیسه های سازمان یافته بعمل آورده اند. اشتیاق هموطنان خارج از کشور حتی نسل سومی ها به احیاء اسناد هویتی و مسافرتی ایرانی برای مراوده با داخل کشور خود گواهی بر علاقه هموطنان ایرانی به حفظ رابطه با سرزمین مادری و انگیزه های سرشار آنان در ارتباط مستحکم تر با ایران اسلامی است. شایسته است که این انگیزه های مثبت هموطنان ایرانی در خارج از کشور با ترغیب و تشویق آنها در سیاستهای داخلی به عنوان فرصتی در راستای منافع ملی جمهوری اسلامی ایران مورد امعان نظر قرار گیرند.
سیداحمد موسوی
کارشناس سیاست خارجی
[۱] American Revolutionary War
[۲] Treaty of Paris
[۳] Immigration and Nationality Act Amendments of ۱۹۶۵
[۴] officials
[۵] other legislators
organized groups [۶]
[۷] U.S Supreme Court
[۸] The healthy essence of the democratic process
Jewish lobby(pro-Israel organizations) [۹]
[۱۰] American-Israel Public Affairs Committee (AIPAC)
منبع : سایت الف