جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

دولت احمدی نژاد از نظر کار زیاد و هزینه کم استثنایی است


دولت احمدی نژاد از نظر کار زیاد و هزینه کم استثنایی است
محمدرضا باهنر از آمدن به عرصه سیاست خرسند است و اگر به گذشته باز گردد باز هم سیاست را انتخاب می‌كند. دوستان و حتی مخالفان، او را سیاستمداری زیرك و با نفوذ می‌شناسند...
محمد‌رضا باهنر را كسی نیست كه نشناسد.متولد۳۱ است.فوق لیسانس اقتصاد را از دانشگاه علامه گرفته و لیسانس معماری از دانشگاه علم و صنعت دارد.می‌گوید از دوره دانش آموزی وارد عرصه سیاست شده و سال‌هاست كه بر كرسی نمایندگی در مجلس تكیه زده است.از آمدن به این عرصه خرسند است و اگر به گذشته باز گردد باز هم سیاست را انتخاب می‌كند.
دوستان و حتی مخالفان، او را سیاستمداری زیرك، با نفوذ می‌شناسند.از لابلای كلامش در می‌یابیم كه به اقتضای سن و گذر زمان و افزایش تجربیاتش است كه وی را به عنوان یكی از شخصیت های اثر گذار در میان اصولگرایان مطرح كرده است.
● گفت و گو از: زیبا اسماعیلی
● شما از چند سالگی وارد سیاست شدید؟
اگر سیاست را قبل از انقلاب بخواهید، از سال‌های آخر دانش‌آموزی‌ بود كه در كرمان محصل بودم.مرحوم اخوی شهید باهنر هر از چندگاهی تشریف می‌آوردند كرمان و جلساتی ایشان داشتند، معمولا بحث سیاسی بود و ما هم معمولا بویی استشمام می‌كردیم و بعد از سال ۵۰ وارد دانشگاه شدم و در همان سال اول دستگیر شدم و زندان رفتم و یك مدتی هم زندان بودم.
● چند سال زندان بودید؟
كوتاه بود.تقریبا یك ترم و بعد هم وارد جاده مسائل سیاسی شدم.
● از اینكه وارد عرصه سیاست شدید راضی هستید؟
بله - البته من فكر می‌كنم كه خیلی زندگی خوبی بوده اصولا من فكر می‌كنم نسل ما زندگی خوبی را داشتند.نسبت به نسل قبل كه مقایسه می‌كنیم نسل قبل از ما به نظر می‌رسید كه یك زندگی بی‌جانی داشت. یعنی یك زندگی ثابت، اما زندگی ما پر از هیجان بود و تلاش، من هم دنبال این بودم كه مثلا وظیفه خودمان را درست تشخیص دهیم و به آن عمل كنیم یعنی هر روز و هر ماه هر سال دنبال یك سری تحولات جدید بودیم، اینكه حالا اتفاق افتاده، نیفتاده، خوب یا بد بوده، بحث دیگری است.من فكر می‌كنم این زندگی خوبی بود و این مخصوص من هم نیست و اصولا نسل ما زندگی پر تلاش و پرهدفی را دنبال كردند و به مقدار زیادی هم از اهدافی را كه مثلا نسل‌های قبلی ما اصلا تصور نمی‌كردند به آن هدف‌ها آن هم ایرانی‌ها بتوانند برسند، ما رسیدیم البته طبیعی است كه دیكته‌های نوشته غلط هم زیاد دارد.
● فكر می‌كنید اگر برگردید به دوران نوجوانی باز هم وارد كار سیاست بشوید؟
بله - فكر می‌كنم خوب زندگی داشتم.
● فكر می‌كنید الان اصول‌گراها چه وضعیتی از نظر سیاسی دارند؟
اصول‌گراها الان امتحان سخت و سنگینی را دارند پس می‌دهند یعنی اگر بخواهیم به اولین جرقه رویكرد مردم به حاكمیت گفتمان اصو‌لگرایی برگردیم، به چهار سال قبل بر می‌گردد.یعنی انتخابات شوراهای دوم و از آن به بعد مردم در چهار انتخابات مهم بر حاكمیت گفتمان اصول‌گرایی پافشاری كردند و این وظیفه و دلگرمی ما را زیاد می‌كند.
● شما فكر می‌كنید چه شد كه از آن دوره اصلاحات و از هیجانات آن دوره مردم یكباره تغییر رویكرد دادند؟
بالاخره می‌دانید اصولا در جوامع بشری اینطوری است كه یك سری حرف‌ها، شعارها و صحبت‌های تند و تیز داده می‌شود مردم از وضع موجود ممكن است راضی نباشند و به یك وضع جدید روی می‌آورند.مهم این است كه رسیدن به وضع جدید برای مدیران و سیاست مداران شاید خیلی سخت نباشد، با یك سری حرف‌ها و شعارها می‌توانند كار را انجام بدهند، ولی نگهداری وضع سخت است، چون مردم بلافاصله بعد از انتخاب‌ خودشان به قضاوت كردن می‌نشینند و مهم‌تر این است كسانی كه اعتماد مردم را جلب كردند، بتوانند قضاوت‌های مردم را هم به اصطلاح سالم نگه دارند تا مردم درست قضاوت كنند وگرنه در قدرت ماندن نه در نظر قبلی‌ها بیمه شده بوده و نه برای ما بیمه شده است و نه برای آینده.
● تركیب سیاسی كه در انتخابات اخیر به وجود آمد نشات گرفته از چست؟ بخشی از اصلاح‌طلب‌ها هم آمدند و در انتخابات پیروز شدند.
من این تحلیل را قبول ندارم فكر می‌كنم انتخاباتی مثل ریاست جمهوری چون یك كرسی بیشتر نیست كسی كه رای نمی‌آورد، كمتر از نصف رای است ولی نمود آن در بیرون این است كه یك طرف برده و یك طرف باخته است چون در انتخابات ریاست جمهوری نسبت دیگر معنا ندارد اما در مجلس، شوراها و خبرگان نسبیت معنا دارد.من فكر می‌كنم الان حضور اصلاح‌طلب‌ها در مجموعه شوراهای اسلامی شهر و روستای كشور بیش از حضور اصلاح‌طلب‌ها در مجلس هفتم نیست، در مجلس هفتم هم یك تعداد كرسی دارند بنابراین اینطور نیست البته اصلاح طلب‌ها در جاهایی مثل شهر تهران یك گام به پیش آمدند اما باز مردم بر حاكمیت كلی گفتمان اصولگرایی صحه گذاشتند.
● پیش‌بینی شما برای مجلس هشتم چیست؟
هنوز برای قضاوت كردن در مورد آن زود است. چون امواج سیاسی در كشور ما سریع می‌آید و سریع می‌رود. تجربه گذشته این را نشان داده و من قبلا یك واژه را به كار برده بودم به نام «سونامی» و این سونامی‌ها می‌آیند و می‌روند بنابراین الان هنوز زود كه قضاوت بشود.
● اصلاح‌طلب‌ها دست به كار شدند و استراتژی آینده را تدوین می‌كنند، شما چه كار می‌خواهید بكنید؟
من فكر می‌كنم پاشنه آشیل ما وحدت اصولگرایان است و مشكل اساسی ما این است كه در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری وحدت كامل را بوجود بیاوریم باید تلاش كنیم بالنسبه به وحدت برسیم. البته به وحدت هم به عنوان یك پروژه صفر و صد یا سیاه و سفید نگاه نمی‌كنیم زیرا نسبی است. هر قدر كه بتوانیم باید وحدت را بیشتر كنیم.
من فكر می‌كنم مردم هنوز از عملكرد اصولگرایان ناراضی نیستند و البته باید یك سری اشكالاتی را كه وجود دارد برطرف كرد. مخصوصا اخیرا تورم به نظر می‌رسد تورم مشكل ایجاد می‌كند و باید دولت سیاست‌های خودش را اصلاح كند و مجلس هم كمك كند. اما در مجموع مردم نشان دادند، حاكمیت گفتمان اصولگرایی قبول دارند. باید جلو برویم و ببینیم چه می‌شود.
● كارهای دولت را در مجموع قبول دارید؟ نقطه قوت و ضعف دولت احمدی‌نژاد را چه می‌بیند؟
اگر بخواهیم مقایسه كنیم با دولت‌های قبل فكر می‌كنم این مسئله برای آحاد مردم ثابت شده كه دولت آقای احمدی‌نژاد ولع و عطش سنگینی برای خدمت رسانی به مردم، ساده‌زیستی، هزینه كم، كار زیاد و تلاش زیاد دارد. من با دولت‌های مختلف در مدارج گوناگون كار كردم همه آنها هم كارها و خدمات زیادی را انجام دادند اما دولت نهم از این جهت استثنایی است اما این كه آیا سیاست‌ها مبتنی بر تدبیر و حق‌گرایی است شاید بتوانیم در بعضی جاها بحث و نقد كنیم.
● آیا اینكه یك عده از منتقدین دولت می‌گویند دولت نهم بیشتر احساسی و شعاری رفتار می‌كند به ویژه در برخی مصوبات استانی من فكر می‌كنم مجلسی‌ها هم قبول نداشته باشند شما این را می‌پذیرید؟
ببینید اسم این را نمی‌توان گذاشت احساسی عمل كردن. احساسی عمل كردن تعریف و معنای دیگری دارد اما اینكه آیا در رفتار دولت یك استراتژی مشخص و روشنی حاكم هست یا نه من هم نقد دارم و فكر می‌كنم، نیست. اما كارهای جزئی را هیچ موقع نمی‌توانیم رد كنیم یعنی این ارتباطی را كه دولت نهم توانسته با كف جامعه بوجود بیاورد، یك ارتباط بی‌نظیر است. اصولا حكومت نباید یك طرفه فكر كند كه فقط با یك سری حقایق ارتباط دارد.یك مثال روشن بزنیم امنیت یك حقیقت و واقعیت است اما احساس امنیت امر با خود امنیت متفاوت است.من همیشه گفتم كه دولت هم مسئول امنیت كشور است و هم مسئول احساس امنیت كشور، دولت هم مسئول كنترل تورم است هم مسئول احساس مردم در مورد تورم، ممكن است جاهایی تورم سنگین نباشد ولی مردم احساس تورم كنند یا امنیت باشد ولی احساس ناامنی كنند. دولت نباید بگوید، من مامورم فقط امنیت، اقتصاد و فرهنگ را اصلاح كنم. احساس مردم را هم باید اصلاح كند و احساس مردم ممكن است از واقعیت نشات نگیرد و از یك سری جوسازی‌ها و تبلیغات باشد.
حضرت امام (ره) می‌فرمودند، كارهایی را كه می‌كنید بگوئید اثر خودش را در جامعه می‌گذارد، ولی نگفتن آن هم در جامعه اثر دیگری می‌گذارد، بنابراین از این جهت فكر می‌كنم دولت رفتار خوبی دارد.
ارتباط با مردم و ساده زیستی و بعضی از شاخص‌هایی كه اوایل انقلاب بسیار ارزش بود، كم‌كم به فراموشی سپرده شد الان احیا می‌شوند. اما اینكه استراتژی جامع و مانع اقتصادی یا فرهنگی یا سیاسی حاكم باشد این زیاد احساس نمی‌شود و باید اصلاح شود.
● بسیاری از مردم، سیاسیون، حتی نمایندگان و دوستان خودتان، شما را آدم با نفوذی می‌دانند فكر می‌كنید این نفوذ ناشی از چیست؟
ببینید باز هم واقعیت این با احساس آن متفاوت است یعنی واقعیت نفوذ و احساس آن. اینكه نفوذ من زیاد هست یا كم باز باید ببینیم در كدام حوزه‌ها حوزه مجلس، حوزه دولت، حوزه احزاب.
● من فكر می‌كنم در عموم حوزه‌ها این نفوذ وجود دارد به ویژه در مجلس هفتم حتی نمی‌دانم این را به مزاح یا جدی بگویم شنیدم كه حتی نفوذ شما بیشتر از رئیس مجلس است آیا شما این را می‌پذیرید؟
من عرض می‌كنم اولا این نفوذی كه وجود داشته نتیجه یك سری تجربیات طولانی گذشته است و این اعتماد، اعتماد متقابل است و همان كه اول عرض كردم ممكن است روز اول یك نفوذ قابل قبول و خوب وجود داشته باشد اما حفظ كردن آن مهم است، علت این است كه باید به گفت‌وگوی اطرافیان توجه كرد زیرا نفوذ یك فرد سیاسی پیرامون خودش با نفوذ یك فرد نظامی كاملا متفاوت است. یك فرد نظامی حق دارد، مسئولیت دارد، وظیفه دارد، در مجلس نفوذ داشتن و حفظ آن خیلی سخت است زیرا رئیس مجلس، نایب رئیس مجلس عملا ناظم هستند، فرمانده مجلس نیستند، گاهی وقت‌ها ما می‌خواهیم یك چیزی را تصویب كنیم مجلس تصویب نمی‌كند.
● در حال حاضر جمع اصول‌گراها و اكثریت مجلس این فرماندهی به عهده شما است.
بله عرض می‌كنم این كاملا با فرماندهی دولت متفاوت است و حالا فرماندهی نظامی را كه گفتم عامیانه است دولت هم همین طور است.در دولت رئیس جمهور می‌تواند به وزیر بگوید این كار را بكن این كار را نكن اما رئیس مجلس اصلا به نمایندگان نمی‌تواند بگوید این كار را بكن و یا نكن. رئیس مجلس وقتی می‌خواهد مجلسی را اداره كند كه ۲۹۰ نماینده مواظب او هستند كه خطا نكند به محض اینكه خطا كرد تذكر آئین‌نامه‌ای، اخطار قانون اساسی می‌دهند در حالی كه این خبرها در دولت و ادارات و دستگاه اجرایی وجود ندارد و این گونه تعریف نشده اما در مجلس پیش از اینكه رئیس مجلس مواظب نماینده باشد، نمایندگان مواظب رئیس مجلس هستند بنابراین داشتن نفوذ و حفظ نفوذ خیلی سخت است.
رئیس و مدیران مجلس باید مواظبت كنند كه بیش از اختیارات نخواهند كاری انجام بدهند بعد هم باید اقناعی با نمایندگان برخورد كنند. یعنی اینكه نمایندگان قانع شوند ولی یك زمان در مجلس چهارم و پنجم می‌گفتند چون آراء با قیام بود می‌گفتند بعضی آراء با رودربایستی داده می‌شود الان اینطور نیست. دكمه الكترونیكی كه زده می‌شود حتی بغل دستی هم نمی‌‌تواند خبر داشته باشد، مگر اینكه بخواهد دقت كند. بعضی وقت‌ها كه رای‌گیری می‌كنیم تا نتیجه را نگاه نكردیم تصور می‌كنیم رای آورده ولی نگاه می‌كنیم می‌بینیم رای نیاورده است. بنابراین باید نفوذ، نفوذ قلبی باشد و این را هم من اصلا حق خودم نمی‌دانم.محبتی است كه دوستان و همكاران دارند. مقایسه بنده با رئیس مجلس كار درستی نیست و من بارها گفتم و الان هم تكرار می‌كنم.
● من خودم شخصا احساس می‌كنم زمانی كه شما مسئولیت جلسه را به عهده دارید نظمش بیشتر است به خصوص در ایام بودجه.
ببینید این نفوذ باید نفوذ قلبی و معنوی باشد بالاخره آقای دكتر حداد چون روحیه دیگری دارند و در محیط دیگری بزرگ شدند و چهره فرهیخته دانشگاهی و فرهنگی دارند.چیزهایی كه من دارم بیشتر تجربیات مجلس است چون پنج شش دوره مجلس بودم. روحیات ما دو نفر اصلا قابل مقایسه نیست. آقای دكتر حداد اصولا مسئله روابط بین افراد را مواظبت می‌كنند و درست هم شاید همان باشد. من بعضی وقت‌ها با رفتار خودم ممكن است دوستان خودم را دلخور كنم و ناراحت شوند. من باید مواظب رفتار خودم باشم كه این اتفاق نیافتد اما در هر صورت هر كدام به درد یك كاری می‌خوریم.
در كل، اول مجلس هفتم بحث بود چه كسی رئیس مجلس بشود یا نشود، در محافل و رسانه‌ها یك عده هم دنبال این بودند كه اختلافی به وجود آورند و عده‌ای می‌گفتند باید روحانی باشد و حتی رسانه‌های خارجی به ما فشار می‌آوردند به اصطلاح تحریك می‌كردند كه حق تو است رئیس بشوی و یا حق اوست و اولین بار كه در جلسه خصوصی تصمیم این شد كه آقای دكتر حداد رئیس شوند و بعد هم به آن عمل شد با تحقیق و توكل به خدا این كار انجام شد. الان كه به ریاست آقای حداد رای می‌دهم خیلی مطمئن ترم ولی اوایل بیشتر به این فكر بودم كه خدا كند خوب از آب در بیاید و الحمدالله دیدیم با رفتار خوب، متین و مدبرانه ایشان جایگاه خودش را خوب باز كرده و ما خیلی راضی هستیم.
● در این چند دوره كه شما نماینده بودید كدام دوره بیشتر می‌پسندید؟
هر دوره یك تعریف خاص داشت در بعضی دوره‌ها ما در تیم اقلیت بودیم. من یادم هست در دوره سوم نصف دوره مجلس را من اصلا كمیسیون نداشتم و خیلی این‌ در آن در زدم، كمیسیونی بدهید كه بروم كار كنم. جناب آقای كروبی كه خدا سلامتشان بدارد یك دفعه رفتم خدمتشان گفتم من اقتصاد می‌دانم اجازه بدهید بروم كمیسیون اقتصاد. گفتند من توصیه می‌كنم، اما بعد گفتند نشد. یعنی ایشان هم توصیه خودشان را كرده بودند و من كمیسیون كار، كمیسیون نهادهای انقلاب كمیسیون‌هایی كه به اصلاح زیاد اهمیت نداشت می‌رفتم.● اگر اشتباه نكنم جایی گفته بودید كه مجلس پنجم را بیشتر می‌پسندید؟
مجلس پنجم، مجلس بسیار خوبی بود، انسجام در آن زیاد بود، البته در مجلس چهارم اقلیت و اكثریت قوی‌تر بود یعنی اكثریت مجلس چهارم كه ما بودیم خیلی قوی‌تر از مجلس پنجم بود، در مجلس پنجم یك مقدار اكثریت افت كرد اما در مجموع مجلس خیلی خوبی بود هم ما با اقلیت توانستیم كار كنیم هم با اكثریت. فكر می‌كنم همانطور است كه شما فرمودید مجلس پنجم، مجلس موفقی بود.
● آقای مهندس شده تا به حال آقای حداد یا آقای ابوترابی مدیر جلسه باشند، شما هم در صحن جلسه نشسته باشید مثلا یك اشكالی ببینید و دلتان بخواهد این اشكال را تذكر بدهید؟ و یا دنبال اشكال گرفتن از نحوه اداره جلسه باشید؟
بله- البته بارها اتفاق افتاد. البته ما رابطه ما اینطوری نیست.از نظر آئین‌ نامه‌ای زمانی كه آقای ابوترابی جلسه را اداره می‌كنند من نمی‌توانم در جلسه علنی باشم.زمانی كه آقای رئیس هستند، من می‌‌توانم باشم و قاعدتا ما اشكالاتی به هم دیگر داریم یا نكته‌هایی كه به نظرمان می‌رسد آن را تریبونی نمی‌كنیم من می‌روم بالا همان جا كه رئیس تشریف دارند ممكن است بحثی هم بكنیم ولی هماهنگ می‌كنیم.
در دوره هفتم شاید یك دفعه اتفاق افتاد كه من از پائین تذكر رسمی دادم وگرنه می‌روم بالا خصوصی مطرح می‌كنم و بعضا هم تفاهم می‌كنیم كه ایشان باشند و من تذكر بدهم و ایشان به تذكر توجه كنند یا نكنند، اما اینكه بدون هماهنگی از پائین تذكر رسمی داده باشم فكر می‌كنم یك دفعه اتفاق افتاد.
● ببخشید آقای باهنر در ده یا دوازده سال اخیر تعاریف چپ و راست تغییر كرد به اصلاح طلب و محافظه كار یا اصولگرا، شما چه برداشتی از این تغییر یا تعاریف دارید؟
اصولا چپ و راست منطبق بر گروه‌های داخل كشور نیست یعنی چپ و راستی كه در دنیا مطرح و مشهور است‌ از زمان جناب آقای مهندس موسوی كه نخست وزیر بودند، این اختلافات از بحث‌های اقتصادی شروع شد و درست هم بود یعنی گروه چپ بیشتر متراكم و متمركز بودند بر اینكه كارها بیشتر به دست دولت انجام شود و راستی‌ها معتقد بودند كه كارها به بخش خصوصی واگذار شود و این اسم‌ها روی هر دو گروه ماند در حالی كه مواضع همه عوض و اصلاح شد.مثلا الان در اقتصاد بین دو گروه چپ و راست و گروه‌های مختلف زیاد اختلاف نیست. سیاست‌های اصل ۴۴ قانون اساسی را كه مقام معظم رهبری بیان فرمودند دیگر به قول معروف ته خصوصی‌سازی است و همان بحثی بود كه ما از اوائل داشتیم هیچ كس به آن ایراد نگرفت نه اصلاح طلب‌ها و نه اصولگراها. اصولا بعضی‌ها در رفتارشان ممكن است مخالفت و مقاومت كنند اما از نظر تئوری همه پذیرفتند كه این اتفاقات باید در كشور بیفتد.
این چپ و راست هم همین طور ماند و منطبق با تعریف چپ و راست بین الملل نبود. الان هم بحث محافظه‌كار و لیبرال هم درست نیست من فكر می‌كنم واژه‌های اصولگرا و اصلاح طلب واژه‌های خوبی است البته این را هم باید اصلاح كنیم.واقعیت این نیست كه اصلاح طلب‌ها را اصولگرا ندانیم و آنها هم قاعدتا نباید ما اصولگراها را اصلاح طلب ندانند. مقام معظم رهبری اخیرا فرمودند، اصولگرایان اصلاح طلب. یعنی اصولگرایی بدون اصلاح طلبی معنا ندارد.اصلاح طلبی هم بدون اصولگرایی معنی ندارد، اینها بیشتر اسم‌هایی است كه ما روی خودمان گذاشتیم برای اینكه از هم دیگر تمییز داده شویم و یك زمانی عده‌ای می‌گفتند ما گروه خط امام هستیم معنایش این نبود كه دیگران در خط امام نیستند یا الان ما می‌گوئیم جبهه پیروان خط امام و رهبری معنایش این نیست آنهایی كه در این جبهه نیستند، پیرو خط امام و رهبری نیستند.
● به جبهه خط امام و رهبری اشاره كردید، این تشكیلات به نظر می‌رسد كه خیلی منسجم نیست حالا با توجه به انتقادات و اعتراضاتی كه آقای ناطق نوری هم به برخی مواضع و رفتارها داشتند این شورای هماهنگی به كجا رسید؟ موضوع ریاست آقای ناطق و حتی شما مطرح بود؟
شورای هماهنگی جبهه پیروان خط امام و رهبری با شورای هماهنگی متفاوت است، جبهه پیروان خط امام و رهبری یك جبهه رسمی تفاهم بین چهارده یا پانزده تشكیلات كه هر كدام تشكیلات مستقل دارند و در كارهایی می‌نشینند و با هم هماهنگی می‌كنند، اساسنامه و تعریف هم دارد، اختیارات این حزب، اختیارات یك حزب تمام نیست، این فقط یك جبهه است. یك جبهه هماهنگی در بعضی مسائل وگرنه هر كسی تشكیلات خودش را دارد، خط و مشی و مرامنامه و اساسنامه دارد، شورای هماهنگی از این نچسبنده‌تر است. یعنی متفرق‌تر است می‌خواهم بگویم شورای هماهنگی نیروهای انقلاب یك فعل و عمل است و این طور نیست كه یك تشكیلات باشد، رئیس، شورای مركزی، اساسنامه و مرامنامه داشته باشد. اصلا هیچ كدام از اینها را نداشته و نخواهد داشت.شورای هماهنگی نیروهای انقلاب مجموعه تلاش یك سری نیروهایی است برای اینكه بتوانند همه نیروهای انقلاب را منسجم كنند و از زمان شش سال قبل شروع و فعال شد. هیچ زمانی آقای ناطق نوری رئیس شورای نیروهای انقلاب یك رئیس منتخب كه نشسته باشند و انتخاب كرده باشند نبوده است و این هیچ تعریف حقوقی ندارد فقط تعریف عاطفی بوده كما اینكه بین اصلاح طلب‌ها ممكن اینطور باشد كه مثلا آقای كروبی یا خاتمی رهبری می‌كند.
● شما اگر بخواهید به دولت آقای هاشمی رفسنجانی در مدت هشت سال ریاست جمهوری ایشان امتیاز بدهید، چه امتیازی می‌هید؟
مثلا از چند تا چند باشد اگر دولت مطلوب را كه با توجه به واقعیت بخواهیم دولت آقا امام زمان است.
● منظورم نقطه اوج سیاسی و اقتصادی دولت ایشان است؟
در بحث اقتصادی اگر برای جناب آقای هاشمی نمره ۲۰ را اوج نمره بگیریم، من نمره حدود ۱۷-۵/۱۶ می‌دهم و در بحث سیاسی هم اصولا فعالیت‌های سیاسی آن زمان زیاد رونق نداشت و خود جناب آقای هاشمی یك بار در مصاحبه خودشان فرمودند من به وزرایم گفتم نمی‌خواهد شما كار سیاسی كنید من كه رئیس جمهور هستم كافیست. شما بروید دنبال سازندگی و اقتصاد.
احزاب و گروه‌ها فعال نبودند نه اینكه مقاومتی در مقابل آن‌ها بشود بلكه توجهی به آن نبود در بحث فرهنگی هم همین‌طور و تقریبا بحث فرهنگی هم تعطیل بود چون آقای هاشمی بعد از جنگ دولت را به عهده گرفتند زمان جنگ شور و هیجان و اعزام‌های به جبهه خود فضای فرهنگی مطلوبی در كشور حاكم كرده بود، اشتباه استراتژیك دولت آقای هاشمی این بود كه گمان می كردند این فضا یك فضای طبیعی ماندگار است.بعد از آن كه قطعنامه پذیرفته شد ما فكر ‌كردیم یك كسی باید از این به بعد مواظب چنین فضایی باشد كه اینطور نشد و مقام معظم رهبری در سال ۷۲ در مورد تهاجم فرهنگی هشدار دادند.
● اگر بخواهید این نمره را به دولت آقای خاتمی بدهید چطور؟
دولت آقای خاتمی در عرصه سیاسی دیكته‌های زیادی نوشتند، دوره اول ریاست ایشان من فكر می‌كنم صحنه گردان قضایا رادیكال‌ها و تندروهای اصلاح طلب بودند، در حدی كه دنبال ساختار شكنی و اصلاح قانون اساسی بودند كه برخورد جدی شد و خیلی وقت‌ها تلف شد. دوره دوم آقای خاتمی فكر می‌كنم رفتار اقتصادی خوب بود. نسبتا رفتار سیاسی متعادل شد، بالاخره بعضی از این آزادی‌ها و آزادی طلبی‌ها نهادینه شد و شكل گرفت كه هنوز ادامه دارد.
دوره دوم آقای خاتمی به نسبت دوره اول موفق‌تر بود زیرا همانطور كه گفتم بیشتر رادیكال‌ها و تندروهای اصلاح طلب صحنه‌گردان قضیه بودند و تا آقای خاتمی به اصطلاح خودشان را پیدا كنند، مقداری طول كشید.
● فكر می‌كنید آقای احمدی‌نژاد باز هم در دروه دوم رئیس جمهور بشوند؟
هنوز خیلی زود است در این باره نظر بدهیم.
● در مورد اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی چه اقداماتی در مجلس صورت گرفته است؟
فعالیت‌های اجرایی اصل ۴۴ به صورت جدی شروع نشده اما یك كار خوبی كه مجلس و دولت شروع كرده لایحه خصوصی سازی است كه یك لایحه جامع و بسیار خوب است و قرار است كه تقدیم مجلس شود و در آن كارهای خوبی
می‌شود.
● به نظر می‌آید این انقلاب اقتصادی كه مورد نظر مقام معظم رهبری بود با كندی پیش می‌رود، موانع به نظر شما چیست؟
بله - فكر می‌كنم همان قانونمندی قضایا است این لایحه امیدواركننده است.دولت هم خوب كار كرده. لایحه‌ای با حدود ۵۰ تا ۴۰ ماده كه فكر می‌كنم به زودی نهایی شده و به مجلس ارائه شود.مجلس هم آمادگی دارد چون از قبل روی آن كار كرده از نظر نرم افزاری نقطه خیلی خوبی است.مقداری هم استراتژی‌‌ها و سیاست‌های كلی باید هماهنگ‌تر با دولت باشد.هنوز مجلس با دولت فاصله دارد و به اصطلاح به یك حس مشترك نرسیده است.
خصوصی‌سازی با اصل ۴۴ این طور نیست كه طی یك سال یا دو سال عملی ‌شود و من خودم حتی معتقدم كه اجرای اصل ۴۴ را در یك جدولی زمان‌بندی ده ساله هم می‌توان تعریف كرد.به شرط اینكه برنامه جدی داشته باشیم.
● نظرتان درباره بودجه ۸۶چیست؟
الان نمی‌توانم قضاوت خاصی داشته باشم چون باید ببینم مجلس چه تصمیمی می‌گیرد اما دولت در بودجه ۸۶ دو تا مشكل دارد كه سال ۸۵ نداشت. سال ۸۵ ما بالاترین درآمد نفتی را در طول تاریخ داشتیم و متاسفانه همه آن هم هزینه شد.در سال ۸۶ این درآمد كاهش پیدا می‌كند حتما به دلیل سیر نزولی قیمت‌های نفت در دنیا و من فكر می‌كنم ادامه پیدا می كنه این سیر نزولی از یك طرف هم مسائل هسته‌ای و قعطنامه مقداری هزینه‌های ما را افزایش می‌دهد و البته زیاد نیست اما نرخ ریسك و نرخ بیمه بالا می‌رود و بعضی از كالاها را مجبوریم با واسطه بخریم.
مشكل اساسی برای كشور پیش نمی‌آید و نگران نیست اما بعضی از كالاها گران‌تر به دستمان می‌رسد.
● چه تصویری از پایان پرونده هسته‌ای ایران دارید؟
اینها فشارهای خودشان را از خارج ادامه می‌دهند و ما هم رفتار و حركت، سنگین باید داشته باشیم.در هر صورت برای اینكه از این گردنه عبور كنیم و حرفی را كه به خارجی‌ها می گوئیم هزینه‌هایش را هم حاضریم بپردازیم.حرفی كه با داخلی‌ها داریم می‌گوئیم این است كه ما باید این هزینه‌ها را به حداقل برسانیم یعنی خدایی نكرده با عدم مشورت، با بی‌تجربگی، با بی‌باكی یا متحورانه حرف زدن قرار نیست به این هزینه‌ها اضافه شود.در این گردنه هم خیلی‌ها از كشورهای دنیا خواستند از این گردنه عبور كنند، این هزینه را پرداختند مثل كره شمالی، چین، پاكستان. اما توصیه ما به مقامات كشور این است كه هماهنگ عمل كرده و بی‌تدبیری نكنند و موضع‌گیری نداشته باشند كه این هزینه‌ها بی‌خودی افزایش یابد.
گفت و گو از: زیبا اسماعیلی
منبع : خبرگزاری فارس