یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

آناکسیمنس


آناکسیمنس
آناكسیمنس سومین فیلسوف شهر میلتوس بود. از تاریخ و زندگی وی آگاهی زیادی در دست نیست. بنا به گفته آپولودوروس، وی نزدیك به سال سقوط شهر ساردیس ( ۵۴۷ پ. م.) چهل ساله بوده و در شصت وسومین المپیاد (۵۲۸-۵۲۵ ) در گذشته است. بنابراین می توان تاریخ تولد وی را در سال ۵۸۵-۵۸۴ قرار داد. آنچه كه در زندگی وی تردیدی در آن نیست این كه وی در دوران سختی زندگی می كرده است. دورانی كه وی با مشكلات خاص و ویژه ای روبه رو بوده است.
او در یكی از نامه هایش به فیثاغورث می نویسد: «چقدر بخت یارت بود كه به ایتالیا رفتی. اهالی شهر كروتونی نظر بسیار خوبی نسبت به تو دارند و مردم زیادی به دیدار تو می آیند، حتی مردم از سیسیل، همه روزه با تو دیدار می كنند. این جا بر عكس، شاه مادها ما را تهدید می كند. چگونه می خواهی آناكسیمنس شوق مطالعه درباره ستارگان را داشته باشد در حالی كه هر لحظه در وحشت مرگ و یا بردگی به سر می برد؟» كروتونی شهری است كه امروزه در ایتالیا واقع گردیده است اما در دوران باستان، بخشی از یونان بزرگ بوده و سپس رومی ها آن را تسخیر كردند.
گفته می شود وی نوشته هایی هم داشته كه به زبان ساده ایونی نوشته شده بود، اما چیزی از آنها باقی نمانده است. در فلسفه آناكسیمنس نیز پیش از هر چیز كوششی برای معرفی اصل نخستین و گوهر مادی اشیا به كار می رود و از آنجا وی همزمان و همنشین آناكسیماندروس بوده است. می توان حدس زد كه وی پس از مطالعه عقاید استاد، به استدلال های او قناعت نكرده و خواسته است جهان شناسی جدیدی جانشین آن سازد.
كوشش آناكسیمنس نیز مانند فیلسوف سلف خود این بود كه اصلی مادی برای چیزها جست وجو كند و از میان عناصر مادی، هوا را به عنوان اصل نخستین هستی بر می گزیند. از نظر او «همه چیز حتی خدایان و ملكوتیان نیز زائیده های گوناگون به شمار می روند. پس همه چیز از هوا پدید آمده است و هوا تابع دو پدیده مكانیكی یعنی «انبساط و انقباض» است. انبساط تولید گرما می كند (آتش) و انقباض تولید سرما (آب)، بنابراین سرما و گرما معلول تغییر هواست نه علت آن.»
بنیاد كار این فیلسوف یونانی، شناخت جهان مادی به وسیله تجربه عینی است. آناكسیمنس درباره پیدایش زمین معتقد بود «در اثر غلیظ شدگی هوا، پیش از هرچیز زمین پدید آمد، كاملاً مسطح و در نتیجه سوار بر هواست.» آناكسیمنس نه می خواست با طالس در بیفتد نه با آناكسیماندروس. بر این اساس فرضیه ای ارائه كرد ظاهراً اصیل اما در كل مشابه فرضیه پیشینیان خود بود. به عقیده او «جوهر اولیه جهان هواست.»
آناكسیمنس را آخرین فیلسوف مكتب ایونیا می دانند. كوشش اساسی وی همان توضیح هستی و جهان مادی از راه پدیده ها و مطالعه آنها و یافتن سرچشمه و ریشه ای یگانه برای همه پدیده های جهانی بود. شاید جهان شناسی آناكسیمنس، به مانند نظریات فیلسوف گذشته خود آناكسیماندروس به واقعیت نزدیك نباشد و حتی در مقایسه با آن ناتمام تر و نیز شاید ارتجاعی به نظر آید. اما برخی از نظریات وی پایه اندیشه ها و نظریات متفكران آینده بوده است، چنانكه بعدها فیلسوفانی همچون فیثاغورث، آناكساگوراس و دیوگنس پایه جهان شناسی خود را بر نظریات آناكسیمنس بنیان نهادند.
پس از آناكسیمنس دیگر متفكران برجسته ای در میلتوس پدید نیامدند و علت اصلی آن از میان رفتن استقلال سیاسی و اجتماعی شهر میلتوس و سرانجام ویران شدن آن به دست ارتش ایران بود كه درسال ۴۹۶ فلسفه و دانش به شهرها و مستعمرات دیگر یونان و ایونی ها انتقال یافت. وی همچون پیشینیان خود، اغلب اوقاتش را به مشاهده در پدیده های طبیعی و مطالعه در نجوم گذراند.
وی در یكی از شب ها دوستان خود را كه به تعبیر وی «همگی تشنه چیزهای آسمانی اند» بر فراز تپه ای فراخواند. وی شبی را انتخاب كرد كه مهتاب نباشد و دریا در تاریكی و آرامی باشد تا نظاره كردن به آسمان به بهترین وجه میسر شود و در میان دوستان خود و جوانان، با صدایی بم و آرام اعلام داشت: «دوستان جوانم من دیگر پیر شده ام و ستارگان را نمی بینم. اما شما كه آپولون (یكی از خدایان یونانی) را دارید از نور دیدگانتان بهره گیرید تا روان خویش را لبریز از زیبایی های آسمان كنید. من هم سال ها پیش، آنگاه كه جوان بودم، برفراز این تپه می آمدم تا سخنان طالس بزرگ را بشنوم و در یكی از همین فرصت ها بود كه شنیدم او می گفت حتی از میان ستارگان نیز ممكن است راهی بیابیم كه خود را بشناسیم.»
محمود فاضلی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید