یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


چگونه باید یک شخصیت داستانی خلق کرد؟ ؛ وقتی که تنها نیستید...


چگونه باید یک شخصیت داستانی خلق کرد؟ ؛ وقتی که تنها نیستید...
شخصیت داستانی یک واقعیت نیست. اما همان قدر یک انسان است که مجسمه میدان فردوسی، فردوسی است! شخصیت داستانی، یک هنر است. استعاره ای است برای ذات و طبیعت بشر. ما به گونه ای با شخصیتها ارتباط برقرار می کنیم که گویی واقعی اند، اما آنها در واقع فراتر از واقعیت هستند.
ابعاد درونی آنها به نحوی طراحی می شود که روشن و قابل شناخت باشند، حال آنکه انسانهای واقعی به سختی قابل درک و شناختند.
شخصیتهای داستانی جاودانی و بدون تغییرند، در حالی که آدمها مدام در حال تغییر هستند. شخصیتها را می شود پیش بینی کرد، اما آدمهای واقعی را نه.
طراحی شخصیت از دو جنبه انجام می شود. جنبه ظاهری و جنبه حقیقی. در وجه ظاهری به کلیت بیرونی و فیزیک شخصیت پرداخته می شود، اعم از چهره. مشخصات بدنی، قدرتمندی، تواناییها یا عدم تواناییها، خوش پوشی یا غیر آن و سایر موارد از این دست که مبنای قضاوت سطحی و ظاهری در مورد شخصیت قرار می گیرند.
اما وجه حقیقی، تمامی مشخصات درونی و ذاتی شخصیت نظیر مهربانی، خشونت، سردی یا گرمی، بدبینی یا خوش بینی، ظالم یا عادل بودن و موارد مشابه دیگر که در حقیقت مبنای تفاوت عمیق شخصیت با سایرین و عامل خوش آمد یا بدآمدمان از اوست.
اگر چه تمامی وجوه شخصیت مستقیماً الگوبرداری شده از شخصیتهای واقعی پیرامون داستان نویس است، اما ترکیب و آمیزش این خصوصیات و تناسب وجوه آن کاملاً تخیلی و به هوشمندی و توانایی نویسنده بستگی دارد.
باور پذیر بودن یا نبودن یک شخصیت کاملاً به همین مسأله بستگی دارد، اما اغلب نویسندگان پیش از آنکه به این دو جنبه بپردازند با توسل به تکنیکهایی خاص نسبت به خلق آن اقدام می کنند.
خلق شخصیت، همان طراحی اولیه و خام است که در مرحله بعدی با فرض پردازشی جنبه ظاهری و حقیقی کامل می گردد.
یکی از عناصری که پایه گذار خلق شخصیت است. «نیاز» است. بدون شک هر یک از اعمالی که ما انجام می دهیم، برخاسته از احساس نیازی است که داریم. شما تا نیاز به نوشیدن آب نداشته باشید، اقدامی در این خصوص انجام نمی دهید، اما به محض وجود احساس تشنگی، در رفع آن اقدام می کنید.
اما نیاز به رفع تشنگی در حالت معمول یک نیاز حیاتی نیست. حتی اگر حیاتی هم آن را فرض کنیم، نیازی دراماتیک نیست. برای آنکه شخصیت شما، یک شخصیت سینمایی باشد، لازم است تا نیاز اصلی و سایر نیازهای او را دراماتیزه کنید؛ یعنی حیاتی و نمایشی.
این حالت شخصیت در رفع نیاز خود می کوشدو با برخورد با مانع، دچار کشمکش و درگیری می شود. وقتی شخصیت با مانع روبرو می شود برای تصمیم گیری چگونگی عملکرد، نیاز به وجود عنصر دوم که آن را «دیدگاه» می نامیم دارد.
دیدگاه؛ یعنی نحوه نگرش شخصیت به پیرامون خود و به مسایل که در ابتدا یک حالت کلی دارد؛ مثل شاد یا غمگین، مثبت یا منفی و... و در مرحله بعد ریزتر و خردشده تر آن را مد نظر قرار می دهیم. اگر دیدگاه منفی است آیا منفی تخاصمی است یا پوچ مدار، پنهان است یا ظاهر و....
در اینجا نویسنده می تواند مشخص کند که در برخورد با مانع، شخصیت چه تصمیم گیری می کند. طبیعتاً بین دیدگاه منفی و مثبت ، نحوه عملکرد بسیار بسیار متفاوتی وجود دارد و هر شخصیت با وجود نیاز دراماتیک مشترک به خاطر تفاوت در دیدگاه، متفاوت عمل می کند. اما عمل نیز شدت و ضعف دارد. این شدت و ضعف را «طرز برخورد» مشخص می سازد.
طرز برخورد شما چگونه است؟ تند و خشن یا نرم و مهربانانه، عجولانه یا صبورانه؟ طرز برخورد شخصیتی که خلق کرده اید، چگونه است: وقتی شخصیت بر مبنای دیدگاه تصمیم گیری کرد با در نظر گرفتن طرز برخورد وی، شدت و ضعف عملش را مشخص می کنید، می بینید که اگر همین سه عنصر ساخت شخصیت سینمایی را به درستی وارد عمل سازید، در عرض مدت کوتاهی شاهد خلق و زنده شدن یک شخصیت هستید.
البته سه عنصر دیگر سازنده شخصیت نیز وجود دارند که تکمیل کننده این سه عنصر ذکر شده هستند. اگر تغییر، آداب و رسوم و نقطه ضعفها را نیز مدنظر قرار دهیم، شخصیت جاندار و زنده و دارای علایم حیاتی می شود.
حال اگر شما به پردازش جنبه های ظاهری و حقیقی شخصیت مشغول شوید به زودی موفق خواهید شد شخصیتی بیافرینید که اگر چه آفریده تخیل و ذهن شماست اما بشدت واقعی است و همراه شما مشغول به زندگی می شود. شما می توانید با او راه بروید، حرف بزنید و به درک کامل هم برسید و دیگر تنها نباشید!
رضا خسروزاد
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید