شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

جبهه صلح و دمکراسی


جبهه صلح و دمکراسی
در خلال انتخابات، سخنگویان طیف های مختلف اصلاح طلب، نمایندگان ملی مذهبی ها، نهضت آزادی و سایر جریان های سیاسی بحثی را بعنوان تشکیل جبهه ی دمکراسی و حقوق بشر در آینده ی نزدیک مطرح کردند که مورد استقبال گروه های اجتماعی مختلف قرار گرفت. این جبهه البته در آن دوران رسمیت نیافت و سازماندهی آن تا همین امروز هم به گفته ی گردانندگانش در کشاکش بحث ها و مشکلات اداری و اخذ مجوزهای لازم و غیره به تاخیر افتاده و هنوز نقش آفرینی خاصی از خود نشان نداده است.
از سوی دیگر، اگرچه با بالا گرفتن خطر در گیر شدن در توطئه ی جنگ طلبانه ی آمریکا، حساسیت بیشتری نسبت به این مسئله در میان سیاستمداران کشور ما چه در درون طیف اصلاح طلب و چه مخالفان بیرون از نظام به چشم می خورد، اقدام های جدی برای مقابله با آن هنوز بسیار کم رنگ است.
متاسفانه همه چیز برای رودررویی آماده می شود و خطر مرگ آفرینی گسترده کشورمان را تهدید می کند. نگاهی ساده به اخبار و رویداد ها از پخش فرم های عملیات استشهادی گرفته تا صف بندی های جدید در مورد پیگیری پروژه های هسته ای، تجدید سازماندهی های نظامی و تدارکاتی و . . . از یک سو و طرح حمله به مراکز اتمی، تجدید آرایش نیرو ها در عراق وافغانستان و اخیرا جمهوری آذربایجان و موضعگیری های رهبران طراز اول آمریکا از سوی دیگر حکایت از آن دارد که با اخباری پراکنده و غیر به هم پیوسته روبرو نیستیم و عملیات تدارکاتی این توطئه دارد به مراحل پایانی آن نزدیک می شود.
اگر بدرستی نتوانیم علت تجاوز های نظامی آمریکا در منطقه و کاندید آفرینی های آن را دریابیم، نخواهیم توانست سیر وقایع را تحلیل و راهکارهای درستی را برای مبارزه با آن ارائه کنیم. متاسفانه بسیاری از تحلیل گران مردمی، ریشه دار و بسیار کارآزموده ی ما دانش سیاسی خود را مرهون دوران دو قطبی گذشته اند که به پایان رسیده است. آنان با فرایند های دوران جهانی سازی و ضرورت ها و سازکارهایش به اندازه ی کافی آشنا نیستند و در نهایت علت تجاوز های آمریکا در منطقه را نه ضرورت های اقتصادی درونی آمریکا، بلکه تضاد سیاسی- نظامی آن دولت با حاکمیت های سیاسی در کشورهای حاشیه ای می دانند. از همین رو، و به علت عدم باور به تضادهای ریشه دار و غیر قابل حل بین حاکمیت جمهوری اسلامی با دولت آمریکا، تشدید مخاصمات را تنها زمینه ای برای امتیازگیری ها و چانه زنی های سیاسی اقتصادی ارزیابی کرده اند و خطر تجاوز نظامی را عمده ندانسته اند.
البته در طی چند سال گذشته پیشرفت های قابل ملاحظه ای در اشراف به دگرگونی های منطقه و جهان پیدا شده است. ما از خوشنودی بخش های هیجان زده ی جامعه در حمله به افغانستان و پخش شیرینی توسط برخی گروه ها برای اقدام به سرنگونی صدام دیگر اثر چندانی نمی بینیم. دیگر هیچکس حاضر نیست به یاد آورد که چگونه در محافل خصوصی و گاه عمومی تر به سادگی از "سوئیس" شدن افغانستان و عراق سخن می گفته است. امروز واقعیت های عراق و افغانستان آشکار تر از آن است که چنین توهماتی را باقی بگذارد. از حرف های تو خالی و پوشالی حاکی از توان رویایی و به اصطلاح(غلط) ویتنامیزه کردن جبهه ها هم کمتر اثری دیده می شود. وقایع در چنان سمت و سویی پیش می رود که آگاهی از خطر حمله ی آمریکا، تجاوزکارانه بودن آن و غیر قابل دفاع نظامی بودن چنین تجاوزی باز هم گسترش یابد و عمومی شود. به همین دلیل صلح به یک خواست عمومی و همگانی بدل می شود. ایران اکنون به مدد توطئه های آمریکا و سیاست های افراط گرایانه ی بخش های متاسفانه وسیعی از حاکمیت به تنها کاندید درگیری نظامی آینده ی جهان تبدیل شده است. فاصله ی ما با کاندید های دیگر از جمله سوریه و کره شمالی و ... در این ماراتن مرگ به چنان حدی رسیده که غیر قابل بازگشت است. دلیل به تعویق افتادن حمله آمریکا، پیشبرد مذاکرات، تحولات منطقه و مقاومت های اروپایی و چینی نیست، اگرچه همه این ها و بسیارعوامل دیگری در این فرایند نقش آفرینی دارند. دلیل اصلی آن را باید در به تعویق افتادن بحران اقتصادی آمریکا و طولانی تر شدن رونق نسبی چند سال گذشته در اثر تزریق دلاری های نظامی دانست. فضای سیاسی پس از ۱۱ سپتامبر، جنگ های تجاوزکارانه ی اخیر و گسترش تروریزم تبهکار تا کنون شرایط لازم را برای این بذل و بخشش عظیم فراهم داشته است. اما گویا همه چیز برای بحران آینده آماده می شود. شتاب در فعل و انفعالات سیاسی توسط حاکمان بزرگترین قدرت نظامی-امنیتی جهان نشان می دهد طوفان سهمناکی در راه است.
تحولات سیاسی دوران کنونی کشور ما را درگیری بین تمامیت طلبی و دمکراسی یا اصلاح طلبی و محافظه کاری رقم زده است. متاسفانه هنوز هم هیچ جریانی پرچم صلح را بر فراز شعارهای سیاسیش نیفراشته است. با توجه به نتایج انتخابات این خطر وجود دارد که طیفی در دولت آینده قدرت بگیرد که معتقد به رو دررویی آمریکا حتی به قیمت جنگی تمام عیار است. به عبارت دیگر سیر رویدادها حکایت از آن دارد که ضرورت مبارزه برای صلح و علیه خطر جنگ شدت می گیرد و آگاه کردن مردم از این مسئله و به تحرک واداشتنشان برای جلوگیری از جنگ به اولویت احزاب و گروه های سیاسی اپوزیسیون تبدیل می شود. نگذاریم این مهم به روزهایی واگذاشته شود که دیگر چاره ساز نیست. به نظر می رسد آنچه مردم ما امروز به آن نیاز دارند بسط جبهه ی دمکراسی و حقوق بشر( دمکراسی و حقوق بشر در و اقع هر دو دارای مفهوم اساسی مشترک اند) و تشکیل جبهه ی صلح و دمکراسی است. باید از هم اکنون آن را مورد توجه قرار داد و در جهت سازماندهی اش تلاش کرد. باید بحث صلح وضرورت مقابله با سیاست های آمریکایی سازی سرنوشت جهان به بحث فراگیر سیاسی جامعه ی ما تبدیل شود. و در این زمینه همه از روشنفکران سیاسی اجتماعی گرفته تا احزاب، گروه ها و شخصیت های سیاسی مسئولیم.
احمد جواهریان
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه