چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


چگونه از باد کردن کتابمان جلوگیری کنیم


چگونه از باد کردن کتابمان جلوگیری کنیم
خیالتان راحت ما هرچه هم بی ملا حظه باشیم مثل این قلی بد دهن نیستیم که زبانش از مغزش فرمان نمی گیرد و هرچه به دهنش می آید می گوید و مراعات سن و سال و شان دیگران را نمی کند و نمی داند این آدم ها هرچه باشند بی خود و بی جهت که معروف نشده اند لا بد دلیلی برای بزرگی شان وجود داشته است. نمی شود این بزرگی که یک عمر برایش خون دل خورده اند را ما در یک چشم به هم زدن لگدمال کنیم و کوچک و بزرگ سرمان نشود.
اهالی ساکن در قشمرآباد هرکس را که بجا نیاورند بی برو برگرد آقای سویرستان پیشکسوت عرصه نشر را دیگر خیلی خوب می شناسند ناشری که سالهاست دار و ندارش را وقف فرهنگ و اهالیش می کند و بسیاری از نویسندگان سرشناس نام ونشان امروزیشان را مدیون حمایت های بی دریغش هستند و همچنان چاپ و نشر آثارشان را به انتشارات گلچین می سپارند اگرچه آقای سویرستان روزگار را به خوبی و خوشی سپری می کند و فرصت سر خاراندن هم ندارد اما یک دل مشغولی همواره آزارش می دهد و آن هم سرنوشت کسانی است که آثارشان با استقبال اهالی کتابخوان مواجه نمی شود و روی دستشان باد می کند و از همه بدتر اینکه هیچ منتقدی حاضر نمی شود حتی نقدی چند خطی هم برای آثار بنویسد بنابراین پس از مدتی دل و دماغ ادامه کار را از دست داده و مایوس و بی انگیزه عطای نویسندگی را به لقایش می بخشند و دیگر در این وادی پر دردسرگام بر نمی دارند. آقای سویرستان پس از سبک و سنگین کردن های بسیار بالا خره دلش نیامد آنها را به حال خودشان رها کرده و بی تفاوت بماند و عاقبت طاقتش طاق شد و با کوله باری از تجربه های ارزنده به کمکشان آمد شاید بتواند دلگرمی و انگیزه لا زم برای نوشتن را به آنان برگرداند. ما هم که تا حالا نه یک بار بلکه بارها معجزه توصیه های این مرد را با جفت چشمهامان دیده ایم بی کم و کاست محض اطلا ع نویسندگانی که با مشکل باد کردن آثارشان مواجه اند نسخه پیچیده شده آقای سویرستان را می آوریم شاید کار و بارشان از کسادی در بیاید و گره کور بخت کتاب هایشان گشوده شود:
۱) برای بالا رفتن ابهت کتابتان و قابل اعتنا شدنش خرج کردن از اعتبار نویسنده ای سرشناس از نان شب هم برایتان واجب تر است. از او بخواهید مقدمه ای چندخطی برایتان بنویسد. حتی اگر به موضوع کتاب ربطی نداشته باشد ایرادی ندارد همین که نوشته آدم بزرگی را به آن آویزان کرده اید کفایت می کند.
۲) اگر آن آدم معروف دست و دلبازتر تشریف داشت و حاضر شد بدون هرگونه چشمداشتی اسمش را حتی بالا ی اسم خودتان به عنوان نویسنده بیاورید که دیگر نور علی نور است و نانتان غرق در روغن خواهد شد.
۳) اگر طرف هوشیارتر و زیرک تر از این حرف ها بود و به خرج شدن اعتبارش رضایت نداد وبه شما فهماند که خشکه می خواهد بی درنگ وارد معامله شوید و رضایتش را جلب کرده و حسابی سبیلش را چرب نمایید. حتی اگر چاپ اولش چیزی برایتان نداشت نگران نباشید چون چاپ های بعدی جبران می شود.
۴) اگر باز سرسختی کرد و حتی با بده و بستان هم راضی نشد مایوس نشوید و دورش بزنید او را در رودربایستی بیندازید و سفارش کنید روی جلد با خط درشت کتاب را به آن آدم معروف تقدیم کنند. اینجوری مفت و مجانی اعتبارش را به نفع خودتان مصادره کرده اید و کاری هم نمی تواند بکند.
۵) اگر به هر دلیلی ترفندهای قبلی افاقه نکرد می توانید چاپ کتابتان را به ناشر معروفی که تا حالا آثار بزرگی را چاپ کرده است بسپارید و این بار از نام و نشان او مایه بگذارید دنیا را چه دیدی شاید این بار گرفت و به آرزوی دیرینه تان رسیدید.
۶) اگر به فرض محال باز هم نشد، کاری بکنید مرحله صدور مجوز انتشار کتابتان طولا نی شود و بلا فاصله داد و بیداد راه بیندازید و در رسانه های پرمخاطب جوسازی کنید که اهالی کتابخوان و نخبگان و اهل فرهنگ و هنر بدادم برسید که اداره ممیزی مجوز انتشار صادر نمی کند و لا بد کتابم را غیرقابل انتشار می داند. خیالتان راحت باشد این دفعه هجوم سیل مشتاقان خرید کتاب غافل گیرتان کرده و تا چاپ بیستم هم نایاب خواهد بود.
۷) اگر از شانس بد شما اداره ممیزی فوری فوری و قبل از اینکه شما بتوانید دست از پا خطا کنید مجوز را صادر کرد باز نگران نباشید که برای این جور مواقع هم راهکار داریم و آن این است که پرس و جو کنید و در لغت نامه ها بگردید و نامی جنجالی و کنجکاوکننده برای کتاب پیدا کنید مثلا اسمش را بگذارید «خواندن این کتاب ممنوع» یا هر نام دیگری که هیجان آور باشد بدون شک خرد و کلا ن با دیدن آن سر از پا نشناخته و با حرص و ولع زایدالوصفی آن را خریداری می کنند چون هرچه زودتر می خواهند بدانند چرا خواندن این کتاب اکیدا ممنوع شده است. آن وقت است که صف های طویل و ازدحام و راه بندان جلوی کتابفروشی های عرضه کننده کتاب شما ممکن است پای پلیس را هم به میان بکشد.
۸) یادتان نرود که برای بالا بردن هرچه بیشتر فروش کتاب سفارش بدهید جلد آن را حسابی زرق و برق بیندازند چون خانم های خانه دار بدون توجه به محتوای کتاب و فقط برای تزیین دکوراسیون کتابخانه شان و گذاشتن کلا س برای این و آن مشتری پرپاقرص این گونه کتاب های جذاب و خوش منظر و چشم گیر هستند.
۹) و بالا خره اگر شانس کتابتان خوابش خیلی سنگین تر بود و با راهکارهای قبلی هم بیدار نشد آخرین برگتان را هم رو کنید و راه قرعه کشی را نیز امتحان نمایید و سفارش دهید در یکی از صفحات داخلی کتابتان یک کد بیست رقمی بنویسند و بعد هم روی کد را لا ک بگیرند و با خط درشت روی جلد کتاب بنویسند: خریدار گرامی پس از خرید کتاب کد بیست رقمی را پیدا کرده و تا اعلا م نتیجه قرعه کشی آن را نزد خودتان نگه دارید شاید شما برنده خوش شانس ما باشید. بعد هم اگر آن خریدار گرامی دستش به نخود سیاه رسید مطمئن باشید به جایزه شما هم می رسد.
۱۰) البته قبل از این که جوابتان کنیم و به امان خدا رها شوید به شما بگوییم بیدار کردن شانس کتاب بخت برگشته شما کار ما نیست اگر آخرین تیر را هم در تاریکی شلیک کنید و با یک فروشنده همه فن حریف که در کار پخت و پز مشتریان پیشکسوت باشد کنار بیایید و حسابی او را بسازید شاید بتواند کاری برایتان بکند.
حیدر ملکی نژاد
منبع : روزنامه مردم سالاری