سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


سلطه پنهان


سلطه پنهان
وسایل ارتباط جمعی، به عنوان واسطه ابزاری برای پیوند دنیای توده وار امروز در مسیر گریزناپذیر انسجام اندیشه ها، سلایق، آراء و علایق گام برمی دارند.وسایل ارتباط جمعی فواصل زمانی و مکانی را چنان برداشته اند که مفاهیمی نظیر «دوری و نزدیکی جوامع» ، «مرزهای فیزیکی» و... اهمیت خود را به معنای واقعی از دست داده اند.
در قاموس حاکمیت دولت ها نیز، وسایل ارتباط جمعی نمی توانند ابزاری تلقی شوند که متباین با خط مشی ها و سیاست های حاکمان آن حرکت کنند.در پی اهمیتی که این وسایل در شکل دهی افکار عمومی به خود می گیرند، سیاستمداران جوامع مختلف نیز آنها را جهت پیشبرد اهداف معینی به خدمت می گیرند.
آنچه در اینجا مهم تلقی می شود این است که شکاف بین دارندگان تکنولوژی های ارتباطی و کشورهای عدم برخوردار از این تکنولوژی ها، زمانی معنایی واقعی به خود می گیرند که بدانیم این مسئله توانسته است، نوعی سلطه کشورهای دارا را بر کشورهای ندار تحمیل کند؛ به این معنا که کشورهایی که از تکنولوژی های وسیع و پیشرفته ارتباطی برخوردارند، قدرت تحمیل پوشش رسانه ای خود را بر نقاط مختلف جهان دارا هستند.
بنابراین، کشورهای دارا به واسطه ابزارهای ارتباطی نظیر ماهواره ها و اینترنت _ که مشخصاً در اختیار آنهاست- پوشش اطلاعاتی و خبری جهان را در جهت سیاست های سلطه گری به انحصار خود در می آورند.رسانه های پیشرفته چنین توانایی هایی را در صاحبان آن مهیا می کنند. در چنین شرایطی است که مفهوم امپریالیسم رسانه ای جان می گیرد و رسانه ها، ابزارهایی تلقی می شوند در دست دارندگان آن برای تحکم آنچه که انتظار می رود جهان پیرامون آنها به رنگ آن درآید.
از این رو، کشورهای غرب و دارنده تکنولوژی های نوین ارتباطی، در تلاش اند تا با شیوه های نوین استعماری به تحمیق توده های جوامع دیگر بپردازند؛ تا شاید با ایجاد تصاویر گمراه کننده، مخدوش، ضعیف و سیاه از کشورهای در حال توسعه، شرایط نامساعدی را برای عدم توسعه به آنها تلقین و تحمیل سازند.
در این اثنا، مبرهن است که اغلب خبرهای ارسالی جهان غرب از کشورهای در حال توسعه، بر اخبار منفی ازجمله اغتشاشات ، ناامنی ها، آتش سوزی ها و... متمرکز بوده و اخبار مربوط به توسعه و ترقی این کشورها را بسیار ناچیز جلوه می دهند.
از نحوه پوشش دهی محتواهای منعکس شده از رسانه های قدرت های بزرگ، این امر قابل لمس به نظر می رسد که محتوای ارسالی در مسیر ویژه ای پیش رفته و در آن سعی می شود جهان بینی خاصی را که متوازن با سیاست های این کشورهاست در اذهان عمومی جهان حک کنند.بنابر این رسالت رسانه های کشورهای در حال توسعه در برابر این انگاره سازی ها بسیار سخت و در عین حال حیاتی به نظر می رسد. در ادامه نوشتار، راجع به افکار عمومی و نقش رسانه ها بیشتر پرداخته می شود.
●افکار عمومی
به مرور که جمعیت جهان رو به فزونی گذاشته و جوامع و ملت های گوناگون در اقصی نقاط جهان شکل گرفته اند، ارتباطات سنتی نیز به مراتب سخت تر شده و در بسیاری موارد به حالتی غیرممکن در آمده است. به رغم اینکه تکنولوژی های جدید تا حدودی بر این فاصله ها فائق آمده اما به دلیل انحصار آنها در اختیار دولت های دارا، منجر به شکاف جدیدی شده است که به آن «شکاف اطلاعات» می گویند؛ به این معنا که داده ها، اخبار و اطلاعات، اغلب در اختیار جوامع پیشرفته قرار گرفته و کشورهای در حال توسعه از این نوع جوامع بی بهره مانده اند. به طریقی که شکاف میان دارا و ندار هر لحظه افزایش پیدا کرده است.
بنابر این، تکنولوژی های ارتباطی همواره به مثابه تریبونی عمل کرده اند که خط مشی ها و سیاست های کلان کشورهای توسعه یافته را در تصورات مردم جهان نهادینه کرده اند. این شکاف ها زمانی صورتی بحرانی به خود می گیرند که پای افکار عمومی به میان می آید. چرا که افکار عمومی به طرز شگفت انگیزی از تکنولوژی های ارتباطی تأثیر پذیرفته و دنیای رسانه ای را دنیایی واقعی می پندارند.
از این رو، دیگر جای تعجب نخواهد داشت که گفته شود تکنولوژی های ارتباطی دنیا را آن گونه که هست نمایش نمی دهند. این واقعیت را می توان در سخنان «والتر لیپمن» منتقد سیاسی رسانه ها، به وضوح دید. وی در تحلیل خود بر «تفاوت میان جهان، آن طوری که هست» و تصاویری که از آن در سر می پرورانیم، تکیه می کند. او می گوید: ما در جریان زندگی برای مشاهده مستقیم و بی واسطه جهان، امکانات بسیار محدودی در اختیار داریم؛ مثلاً برداشت های ما از رخدادها، از تجربیات واقعی ما سرچشمه نمی گیرند، بلکه از اطلاعاتی که از دیگران و از رسانه ها به دست ما می رسد حاصل می شود. پس بین فرد و دنیای واقعی «شبه محیط زیست» شکل می گیرد. رفتار ما به تصاویری بستگی پیدا می کند که ما در سر داریم؛ تصاویری که از ادراک این شبه محیط زیست نتیجه می شود. سرانجام همین شبه محیط زیست است که مسئول تصاویری است که ما در سر داریم.
افکار عمومی همواره در معرض تولیدات رسانه ها قرارمی گیرد. در واقع، حوادثی که در اقصی نقاط جهان روی می دهد برای درصد بسیار اندکی از مردم جهان قابل رؤیت با چشمان غیرمسلح است و در نتیجه، بسیاری از انسان های دیگر، ناچارند رسانه ها را ابزاری برای اطلاع رسانی درباره پدیده ها و رخدادهای گوناگون جهان برگزینند. آنچه از رسانه ها در معرض دید مردم قرار می گیرد، خواه ناخواه در خرد جمعی افکار عمومی تأثیر گذاشته و ملاک واقعیت و به تبع آن ملاک عمل قرار می گیرد؛ آن هم در این دنیایی که محل تقابل قوی و ضعیف است. به طوری که به موازات پیشرفته شدن ابزار و مدرن شدن روابط، ابزار این تقابل نیز دچار دگرگونی شده و در حکم تکنیک هایی درآمده که بدون اندک خدشه ای به خرد جمعی که آن هم ساخته همین تکنولوژی هاست به سلطه گری خود بر ملل ضعیف می پردازند.
در تازه ترین حوادث روی داده در عرصه بین الملل می توان به جنگ عراق اشاره کرد؛ جنگی که پیش از آن چندین ماه، نظام رسانه ای سلطه گرا، بر جوانب مختلف افکار عمومی جهان متمرکز شده بود تا افکار عمومی را به مسیری قانع کند که بانیان جنگ تمایل داشتند. بر این روال که، آمریکا و انگلیس برای اشغال عراق، صدام حسین، رئیس جمهور عراق را متهم به تولید جنگ افزارهای هسته ای نموده و با جا انداختن این تفکر در اذهان عمومی جهان، سعی کردند حمله خود به عراق را مشروع جلوه دهند.
آنها این رویه را تا جایی ادامه دادند که حتی برخی از کشورهای اروپایی و آسیایی همسو با این دو کشور برای حمله به عراق- که وانمود می شد یک دولت تروریستی خطرناک است- پیشقدم شدند. اما آنچه در واقعیت امر عیان شد این بود که اتمام تولید سلاح های هسته ای در کشور عراق فقط در دنیای رسانه ها معنا یافته بود و در دنیای واقعی، چنین قضیه ای به هیچ وجه صحت نداشت.
اینکه بعد از آشکار شدن واقعیت ها، از پس پرده های دروغین رسانه های غرب، ادعا کنیم که افکار عمومی بوده که مرتکب اشتباه شده است و مقصر اصلی را در ضمیر افکار عمومی جست وجو کنیم، بدون شک به شعور افکار عمومی توهین کرده ایم. اما در واقع باید گفت این رسانه ها هستند که با تحریف واقعیت ها، افکار عمومی را دستکاری می کنند. حال ممکن است چنین سؤالی مطرح شود که« چرا و چگونه افکار عمومی دستخوش این ظاهر سازی ها و تحریف ها قرار می گیرند؟ ».
همان گونه که بدان اشاره شد، افکار عمومی از قدرت دید بصری و شنوایی گسترده ای برخوردار نیست تا بتواند بر هر آنچه در جهان خارج اتفاق می افتد احاطه داشته باشد. بنابراین رسانه ها، جای این نقیصه را پر می کنند. اگرچه افکار عمومی بر آنچه از سوی رسانه ها پوشش داده می شود اعتماد یقینی ندارد اما به هر حال تا حدود زیادی ازآن تأثیر می پذیرد.
●رسانه های غرب و جهان سوم
زمانی که تکنولوژی های جدید ارتباطی از قدرت پوشش دهی زیادی برخوردار شدند و توانایی گسترش سیطره خود را بر سراسر جهان به دست آوردند، نوع جدیدی از امپریالیسم شکل گرفت که به آن امپریالیسم ارتباطی(رسانه ای) می گویند. قبل از آن که بخواهیم بر مدار امپریالیسم رسانه ای به عنوان یکی از مشخصه های رسانه ای عصر حاضر متمرکز شویم، ابتدا باید یادآور شد که، تکنولوژی های ارتباطی در زمره یکی از ابزارهای مهم و تأثیرگذار سیاست های امپریالیستی محسوب می شوند اما، صرف نگاه یک سو گرایانه به پدیده رسانه ای و زیرسؤال بردن کل هویت آن، نه تنها ما را به جایی نمی رساند که در واقع جایگاه انکارناپذیر آن را در پیشرفت و توسعه علوم و فنون عصر اخیر مورد غفلت قرار داده ایم.
اما سخن ما در اینجا، بر محور یکی از سوءاستفاده های ابزاری از تکنولوژی های ارتباطی که سلطه رسانه ای از مفهوم می شود دور می زند. این که کشور های توسعه یافته با استفاده از توانایی های اقتصادی تکنولوژی های ارتباطی را به انحصار خویش درآورده و از آنها در راستای سیاست های امپریالیستی و سلطه گرانه خود بهره برده اند.چنان که می بینیم، چهره کشورهای در حال توسعه به گونه ای زیرکانه و سیاستمدارانه، در اذهان افکار عمومی جهان، سیاه جلوه داده می شوند، اگرچه چنین کشورهایی از کاستی ها و ساختارهای ناموزون فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و... در رنج هستند اما به واقع، ساختار افکار عمومی جهان شرایطی را به گونه ای اغراق آمیز پذیرفته است و تعجب برانگیز تر این که کشورهای در حال توسعه را سزاوار چنین تصاویری می پندارند. بدون تردید، علل چنین تصوراتی را می توان در خلال تصویرسازی ها و انگاره سازی های رسانه های حاکم جست وجو کرد.«... با علم به این که، وسایل ارتباط جمعی انگاره ساز هستند و می توانند انگاره های خوب یا بد بسازند می توان گفت که کشورهای سلطه گر با در دست داشتن تکنولوژی های نوین ارتباطی صاحب قدرت غیرقابل تصور جهانی هستند. این قدرت های مرموز می توانند روند رویدادها را تسریع و حتی وارونه و تحریف نمایند، اذهان عمومی جهان را به نفع خود بسیج کنند، مقامات آمریکایی را در حمله به هواپیمای مسافربری ایران بر فراز آبهای خلیج فارس و کشته شدن صدها انسان بیگانه تبرئه کنند و در مقابل، حمله به هواپیماهای آمریکایی و فرانسوی برفراز لاکربی را عملیات تروریستی اعلام کنند، حمله هوایی به لیبی را دفاع از آزادی قلمداد نمایند، موقعیت رژیم های دست نشانده را تثبیت و افکار عمومی را نسبت به رژیم های مترقی و نهضت های آزادی بخش و انقلابات مردمی بدبین نمایند، عده ای را تروریست بخوانند، روند اجرای بعضی از قطعنامه های سازمان ملل متحد را تسریع کنند و در مورد اجرای برخی از قطعنامه ها، کارشکنی و یا سکوت اختیار کنند...
کانون های خبری غرب، کشورهای عقب نگه داشته شده را سرزمین جنگ، انقلاب، خونریزی و با تشنج بی پایان در خاطره ها حفظ کنند و قاره آفریقا را سرزمین خشن، وحشی و غیرمتمدن معرفی می کنند.» در چنین حالتی است که، جریان نامتوازن، ناعادلانه و سلطه گرانه، در محتوای تکنولوژی های ارتباطی مطرح می شود؛ جریانی که خمیرمایه آن برانگاره سازی های منفی از کشورهایی، متمرکز شده که گویا در هیچ معادله ای، شایسته نیستند مسیر توسعه را بر وجود خود احساس کنند و همواره، بایستی شکاف میان دولت های دارا و ندار باقی بماند.
این نابرابری ها تا آنجاست که برخی محققان و منتقدان این رشته، پیامدهای منفی آن را تهدیدآمیز تلقی می کنند. آنتونی گیدنز به نقل از آدام اسمیت، در کتاب «جامعه شناسی» می نویسد: «تحدید استقلال کشورها از سوی ارتباطات الکترونیکی جدید در اواخر قرن بیستم می تواند از استعمار در گذشته خطرناک تر باشد». ما اکنون می دانیم که استعمار زدایی و رشد فراملی گرایی پایان روابط امپریالیستی نبوده بلکه صرفاً گسترش بیشتر یک رشته تارهای ژئوپلیتیکی بوده اند که از رنسانس تاکنون همچنان تنیده می شوند. رسانه های جدید بیش از دیگر تکنولوژی های پیشین غرب از قدرت نفوذ عمیق به درون فرهنگ دریافت کننده برخوردارند.
نتیجه می تواند ویرانگری پایان ناپذیر تشدید تناقض های اجتماعی در جوامع در حال توسعه امروز باشد.
گستردگی پوشش خبری تعداد انگشت شماری از رسانه ها که یقیناً در غرب هم متمرکز هستند به گونه ای است که سیطره جریان های فکری- سیاسی شان در قالب رویدادهای مختلف در فضای اطلاعاتی مردم جهان قرار می گیرد.این رسانه ها، رسالت خود را دیکته شده از سیاست های سلطه گرانه کشورهای وابسته تلقی می کنند. اما به رغم توسعه کم و بیش تکنولوژی های ارتباطی در جوامع مختلف در نهایت تأسف، قدرت پوشش دهی آنها به مراتب بسیار کمتر از رسانه های غربی است.بنابر این در برابر رقبای سرسختی چون آسوشیتدپرس، فرانس پرس، بی بی سی، سی ان ان و... که کانال های ارتباطی شان به دورترین نقاط دنیا کشیده شده است اظهار وجود کردن در عالم رسانه ای، کمی مضحک به نظر می رسد.
تکنولوژی های مدرن غربی به مقدار خیلی زیاد، افکار عمومی جهان را متأثر از بینش و خط مشی خود می سازند چرا که جریان اطلاعات که عموماً از سطح بالا به سطوح پایین انتقال می یابد، در سطح بین الملل، از کشورهای دارای پیشرفته ترین وسایل به سوی صاحبان کمترین وسایل و از کشورهای بزرگ به سوی کشورهای کوچک منتقل می شود.خبرگزاری های مهم بین المللی، به نحوی مؤثر بر صحنه خبری جهان تسلط دارند، جریان اخبار به وضوح نابرابر است و پوشش خبری در مورد جهان توسعه یافته، بیشتر از کشورهای در حال توسعه است. رسانه های کشورهای توسعه یافته بر نیروی مالی، صنعتی و فنی متکی هستند و کشورهای در حال توسعه به مقام مصرف کننده اطلاعاتی- که مانند یک کاه فروخته می شود- تنزل کرده اند.این برتری ها، سبب می شود تا رسانه های غرب بر این قدرت فائقه دست پیدا کنند که از یک موجود ضعیف و خیالی، هیولایی بسازند تا با به وحشت انداختن افکار عمومی جهان، نقشه های مورد نظر خود را به ثمر برسانند.
تصویری که از بن لادن به مردم جهان نمایش داده می شود، نمایشی وحشت انگیز از یک نماد تروریستی خطرناک از جنس مسلمانان است که سعی می کند جهان یهود و مسیح را ناامن سازد.به طوری که با چنین نمایش خیالی، اراده بر این قرار می گیرد تا با سوق دادن افکار عمومی جهان به این هیولای به ظاهر شرور، مسلمانان را در نظر آنها مطرود و مذموم جلوه دهد. تا جایی که رخنه نظامی در دیگر کشورها به بهانه پاک سازی تروریسم در دیدگاه افکار عمومی مشروع جلوه داده می شود و کشورهای دیگر را نیز به این امر تشویق می کند.
حتی همین نماد رعب و وحشت در صحنه رقابت های انتخاباتی ظاهر می شود تا مطابق مشی حاکمان رسانه هاعرصه انتخابات افکار عمومی را به نفع آنها متمایل سازد.و این واقعیت برای ما روشن می شود که حاکمان رسانه های غرب نیز، برای همنوا ساختن افکار عمومی کشورهای خود نیز از حقه های رسانه ای بهره می برند. در نهایت این نکته از نظر دور نمی ماند که، تکنولوژی های ارتباطی پیش از آن که در خدمت بشر پیش روند، اغلب در خدمت قدرت های سیاسی عمل می کنند.
منبع : روزنامه همشهری