چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


تضاد دو نسل


میكائیل شهرستانی را بیشتر در كسوت بازیگر می شناسیم كه عمده فعالیت هایش مرتبط با صحنه تئاتر و رادیو است. صدایش در نمایشنامه های رادیویی با گوش جان دوستداران تئاتر آشناست. او به هر حال توانمندی هایش را در عرصه بازی به اثبات رسانده و اینك دو نمایش همزمان از اكبر رادی را به صحنه برده است؛ دو تك پرده «شب به خیر جناب كنت» و «آهنگ های شكلاتی ». درباره این دو نمایش با او به گفت وگو نشسته ایم.
▪ چرا رادی؟ چگونه در اولین تجربه های كارگردانی صحنه به سراغ رادی رفتید و دو نمایش او را به اجرا گذاشتید؟
- چرا نه... موجه تر از او چه كسی؟ و رنگ و بو و اتمسفر، نوع نگاه، شخصیت پردازی ها و خود قصه دلایل بی شمار این گزینش بوده است و دو تك پرده ای به تنهایی هم برای یك اجرای عمومی كوتاهند. به همین دلیل دو تك پرده ای را برگزیدم و به طریق و نوع میزانسنی كه طراحی شد آن دو را به هم مرتبط كردم. ارزش های بی شمار دیگری هم مرا بر آن داشت كه سراغ استاد رادی بروم یكی به روز بودن تم و قصد نمایشنامه« آهنگ های شكلاتی ». موضوعی كه از ازل به گمانم تا ابد می تواند قابل طرح باشد. برخورد و مقابله پدران و فرزندان، تضاد دو نسل كه به روشن ترین نوع در این اثر مطرح شده و یا مواجهه با مرگ، واقعیت انكارناپذیری كه دیر یا زود هر پدیده و موجودی با آن روبه رو می شود و در نمایشنامه« شب به خیر جناب كنت »محوریت دارد.
▪ چه ارتباط منطقی یا استدلالی بین این دو نمایشنامه برای طرح در دو اپیزود جداگانه و در یك نمایش وجود دارد؟
- دو اپیزود یا نمایشنامه چندان ربطی به هم نداشتند به همین دلیل سعی كردم برای این كه به سؤالاتی از این قبیل بتوانم پاسخ داده باشم دست به طراحی ای زدم كه خاصیت دوگانه داشته باشد. اشیاء و وسایل صحنه بتوانند خاصیت كاربردی متفاوتی داشته باشند. به گمانم نعل به نعل در جزئیات صحنه ای را آراستن آن چنان كه در واقعیت دیده می شود، چندان كار خلاقانه ای نباشد. هزینه اش به كنار، به نظرم این به گوهر اصلی و حقیقی تئاتر نزدیك تر است، دیگر این كه با طراحی میزانسن، یعنی حضور رزیتا پشت پنجره منزلش، كه می شود انگاشت مشرف به پاركی است كه در اپیزود دوم می بینیم و در اپیزود اول به عنوان خانه كنت از آن یاد شده و ما دیده ایم این دو اپیزود را به هم مرتبط كردم و باز هم این كه ذهنیت پیرمرد در اپیزود دوم به منش ها، روش ها، آیین و باورهای خانم و آقای كنت اپیزود اول شبیه ترند، پس اگر بگویم كنت و رزیتا می توانند نسل گذشته... و گذشته تر جوان اپیزود دوم باشند بی ربط نگفته ایم.
▪ از چه سبك، شیوه و قاعده ای برای طراحی و كارگردانی این دو نمایش استفاده كرده اید؟
- هر نمایشنامه ای طریق و روش متفاوتی برای طراحی و كارگردانی می طلبد. اگرچه در اصولی كه هر كس برای كارش در نظر دارد، می تواند مشترك باشد. من چون تا ابد خودم را بازیگر می شناسم و به شدت هم بازیگر هستم پس تلاشم این است كه دست بازیگران و دوستانم را در كشف لحظات و شخصیت ها باز بگذارم، اما این به معنی تعدی و گریز از تحلیل محدوده ای كه در ذهن دارم، نیست. در آن چارچوب ایده ها و نظرات برایم قابل اجرا و محترمند، ولی خارج از آن چارچوب برایم فاقد معنی اند، پس عقب نمی نشینم. دیگر این كه من هم هر شب با بازیگران و همكارانم در حال رشد و جست وجو هستم. حرفی، نكته ای، نظری اگر درست و اصولی باشد از جهت من اصلاً مهم نیست از كدام سمت و جهت مطرح شود، پذیرفتنی است و حتماً آن را به كار خواهم بست. دیشب یعنی شب هشتم اجرا فهمیدم قرار گرفتن یك مانكن در گوشه ای از صحنه نمایش« شب به خیر جناب كنت» ضروری است، آن را عملی كردم. پس این قاعده و قانون نیست كه هرچه از اول گفتیم و شمردیم می توانند درست ترین باشند. هر پدیده ای مدام در حالت تغییر و تحول است، پس چرا من نباشم. حال در این میان از این حرفم هر تعبیر متفاوتی هم بشود، مهم نیست.
▪ در انتخاب بازیگران به چه ضرورت هایی توجه شده و چرا؟
- كماكان می خواستم با گروه خودم یعنی«شالیزه» كار را به انجام برسانم، ولی این قانون قابل انعطاف است؛ چرا كه همه اعضای گروه من دارای همه ویژگی های یك گروه كامل نیست. چه در ظاهر چه در باطن، پس هر از گاهی حضور بازیگران میهمان و حرفه ای اجتناب ناپذیر است. پس، از دو هنرپیشه دیگر برای اجرای نقش های نمایش دعوت كردم؛ علی میلانی و مینو زاهدی. فرزین محدث هم كه از شاگردان خودم بود و مقوله بازیگری را در كلاس های آزاد بازیگری و دانشگاه آموخته بود... از اعضای گروه شالیزه محسوب می شود. باید عرض كنم محدث با تمام جوانی صاحب قریحه ای سرشار است و اگر تجربه و دانشش كامل شود و فروتنی اش... بی تردید آینده ای بسیار روشن انتظارش را می كشد.
▪بازی یا به عبارتی بازی مرگ ناملموس است و شاید به پختگی لازم نرسیده، در این باره چه عقیده ای دارید؟
- اعتقاد ندارم، چون نوع لحن، چهره، حضور، رفتار، منش ها، اطوارهای ظاهری، لباس و نوع آمدن و رفتنش در نمایش كاملاً محسوس است كه او شخصیتی است متفاوت از دیگران و این شخصیت با عكس العمل ها و حرف های كنایی و پر راز و رمزش حسابش را از باقی نمایش جدا می كند و این خواسته كارگردانی است.
▪در خیلی جاها، حرف ها مستقیم زده می شود كه به نوعی نصیحت گویی شباهت دارد، به ویژه در اپیزود دوم. در این خصوص توضیح دهید.
- ممكن است این طور به نظر آید حرف ها كمی مستقیم تر از« قواعد درام» در نمایش پرت می شوند، در این موضوع كمی با شما هم عقیده ام. من هم غیرمستقیم ترش را ترجیح می دادم، ولی به گمانم؛ موضوع، فضا و شخصیت های نمایشنامه این گونه اقتضا می كند و من در اجرا سعی وافری داشته ام كه این مسأله برطرف شود، ولی گاهی شعار اگر شعور و آگاهی در عقبه خود داشته باشد هیچ بد نیست. گاهی ضرورت ایجاب می كند منظورمان را با وام گرفتن یك جمله برجسته از بزرگی به مخاطب انتقال دهیم. این به نظرتان شعار است. حتی سخن ما نیست، تنها منظورمان را از آن طریق ارائه كرده ایم و باز فراموشمان نشود كه آهنگ های شكلاتی یك تك پرده ای كوتاه است. در زمانی محدود باید قصد و منظورش را طرح كند و خاتمه دهد.
▪در طراحی صحنه با توجه به نوع سالن و انتزاعی بودن نمایش، چه تمهیداتی به كار برده اید تا به سطح حاضر رسیده اید؟
- پیش تر توضیح مختصری دادم. عرض كردم كه تاثیرات كاربردی اشیا و وسایل و اجزای صحنه برایم اهمیت بسزایی داشتند. نمی خواستم صرفاً با رعایت جزئیات و انطباقشان با واقعیت تماشاگرم را مغلوب كنم، ما با نمایش روبه رو ئیم، این هیچ گاه نباید یادمان برود. گاه و بی گاه تماشاگر این را باید به خود بگوید، حتی اگر بازیگران با رعایت جزئی ترین جزئیات، موظف باشند كارشان را ارائه كنند، برای همین لته عقب صحنه اپیزود اول به دیوار پارك در اپیزود دوم مبدل می شود و محور صحنه چراغ پارك است كه در اپیزود اول بیرون و در اپیزود دوم درون صحنه ماست. كاناپه اپیزود اول با تغییر شكل جزئی مبدل به نیمكت پارك می شود. میز اپیزود اول مبدل به تابوت و برانكارد شده از صحنه خارج می شود و صندلی ها هم یكی تبدیل به سطل زباله و دیگری مبدل به آبخوری پارك می شوند. از این كامل تر دیگر برایمان ممكن نبود و ضروری هم نبود.
▪ رنگ های متنوع در لباس ها و نیز همخوانی آن با اشخاص بازی مطلوب به نظر می رسد. ایده اصلی از كجا به ذهنتان رسد و چه طور منتج به وضعیت حاضر شد؟
- لباس ها هم در انتخاب و دوختشان دقت و سعی زیادی شد كه در خدمت مفاهیم اثر باشند. در بعضی از موارد در نمایشنامه اصرار شده- كه اصرار من هم بود- كه از همان رنگ ها استفاده شود. مثلاً رنگ های غالب در اپیزود اول سیاه و سفید هستند؛ مثل عكس های كهنه و قدیمی و در اپیزود دوم رنگ های سیاه و زرد و سبز. سیاه و زرد كه نشانه روانی پریشان و كینه توزانه و بیمار است كه در لباس جوان نمایش ملحوظ است و سبز در نیمكت و لباس پیرمرد كه نشان ثبات و سكون است؛ نتیجه ای كه قصد داشتم از نمایش به دست آید.
▪ در كاربرد نور به عنوان یكی از اجزای موثر صحنه ای، تا چه میزان توجه كرده اید؟ ... شاید می شد بهتر از این ها باشد.
- در باب موضوع نور هم باید بگویم تا آنجا كه سالن و امكانات آن اجازه می داد سعی كردم بهره ببرم و بر موضوعات و لحظات نمایش از این طریق تاكید كنم. آذری ها مثل شیرینی دارند«بودو كی وار. همینه كه هست» سعی كردم حداقل خطا نكنم، ولی برجسته كردن موقعیت ها و لحظات به گمانم به حدی كه آن سالن اجازه می دهد بدان پرداخته شده باشد.
▪ از افكت، زیاد خبری نیست...
- چندان در این دو نمایش اعتقاد ندارم كه ضروری اند، مثل رعایت اجزای مینیاتوری در طراحی صحنه، اگر منظورتان مثلاً صدای سیرسیرك در پارك است نه برایم مهم نیستند. اما صدای تیك تاك ساعت یا زنگ گوشی همراه و چیزهایی از این دست كه تاثیر دراماتیك در روند نمایش دارند، بله تاكید دارم و رعایتشان می كنم. آنها ابزار من هستند، اما در استفاده از آنها هم چون قوانین درام وبازی اصرار نباید داشت و باید امساك كرد.
▪ و اما موسیقی و تاكید بر جزئیات در نمایش چشمگیر است.
- موسیقی هم عنصر مطلوبی است كه به ضرورت در لحظاتی از نمایش حضور پیدا می كند. گاه بر نكته ای تاكید دوباره دارد، گاه برای تشدید حس صحنه و گاه به ضرورت فنی دیگر، مثل موسیقی فینال نمایش... در سازبندی هم دقیقاً به عناصری كه در نمایش حرفشان می شود استفاده شده است. هیچ كدامشان اتفاقی و برحسب تصادف نیستند.
▪یكی از نكات بارز كار، استفاده هوشمندانه از چهره پردازی به ویژه در اپیزود «شب به خیر جناب كنت» است. اگر ممكن است، توضیح دهید.
- تقریباً در نمایش«آهنگ های شكلاتی»گریم های سنگین نداریم. غیر از تشدید شخصیت ها و كمی رنگ آمیزی شان كه چهره خود بازیگران در ارائه آن وضع و حال بسیار موثر است، اما در اپیزود اول گریم بسیار مهم و حائز اهمیت است؛ به خصوص در چهره پردازی بازیگر كنت (فرزین محدث) و بعد هم خانم كنت (مینو زاهدی) كه در ارائه نقششان مهم و حساس بود. در ارائه و نمایش ظاهر آقای وحدانی هم كه طبیعتاً شخصیتی غیرمادی و مجرد بود باید با دقت و وسواس این موضوع در نظر گرفته می شد.
▪ در فضاسازی از چه قاعده ای متابعت كرده اید؟
- متن تعیین كننده است و باید از آن پیروی كرد. چه دلیلی دارد كه من برخلاف آنچه متن نیاز دارد و ضروری می شناسد حركت كنم و به حركات و رفتارهایی مغایر با اثر دست بزنم؟ ترجیح می دهم به جای این كار روی متن دیگری كار كنم.
▪ ریتم و آهنگ كار چه طور؟
- ریتم نمایش از قبل معلوم بوده و هست. آدم ها و موقعیت شان می گوید باید به این شكل ادا شوند. فقط از ترفندهایی كه تیم اجرایی (اعم از كارگردان یا بازیگران) در چنته دارند باید آن هم به نیاز استفاده شود كه تماشاگر بدون خستگی نمایش را تا پایان دنبال كند.
پژمان پروازی
منبع : روزنامه همشهری