شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


بررسی عناصر کانونی شعر دفاع مقدس


بررسی عناصر کانونی شعر دفاع مقدس
دفاع مقدس به عنوان یک پدیده عمومی و اتفاق اجتماعی نگاه همه شاعران و هنرمندان مردمی را به سمت وسوی خودکشاند . ادبیات مقاومت در طول هشت سال دفاع مقدس ذهنیت غالب هنرمندان متعهد را دگرگون ساخت و در این راه شکلی عینی به رفتارهای ذهنی و زبانی شاعران بخشید . این شاعران با قلم خود جلوه‌های گوناگون این حماسه بزرگ را ترسیم کردند. برخی از آنان خود از نزدیک جبهه را درک کرده بودند و عده‌ای از آنان حتی تا به امروز نیز نقش‌های این رنج مقدس را بر تن خویش به یادگار دارند. ادبیات پایداری ما چه دردوران هشت سال دفاع مقدس که سیال و جاری وخیزنده بود و چه امروز که در لحظه‌های درنگ ناب و فرصت‌های سبز به تفکر درونی واحیای خود می‌پردازد همواره نقش اثرگذاری در تغییر و تحول باورها و نیز زمینه‌سازی‌های فرهنگی و اجتماعی داشته است به گونه‌ای که برخی از اشعار و ترانه‌ها و گزاره‌های این دوره فراتر از مکان و زمان با پرهیز از شعارگرایی و حرف‌های سیاسی دمده به انواع ادبی ناب و ماندگاری تبدیل شده‌اند . رویکرد دوباره شاعران ما به بیان حوادث دوره جنگ نشانگر حضور آنان در یک دوره «حسرت‌گرایی » دردناک اما اثرگذار و با ارزش است. این حسرت‌گرایی که خود سبب‌ساز خلق آثار دیگر نیز شده است ضمن فراخوانی مخاطبان به مرور لحظه‌ها و تب و تاب‌های هشت سال دفاع مقدس در آنان تعهدی را می‌پروراند که تفکری ناب رادر نسل‌های جنگ ندیده به وجود می‌آورد و علاوه بر اینکه احساس آنان را به خیزش وا می‌دارد روحیه زیباپرستی را هم در آنان تقویت می‌نماید .
در عرصه شعر نام‌های فراوانی با مقوله « دفاع مقدس‌» و «ادبیات پایداری » گره خورده است که آثار این شاعران طرحی نو در عرصه ادبیات بعد از انقلاب انداخته است‌. آنان با کشف افق‌های تازه شعر را به سمت سرزمین ناب نور و روشنی هدایتگر شدند . پیروزی ملت مسلمان ما در بهمن ماه سال ۵۷ و اندکی پس از آن یعنی آ‌غاز دفاع مقدس از نظر فکری و ایدئولوژیکی با رویکردی امروزین به مقوله دین و مولفه‌های انسانی آن مانند :آزادی،ایثار، وطن دوستی، ایمان واستبداد ستیزی و ... شکل عینی به خود گرفت. شاعران ما هم با تکیه بر چنان فرهنگی غنی و شعبه‌های مرتبط با آ‌ن همچون عاشورا، امامت،‌شهادت‌‌انتظار و... شعر دفاع مقدس را شکل دادند . آنان همه مفاهیم انسانی را اعم از آزادی، از خودگذشتگی، آ‌رمانگرایی و... رادر زمینه‌های دینی و مذهبی رشد دادند و از این طریق شور خاصی به اشعار خود دادند. و این شاید برجسته ساختن کارکردهای اجتماعی ایدئولوژی بود که البته به اعتقاد من پیش از آن در وادی نطق و خطابه و نثر، شخصیتی چون «دکتر علی شریعتی » به خوبی آن را انجام داده بود. همچنان که امروزه این شور شاعرانه در نثر شریعتی بخصوص در آثاری همچون «کویر» و «فاطمه، فاطمه است » و «ثار» و... می‌بینیم . به طور کل رویکرد شاعران ما یک رویکرد آگاهانه مبتنی بر نگرشی زیباشناسانه بود که شعر بعد از انقلاب را پروبالی گسترده‌تر داد. شاعران ما یعنی آن کسانی که خود، جنگ را مستقیم و بی واسطه لمس کردند . تنها جنگ و دفاع را نظاره‌ گر نبودند و در شعرهای خود نیز دفاع را به صرف دفاع و مبارزه را به صرف مبارزه توصیف نکردند بلکه آنها در ورای این اتفاق افق سرشارتر و اثرگذارتر و نیروی توانمندتر دیگری را می‌دیدند که عبارت بود از دین وایمان و جلوه‌های گوناگون آن و نیز پیوندی که میان آنها و مفاهیم جامعه شناسانه برقرار شده بود و اکنون وقت آن فرا رسیده بود که در تعریفی تازه‌تر شکلی دیگر به خود بگیرد و اثرات خود را بر روابط پیرامون بگذارد.
اگر با دقت به اشعار شاعران دفاع مقدس نگاه کنیم حضور گرم چهار عنصر به عنوان ارکان اصلی از جهت شکل دهی نگرش شاعران ما می‌بینیم . یعنی از جهت محوریت فکری و مفهومی سایه روشن این چهار عنصر بر کلیت کار آنان دیده می‌شود .
چهار عنصری که شاعران ما با مدد فکری از آنان و رویکرد شاعرانه به آنها موضع گیری خود را در برابر حوادث و اتفاقات جنگ نشان می‌دهند. در ادامه این مطلب به اختصار به بررسی نقش این عناصر در شعر شاعران دفاع مقدس می‌پردازیم و نمونه‌هایی از حضور سر شار این عناصر را نشان می‌دهیم :
الف) عاشورا: عاشورا مکتبی است که انسان‌ها را از جهت جهان بینی به اوج و کمال می‌رساند. اگر با دقت به زندگانی شهدای بزرگ نگاه کنیم بینش عمیق واحساس کمال گرایی آنان را متاثر از مکتب عاشورا می‌بینیم. نمونه متعالی و ارزشمند چنین نگاهی را در نوشته‌ها و فیلم‌های شهید « سیدمرتضی آ‌وینی» می‌توان دید و شکوه وتبلور چنین احساس آرمانی و انسانی است که در کنار نگاه نشانه شناسیک این هنرمند بزرگ «سینمای آوینی » را مشخص و ماندگار معرفی کرده است .
پس در چنین مکتبی بالیدن و رشد یافتن، انسان را از نظر فکری و روحی تعالی می‌دهد و افق‌های بیشتر و گسترده‌ای را فرا روی وی نمایان می‌سازد . شاعران ما با مراجعه به متن چنین حماسه‌ای است که ضمن الگوسازی از قهرمانان این عرصه به فرهنگسازی راستین انسانی روی می‌آورند:‌
در حلقه عاشقان فرزانه و مست
می‌گشت به سوی کربلا دست به دست
ناگاه زخیل ناکسان دستی پست
هفتاد و دو پیمانه به یک سنگ شکست!
(محمد جمالی- از مجموعه شعر رباعی امروز )
فضای شاعرانه این رباعی اهمیت و نقش بزرگ شخصیت حضرت علی اصغر(ع) را در حماسه کربلا نشان می‌دهد .
این گونه است که حوادثی چنین در پس تعهدی انسانی واحساسی شاعرانه در صفحه تاریخ خلق شده و دستمایه حرکت‌ها و جنبش‌های فردی واجتماعی علیه زشتی‌ها و زورگویی‌ها و ... می‌شود .
شاعر امروز ما به برکت چنین بینشی است که روایت‌های خود را از جهان فداکاری‌ها و شهادت‌ها به تصویر می‌کشد :
سری به نیزه‌ای منزل به منزل
به همراهش هزاران کاروان دل
چگونه پا ز گل بردارد اشتر
که با خود باری از سر دارد اشتر
نوای نی نوای بینوایی است
هوای ناله‌هایش نی‌نوایی است
اگر «نی » پرده‌ای دیگر بخواند
نیستان را به آتش می‌کشاند
(قیصر امین‌پور- از مجموعه شعر آینه‌های ناگهان )
شاعر ما ضمن دعوت مخاطب به درک بار معنایی « نی » و جایگاه عرفانی آن با رجوع به حماسه عاشورا ضمن بیرون کشیدن این عنصر نمادین از متن فلسفی و عرفانی‌اش آن را در روایتی عاشورایی به حرکت در می‌آورد و ضمن گسترش دادن بار معنایی «نی » هم پیوند با عناصر روایتگر عاشورایی آن را به نشانه تازه دیگری تبدیل می‌نماید . شاعران دفاع مقدس ما در نوع روایت همواره شهیدان جنگ را در متن حماسه‌ عاشورا روایت می‌کنند و این پیوند و هم حسی مخاطب را وا می‌دارد تا ضمن دقت در کارکردهای استعاره‌ای و نمادین واژه‌ها متن حماسی دفاع مقدس را به خون شهیدان کربلا آذین‌بندی شده ببیند:‌
او روز شهود خویش را می‌دانست
گودال فرود خویش را می‌دانست
چون شاعر چیره‌ای از آغاز سخن
پایان سرود خویش را می‌دانست
(سید حسن حسینی- از مجموعه شعر رباعی امروز )
ب) شهادت : شهادت و مقوله‌های هم پیوند با آن در ادبیات دفاع مقدس مرکزیت موضوعی دارد. از آنجا که ذات دفاع مقدس و مقاومت با ایثار و از خودگذشتگی ارتباطی ناگسستنی دارد می‌توان شهادت را کانونی‌ترین عنصر آن دانست که همه شاعران دفاع مقدس ضمن پرداختن به موضوعات دیگر در نهایت گریزی شاعرانه و منطقی به آ‌ن زده‌اند. هرجا که شهادت خود را رخنمون می‌سازد در واقع عناصر دیگر نیز گردا گرد آن جلوه شاعرانه خود را نشان می‌دهند یعنی در واقع شهادت ،‌فرهنگ کامل و جامعی است که در آن تمام واژگان انسانی و آرمانی و سعادت بخش و کمال رسان در ‌آن دیده می‌شود و شاعران دفاع مقدس از این پنجره جهان را معنا می‌سازند و بدون آن تعالی وحیات آدمی را ناتمام می‌دانند. همچنان که در جبهه نیز در پی درک چنین اندیشه‌ای نوجوانان و جوانان و پیرمردان با شوقی باورنکردنی در پوشیدن این ردای زیبا از دیگران سبقت می‌گرفتند چرا که به شهادت رسیدن یعنی درک کامل رسالت پیامبروائمه(ع) یعنی عینیت دادن به همه باورهایی که یک شیعه راستین به آنها پایبند است و شاعران ما در مجال‌های تنگی چون رباعی و دوبیتی و نیز در فضاهای دیگری مثل غزل و مثنوی و نیمایی و سپید با جزیی نگری و پیش چشم کشاندن حوادث رخ داده در بطن حماسه‌های داخل شهر و نیز جبهه، این موضوع را با شکوه بیان نمودند .
مهمان ضیافت خطر هیچ نداشت
هنگام که می‌رفت سفر هیچ نداشت
گمنام‌ترین شهید را آوردند
جز پاره‌ای از عشق دگر هیچ نداشت
( وحید امیری- از مجموعه شعر الفبای باران )
...اما من
دل به شما سپرده‌ام
به آفتابی که از خاکتان بر گرفت و به صولت صدایی صاف
که پیشانی شما را
در جبهه‌ها
طواف کرد
دل به شما سپرده‌ام
(سید حسن حسینی- از مجموعه شعر گنجشک و جبرئیل )
... و نوجوانان
دور از حصار تجزیه و تحلیل
یک شبه مرد جوان شدند
پهلوان شدند
در جبهه‌
رزمندگان
دنبال مقصد ثارالله
همواره
مجموعه شهادت را
مانند نعمتی
از هم ربوده‌اند
(طاهره صفارزاده- از مجموعه شعر دیدار صبح )
او را چنان که خواست
با آن لباس سبز بکارید
با آن لباس «لا» غسل و کفن ندارد این سبز سرخ ما
او را چنان که خواست
با آن لباس سبز بکارید
تا چون همیشه سبز بماند
تاچون همیشه سبز بخواند ...
( قیصر امین پور- از مجموعه شعر تنفس صبح )
قیصر امین پور و سلمان هراتی دو شاعری‌اند که موفق‌تر از دیگر شاعران دفاع مقدس در ثبت لحظه‌های جنگ با همه واقع نمایی‌ها و حوادث سبز و سرخ آن توانسته‌اند از شعارگرایی بپرهیزند . اینان در شعرهای خود در عین حال که با نگاه جزئی خود تب و تاب لحظه‌های انسانی دفاع را پیش چشم ما می‌ کشانند شعر خود را چنان شاعرانه بیان کرده‌اند که میان مخاطب و شعر خود هم حسی فراوانی ایجاد می‌کنند. ما حضور گرم لحن آنان رادر شعرهایشان می‌بینیم که سبب می‌شود روایت آنان تداوم بیشتری بیابد و مخاطب خود را در متن جنگ احساس نماید .
اینجا
گاهی سر بریده مردی را
تنها
باید ز بام دور بیاریم
تا در میان گور بخوابانیم
یا سنگ و خاک و آهن خونین را
وقتی به چنگ و ناخن خود می‌کنیم
در زیر خاک گل شده می‌بینیم
زن روی چرخ کوچک خیاطی
خاموش مانده است ...
(قیصر امین پور - از مجموعه شعر تنفس صبح )
... حضور این کاروان
چه شکوهی به خیابان داده است
اینان با رفتاری پرنده‌وار
و با حرارتی از تنفس صبح
مرا می‌آموزند
دست کم درختی باشم
در خدمت پرندگان ...!
(سلمان هراتی -از مجموعه شعر دری به خانه خورشید )
این نکته را بیان کردم تا بگویم که گاه برخی شاعران دفاع مقدس ما در بیان حوادث جنگ به شعارگرایی روی آورده بودند. و این امر سبب شده بود که متاسفانه شعر آنان در همه ورطه ترکیبات ذهنی و نیز گزاره‌های سطحی باقی بماند و نتواند احساس مخاطب را تصرف نموده و اندیشه‌ آنان را درگیر تصاویر خلق شده خود سازد .نمونه اعلای این شعارگرایی را ما گاه در شعر شاعرانی همچون حمید سبزه‌واری،‌نصرالله مردانی و محمد علی مردانی و... می‌بینیم . این شعارگرایی گاه به این شکل صورت می‌گیرد که شاعر کمتر شاعرانگی شعر خود را در « تخیل» جستجو کرده و به سمت برجسته ساختن عناصری چون «زبان » می‌رود و گاه نیز با تاکید فراوان بر یک عنصر تخیلی چون «تشبیهات اضافی » بر ذهنیت‌گرایی مفرط تاکید ورزیده و با دست رد زدن بر دیگر عناصر شاعرانگی متن خود را از گزاره‌های شعارگونه سرشار می‌سازد :
با ما ستیزه هر که کند دشمن خداست
ما ارتش دلاور اسلام و امتیم
شمشیر ما طلیعه الله‌اکبر است
ما خون روشنایی و روح حقیقتیم
ما لشکر عظیم امامیم و روز رزم
بر عرش پر صلابت خون در عبادتیم
ما وارث تمام رسولان راستین
ما مظهر شهادت و ایمان و همتیم
(نصرالله مردانی -از مجموعه شعر قیام نور )
ج) امامت و رهبری :
بخشی از ادبیات دفاع مقدس ما را وصف‌های آرمانی و دینی تشکیل داده که در قالب شخصیت‌های دینی، چهره سبز و قابل پرستش خود را جلوه‌گر ساخته است . حضور گرم و تپنده شخصیتهایی چون حضرت علی (ع) ،حضرت امام حسین (ع) ، حضرت قائم(عج) و نیز امام خمینی (ره) که هر یک در سطحی متعالی و برتر نشانه اسطوره مفاهیمی چون عدالت، از خودگذشتگی و نجات و رهبری و ... می‌باشند. رونق زیبایی به شعرهای دفاع مقدس داده است . در این میانه البته شخصیت زنده و تاریخی امام خمینی (ره ) پر رنگ‌تر به چشم می‌‌آید. هر چند که در مواردی دیگر متناسب با موقعیت‌های تاریخی مانند ایام محرم، شب‌های قدر و اعیاد شعبانیه و ... به توصیف شخصیت‌های والای امامت پرداخته شده است. شخصیت‌گیرا و عرفانی و دیدار مهرورزانه و پدرانه او با رزمندگان اسلام و باور راستین او نسبت به ارزش‌های انسانی و الهی ویژگی‌هایی بود که شاعران دفاع مقدس ما را به سمت خود می‌کشاند و در این میانه خیل عظیمی از شاعران ما از ابعاد گوناگون ،ارادت خالصانه خود را به وی نشان می‌دادند که ماناترین این تصاویر را در شعر شاعرانی چون قیصر امین‌پور، سید حسن حسینی، فاطمه راکعی و سهیل محمودی و علیرضا قزوه و ... می‌توان دید :
لبخند تو خلاصه خوبی‌هاست
لختی بخند خنده گل زیباست
رنگین کمان عشق اهورایی
از پشت شیشه دل تو پیداست
با ما بدون فاصله صحبت کن
ای آنکه ارتفاع تو دور از ماست ...
(قیصر امین‌پور - از مجموعه شعر تنفس صبح )
... حضور روشنت آیینه شکیبایی است
همیشه می‌شود از خویش با تو صحبت کرد
دل از تلاوت وحی کلام تو پنداشت
که جبرئیل دمی بیش با تو صحبت کرد
(سهیل محمودی- از مجموعه شعر فصلی از عاشقانه‌ها )
بی‌تردید نقش امام خمینی (ره) در هدایتگری و روشنگری اذهان در قبال فتنه‌های منافقین و دسیسه‌های دشمنان قابل تقدیر و ستایش است و همین حضور سترگ او بود که نوجوانان و جوانان را مشتاقانه شیفته شهادت می‌ساخت و شاعران دفاع مقدس را وا می‌داشت تا شعرهای خود را به وصف جذبه‌های عرفانی و نورانی وی متبرک نمایند و جاودانه سازند .
د) انتظار :
مفهوم انتظار در ادبیات دفاع مقدس جایگاه ویژه‌ای دارد . انتظاری که نقش مهمی در زمینه‌های دیگر نیز دارد . همچون انتظار پیروزی،‌انتظار شهادت، انتظار رهایی از اسارت و ... اما آنچه که بیش از همه شاعران دفاع مقدس ما بر آن تکیه داشتند «انتظار ظهور »بود که جلوه‌های گوناگون آن را در غزل‌ها و دیگر قالب‌های شعری خود آوردند . انتظاری توام با امید که در هر صورت و هر لحظه عبادتی بزرگ به شمار می‌آمد. این انتظار سبز رنگ بود و افق‌های تازه‌ای را پیش روی آنها می‌گشود افق‌هایی که دنیای حقیر آ‌دم‌ها را وسعت می‌داد وانگیزه و توان مبارزه و حماسه‌سازی را دو چندان می‌ساخت .
شاعران ما در کنار رزمندگان مفهوم انتظار را از جبهه و صحنه‌های مبارزه به متن جامعه آوردند و آن را با لحظات ساده نیز پیوندی عمیق بخشیدند و لحظه‌های تهی از آ‌ن را بیهوده و عبث شمردند. همین برخورد زیبا با چنین مفهومی بود که تا کنون هم علی‌رغم پایان یافتن دوره هشت ساله دفاع مقدس نقش و تاثیر«انتظار » را در زندگی اجتماعی مردم پر رنگ‌ و با شکوه ساخته است. چرا که انتظار آغاز حرکت به سمت نیکی‌ها و دعوت به مبارزه با هر چه ظلم و سیاهی است ؛
اینان که در پای بیستون به صف ایستاده‌اند
راهیان عشقند
و منتظرند کسی بیاید و تیشه‌ها را تقسیم کند
تیشه ابزار سعی عاشقانی است
که سینه به سینه کوه می‌روند
کار تخریب حصار را
تجربه می‌کنند
اینان مهیای ظهور بت شکنند
(سلمان هراتی - از مجموعه شعر ماه و نخل )
... دست تو باز می‌کند پنجره‌های بسته را
هم تو سلام می‌کنی رهگذران خسته را
دوباره پاک کردم و به روی رف گذاشتم
آینه قدیمی غبار غم نشسته را
شب به سحر رسانده‌ام دیده به ره نشانده‌ام
گوش به زنگ مانده‌ام جمعه عهد بسته را...
(سهیل محمودی - از مجموعه شعر فصلی از عاشقانه‌ها...)
چون تشنه به آب ناب دل می‌بندم
بر خنده ماهتاب دل می‌بندم
ای روشنی تمام تا ظهر ظهور
چون صبح به آفتاب دل می‌بندم
(سلمان هراتی- دری به خانه خورشید )
... صبح بی‌تو رنگ بعدازظهر یک آدینه دارد
بی تو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد
بی‌تو می‌گویند تعطیل است کار عشقبازی
عشق اما کی خبر از شنبه و آ‌دینه دارد
جغد بر ویرانه می‌خواند به انکار تو اما
خاک این ویرانه‌ها بویی از ‌آن گنجینه دارد
(قیصر امین پور - از مجموعه شعرتنفس صبح ) و ....
نکته آخر اینکه شعر دفاع مقدس دامنه‌دار است و هنوز نیز مشام ما را نوازش می‌دهد . به همین خاطر مجال پرداختن به تمام زوایای آن نیست و فراوان می‌توان از آن گفت و نوشت . آنچه آمد نگاهی گذرا به چهارعنصر کانونی این جریان بود که سایه خود را بر ذهن و زبان شاعران افکنده است و ادبیات پایداری ما را پر رونق ساخته است . بحث درباره گوشه‌های دیگر شعر دفاع مقدس، بررسی فنی ساختاری وسبکی و ... آن را به فرصت‌ها و مجال‌های دیگر وا می‌گذاریم .
علیرضا عمرانی
منبع : روزنامه رسالت